به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ دیوید گراسمن که به عنوان یکی از نویسندگان امروز مطرح است، به تازگی ۷۰ ساله شده است. «صلح تنها گزینه است» عنوان کتابی است که به تازگی از این نویسنده منتشر شده و دربرگیرنده مجموعهای از سخنرانیها و یادداشتهای گراسمن در سالها و ماههای اخیر است که چندین مورد آنها پس از حمله حماس به اسراییل در روزنامه ها منتشر شده بودند.
وی بهمناسبت انتشار این کتاب با یکخبرنگار آلمانی گفتگو کرده و نظراتش را درباره نتانیاهو، مردم غزه و ضرورت پذیرش حماس بیان کرده است.
خبرگزاری مهر ضمن ترجمه و انتشار اینگفتگو، اعلام میکند لحن خبرنگار آلمانی که بهنظر میرسد خود یک یهودی افراطی باشد، و جانبداریاش از اسراییل، برای ثبت در تاریخ با امانتداری منتقل میشود.
مشروح متن اینگفتگو در ادامه میآید؛
* نتانیاهو، نخست وزیر اسراییل، ادعای جو بایدن مبنی بر این که راه حل دو کشور در یک سرزمین را واقع بینانه میداند، رد کرد. نتانیاهو گفت اطمینان از اینکه نوار غزه تهدیدی برای اسراییل نیست، مغایر با حاکمیت فلسطین است. شما همیشه مدافع راه حل دو کشوری بودید. آیا هنوز امیدی به تحقق این امر دارید؟
حتی بیشتر از قبل معتقدم تنها راه حل ممکن راه حل دو دولت است.
* چرا؟
کسانی که طرفدار دولت دوملیتی هستند، باید بیدار شوند و بفهمند این دو ملت، اسراییلیها و فلسطینیها، نمیتوانند یک نهاد سیاسی تشکیل دهند. من به آنچه حماس میگوید ایمان دارم. منظورشان همان چیزی است که میگویند. آنها آشکارا اعلام کردهاند که اسراییل باید محو شود. آنها این کار را از ۷ اکتبر آغاز کردند. به همین دلیل است که باید آنها را جدی بگیریم. اگر بخواهیم آیندهای داشته باشیم، نمی توانیم از توافق با آنها اجتناب کنیم. اما مسلما هرگونه توافق بین ما و آنها بر اساس عدم قطعیت خواهد بود. بیاعتمادی زیادی وجود خواهد داشت سخت است بپذیریم که سرنوشت ما توافق با حماس است. ما از سوی آنها همواره مورد حمله قرار گرفتهایم و میدانیم که آنها از هر فرصتی برای وارد کردن خسارت به اسراییل استفاده خواهند کرد.
* هنوز فکر می کنید توافق ممکن است؟
راهی جز تلاش برای برقراری نوعی گفتوگو بین ما و آنها وجود ندارد. ما امیدواریم که آنها دیگر هرگز فرصتی مانند ۷ اکتبر را به دست نیاورند، به این معنی که ما همیشه مراقب خود خواهیم بود. این یک حالت روحی خطرناک است. وجود کامل ما - حداقل بخش بزرگی از آن - محدود است، زیرا ما باید مدام در حالت آماده باش باشیم و به دنبال علایم یا نشانههایی باشیم که ممکن است ما را در معرض خطر قرار دهد. ما از دست رفتهایم، ما امیدوار بودیم مانند آتن زندگی کنیم و اکنون متوجه شدهایم که در اسپارت زندگی کردهایم. چالش ما به عنوان یک جامعه این خواهد بود که مایحتاج خود را تامین کنیم و در عین حال میل به داشتن یک زندگی رضایت بخش تر را زنده نگه داریم.
* آنچه حماس میخواهد آتشبس نیست. بلکه خروج کامل ارتش اسراییل از نوار غزه و آزادی هزاران اسیر فلسطینی از جمله افرادی است که غیرنظامیان را به قتل رساندهاند. بسیاری از اسراییلیها و بیشتر خانواده های گروگان ها متقاعد شده اند که این معامله دردناک باید انجام شود.
