به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ در تعداد محدود و معدودی از آثار مکتوب فقهی شیعه، در بحث «حِلّیَت و طَهارت» (حلال بودن و پاک بودن) یا مبحث «عمومات حِلّ»، برخی از فقیهان معظم به اشتباه و به شکل مستمر از گذشته تا به حال، عبارتی را جزء آیات قرآن دانسته و آنگاه بر اساس آن-یا به قرینۀ آن-حکم فقهی صادر نموده اند که حتی تعجب دارد. گزاره ای که در واقع بهتر است به آن «آیۀ خیالی فقیهان»-البته برخی از آنان، نه همۀ آنان- گفته شود. آنچه به عنوان مستند قرآنی مورد استفادۀ این دسته از فقها قرار گرفته، در مضمونی واحد و به سه صورت بیان شده است؛ یکی «أُحِلَّ لَكُم ما فِي الأرضِ» ([از جانب خداوند متعال] حلال شمرده شده برای شما آنچه در زمین است!) و دومی، «أُحِلَّ لَكُم ما فِي الأرضِ جَمیعاً» ( [از جانب خداوند متعال] حلال شمرده شده برای شما تمامیِ آنچه در زمین است!) و سومی «اُحِلَّتْ لَكُم ما فِى الارضِ جَميعاً» ( [از جانب خداوند متعال] حلال شمرده شده برای شما تمامیِ آنچه در زمین است!) می باشد که در این فرصت به جهت یافتن پیشینه و منشأ این انتساب به ترتیب قدمتِ آثار، به برخی از این مؤلفان و مؤلفات فقهی ایشان اشاراتی گذرا می نماییم؛
مُقدّس اَردَبیلی (م. ۹۹۳ق.)
ظاهراً قدیمی ترین و کهن ترین منبع فقهی که به این «آیۀ خیالی» و به تعبیر دیگر، «عبارت موهوم منتسب به قرآن کریم» به صورت غیر مستقیم اشاره نموده است و در عین حال گزارۀ مزبور را قید نکرده است کتاب «مجمع الفائدة و البرهان فی شرح ارشاد الأذهان» از «مقدس اردبیلی» (محقق اردبیلی)، از جمله مراجع بزرگ تقلید شیعه و از عالمان برجستۀ قرن دهم هجری در «نجف اشرف» و معاصر با سلسلۀ «صفویه» در ایران است. او در کتاب فقهی خویش چنین آورده است؛
«و بعض الآیة الدالّة علی تحلیل کل ما خلق». [۱]
(و برخی (یکی از) آیات [قرآن] دلالت دارد بر حلال شمردن هر چیز که آفریده شده است!)
مقدس اردبیلی چنان که گفتیم در این میان، برای مخاطب خود، گزاره ای را مشخص و مقید ننموده و تنها به تعبیر «تَحلیل کُلّ ما خُلِق» (حلال شمردن هر آن چه [از سوی خداوند] خلق شده است) در قرآن اشاره نموده و حقیقت آن را به آیه ای از آیات قرآن که معلوم نیست کدام آیه در این کتاب شریف می باشد؛ ارجاع داده و معطوف کرده است. به نیکی روشن است که مقصود وی عبارتی همانند «أُحِلَّ لَكُم ما فِي الأرضِ» یا «أُحِلَّ لَكُم ما فِي الأرض جَمیعاً» بوده است که در مقدمۀ این جُستار بیان نمودیم که صد البته در قرآن کریم چنین آیه و چنین گزاره ای به هیچ وجه نداریم!
مقدس اردبیلی و دیگر فقیهان که در ادامۀ بحث به آن ها خواهیم پرداخت از این آیۀ خیالی در اصطلاحات فقهی، حُکمِ «حِلّیَت عام»(حلال بودن همه چیز مگر این که عکس آن-بیان حرمت از طرف شارع- ثابت شود) را چه مستقیماً و چه به قرینه استفاده و استنباط نموده اند. قاعدۀ حلّیت در فقه برای زمانی است که مکلف در صدد فهم این است که بداند فلان چیز از حیث شرعی حلال است یا حرام. لذا بر طبق قاعدۀ حِلّیت، برخی از فقیهان مبنا را با توجه به مبانی مختلفی که در فقه وجود دارد - از جمله این آیۀ خیالی- بر حلال بودن و پاک بودن آن چیز قرار می دهند. بیش از ۴۵۰سال به تاریخ امروز از این اظهار نظر مقدس اردبیلی و بیان وجود چنین آیه ای خیالی در قرآن می گذرد. آیا به راستی او نخستین کسی است که چنین خطایی را مرتکب شده یا پیش از او نیز فقیهانی بوده اند که چنین آیه ای را در قرآن متصور بودند و او به شکلی تحت تأثیر القای پیشینیان و اساتید سلف خویش قرار داشته است یا خیر؟ به علاوه از منظر دیگر، عبارت و گزارۀ یاد شده در هیچ یک از آثار حدیثی و روایی شیعه و سنی نیز یافت نمی شود که در این صورت بتوان چنین توجیه نمود که به اشتباه متن «حدیث» با «آیۀ قرآن» یکی و همسان دانسته و از سوی برخی آیه ای واقعی و عینی تلقی شده است.
