دین یا دموکراسی؛ مسأله این است

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ دموکراسی همانطور که از نامش پیداست، عبارتست از قدرتی که به دست مردم و به انتخاب آنها در رأس قرار می گیرد. به تعبیر بهتر، قدرت نشأت یافته از مردم را دموکراسی گویند. امروزه این روش حکومت داری در کشور ما نیز کاربرد دارد که از آن به عنوان «جمهوری اسلامی» یا «مردم سالاری دینی» نام برده می شود. البته این مفهوم در کشور ما یک تفاوت اساسی با مفاهیم رایج از جمهوریت محض در سایر کشورها دارد و آن اینست که پسوندهای "اسلامی" و "دینی" به نوعی فیلتر و تنظیم کننده واژه "دموکراسی" بشمار می روند.

 

اما تعیین حدود و ثغور اختیارات دین در برابر جمهوری تا چه میزان خواهد بود؟ و اینکه چنانچه خواسته اکثریت در مقابل شرع مقدس قرار گیرد، آنگاه کدام یک بر دیگری چربش و غلبه خواهند داشت؟

بسیارند افرادی که عبارت «مردم سالاری دینی» را تنها در بخش نخست آن خلاصه کرده و واژه «دین» را بعنوان زینت بخش عبارت «مردم سالاری»، تعبیر و تفسیر می کنند. از دموکراسی یا مشارکت جمعی، بعنوان یکی از سبک های متداول در شیوه اداره جهان امروزی یاد می شود. شیوه ای که نظرات اکثریت از طریق انتخابات یا رفراندوم در انتخاب راه و روش در شئون مختلف حکومتی اعمال می شود.

در آیین اسلام نیز به استفاده از نظرات عموم مردم و مشورت با آنان در امور حکومتی توصیه و سفارش فراوان شده است. قرآن کریم به دفعات از واژه "شورا" و مشتقات آن اشاره کرده که این خود دلیل محکمی است بر الزام و پایبندی شریعت اسلام بر مشورت و دخالت رأی آحاد مردم در تصمیم گیری های کلان. هم چنین با رجوع به روایات متعدد، درمی یابیم که رسول گرامی اسلام(ص) نیز در بسیاری از امور با مردم مشورت می کردند و برای نظرات مردم اهمیت ویژه ای قائل بودند.

در جریان پیروزی انقلاب اسلامی نیز امام خمینی(ره) با بیان کلید واژه های ماندگاری همچون؛ "میزان رأی ملت است." و "مردم ولی نعمت ما هستند."؛ تصمیم و نظر ملت را فصل الخطاب می دانستند و بر مقبولیت مردمی نظام تأکید بسیار داشتند. اما بسی ساده انگارانه خواهد بود اگر تصور کنیم که منظور امام راحل(ره) از ایراد چنین سخنانی، اعمال رأی مستقیم مردم بدون هیچ گونه نظارت شرعی و دینی بر آن بوده است. بنیانگذار کبیر انقلاب در سخنانی در همین رابطه می فرمایند: «رأی مردم در مقابل حکم خدا، رأی نیست؛ ضلالت است.» (صحیفه نور، ج8، ص281)

ایشان همچنین در جای دیگری فرمودند: «از آن اولي كه صحبت جمهوري اسلامي شد، اينها شروع كردند به كارشكني. به اينكه ما هم بگوييم جمهوري، اسلامي اش چيست؟! و عجب اين بود كه [مي گفتند] ملت ما [هم] جمهوري مي‌خواهد. جمهوري اسلامي يعني چه؟! تا اينكه نگذارند اسلام پايش تو كار بيايد. اگر جمهوري [تنها] باشد، همه كاري مي‌شود با آن كرد. اما اگر جمهوري اسلامي باشد، اسلام نمي گذارد كسي كاري بكند. يك دسته ديگر تراشيدند، بگويند: جمهوري دمكراتيك، باز از اسلامش فرار مي‌كردند، يك دسته سومي هم كه يك خرده مي‌خواستند نزديكتر بشوند و بازي بدهند ما را، گفتند جمهوري اسلامي دمكراتيك. اين هم غلط بود. ما همه اينها را گفتيم، قبول نداريم.» (صحیفه نور، ج11، ص280)

بر همین اساس بود که ایجاد شورای نگهبان قانون اساسی به دلیل تطابق قوانین با شرع اسلام و نیز گزینش افراد ذیصلاح جهت احراز مسئولیت های مختلف در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، گنجانده شد.

بنابر سخنان فوق، به این نکته پی می بریم که رهبر فقید انقلاب، خواهان اجرای توأمان جمهوریت و اسلامیت در قالب نظام جمهوری اسلامی بودند. ممکن است عده ای این شبهه را مطرح کنند که چنین تفسیری از دموکراسی، منتج به ایجاد نوعی بدعت در واژه جمهوری می شود و بر این اساس، اعمال آن سلیقه ای و نظارت بر آن استصوابی خواهد بود.

در پاسخ به این افراد باید گفت که تعیین حدود برای جمهوریت به وسیله اسلام، نه تنها باعث استحاله مفهوم مردم سالاری نمی شود بلکه موجبات تعالی آن را نیز فراهم می آورد. ممکن است مردم براساس شرایط خاص زمانی و مکانی و نیز تحت تأثیر فضاسازی های گوناگون، امیال و نفسانیات خویش را در اولویت قرار داده و فارغ از مصلحت اندیشی، تصمیمی احساسی را اتخاذ نمایند. بحمدلله تاکنون مردم ایران اسلامی در تمامی عرصه های مشارکت مردمی، با درایت و هوشمندی خود همواره صلاح مملکت خویش را صحیح تشخیص دادند و به دور از جوسازی ها، بهترین سرنوشت را برای ایران اسلامی رقم زده اند.

اما همیشه عقلانیت بر احساسات مشتبه نیست چراکه در سایر جوامع شاهد انحراف جمهوری ها، به وسیله آرای غیرعقلانی و غیرمنطقی اکثریت هستیم. بعنوان مثال در کشورهای اروپایی و آمریکایی، با برگزاری همه پرسی درباره ازدواج همجنسگرایان، این عمل شنیع با رأی مثبت مردم بشکل قانون درمی آید!

از این جهت است که دموکراسی محض به مفهوم غربی آن مردود بوده و وجوب استفاده از این سبک، وحی مُنزل نیست؛ بلکه دموکراسی زمانی مورد تأیید است که بوسیله سَرند شریعت و دیانت پالایش یافته باشد و از مسیر مستقیم منحرف نشود.

نویسنده: محمدصالح زندی (فعال سیاسی و فرهنگی)

دموکراسی همانطور که از نامش پیداست، عبارتست از قدرتی که به دست مردم و به انتخاب آنها در رأس قرار می گیرد. به تعبیر بهتر، قدرت نشأت یافته از مردم را دموکراسی گویند.