متأسفانه در حال حاضر راه دیگری وجود ندارد و هیچدلیلی برای حماس وجود ندارد که از موضع خود کوتاه بیاید، زیرا چنین داراییای را در اختیار دارد؛ ۱۳۶ گروگان، از جمله کودکان.
* بسیاری از مردم اسراییل نیز احساس می کنند دولتشان به آنها خیانت کرده است.
چه کسی این وضعیت را ایجاد کرد؟ ما نبودیم، اما این کشور به شهروندان خود خیانت کرده است، از آنها محافظت نکرده است. حفاظت از جان شهروندان یکی از مهمترین وظایف یک دولت است و اسراییل نتوانست این کار را انجام دهد.
* شما در کتاب خود «صلح تنها گزینه است» که به تازگی در آلمان منتشر شده، اشغال را یک «جنایت» خواندهاید و این سوال را مطرح می کنید که آیا اسراییل هنوز سزاوار لقب دموکراسی است؟
از طرفی ما یک دموکراسی هستیم. آزادی بیان داریم. آزادی برای دنبال کردن هر حرفهای که انتخاب می کنیم، آزادی تجمع. من میتوانم بدترین چیزها را در مورد نخست وزیرمان بنویسم و در صفحه اول روزنامه بعدی منتشر میشود. دموکراسی به شکلی عمیق در سنت ما ریشه دارد، اما اگر مردم دیگری را برای مدت طولانی اشغال کنید _ داریم درباره بیش از ۵۶ سال اشغال صحبت میکنیم، میتوانید تصور کنید؟ _ دیگر نمیتوانید واقعاً در مورد دموکراسی صحبت کنید.
دموکراسی برخاسته از اینمفهوم شریف است که هر انسانی برابر به دنیا میآید. اگر مردم دیگری را سرکوب کنید، ناگزیر به این باور خواهید رسید که همه انسانها برابر نیستند. اینکه برخی افراد از دیگران ارزشمندتر هستند. اینها همه نشانههای غیر دموکراتیک هستند. آنها همچنین دلیلی هستند که من برای پایان اشغالگری بجنگم، زیرا احساس میکنم این طرز فکر فاسد، اشغالگر و دموکرات بودن در عین حال، ما را زنده زنده می خورد.
* دوران نتانیاهو به پایان رسیده. اما چگونه پایان خواهد یافت؟
نتانیاهو سیاستمداری بسیار زیرک و فریبکار است که به اینراحتی تسلیم نمی شود. او به نیروهای مسیحی افراطی کشور وابسته است. به همین دلیل است که سیاست اسراییل روز به روز تهاجمیتر میشود.
* بلافاصله پس از حمله حماس در ۷ اکتبر، دولت اسراییل تلاش کرد آمریکا را متقاعد کند از حمله پیشگیرانه علیه حزبالله حمایت کند. خوشبختانه به این نتیجه نرسید. اما آیا هنوز فکر میکنید درگیری در خطر تشدید است؟
سوال خیلی خوبی است. مطمئن نیستم پاسخی داشته باشم. اما همانطور که شما گفتید، خوشبختانه از گزینه وحشتناک درگیری در چندین جبهه در امان ماندیم. زیرا تا کنون اینگزینه به حزبالله و احتمالا ایران و کرانه باختری گسترش نیافته است. همانطور که شما میگویید، خوشبختانه و احتمالاً مدیون اعضای کابینه مانند گادی آیزنکوت و بنی گانتز، دو بزرگسال میانه رو و مسؤولیت پذیرتر در اتاق هستند. به هر حال، اگر بخواهیم چنین حملاتی را شروع کنیم، یک جنگ چند جبهه ای یک پیامد اجتناب ناپذیر خواهد بود. و ما برای چنین جنگی، به ویژه پس از خستگی ناشی از جنگ در نوار غزه، آماده نیستیم.