نکته ای که باید بر آن تأکید نمود این است که فقیهان به طور کل و برخی از این فقهیان که در ادامه ذکر خواهیم کرد در اصل، «قاعدۀ حِلّیَت» را از این آیۀ خیالی استنباط نکرده اند؛ بلکه به عنوان قرینه، به این آیه نیز استناد کرده اند. زیرا فقیهانی هستند که در آثار فقهی و اصولی خود چه متقدم و چه متأخر به چنین گزاره ای اشاره نداشته اند و قاعدۀ حِلّیَت را اثبات نموده اند. در واقع اگر این قاعده را از این آیۀ ناموجود به تنهایی استنباط کرده باشند با اثبات این که چنین آیه ای در قرآن نداریم قاعدۀ مزبور نیز متعاقباً باطل می شود؛ در حالی که فقدان این به ظاهر آیه در قرآن کریم، خللی به قاعدۀ حِلّیت وارد نمی سازد چون مستندات عقلی و نقلیِ دیگری نیز در این راستا وجود دارد که آن را اثبات می نماید چنان که فقهای متقدم شیعه، بدون چنین استناد باطلی، حُکم «حِلّیت» و «اِباحه» را مطرح و اثبات کرده اند.
شیخ میرزا جواد طارَمی زَنجانی (م.۱۳۲۵ق.)
بعد از مقدس اردبیلی که ظاهراً از جمله پیشروان و متقدمانِ استفاده و بهره برداری از این آیۀ خیالی و سپس بار نمودن حکم فقهی حِلّیت و طهارت به قرینۀ آن بوده است در دوران نزدیک به ما و به عبارتی در دوران متأخر، می توان از «شیخ میرزا جواد طارَمی زنجانی» نیز در این رابطه یاد نمود که از فقیهان و اصولیان شناخته شدۀ شیعه در عصر خویش بود و ایشان به گزارۀ «اُحِلَّ لَكُم ما فى الارضِ جَميعاً» در اثر فقهی خود به صراحت اشاره نموده است. نامبرده در کتابی موسوم به «الحاشیة علی قوانین الاصول» که به شرح و تبیین کتاب «قوانین الاصول» از «میرزای قُمی» (م. ۱۲۳۱ق.) پرداخته است و در آن شِبه آیه ای را که در واقع در قرآن نیست و ما از آن در این مقال به «آیۀ خیالی» تعبیر نمودیم به عنوان شاهد و دلیل در حکم فقهی یاد کرده و در تداوم بحثی مرتبط با آن چنین نگاشته است؛
«...قوله تخصيص الكتاب بالكتاب كتخصيص قوله «اُحِلَّ لَكُم ما فى الارضِ جَميعاً» قوله تعالى فى آخر آية اخرى إِلَّا أَنْ يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَماً مَسْفُوحاً أَوْ لَحْمَ خِنزِيرٍ». [۲]
آیت الله میرزا محمد تقی شیرازی (م. ۱۳۳۸ق.)
از مراجع بزرگ تقلید شیعه در عصر خود بودند. ایشان در کتابی موسوم به «حاشیة المَکاسِب» که در واقع حاشیه ای بر کتاب مَکاسِب «شیخ انصاری»(م. ۱۲۸۱ق.) است؛ گزارۀ موهوم مورد بحث را این گونه ذکر کرده اند؛
«...فان قلت اذا جاز التمسک بعد العلم الاجمالی بتخصیص لا یحل الی عموم نحو اوفوا لصحة التصدق جاز التمسک بادلة حل الاشیاء نحو «اُحِلَّ لَكُم ما فِى الارضِ» و «احل لکم الطیبات» الظاهر فی حل التکلیفی...». [۳]
آیت الله میرزای نائینی (م. ۱۳۵۵ق.)
از مراجع معظم شیعه و از جمله فقیهان و اصولیان مطرح «دوران مشروطه» در عصر «قاجار» بود. وی در کتاب «فَوائِد الاصول» خویش در چهار جا به این آیۀ خیالی و ناموجود در قرآن کریم اشاره نموده و سپس مطابق یا به قرینۀ آن حُکم فقهی داده و نوشته است؛
۱-«کلّ موجود في العالم يكون محكوماً بالحلّيّة و الطهارة واقعاً، غايته أنّه يكون من العمومات المخصّصة، كقوله تعالى: وَ أُحِلَّ لَكُم ما في الأرضِ جَميعاً». [۴]
(تمام چیزهایی که در هستی وجود دارند در واقع به حلال بودن و پاک بودن حکم داده شده اند. نهایت آن این است که از «عمومات مُخصّصه» هستند همان گونه که خداوند متعال [در قرآن کریم] فرمود: «وَ أُحِلّ لكم ما في الأرض جميعاً»...)
