رویای جبران شکست سال ۲۰۰۶ تعبیر نخواهد شد

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ از نور نیوز، تروریسم دولتی رژیم صهیونیستی در ترور سید حسن نصرالله دبیر کل حزب‌الله، در حالی با خشم و انزجار و محکومیت گسترده جهانی همراه شد که سران آمریکا بدون اشاره به اصولی همچون نقض حاکمیت لبنان و نیز نقش و جایگاهی که حزب‌الله و شخص شهید نصرالله در ساختار حاکمیتی لبنان دارند و هرگونه اقدامی علیه آنها رسما تعدی به حاکمیت و استقلال عضوی از سازمان ملل می‌باشد و تروریسم دولتی قلمداد می شود از این جنایت بزرگ حمایت کردند.

آمریکایی‌ها در حالی مدعی بوده‌اند که هیچ اطلاعی از حمله جنون آمیز و وحشیانه صهیونیست‌ها به لبنان و قتل‌عام هزاران نفر نداشته‌اند که شور و شوق آنها از این ترور نقش غیر قابل انکار واشنگتن در ترور و نسل کشی در لبنان را آشکار می سازد و به هیچ بهانه‌ای نمی‌توانند از مسئولیت آن شانه خالی کنند.

جو بایدن، رئیس‌جمهورآمریکا، ترور حسن نصرالله را «اقدامی در راستای برقراری عدالت برای قربانیان متعدد او» توصیف کرد.‌ بایدن گفت که «قربانیان» حسن نصرالله شامل «هزاران آمریکایی، اسرائیلی و غیرنظامی لبنانی» می‌شود. ‌بایدن تاکید کرد که آمریکا از حق اسرائیل برای دفاع از خود در برابر حزب‌الله، حماس، حوثی‌های یمن و «هر گروه تروریستی مورد حمایت ایران کاملا حمایت می‌کند.»‌ رئیس‌جمهور آمریکا همچنین گفت که به پنتاگون دستور داده است تا موقعیت دفاعی نیروهای نظامی آمریکا در خاورمیانه را تقویت کند تا از «تهاجم جلوگیری» شود. بایدن مدعی شد که هدف آمریکا تنش‌زدایی در غرب آسیا، لبنان و غزه از طریق دیپلماسی است.

در همین حال هریس معاون رئیس جمهور آمریکا و نامزد حزب دموکرات، در واکنش به اقدام تروریستی رژیم صهیونیستی در به شهادت رساند دبیر کل حزب الله لبنان این اقدام را «اجرای عدالت» توصیف کرد.وی اعلام کرد: «من تعهدی تغییرناپذیر به حفظ امنیت اسرائیل دارم.»او مدعی شد و اعلام کرد: «حسن نصرالله یک تروریست بود که دستانش به خون آمریکایی آغشته شده بود. در ده‌های اخیر، رهبری حزب‌الله توسط او به بی‌ثباتی در خاورمیانه (غرب آسیا) و کشتار غیرنظامیان در سوریه، لبنان، اسرائیل و سراسر جهان دامن زده بود. امروز، قربانیان حزب‌الله، عدالت خود را مشاهده کردند.»هریس در ادامه بیانیه خصمانه خود افزود: «من همیشه از حق اسرائیل برای دفاع از خود علیه ایران و گروه‌های تروریستی تحت حمایت ایران همچون حزب‌الله، حماست و حوثی‌ها حمایت خواهم کرد.» هریس مدعی شد: «دیپلماسی بهترین راهکار برای پاسداری از غیرنظامیان و دستیابی به صلحی پایدار در منطقه است.»

این سخنان از سوی هریس و بایدن در حالی که نشان می‌دهد که هیچ تفاوتی میان هریس و ترامپ و دموکرات و جمهوریخواه وجود ندارد هر دو از یک قماش می‌باشند و آنانی که فکر می‌کنند که هریس و دموکرات‌ها اهل مذاکره و دیپلماسی هستند و آمدن اون امنیت ساز است و آمدن ترامپ امنیت سوز است در توهم خیالی به سر می‌برند که هیچ همخوانی با واقعیت ندارد، دارای سه کلید واژه قابل توجه است و آن عبارت‌های عدالت، امنیت و آتش بس است.

نگاهی به کارنامه آمریکا در طول چند دهه گذشته حداقل از زمان جنگ جهانی دوم تا به امروز بیانگر تکرار این واژگان از سوی سران آمریکا می باشد. آمریکایی‌ها در حالی ژاپن را بمب‌های هسته‌ای هدف قرار دادند که این جنایت را اقدامی در راستای عدالت و بهبود امنیت جهان معرفی کردند و پس از کشتار در هیروشیما و ناکازاکی از آتش بس و صلح سخن گفتند تا پرونده جنایاتشان را پنهان سازند.

