به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از پایگاه خبری تحلیلی «صبح قزوین»، لیلا روغنگیر قزوینی یکی از نویسندگان جوان و موفق قزوینی است که از همان دوران کودکی کار نویسندگی در تار و پود وی عجین گشته است.
ذوق و اشتیاق وی برای نوشتن سالهاست که او را در این عرصه پاگیر کرده و آثار بسیاری به نام این نویسنده خوش ذوق به ثبت رسیده است.
این بانوی قزوینی توانسته با درخشش در جشنوارههای مختلف ۵۸ عنوان استانی و ملی را به خود اختصاص دهد که از جمله مهمترین آن میتوان به کسب رتبه سوم در جشنواره کشوری تئاتر رضوی امسال، کسب رتبه نخست نمایشنامهنویسی در جشنواره تئاتر مرصاد، کسب عنوان نخست جشنواره فیلمنامه نویسی در جشنواره رضوی، کسب رتبه نخست در جشنواره داستان طنز اراک و کسب عنوان شایسته تقدیر در جشنواره تئاتر فجر سال گذشته اشاره کرد.
از این بانوی قزوینی تا به امروز هفت کتاب به چاپ رسیده است و از چهار کتاب دیگر هم امسال رونمایی به عمل آمده و این کتب با همت اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان قزوین چاپ شده و بناست به زودی در بازار نشر کتاب عرضه شود.
این مولف جوان قزوینی با تالیف «کتاب سیاوش» هم اکنون به عنوان نامزد دریافت جایزه بیست و یکمین جشنواره انتخاب بهترین کتاب سال دفاع مقدس مفتخر شده است.
همین موضوع بهانهای شد تا برای لحظاتی میهمان این نویسنده بانشاط و فعال قزوینی شویم.
برای همیشه جاویدان شدن، رد پای استوار نیاز است
لیلا روغنگیرقزوینی در گفتگو با خبرنگار فرهنگ و هنر پایگاه خبری تحلیلی «صبح قزوین»، در خصوص موضوع این کتاب اظهار کرد: کتاب «سیاوش» برگرفته از شخصیت سیاوش در شاهنامه بوده و اسامی انتخاب شده هم بر اساس شاهنامه است.
وی ادامه داد: کلیه ماجراهای این نمایشنامه در خطه گیلان اتفاق میافتد و در مورد شخصیت سیاوشی است که سالهاست با پدربزرگ خود دور از فضای شهری زندگی میکند.
این نویسنده قزوینی خاطرنشان کرد: در طول داستان پر فراز و نشیب زندگی سیاوش، حوادثی از رخدادهای مهم به رشته تحریر درآمده و این شخصیت برای اثبات بیگناهی خود درخصوص تهمتی که به وی زده شده باید تصمیمهای مهمی را بگیرد.
وی عنوان کرد: در ادامه، مسیر داستان به شکلی پیش میرود که پای سیاوش به جبهه باز میشود و او تصمیم دارد تا برای اثبات شخصیت وجودی خود از تعلقات دنیوی دل کنده و به میدان نبرد برود.
روغنگیرقزوینی تصریح کرد: سیاوش داستان ما که با هدفی دیگر به جبهه رفته بود پس از سالها حضور در جبهه، بودن در کنار رزمندگان و مشاهده حوادث گوناگون در نهایت با پالایش روحی، به دلیل محکمتری برای ماندن میرسد و تا شهادت و ملکوتی شدن پیش میرود.
وی با اشاره به رویکردهای خود از نوشتن این نمایشنامه خاطرنشان کرد: همیشه دغدغه داشتن آدمها برایم مهم بوده و اینکه در زندگی با گذر از موانع به کدام نقطه یا هدف قرار است که برسند.
این نویسنده قزوینی بیان کرد: شاید در دنیای امروزی خیلی از جوانان اینگونه فکر نمیکنند اما خواه یا ناخواه چه بخواهیم چه نخواهیم در دورهای از تاریخ این کشور آدمهایی زیست کردهاند که دغدغهمند بودند و سیاوش قصه من از آدمهای آن دوره است و در همان ایام بزرگ شده و متناسب با شرایط آن روزگار فکر میکند.
وی خاطرنشان کرد: سیاوش داستان من قصد نداشت اسم خود را ماندگار کند و فقط به دنبال حرکت در مسیر تحقق یک اتفاق مهم در زندگی خود بود و اینکه نشان دهد ظاهر آدمها اصلا برای قضاوت کردن مهم نیست و باید به درون انسانها نفوذ کرد.
مولف کتاب سیاوش تاکید کرد: هرکسی در این دنیا بخشی از وجود خود را با نشانههایی که از خود به جای میگذارد به دیگران نشان میدهد و در واقع ردی از خود در این عالم خاکی به جای میگذارد.
وی ادامه داد: من دنیا را شبیه زمستان سرد برفی میبینم که با گذر انسانها رد پاهای مختلفی روی برف به جا میماند، برف همچنان میبارد و رد پاها را میپوشاند اما برخی جای پاها به قدری عمیق هستند که برای همیشه باقی میماند و معتقدم انسانهایی هم که جنگ را به نوعی تجربه کردهاند از همین جنس هستند که همیشه خاطرههایشان در اذهان دیگران به یادگار میماند.
گیلان، سرزمین بارانیای که آفتاب را کم دیده، اما آدمهای آفتابی زیادی را تربیت کرده است
روغنگیرقزوینی با اشاره به ویژگی منحصر به فرد کتاب سیاوش نسبت به سایر تالیفاتی که داشته، گفت: برای همه آثاری که نوشتم قطعا پیش از نوشتن تحقیقات و پژوهشهایی داشتم و در مورد انگیزه نوشتن کتاب سیاوش باید بگویم که خیلی دوست داشتم در مورد سرزمین گیلان بنویسم، سرزمین باران خوردهای که شاید آفتاب را کم میبیند اما آدمهای آفتابی زیادی را در دل خود جای داده است.
وی در پایان در تکمیل سخنان خود گفت: بیایید تا آدمها را از روی ظاهر و قیافه قضاوت نکنیم و قبول کنیم که دنیای ما در حال تغییر است لذا به تحولات و تغییرات دیگران احترام بگذاریم و مطمئن باشیم که هرکسی بالاخره امضایی از خود در این دنیا به جای میگذارد و من امیدوارم امضایی که از ما یه یادگار میماند به اندازهای محکم و متقن باشد که بتوانیم از آن دفاع کنیم.
در انتها به بخشی از مطالبی که در کتاب سیاوش آمده اشاره میشود؛
سیاووش: این روزا به موندن یا رفتن خیلی فکر میکنم.
کاووس: واسه یه بارم شده برو گرمایی که به پیلهها میدن رو ببین. همیشه واسه رسیدن به چیز بالاتر باید بعضی چیزها قربانی بشن. اگه پروانه از پیله بیرون بیاد نخهایی که دورشه پاره میشه.
سیاووش: من خیلی چیزها توی سرمه.
کاووس: بذار همون تو بمونه، به زبون نیار فقط درباره توسعه کار حرف بزن زیر تلنبار باید آب باشه تا هیچ حشرهای به پیله ها نزنه. زبون مثل موریانه است که وقتی به جون پیلهها بیفته همه چی رو میخوره.