* به همین دلیل، ما در موقعیتی نیستیم که بتوانیم صلح واقعی ایجاد کنیم. قبل از اینکه بتوانیم با فلسطینیان صلح کنیم، باید احساس بی اعتمادی عمیق و آسیب پذیری را التیام بخشید.
اسراییل قابل انتقاد است و حتی گاهی باید مورد انتقاد قرار گیرد. اما نباید مشروعیت زدایی شود. نباید هدف کسانی باشد که خواهان نابودی اسراییل هستند. ما بارها و بارها آن را می شنویم، تظاهرات گسترده، هزاران یا صدها هزار نفر که خواستار مرگ اسراییل و نابودی آن هستند. هیچملت دیگری روی زمین چنین صدایی علیه آن ندارد. نه حتی کره شمالی وحشتناک و بی رحم، نه عراق در دوران صدام حسین، نه روسیه که به اوکراین تجاوز میکند. هیچکس نمیگوید بیایید از شر روسیه خلاص شویم، بیایید از شر عراق خلاص شویم. این فریادها فقط متوجه اسراییل است.
* و اینجاست که مسؤولیت آلمان مطرح می شود؟
مسؤولیت اخلاقی آلمان در قبال اسراییل تاکید بر مشروعیت آن و یادآوری به مردم برای توجه به نکات ظریف است. تفاوت های ظریف زیادی وجود دارد. کسانی که به شما می گویند می توانند بلافاصله مشکل را حل کنند، نمیدانند در مورد چه صحبت میکنند. سال ها، شاید حتی دهها سال باید بگذرد تا بتوانیم بهبودی خود را شروع کنیم. از اشغال طولانی و کشتارهای وحشتناک. و باز هم، من این دو را با هم مقایسه نمی کنم. من فکر میکنم هر دو واقعیتهای کاملاً متفاوتی هستند.
* هنگامی که در ماه نوامبر در ستایش قربانیان ترور صحبت کردید، از امکان شروعی جدید صحبت کردید؛ امکان «ساختن یک کشور جدید برای بار دوم». منظور از آن چه بود؟
من گفتم برای ما اسراییلیها، اسراییل هنوز نمیتواند خانه باشد. بیشتر شبیه یکقلعه است. فاجعه این است که ما دیگر حتی نمیدانیم آیا این یک قلعه است یا خیر! همانطور که دیدیم، ما بسیار ظریف، بسیار ضعیف و آسیب پذیر هستیم.
* چگونه می تواند تبدیل به خانه شود؟
ما باید اسراییل را بهعنوان یک کشور بالغ و دموکراتیک بازآفرینی کنیم. معتقدم ما به رهبران زیرک و شجاع در هر دو طرف نیاز داریم؛ طرف اسراییلی و فلسطینی. تنها زمانی که هر دو در موقعیتی باشند که با یکدیگر صحبت کنند، میتوانیم اینجامعه را بازسازی کنیم و بفهمیم اگر کشوری کاملاً دموکراتیک نباشیم، چه بهایی میپردازیم. این یک چالش بزرگ است و حتی الان که دارم با شما صحبت می کنم، از خود می پرسم: چگونه میتوانیم این کار را انجام دهیم؟ مطمئن نیستم جوابی داشته باشم.
* در حال حاضر موفق به نوشتن هستید یا غیرممکن است؟
غیرممکن است. فقط وقتی مینویسم که با هر دو ریه نفس میکشم. وقتی نمینویسم، کاملاً در دام بیرحمیها اسیر هستم. درست از همانابتدا علیه آن عصیان میکنم و با خودم میگویم چطور میتوانی داستانی درباره این یا آن بنویسی؟ در حالی که دنیا در حال انفجار است و بعد از مدتی احساس میکنم نوشتن است که من را احیا میکند. گاهی آن را با کسی مقایسه میکنم که لنگر را میگیرد و به آینده پرتاب میکند و سپس با تمام قدرت خود را بهسمت لنگر و به آینده میکشد.