به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا، از صاحب نیوز، شهید «سیدمجتبی نواب صفوی» از چهره‌های مؤثر مبارزه با رژیم پهلوی به شمار می‌رود. او رهبر تشکیلات و از بنیان‌گذاران جمعیت فدائیان اسلام است که در دی‌ماه سال 1334 توسط ساواک تیرباران و به شهادت شد.
ایشان هم‌زمان با شروع فعالیت مبارزاتی خود علیه ظلم و ستم و سرسپردگی غربی رژیم پهلوی، استخدام شرکت نفت بودند و تظاهرات بزرگی علیه حضور توهین‌آمیز و تسلط انگلیسی‌ها بر صنعت نفت کشورمان راه انداخت. به همین دلیل قرارگاه راویان پیشرفت در صنعت نفت با گرامیداشت یاد شهید نواب صفوی اقدام به برگزاری دوره تربیت و تعالی راویان پیشرفت کرد که در دومین دوره آن در اصفهان از دو اثر مکتوب به زبان لاتین درباره زندگینامه شهید سید مجتبی نواب صفوی با حضور فرزند آن شهید رونمایی شد.
فاطمه سادات نواب صفوی در گفتگو با با گرامیداشت یاد و خاطره شهید صفوی و با بیان اینکه مبارزه با استبداد و آزادی ایران همواره از دغدغه‌های شهید صفوی بود اظهار کرد: شهید نواب صفوی از ابتدای کودکی دغدغه مسائل اسلامی، آزادی ایران و پیاده‌کردن حکومت اسلامی را داشت و خیلی عاشقانه به خدا و ائمه اطهار (ع) عشق می‌ورزیدند.
فرزند ارشد شهید نواب صفوی در توصیف شخصیت پدر بزرگوار خود گفت: شهید نواب یک انسان بسیار رئوف و مهربانی بود و نسبت به مظلومین و مستضعفین و مردم جامعه خیلی احساس عاطفی عجیبی داشتند. نسبت به تمام رنج‌دیدگان عالم این احساس را داشتند و دلشان می‌خواست پرچم «لااله‌الاالله» را در تمام مناطق دنیا بالا ببرند.
وی افزود: شهید نواب صفوی زمانی که در هنرستان صنعتی ایران و آلمان مشغول به تحصیل بود برای اعتراض و اعتصاب به جریانات آن روز نفت و گندم در دوران پهلوی اول، بیش از هزار نفر از هنرجویان هنرستان مدرسه ایران و آلمان را همراه خود آورد تا تظاهرات کرده و تکلیف جریان نفت و گندم کشور را معین کنند که در بین راه رئیس شهربانی سر می‌رسد و نمی‌گذارد. ایشان از همان دوران کودکی و نوجوانی احساس مسئولیت داشتند.
همسر شهید سید ابوالحسن فاضلی رضوی افزود: پدرم بعد از پایان تحصیل در هنرستان ایران و آلمان به آبادان رفته و در شرکت نفت استخدام شدند بعد از یک مدتی در شرکت نفت می‌بیند که متأسفانه یک انگلیسی تو گوش یک کارگر ایرانی زد که ایشان خیلی ناراحت می‌شوند و تظاهرات بزرگی آنجا انجام می‌دهند می‌گفتند که خارجی‌ها بیایند هم نفت ما را ببرند، بعد توهین هم بکنند و می‌گویند باید قصاص شود خلاصه که آنجا یک بلوایی راه می‌افتد و یک‌عالمه مسائل و مشکلات پیش می‌آید تا آنجایی که می‌خواستند ایشان را دستگیر کنند که علما و دوستانشان ایشان را با بلم به سمت عراق فرار می‌دهند.
وی ادامه داد: شهید نواب صفوی در عراق خدمت حضرت علامه امینی (صاحب الغدیر) می‌روند و مشغول به تحصیل می‌شوند در همان جا به کتاب‌های کسروی دست پیدا می‌کنند به همین خاطر به تهران می‌آیند و می‌روند پیش کسروی و چندین مرتبه با او نشست علمی برگزار می‌کند تا بلکه او را متوجه خطایش کند. در هر نشست علمی جمعی از طرف‌داران کسروی با اعلام برائت از عقاید انحرافی کسروی به پدرم ملحق می‌شوند.
فاطمه سادات نواب صفوی با اشاره به تشکیل جمعیت فدائیان اسلام بیان کرد: همان زمان پدرم به‌تنهایی نام فدائیان اسلام را برای فعالیت‌های مبارزاتی خود انتخاب کرده و می‌گوید هیچ‌کسی هم نباشد خودم به‌تنهایی از دینم و کشورم دفاع می‌کنم، بعد کم‌کم دیگران هم آمدند و گروه فدائیان اسلام شکل گرفت و مبارزاتشان را ادامه دادند.
عکاس و خبرنگار زن دوران جنگ تحمیلی افزود: نهایتاً نصیحت‌های دلسوزانه پدرم کارساز نشد و کسروی پدرم را تهدید به قتل می‌کند و یک روز در خیابان با پدرم درگیر می‌شود؛ اما فدائیان اسلام که مصداق آیه «وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمواتًا بَل أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقون» بودند و آمادگی کامل داشتند تا جانشان را برای حفظ شریعت محمدی بدهند، به کمک پدرم آمدند. بعد از این قضایا پدرم در رابطه با موضوع کسروی با مطبوعات مصاحبه می‌کند.
فرزند ارشد شهید نواب صفوی با اشاره به اندیشه‌های شخصیت شهید نواب صفوی ابراز کرد: بسیاری از قوانین موجود امروز کتاب قانون اساسی کشور بر اساس کتاب‌های ایشان از جمله «مقدمه‌ای بر حکومت اسلام» تدوین شده است.
وی در پاسخ به اینکه موضع شهید نواب صفوی در خصوص وقایع امروز جهان از جمله حوادث دردناک غزه چیست بیان کرد: امروز هم اگر شهید نواب صفوی در قید حیات بودند صددرصد همراه با انقلاب همراه با مردم غزه و با مظلومین بودند چرا که این بنیان و این حرکت را از اول ایشان گذاشتند البته حرکت اسلام از زمان حضرت سیدالشهدا (ع) بوده، از زمان حضرت آدم همواره جدال حق و باطل بوده ایشان معتقد بودند و می‌گفتند «هرکسی باید به وظیفه خودش عمل کند» بعد هم اگر کسانی می‌گفتند آقا شما چرا این‌قدر تلاش می‌کنید می‌گفتند «من فقط وظیفه‌ام را انجام می‌دهم».