آن چه روز جمعه در تهران گذشت

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از پایگاه خبری تحلیلی «صاحب نیوز»؛ حدود ساعت پنج صبح به مرقد امام خمینی -رحمة الله علیه- رسیدیم تا در این روزهای پیروزی اسلام مزار بنیانگذار کبیر نهضت را زیارت کنیم، استراحتی کنیم، خودروها را در پارکینگ مرقد بگذاریم و با مترو خودمان را به مصلی برسانیم.

مرقد مملوء از جمعیت بود. برخی با خودرو شخصی و برخی با اتوبوس آمده بودند. هوا بسیار سرد بود. بیرون امکان خوابیدن نبود و داخل حرم نیز به دلیل روشن بودن وسایل خنک‌کننده نمی‌شد خوابید.

این همه جمعیت، خستگی راه، سرما، نبود جای گرمی برای استراحت، هزینه‌های رفت‌وآمد و غذا و غیره را به جان خریده بودند تا پشت سر رهبر بزرگ امت قرار بگیرند و ضمن اعلام پشتیبانی خود از ولی امر مسلمین، نماز عید جمعه خود را پشت سر او اقامه کنند.

به سمت مصلی حرکت کردیم. جمعیت بیشتر از ظرفیت مترو بود. در همان ایستگاه مرقد مترو پر شد و دیگر امکان سوار کردن مسافر را در ایستگاه‌های بعد نداشت. مردم که برخی با عکس و برخی با پرچم رهبران و گروه‌های محور مقاومت بودند مرتب برای سلامتی رهبر انقلاب و پیروزی رزمندگان اسلام و ترحیم شهدا صلوات چاق می‌کردند و گهگاهی نیز شعارهای مرگ بر اسرائیل و مرگ بر آمریکایشان فضای داخل قطار و ایستگاه‌های مترو را فرا می‌گرفت.

به مقصد رسیدیم. در ایستگاه شهید بهشتی پیاده شدیم. تاکنون چنین جمعیتی را به چشم خود ندیده بودم. جمعیتی متراکم‌تر از راهپیمایی‌های تهران در خیابان‌های اطراف مصلی در حرکت بودند. در سیل جمعیت به راه افتادیم و خیابان را به جلو رفتیم.

به انتهای خیابان داشتیم می‌رسیدیم که چشمم به جمعیتی افتاد که از آن طرف از خیابان خرمشهر به سمت مصلی می‌آمدند. از آن سو هم سیلی دیگر به سمت مصلی در حرکت بود.

رسانه‌های مختلف آن جا حاضر شده بودند و با مردم حاضر در محل برگزاری نماز جمعه گفتگو می‌گرفتند. عکاس‌ها مرتب شاتر دوربین خود را به صدا درمی‌آوردند. چهره‌های نام‌آشنا هم در گوشه و کنار جمعیت دیده می‌شدند.

برخلاف انتظارمان اصلاً جو امنیتی نبود. هیچ جا ما را بازرسی بدنی نکردند. هیچ نیروی امنیتی به چشم نمی‌خورد. گویی بالاترین اطمینان از وقوع هر گونه اتفاق ناگواری وجود داشت.

شنیدم دو نفر با هم صحبت می‌کردند و می‌گفتند اگر جمعیت امروز قابل توجه باشد اسرائیل حمله نخواهد کرد اما اگر کم باشد چه بسا در همین نماز جمعه، اقدام به حمله علیه کشورمان کند.

ساعت 10 بود. تلاشمان برای ورود به مصلی بی‌فایده بود. گفتند درب‌های مصلی از ساعت 5:30 به روی جمعیت باز شده است و با پر شدن مصلی قبل از ساعت 7 درب‌های آن را بسته‌اند. البته طبقه بالای مصلی همچنان به روی جمعیت باز بود.

در گوشه کناری نشستیم تا وقت نماز بشود. به تماشای جمعیت نشستیم. جمعیت قطع نمی‌شد و یکسره سیل جمعیت به سمت محل برگزاری نماز جمعه روان بود. برنامه را از طریق بلندگوها دنبال کردیم. قرائت قرآن، شعرخوانی و مداحی تنها برنامه پیش‌بینی شده برای نمازگزاران بود که هر یک دو سه بار تکرار شد.

نزدیک ساعت 11:30 بودیم که همهمه به راه افتاد و یکباره هم ایستادند متوجه شدیم آقا وارد محوطه شده‌اند. کمی گذشت و به وقت اذان رسیدیم. اذان گفته شد و مهمترین خطبه‌های جهان اسلام توسط ولی امر مسلمین جهان آغاز شد. جمعیت زیادی زیر آفتاب داغ نشسته بودند و لذت و خوشحالی و شعف از حضورشان در این نماز را می‌شد با چشم غیرمسلح نیز دید.