۲-مجدداً آیت الله میرزای نایینی (رحمة الله علیه) در چند سطر بعد در همان کتاب مجدداً همین خطا و اشتباه آشکار را تکرار نموده و نوشته است؛
«و بعد ذلك نقول: إنّ ظاهر صدر الروايات مع قطع النّظر عن الغاية يعطي أن يكون المحمول فيه حكماً واقعيّاً فيكون مساقه مساق الأدلّة المتكفّلة لبيان الأحكام الواقعيّة للأشياء بعناوينها الأوّليّة، كقوله تعالى: «وَ أُحِلَّ لَكُم ما في الأرضِ جَميعاً»...». [۵]
۳-آیت الله میرزای نایینی (ره) در صفحات بعد نیز بر این خطا و آیۀ خیالی مد نظر خود در ضمن مباحث فهی در کتاب خویش پافشاری و تأکید نموده، آن را قول خداوند تبارک و تعالی دانسته و نوشته است؛
«...كان مفاد الحديث مفاد سائر العمومات الاجتهاديّة، نظير قوله تعالى: «وَ أُحِلَّ لَكُم ما في الأرضِ جَميعاً»...». [۶]
۴-و همچنین جناب آیت الله (ره) در صفحاتی دیگر و برای آخرین و چهارمین بار نیز این گزاره را عیناً کلام خداوند و به تعبیر دقیق تر آیه ای قرآنی و اصطلاحاً «کتابی» دانسته و در اثر خویش آورده است؛
«و كذا يندرج في أدلّة الترجيح ما إذا كان التعارض بين الخبرين بالتباين الكلّي و كان أحدهما موافقاً للعامّ الكتابي، كما إذا فرض أنّ مفاد أحد الخبرين حلّيّة لحم الحمير و كان مفاد الآخر حرمة لحمه، فيقدّم ما دلّ على حلّيّته لكونه موافقاً للعامّ الكتابي و هو قوله تعالى:وَ أُحِلَّ لَكُم ما في الأرضِ جَميعاً». [۷]
آقا ضیاء الدین عِراقی (م.۱۳۶۱ق.)
از عالمان و استادان بِنام حوزۀ علمیه در علوم «فقه» و «اصول» بود که از میان شاگردان وی، حتی تعدادی از آنان به مقام شامخ مرجعیت شیعه رسیدند و منشأ اثر بودند. وی نیز در کتابِ «نِهایَة الافکار» که مجموعۀ تَقریرات ایشان است که یکی از شاگردانشان که در ادامه از او یاد می کنیم جمع آوری نموده است. ایشان نیز مانند استاد خود، آیت الله نایینی (قدس سره)، این آیۀ خیالی را به صراحتْ قول خداوند متعال و از آیات قرآن کریم یاد کرده و بیان نموده است؛
«إذا كان التنافي بين الخبرين بالتباين الكلى، كما إذا كان مفاد احد الخبرين حرمة لحم الحمار، وكان مفاد الآخر حليته (فانه) في مقام الترجيح يقدم ما دل على حليته لكونه موافقاً للعام الكتابي و هو قوله سبحانه أُحِلَّ لَكُم ما في الأرضِ جَميعاً ». [۸]
(زمانی که بین دو روایتْ تعارض و ضدیت به شکل «تبایُن کلی» باشد؛ مثلاً روایتی گوشت «خَر» را حلال و روایتی دیگر گوشت آن را حرام بداند؛ در مقام ترجیح دادن یکی بر دیگری، روایتی که گوشت خر را حلال می داند بر آن یک رُجحان دارد چون که موافق با این آیۀ عام قرآن است که خداوند سُبحان فرموده است: «أُحِلَّ لَكُم ما في الأرضِ جَميعاً»؛ ([از جانب خداوند متعال]حلال شمرده شده برای شما تمامیِ آنچه در زمین است!)
آیت الله شیخ عبدالحسین رَشتی حائِری (م. ۱۳۷۳ق.)
فقیه، مجتهد، فیلسوف و استاد حوزۀ علمیه بود. ایشان در کتاب خویش به نام «شرح کِفایة الاصول» که شرحی بر کتاب «کِفایة الاصول» اثر «آخوند خراسانی» (م. ۱۳۲۹ق.) است عبارت «اُحِلَّ لَكُم ما في الارضِ جَميعاً» را به تصریح، آیۀ قرآن و محل اجتهاد و استنباط فقهی بیان نموده اند.
