داستان جوانی که با پشتکار خود خط تولید گونی صنعتی را در روستایی دورافتاده راه‌اندازی کرد

به گزارش خبرنگار اقتصادی شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ در دهگلان، یک شهر کوچک و زیبا، زندگی میکائیل نصرالله پور بافکر کارآفرینی و ایجاد اشتغال پیش می‌رفت. او با تلاش و کوشش در حوزه‌های کشاورزی و رانندگی ماشین سنگین، به‌خوبی امرارمعاش می‌کرد. اما درون او یک آتشی برقرار بود، آتشی که علاقهٔ بزرگی به ساخت کسب‌وکار خود را داشت.

یک روز، میکائیل تصمیم گرفت تا از روزهای استرس‌آور رانندگی در جاده‌های دور و نزدیک خلاص شود. او ایده‌ای به ذهن آورد که می‌توانسته به شهر و سرزمینش مفید باشد و همچنین اشتغالی برای سایر افراد فراهم کند. او تصمیم گرفت یک کارگاه گونی‌بافی راه‌اندازی کند.

میکائیل با حمایت و کمک مالی پدرش، ماشین سنگین خود را فروخت و سرمایهٔ نیازمند برای راه‌اندازی کارگاه را جمع‌آوری کرد. باهمت و تلاش، او توانست دستگاه گونی‌بافی را در دهگلان راه‌اندازی کند.

کارگاه گونی‌بافی مکانی بود که بافندگان ماهر و با استعدادی را به خود جذب می‌کرد. اینجا، پرده‌ها، رواندازها و لباس‌های سنتی و زیبایی توسط دستان ماهر بافته می‌شدند. کیفیت بالا و طرح‌های جذاب این محصولات، به‌سرعت شهرت کارگاه را در منطقه افزایش داد.

با راه‌اندازی این کارگاه، میکائیل توانست به کشاورزان منطقه خدمات بیشتری ارائه دهد. قبل از این، کشاورزان برای تهیه گونی به شهرها و استان‌های هم‌جوار مراجعه می‌کردند، اما اکنون می‌توانستند محصولات باکیفیت بالا و قیمت مناسب را در دهگلان تهیه کنند.

با موفقیت کسب‌وکار خود، میکائیل نه‌تنها به خواسته خود برسید، بلکه به منطقه خود هم خدمت کرد. با ایجاد اشتغال و رونق در صنعت گونی‌بافی، او به توسعه و پیشرفت اقتصادی و جامعه محلی کمک کرد. میکائیل تبدیل به نمادی از پیشرفت و پشتکار شد و داستان موفقیت او در دهگلان و مناطق اطراف با علاقه مردم به کارهای دستی و حمایت‌های بیشتر از صنایع‌دستی، ادامه یافت.

اکنون کارگاه گونی‌بافی میکائیل به یک مرکز شناخته شده در منطقه تبدیل شده است. او با افتخار از دستاوردهای خود گفتگو می‌کند و با امیدواری به آینده، به همراه همسرش و تیمی از بافندگان ماهر به توسعه کسب‌وکار خود ادامه می‌دهد.

به گزارش راه دانا؛ داستان میکائیل نصرالله پور نشان‌دهنده قدرت رؤیاپردازی، اراده قوی و تلاش بی‌وقفه است. او با خلاقیت و پشتکار توانست رویه‌های خود را به حقیقت تبدیل کند و به جامعه خود خدمت کند. این داستان به‌عنوان الگویی برای سایر افراد الهام‌بخش است که با تلاش و ایمان به خود، می‌توانند به هدف‌هایشان دست یابند و به جامعه خود سودمند باشند.

 

میکائیل نصرالله پور که دغدغه ایجاد بستری مناسب برای اشتغال در منطقه را داشت با تلاش در روستایی دورافتاده اقدام به کارآفرینی کرد