به دلیل ازدحام جمعیت پهنای باند اشغال بود و اینترنت قطع شده بود. فکر می‌کردم سامان‌دهی چنین جمعیتی برای بستن صفوف نماز جماعت چقدر کار دشواری خواهد بود اما خیلی از انتظامات و … خبری نبود. مردم خودشان صف‌ها را مرتب کردند و آماده اقامه نماز شدند.

صدای محبوب از بلندگوها در حال پخش بود. همه ساکت بودند ببینند امامشان چه می‌گوید. خطبه اول تمام شد و آقا اعلام کردند خطبه دوم را به زبان عربی بیان خواهند کرد.

شاید در آن جمع تعداد خیلی کمی عرب بودند. این نشان می‌داد مخاطب خطبه‌های نماز جمعه تهران به عنوان ام القرای جهان اسلام دیگر تنها مردم فارسی ایران نیستند و جهان اسلام توجه به این خطبه‌ها دارند. آقا دیگر نه برای مردم ایران بلکه برای امت اسلام به زبان رسمی اسلام سخن گفتند. این نشان می‌داد ما از مرحله ملت‌ها عبور کرده‌ایم و به یک امت واحده رسیدیم.

به این فکر فرو رفته بودم که با این همه دشمنی و سنگ‌اندازی داخلی و خارجی، با متحد شدن همه لشکر کفر، با بکارگیری همه ترفندها و تکنولوژی‌ها و غیره آخر پیروز میدان، جبهه حق به یاری خداوند و به رهبری این اَبَرمرد تاریخ یعنی امام خامنه‌ای بود.

خطبه‌ها به پایان رسید. مردم بلافاصله در صفوف اقامه نماز قرار گرفتند. نماز را پشت سر این آیت الهی خواندیم. نماز عصر را که خواندند ما که مسافر بودیم نمازمان را شکسته خواندیم. در جمعیت که نگاه کردیم تعداد مسافران در برابر دیگران خیلی کم بودند. نشان می‌داد عمده جمعیت تهرانی بودند.

از اعلام اقامه نماز تا روز جمعه شاید تنها دو روز زمان بود و خیلی‌ها نمی‌توانستند ظرف مدت دو روز برنامه خود را برای حضور در نماز جمعه تهران جور کنند. مسافران اکثراً از استان‌های مرکزی کشور آمده بودند؛ اصفهان، مرکزی، یزد، قم و غیره. اما همان طور که گفتم در برابر جمعیت تهرانی‌ها تعداد کمی محسوب می‌شدند. بعد از نماز، جمعیت به سمت خروجی‌ها مصلی به راه افتادند.

گفتیم کمی صبر کنیم تا جمعیت خارج شوند و خلوت‌تر شود تا بتوانیم راحت‌تر از محل خارج شویم. مدتی صبر کردیم اما گویا جمعیت تمام شدنی نبود. گرسنه بودیم. هر طوری بود از محوطه برگزاری نماز خارج شدیم. در خیابان خرمشهر در میان سیل جمعیت راه افتادیم. رفتن ما و نهار خوردنمان و برگشتنمان شاید دو ساعتی طول کشید. به طرف مصلی برگشتیم تا با مترو شهید بهشتی خودمان را به مرقد امام برسانیم.

جمعیت خروجی از مصلی کمتر شده بود اما همچنان مانند سیلی خروشان پرازدحام بود و هنوز تمام نشده بود. تاکنون چنین جمعیتی را به چشم خود ندیده بودم. به هر زحمتی بود به سمت مترو رفتیم. ورودی مترو ازدحام شدیدی بود. مأموران مترو تلاش می‌کردند مردم را آرام کنند تا اتفاقی برای کسی نیفتد.

وارد محوطه قطارها شدیم. قطارها پشت سر هم وارد ایستگاه می‌شدند، پر می‌شدند و حرکت می‌کردند. معلوم بود قطارهای فوق العاده برای این روز پیش‌بینی کرده بودند.

سرانجام به مرقد امام رسیدیم. ازدحام جمعیت از یک طرف، گرما و سنگین بودن هوا نیز از طرفی دیگر ما را به شدت خسته کرده بود. مرقد امام خیلی شلوغ بود. هر کسی به دنبال نوشیدنی چیزی بود تا انرژی خود را بازیابد. این مردم این همه سختی را به جان خریده بودند تا فقط اعلام کنند پشتیبان ولایت فقیه هستند.

نماز جمعه تاریخی 13 مهر تهران به امامت ولی امر مسلمین با جمعیتی چند میلیون نفری که سختی گرما و گرسنگی و غیره را به جان خریده بودند تا پشتیبانی خود از ولی فقیه را اعلام کنند، اقامه شد.