«...فیکون دليلاً اجتهادياً على طهارة الاشياء وحليتها نظير خلق الله الماء طهوراً و قوله تعالى وَ اُحِلَّ لَكُم ما في الارضِ جَميعاً...». [۹]
آیت الله شیخ محمد تقی بُروجردی نجفی (م.۱۳۹۱ق.)
این فقیه و مجتهد شیعه و استاد حوزۀ علمیۀ قم، تقریرات مباحث اصولی درس استادش «آقا ضیاء الدین عراقی» را در چند مجلد با نام «نِهایَة الافکار» تدوین نموده است که پیشتر به آن اشاره شد و او عیناً عبارات استاد خود را چنان که پیشتر در بخش مربوط به آقا ضیاء الدین عراقی (ره) ذکر کردیم در آن کتاب ثبت کرده است و به این نکته که عبارت «أُحِلَّ لَكُم ما في الأرضِ جَميعاً» اصلاً در قرآن نیست و کلام خداوند نمی باشد به هیچ وجه متعرض نشده و ظاهراً متوجه این خطا نشده است.
آیت الله راضی بن محمد حسین نجفی تبریزی (م.۱۴۰۹ق.)
ایشان از اساتید بزرگ حوزۀ علمیۀ نجف و سپس حوزۀ «قم» بودند و بسیاری از علما و دانشمندان اسلامی از خرمن دانش ایشان خوشه ها چیدند. معظم له که شاگردِ «آقا ضیاء الدین عراقی» نیز بودند در کتاب خود به نام «تحلیل الکلام فی فقه الاسلام» که در زمینۀ مسائل فقهیِ کسب و کار و معاملات نگاشته در جایی اشتباه استاد خویش و استاد استاد خویش را مجدداً تکرار و نوشته است؛
«احلّ عزّ و جلّ لنا ما فى الارض حيث اخبر بقوله: وَ اُحِلَّ لَكُم ما فى الارضِ».[۱۰]
(خداوند (عز و جل) برای ما در زمین حلال نمود در جایی [از قرآن] که فرمود: «اُحِلَّ لَکُم ما فی الارضِ» ( [از جانب خداوند متعال] حلال شمرده شده برای شما آنچه در زمین است!).
آیت الله سید ابوالقاسم خویی (م. ۱۴۱۳ق.)
از مراجع بزرگ تقلید شیعه و از شاگردان «میرزای نایینی» و «آقا ضیاء الدین عراقی» پیش گفته بودند. ایشان در اثر فقهی خود به نام «اَجوَد التَّقریرات»، عبارت مورد نظر را کلام خدا در قرآن بیان کرده اند و از آن حکم شرعی در خصوص مسألۀ «حَظر» (منع تصرف در اشیاء) و «اِباحَه» (جواز تصرف در اشیاء) استنباط نموده اند.
«....بعد إثبات حكمه بالحظر أو توقفه في الحكم يبحث عن قيام الدليل الشرعي على إباحة الأشياء على العموم حتى يثبت الحرج نظير قوله تعالى «وَ أُحِلَّ لَكُم ما في الأرضِ جَميعاً» ...». [۱۱]
عجیب است آیت الله خویی (قدس سره) در کتاب فقهی دیگر خود به نام «مِصباح الفقاهة»، بدون اشاره به این گزارۀ موهوم در باب حلال بودن و بهره بردن از همۀ آن چه در زمین است به درستی موضوع را تبیین و به طوری که مشخص است تسلط بر قرآن دارند دلیل قرآنی آورده و نوشته اند؛
«... و قاعدة حل الانتفاع بما في الارض. أقول:لا وجه لهذه القاعدة الا قوله تعالى: هو الذي خلق لكم ما في الارض جميعاً، ولكن الاية ليست بدالة على جواز الانتفاع بجميع ما في الارض...» [۱۲]
(...و «قاعدۀ حِلّیت» [به معنیِ] بهره بردن از [همۀ] آن چه در زمین است. من [در این رابطه] می گویم: دلیلی برای این قاعده نیست جز کلام خداوند متعال که فرموده است:«او کسی است که برای شما همه چیز را آفرید!»؛ اما این آیه دلالت به جواز بهره بردن [مطلق] ندارد از تمامی آنچه در زمین است...)
شیخ محمد علی اِجتهادی اَراکی (م. ۱۴۱۴ق.)
از بزرگان حوزۀ علمیۀ قم بودند و در کتابی با عنوان «نِهاية المأمول فى شرح كفاية الاصول» که در شرح مبحث الفظِ کتاب «كِفاية الاصول» اثر «آخوند خراسانی» تألیف کرده اند؛ همان عبارت «آیت الله شیخ عبدالحسین رَشتی حائِری» را که پیشتر بیان نمودیم عیناً تکرار کرده اند.
