به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ یادداشت: علی مهدیان: کارتون پاندای کنگفوکار این بار با داستانی متفاوت در حال پخش برای کودکان است. آنچه این سریال طولانی را متفاوت میکند، در چند سطح قابل طرح است اول سطح تمایلات سیاسی، دوم سطح طرح کلان راهبردی و سوم سطح اعتقادی که هر سه را در ناخودآگاه کودکان تثبیت میکند. این اندیشه ها چیست؟
سطح اول: میدانید که انیمیشن پاندای کنگفو کار با تمرکز بر فرهنگ شرقی شناخته شد. اما حالا کل داستانش بر بستر رفاقت آن قهرمان چینی یعنی "پو" و دختری اهل انگلستان که پو عاشقانه تابع او است یعنی "شمشیری" رقم میخورد. همراه آنها به مرور تیمی میشوند که هر کدام نماد یک فرهنگند، نقطه هدف نیز شهری مرموز زیر لندن. پس قرار است سخنی جهانی را بشنوید و جهت گیری توجه و ذهن شما هم غرب است.
در کل مسیر تا لندن شما علاقه دارید که سلاحهای فوق العاده قدرتمند و برتر را به چنگ آورید و از دست نیروهای جاهل و یا خبیث بگیرید که چه کار کنید؟ که آنها را ببرید به انگلستان، به غرب و آنجا اولا جمعش کنید و سپس نابودش کنید. یعنی حق میدهید از این سلاحها هیچ کس استفاده نکند به جز کانون غرب، چون آنجا میتوانند این سلاحها را نابود کند.
سطح دوم اما ایده کلان راهبردی فیلم است برای اداره دنیا. آن ایده چیست؟ اینکه حکومت واحد جهانی خطا است و جمع شدن قدرت ها در یک نقطه قطعا به فساد میانجامد. در برابر این طرح، ایده موازی دیگری وجود دارد و آن اینکه همه دنیا تحت حاکمیت آن قدرت برتر، در وحدت و صلح زندگی کنند. شما از این ایده دوم متنفرید چون از جنس اجبار است و ایده اول را میپسندید که هویت فرهنگی تری دارد. جالب است در لایه اول حکم به جمع قدرت در غرب میکنید و در لایه دوم جمع قدرت را غلط میدانید. احساس تعارض هم نمیکنید چون فکر میکنید آنها میخواهند قدرتها را جمع کنند که نابود کنند. این طرح کلان سیاسی برای دنیا، شما را به یک جامعه چند قطبی با کمرنگ کردن حکومت و قدرت مرکزی واحد، سوق میدهد. قدرت برتر متمرکز حاکم ولو جوشیده از همه کثرات باشد، ظلم و اجبار، نتیجه روشن آن است.
ثمره این اندیشه کثرت گرا ، خواه ناخواه غفلت از حکمرانی واحد است. اتفاقی که لیبرال دموکراسی غرب همین الان در کشورها شکل داده و مضراتش را میبینیم. اما میتوان بین این دو طرح که یکی به شدت وحدت گرا و نافی کثرت است و دیگری کثرت گرا و نافی وحدت است و همان دعوای قدیمی شرق و غرب دنیای مادی را شکل داده، طرح سومی را تبیین کرد که جمع وحدت و کثرت است و پرچمدار این نرم افزار نوی جهانی ایران است با ساختار مردمسالاری دینی اش. سریال کارتونی در اینجا سخن نویی ندارد چون غرب اساسا در اینجا سخن نویی ندارد. بلکه همان تثبیت اندیشه لیبرالیسم است البته در اندازه جهانی.
اما لایه سوم و بسیار خطرناک فیلم، اثر اعتقادی آن است درباره آینده تاریخ. کسی که ایده رقیب و منفور را میخواهد پیاده کند که برادر شمشیری است، کیست؟ او در طول سریال قهرمان الهام بخش و الگوی حماسه شما بوده. که غایب در شمشیر شما بوده و حالا ظهور میکند. او حالا صاحب همه قدرتهای ماورایی است که هر کدام را از یک قهرمان اساطیری در دست دارد. او میگوید من میخواهم با این قدرتهای برتر، صلح را و وحدت را ایجاد کنم. لشکر او همه قهرمانان اساطیری اند که مرده بودند و حالا با او رجعت میکنند. شما اما هم از آن الگو متنفرید هم از همه قدرتهای برترش و هم از لشکر رجعت کرده او و هم از طرح جهانی اش. همه این المانها شما را یاد داستان واقعی اعتقادی شیعی خود درباره آینده تاریخ نمیاندازد؟
تقریبا این محتوای چهل قسمت از داستان است و من در تعجبم که آیا ما نباید روی چنین داستان مهم و پر نماد و حساسی که قطعا ذهن و دل کودکان ما را تسخیر میکند حساسیت داشته باشیم؟