شبکه اطلاع رسانی راه دانا: یادداشت؛ جبارآذین؛ منتقد و مدرس سینما و تلویزیون
شبکه خانگی، رسانه مهم و تاثیر بخشی در گستره فرهنگ و هنر و رسانه کشور است که درصورت داشتن و اجرای مدیریت ها و برنامه ها و سیاست های فرهنگی وهنری ملی و مردمی و پاسداشت باورها و ارزش ها و آرمان های ایران اسلامی با تولید سریال ها و برنامه ها،شوها و آثار متنوع و استاندارد و بامحتوا و خوش ساخت، می تواند درمسیر فرهنگسازی کشور، گام های اساسی و اصولی بردارد. این شبکه پردرآمد و ثروتمند که مدت ها محمل جدال کرسی داران سینما و سازمان صدا و سیما برای تصرف و اداره و مدیریت آنها بود، سرانجام تلویزیونی ها آن را به شبکه گسترده خود متصل و به زیرمجموعه رسانه ملی تبدیل کردند، درآغاز به منظور رقابت با تلویزیون در دوران ضعف تولیدات سیما و منبع درآمدی برای هنرمندان تاسیس شد، ولی در ادامه براثر سو مدیریت ها وغفلت ها و تولید انواع سریال ها و برنامه ها و شوهای بی مسمای کپی شده از روی فیلم ها و برنامه ها و سریال های تلویزیون ها و ماهواره های خارجی و سلطه سوداگری برفضای آن از مسیرسلامت فرهنگی خارج و دکانی برای تجارت و کسب و کار سوداگران شد.
درادامه این روند انحرافی و مخرب فرهنگی و ضرورت نظارت و مدیریت فرهنگی و محتوایی، ایجاب کرد تا دستگاه، سازمان و تشکلی وجود داشته باشد تا شبکه خانگی را از مناظر فرهنگی و محتوایی، مدیریت و هدایت کند و مانع انحراف و تخریب ساختاری و محتوایی و تجارت زدگی آن شود. در چنین شرایطی بود که ساترا متولد شد و اهداف و برنامه ها و مجریان آن، موافقان و مخالفانش را به صف کرد، اما در فرجام شبکه خانگی در اختیار رسانه ملی باقی ماند و ساترا هم به کار خود ادامه داد. بعد از وقوع تغییرات فراوان درساختار و مدیریت و اجرا و اهداف و برنامه های سینما و تلویزیون و انتصاب متولیان جدید در این حوزه ها و همزمان بروز برخی مسایل و رویدادهای فرهنگی واجتماعی و سیاسی و حضور گروهی از هنرمندان و سلبریتی ها در این جریان ها و موضعگیری های تند آن ها، جماعتی از این تندروها از ادامه فعالیت در عرصه های هنر و سینما و سیما باز ماندند. این عده بعد از مدت ها کلنجار و رایزنی و پذیرفته نشدن از سوی بعضی مسوولان برای تداوم فعالیت هنری، دست به دامان دوستان خود در شبکه خانگی شده و در غیبت مدیریت کارآمد این شبکه و کم توجهی ساترا، به تولید و همکاری و بازی در سریال ها، برنامه ها و شوهای تقلیدی شبکه خانگی روی آورده اند، آن هم در برخی آثار ضعیف و سطحی که محتوا و مضمون مناسب فرهنگی و ساختارهنری مطلوب ندارند. البته حضور و فعالیت هنرمندان درآثارخوب و بامحتوای هنری و فرهنگی حق مسلم هنرمندان است و نباید در این راه برای آن ها مشکل ایجاد شود، به شرط اینکه، خود برای خود معضل و مانع نتراشند!
درهرحال بازگشت این عده ، به اضافه طیفی دیگر ازسلبریتی ها و بی هنرها به شبکه خانگی، نتیجه نیازهنری جامعه به هنرنمایی های بهتر و بیشتر نیست که حاصل نیاز این جماعت به درآمد و شهرت است. ازهمین رو لزوم بازنگری و تحلیل و آسیب شناسی فضاهای فرهنگی و هنری بویژه شبکه خانگی و ایجاد تحول در نگاه مدیریتی این شبکه و نظارت فعال و سازنده ساترا و همچنین همراه و همدل شدن بیشترهنرمندان با مردم و هنر ملی و مردمی، باید در دستور کار مسوولان و مدیران ساترا و شبکه خانگی و رسانه ملی و درهمین امتداد شورای عالی انقلاب فرهنگی کشور قرارگیرد و حاصل آن در بزرگراه فرهنگسازی وتحولات فرهنگی وهنری واجتماعی ایران عزیز مشاهده و لمس گردد.