«...فیکون دليلاً اجتهادياً على طهارة الاشياء وحليتها نظير خلق الله الماء طهوراً و قوله تعالى «وَ أحِلَّ لَكُم ما فِى الارضِ جَميعاً»...». [۱۳]
آیت الله سید محمد بن محمد صادق صَدر (م. ۱۴۱۹ق.)
معظم له از مراجع بزرگ شیعه در «عراق» بودند که توسط «صَدّام» (م. ۱۴۲۷ق.) به فیض عالی شهادت در راه خدا رسیدند. ایشان در کتاب «ماوَراء الفقه» در بخش «الحیوانات المُحَللة»، همان گزاره و به عبارتی آیۀ خیالی فقیهانِ سلف را آورده و مرتبط با آن و شاید به قرینۀ آن، حُکم فقهی بیان نموده است؛
«و اذ عرفنا هذه الاقسام من المحرمات امکن ان یصفو لدینا ما هو محلل اکله من الحیوانات و لا اقل من جریان اصالة الحل او التمسک بعموم قوله تعالی: «اُحِلَّ لَکُم ما فی الارضِ جَمیعاً» فیما کان مشکوکاً فیه فی ذاته». [۱۴]
آیت الله سید محمد حسینی شیرازی (م. ۱۴۲۲ق.)
از مراجع تقلید شیعه و نویسنده ای کثیر التألیف بودند. ایشان آثار مختلفی و متعددی را به رشتۀ تحریر در آورده اند. دائرة المعارف فقهی ایشان به تنهایی ۱۵۰ جلد است. به هر روی ایشان نیز از این خطا و اشتباه آشکار یعنی نسبت دادن عبارتی که در قرآن نیست به کتاب خدا و انتساب کلامی موهوم به خداوند متعال مانند تعدادی از فقیهان در امان نماندند. چنان که در برخی کتاب های خود و چندین بار این اشتباه را به صراحت تمام تکرار کرده اند؛ مثلاً در کتاب «ایصال الطالب الی المکاسب» در دو جا به تصریح عبارت «اُحِلَّ لَكُم ما في الارضِ جَميعاً»، را کلامی از خداوند سبحان و داخل در آیات شریف قرآن مجید دانسته و نوشته اند؛
«كُلّ شي ء حلال بل قوله سبحانه «اُحِلَّ لَكُم ما في الارضِ جَميعاً»...». [۱۵]
«...بل ربما يستدل بالقرآن الحكيم كقوله: «اُحِلَّ لَكُم ما في الارضِ جَميعاً»،...». [۱۶]
(...بلکه شاید استدلال می شود از قرآن حکیم، همان طور که کلام خداوند است:«[از جانب خداوند] حلال شمرده شده همۀ آن چه در زمین است!»...)
ایشان در همان دائرة المعارف فقهی مفصلی که در ابتدای معرفی نامبرده از آن یاد نمودیم و نام آن «موسوعة استدلالية في الفقه الاسلامي» است در دو جا به این آیۀ خیالی مزبور اشاره نموده اند. نخست در باب حُکم «اَنفال» مواردی را ذکر نموده و دلایلی برای آن آورده و در خصوص آن گزارۀ موهوم نوشته اند؛
«الاول؛ الکتاب،کقوله سبحانه:«اُحِلَّ لَكُم ما في الارضِ جَميعاً »...». [۱۷]
(اولین دلیل، کتاب خدا (قرآن)، همان گونه که خداوند سبحان [در آن] فرموده است: «اُحِلَّ لَكُم ما في الارضِ جَميعاً »؛ ( [از جانب خداوند] حلال شمرده شده برای شما تمامی آنچه در زمین است!)
و همچنین آیت الله (ره) در مجلدی دیگر از همین کتاب سترگ، از سر نو به این گزارۀ خیالیِ غیر قرآنی در باب چیزهای حلال، اشاره و استدلال نموده و آورده است؛
«إذ بمجرد صیرورة شیء حقاً عرفیاً یشمله الأدلة، لتحقق الموضوع، فإنه لا یلزم وجود الموضوع فی زمان الشارع، فهل یلزم وجود البطاطا أو البرتقال أو الشای أو البندورة فی زمان الشارع حتی یحل، بل بمجرد حصوله و لو بترکیب أو ما أشبه یکون حلالاً بدلیل «اُحِلَّ لَكُم ما في الارضِ» إلی غیر ذلک». [۱۸]
آیت الله سید محمدجواد ذِهنی تهرانی (م. ۱۴۲۳ق.)