در ویتنام نیز سالها کشتار با گازهای سمی و تجاوز و تعرض به زنان ویتنامی و تایلندی و نسل کشی سراسری را با واژه عدالت و امنیت توجیه و هر بار با واژه صلح و آتش بس به دنبال تبرئه خود از مجازات جهانی برآمدند. در جنگ اول و دوم خلیج فارس نیز این رویه را تکرار کردند چنانکه در دهه ۱۹۹۰ نیز کشتار و نسل‌کشی در سربرنیستا و بالکان نیز همین عبارت را تکرار کردند و پس از آن از صلح و آتش بس گفتند. در افغانستان، عراق، سوریه، لیبی، سودان و... نیز کشتارها و ویران سازی‌هایشان را با همین واژگان عدالت و امنیت توجیه کردند و هرگز پاسخگوی جنایات خود نبودند. یک سال از طوفان الاقصی و نسل کشی در غزه می‌گذرد در حالی که آمریکایی‌ها هر روز کشتار فلسطینی ها را اقدامی برای امنیت و عدالت عنوان کرده‌اند و به این بهانه نیز میلیاردها دلار تسلیحات به رژیم صهیونیستی داده و هرگونه صدور قطعنامه در شورای امنیت و بازخواست و مجازات این رژیم را بی‌عدالتی عنوان کرده‌اند. قابل توجه آنکه پس از هر کشتار و جنایت بزرگی علیه غزه که دهها هزار زن و کودک را قربانی کرده، با کلید واژه آتش‌بس به دنبال تبرئه سازی رژیم صهیونیستی و خود از مجازات بوده‌اند. اکنون نیز بار دیگر در لبنان آمریکایی‌ها بدون در نظر گرفتن نسل‌کشی صورت گرفته و تروریسم دولتی صهیونیست‌ها، بار دیگر همان عبارت‌های تکراری را مطرح کرده و در نهایت نیز مدعی دیپلماسی و آتش بس برای جلوگیری از گسترش جنگ شده‌اند.

مجموع رفتارهای آمریکایی‌ها در طول یک سال گذشته نشان می‌دهد که تعریف آمریکاها از امنیت و عدالت یعنی تامین منافع آنها و رژیم صهیونیستی که نتیجه آن نیز قتل عام هزاران نفر بوده و خواهد بود. نکته مهم آنکه سخنان سران آمریکا یادآور تحولات سال ۲۰۰۶ است که افرادی همچون رایس وزیر خارجه وقت آمریکا از زایش خاورمیانه جدید خبر داده و خون مردم لبنان را نتیجه این زایش عنوان می‌کردند. آن زمان آمریکا و برخی اروپایی‌ها در حالی تمام قد در کنار صهیونیست‌ها بودند که در نهایت این حزب‌الله و مقاومت بود که سرنوشت منطقه را رقم زد و خاورمیانه جدید زایش شد اما نه به سبک آمریکایی بلکه بر اساس معیارها و الگوهای مقاومت که تا به امروز ادامه داشته و در طول یک سال طوفان الاقصی ابعاد گسترده‌تری گرفته است.

امروز نیز آمریکایی‌ها در توهم همان زایش خاورمیانه جدید که اساس آن را نابودی مقاومت، مقابله با رویکرد کشورهای عربی به نظم نوین چند جانبه گرایانه، افزایش همگرایی منطقه با روسیه و چین، اجرای سناریوی از نیل تا فرات، وادار سازی ایران به برجام هسته‌ای، موشکی و منطقه‌ای، دست در دست صهیونیست‌ها یک سال نسل کشی در غزه و نیز ترور فرماندهان حزب الله از جمله شهید سید حسن نصرالله دبیر کل حزب‌الله را اجرا کرده‌اند اما حقیقت آن است که این توهم نیز مانند سال ۲۰۰۶ بر باد خواهد رفت و در نهایت این مقاومت و مکتب سید مقاومت است که سرنوشت منطقه را تعیین می‌کند. شهادت سیدحسن نصرالله، ناامنی فزاینده‌ای را بر منطقه و عوامل اصلی ایجاد آن یعنی رژیم صهیونیستی و امریکا تحمیل خواهد کرد. تحولات آینده نشان خواهد داد که ایجاد بی‌ثباتی و ناامنی برای شکل دادن به نظم جدید موردنظر صهیونیستها و آمریکا که همانا سلطه بر منطقه و تبدیل آن به سکویی برای یک جانبه گرایی جهانی است، توهمی پرهزینه و ناشی از اشتباه محاسباتی فاحش بوده است که هرگز نیز محقق نخواهد شد.

آمریکا در توهم زایش خاورمیانه جدید که اساس آن نابودی مقاومت است دست در دست صهیونیست‌ها نسل‌کشی در غزه و ترور فرماندهان حزب الله را در دستور کار قرار داده‌اند اما حقیقت آن است که این توهم نیز مانند سال ۲۰۰۶ بر باد خواهد رفت و در نهایت این مکتب مقاومت است که سرنوشت منطقه را تعیین می‌کند.