ایشان استاد سطوح عالی حوزۀ علمیه، فقیه و نویسنده ای کثیر التألیف بودند. موضوع عدم دقت ایشان با بقیۀ مواردی که پیشتر بیان شد تفاوت اساسی و بنیادی دارد زیرا آیت الله ذِهنی تهرانی (رحمة الله علیه)، همان آیۀ خیالی و عبارت مورد نظر و مورد بحث را که از اساس انتساب آن به خدا و قرآن مجید نادرست است از حیث نگارش نیز به شکلی آن را تحریف نموده اند. ایشان در کتاب خویش به نام «تشریح المطالب، شرح فارسی بر مکاسِب» که از نام آن مشخص است کتابی فقهی به زبان فارسی و در تشریح کتاب مَکاسِب «شیخ انصاری» (م. ۱۲۸۱ق.) می باشد در خلال آن به فراخور مباحث آورده است؛
«قاعدۀ حِلّيت، اِنتفاع بردن از آنچه در زمين مىباشد؛ چنانچه حق تعالى در «قرآن شريف» مىفرمايد: «اُحِلَّتْ لَكُم ما فِى الارضِ جَميعاً»...». [۱۹]
ایشان در کتاب دیگرش که آن هم اثری فقهی و به فارسی نگاشته شده با عنوان «بیان المُراد؛ شرح فارسی بر اصول الفقه»، دوباره به این گزارۀ موهوم منسوب به قرآن-البته با نگارشی متفاوت با بقیه- اشاره نموده و نوشته است؛
«... مِثل عمومات الحِلّ: مقصود «اُحِلَّتْ لَكُم ما فِى الارضِ جَميعاً» مىباشد». [۲۰]
آیت الله سید احمد موسوی نجفی اَردَبیلی (معاصر)
مشارالیه استاد حوزۀ علمیه می باشد و ایشان نیز در کتابی با عنوان «الذُّخر فی علم الاصول» که در آن به مباحث مرتبط با علم «اصول فقه» پرداخته است در جایی به فراخور موضوعِ «طهارت و حِلّیت»، همان آیۀ خیالی و عبارت موهوم متداول بین برخی فقیهان را ذکر کرده است؛
«ثم ان صدر الرواية مع قطع النظر عن الذيل يكون ظاهراً فى الحكم الواقعى المجعول للاشياء هو الطهارة و الحلية فيكون مساقه مساق الأدلة المتكفلة لبيان الأحكام الواقعية كقوله:«اُحِلَّ لَكُم ما في الارضِ جَميعاً »...». [۲۱]
شیخ اِیاد منصوری (معاصر)
از استادان و مؤلفان حوزۀ علمیه در زمان ما در زمینۀ دانش ارزشمند «اصول فقه» است. ایشان در کتاب «البيان المفيد في شرح الحلقة الثالثة» که در واقع شرح حلقۀ سوم از حَلَقات علم اصولِ «شهید آیت الله سید محمد باقر صَدر» (م. ۱۴۰۰ق.) می باشد؛ آیۀ خیالی مورد بحث در این مقال را تکرار نموده و در جایی آورده است؛
«...بلحاظ عمومات الحل، كقوله تعالى: «اُحِلَّ لَكُم ما في الارضِ جَميعاً» التي تفيد حلية كل ما في الأرض، و هذا العموم حجة». [۲۲]
(...به لحاظ «عمومات حِلّ»، همانند کلام خداوند متعال [در قرآن] که فرمود: «اُحِلَّ لَكُم ما في الارضِ جَميعاً » ([از جانب خداوند] همۀ آنچه در زمین است حلال شمرده شده است!) [بنابراین] از [این آیه] حلال بودن همه چیز در زمین استفاده می شود و این عمومیت حجت است.)
محمود آشتیانی (معاصر)
نویسندۀ یاد شده کتابی با عنوان «حاشیة علی دُرَر الفوائد»، تألیف نموده که همان طور که از عنوان آن معلوم است حاشیه ای بر کتاب «دُرَر الفوائد»، «حضرت آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائِری یزدی» (م. ۱۳۵۵ق. )، مؤسس حوزۀ علمیۀ فقهیه در شهر قم زده است. او نیز در ضمن بحثی، عبارت خیالی منتسب به قرآن را به خداوند متعال و در واقع کتاب الله و قرآن ارجاع داده است حال آن که در واقعیت امر چنین چیزی واقعیت ندارد.
«كل شىء مطلق حتى يرد فيه نهى و لا يخفى على من راجع ما افاده فى المقام، ما فيه من الخلط، بين حمل المرسلة على بيان الاباحة الواقعية للاشياء بعناوينها الاولية قبل ورود النهى فيها واقعاً و فى نفس الامر، كى تكون نظير قوله «اُحِلَّ لَكُم ما في الارضِ جَميعاً »...». [۲۳]
آیت الله علی محمدی خراسانی (معاصر)
ایشان از اساتید با سابقۀ سطوح عالی حوزه و درس خارج فقه می باشند که اتفاقاً در مقام فقیه، نامزد انتخابات ششمین دورۀ «مجلس خبرگان رهبری» از «خراسان رضوی» نیز بودند که از آن بازماندند. مشار الیه در کتاب خود در زمینۀ موضوعیِ «اصول فقه» با عنوان «شرح اصول فقه» که در واقع شرحی بر کتاب «اصول فقه» اثر «آیت الله مُظفّر» (م. ۱۳۸۳ق. ) به زبان فارسی می باشد؛ در چندین موضع به این عبارت موهوم اشاره نموده و آورده است؛
«...يك جا قرآن فرموده: «اُحِلَّ لَكُم ما في الارضِ جَميعاً» و در جاى ديگر فرموده:«حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ اَلْمَيْتَةُ وَ اَلدَّمُ وَ لَحْمُ اَلْخِنْزِيرِ »؛ اين آيه خاص است و آيۀ قبلى عام است...». [۲۴]
«...«كُل شَىء طاهر»، حكم طهارت، عام است يا «اُحِلَّ لَكُم ما في الارضِ جَميعاً »؛ كه حكم حِلّيت، عام است و شامل تمامى مصاديق ما فى الارض مىشود...». [۲۵]
وی در جایی دیگر از همین کتاب علاوه بر تصریح به آیه بودن این گزاره، همانند آیت الله ذِهنی تهرانی (ره)، ظاهر فعل آن را تغییر داده و متفاوت با سایرین چنین نوشته است؛
«...مثلاً «عام» در يك جاى «قرآن» آمده و خاص در جاى ديگر؛ مثلِ «اُحِلَّت لَكُم ما فى الارضِ جَميعاً»...». [۲۶]
و باز جناب ایشان در این قسمت از کتاب، تأکیدی صریح بر قرآنی بودن این گزارۀ موهوم دارند؛
«لكن درعينحال كه قرآن، قطعى الصدور است و خبر، ظنى الصدور و آن همه احتمالات در او داده مىشود، مع ذلك وقتى ما به كتب فقهى و سيرۀ فقها مراجعه مىكنيم، مىبينيم كه سيره و بناى عملى علماى اَعلام، از قديم الايام بر اين بوده كه خبر واحد خاص را تخصيص مىزنند بلكه بالاتر، كمتر خبرى از اخبار آحاد معتبر را پيدا مىكنيد كه در جوامع حديث آمده و علما به آن عمل نمودهاند و مع ذلك مخالف ظواهر قرآنى هم نيست و گرنه نود و پنج درصد اخبار معمول بها، يا با عام قرآنى مخالف است يا با مطلق قرآنى مخالف است و خلاصه برخلاف ظواهر قرآنى است. حتى اخبار و رواياتى از قبيل عمومات «حِلّ» و «طهارة» كه اينها نيز با ظواهر قرآنى مخالف است. چون قرآن گفته: «اُحِلَّ لَكُم ما في الارضِ جَميعاً» ولى اين اخبار مىگويد «كل شىء حلال حتى تعرف انه حرام» كه با علم به حرمت، حلال نيست. سپس تقييد مىكند آيه را و بلكه باز هم بالاتر، مسألۀ تقديم خبر واحد خاص بر آيۀ قرآنيۀ عام». [۲۷]
این اشتباهات از ایشان، محدود به یک کتاب نیست و ظاهراً به شکل عادت برای این نویسنده در آمده است. چنان که در کتاب فارسی دیگرش در فقه با عنوان «شرح مکاسِب» آمده است؛
«قاعدۀ حِلّيت اِنتفاع به هرآنچه كه در زمين است از نعمت ها و اين قاعده از آيۀ قرآن نشأت گرفته كه مى فرمايد:«اُحِلَّ لَكُم ما في الارضِ جَميعاً » ...». [۲۸]
یا در کتاب فارسی«شرح کِفایة الاصول» نیز آورده اند؛
«...مثلاً عامّ كتابى [حُکم عمومی از قرآن که خداوند] فرموده «اُحِلَّ لَكُم ما في الارضِ جَميعاً»...». [۲۹]
یا ایشان در کتاب فارسی «شرح رَسائل» نیز این اشتباه را برای چندمین بار تکرار کرده اند؛
«...از قبيل آيات ذيل: قوله تعالى: أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ، و قوله تعالى: «اُحِلَّ لَكُم ما في الارضِ جَميعاً»، و قوله تعالى: خَلَقَ لَكُمْ ما فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً ...». [۳۰]
جمشید سَمیعی (معاصر)
از نویسندگان و مترجمان حوزۀ علمیه است. او نیز در مسیر نادرست آیه پنداری گزارۀ مورد بحث قرار گرفته و به کرات به آن اشاره نموده و در هیچ جایی آن را اگر از مؤلفان پیشین دیده، مخالفت نکرده است؛
در ترجمه و شرح کتاب «کِفایة الاصول» [آخوند خراسانی] بر آیه بودن این عبارت موهوم در چند جا تأکید و تحریر نموده است؛
«.. هيچ خبر واحدى نيست مگر اين كه در مقابلش يك عموم قرآنى وجود دارد. مثلاً قرآن مىفرمايد: «اُحِلَّ لَكُم ما في الارضِ جَميعاً » و حال آن كه شما مىگوييد خون نجس است، ميته (مُردار) حرام است، خِنزير (خوک) حرام است. همه اين ها خلاف آيۀ قرآنى است زيرا قرآن مىفرمايد: «اُحِلَّ لَكُم ما في الارضِ جَميعاً» پس تمام رواياتى كه درباره طهارت، نجاست، حِلّيت و حرمت است بايد كنار بگذاريم». [۳۱]
یا در این جا؛
«...فى المثل قرآن مىفرمايد:«اُحِلَّ لَكُم ما في الارضِ جَميعاً» و حال آن كه خيلى از چيزها داريم كه يا نجس هستند و يا حرام و لذا اين حرمت ها و نجاست ها با عموم اين آيه نمىسازند. ما در پاسخ مىگويم اين آيه مىخواهد بگويد همۀ اين زمين براى بشر آفريده شده است ولى نحوۀ استفاده منحصر به اَكل و شُرب نيست بلكه استفادههاى مختلف دارد. شما خيال كردهايد كه همۀ «ما فى الأرض» مورد استفادهاش فقط در اَكل و شُرب است و لذا مىگوييد: خِنزير (خوک) حرام است، فلان چيز نجس است و... و اين با عموم اين آيه سازگار نيست. «اُحِلَّ لَكُم ما في الارضِ» مىگويد همه چيز در خدمت بشر است ولى مورد استفادهشان منحصر به اَكل و شُرب نيست». [۳۲]
یا در این نمونه از او؛
«...يك خبر مىگويد: شُرب تُتُن (کشیدن تنباکو) حلال است. خبر ديگرى مىگويد: شرب تُتُن حرام است. - خبرى كه مىگويد: شرب تتن حلال است، موافق كتاب (قرآن) است، چرا كه در كتاب (قرآن) آمده است: «اُحِلَّ لَكُم ما فِي الارضِ جَميعاً»، البته جز مواردى كه در كتاب و سنّت استثناء شده، حال اين موافقت با كتاب (قرآن)، مؤيد اين خبر است». [۳۳]
یا در این جا؛
«...اگر مدرك و مستند آن، عمومات واقعيّه مثل آيۀ شريفۀ «أُحِلَّ لَكُمُ اَلطَّيِّبٰاتُ»، و آيۀ شريفۀ «اُحِلَّ لَكُم ما فِي الارضِ جَميعاً » و آيۀ شريفۀ «خَلَقَ لَكُمْ مٰا فِي اَلْأَرْضِ جَمِيعاً» و... باشد كه در مقام بيان حكم واقعى هستند». [۳۴]
آیت الله شیخ محمود قانصو شِهابی عامِلی (معاصر)
ایشان از علما و فقهای شیعه در کشور «لبنان» هستند. مشارالیه در کتاب خود موسوم به «المقدمات و التنبیهات فی شرح اصول الفقه» در همان مباحث «تبایُن کلی دو خبر» و «عام کتابی»، نظر آیت الله میرزای نایینی (ره) را نوشته و یاد آور شده اند و همچنان به آیه بودن گزارۀ خیالی مورد استفادۀ دیگر فقیهانِ سلفِ خویش همچون آیت الله نایینی (ره) نیز تصریح نموده اند و به هیچ عنوان به آیه نبودن آن در قرآن متعرض نشده اند؛
«و قال الشيخ النائيني: فالذي يكون من شرائط الحجية هو عدم مخالفة الخبر للكتاب بالتباين الكلي فانه هو الذي لا يمكن صدوره عنهم - صلوت اللّه عليهم - فيكون زخرفاً و باطلاً، ثم قال: و أما الذي يكون مرجحاً لاحد المتعارضين: فهو الموافقة و المخالفة للكتاب بالعموم من وجه. و قال في مورد آخر: و كذا يندرج في أدلة الترجيح ما إذا كان التعارض بين الخبرين بالتباين الكلي و كان أحدهما موافقاً للعام الكتابي، كما إذا فرض أن مفاد أحد الخبرين حلية لحم الحمير و كان مفاد الآخر حرمة لحمه، فيقدم ما دل على حليته لكونه موافقاً للعام الكتابي و هو قوله تعالى: «اُحِلَّ لَكُم ما في الارضِ جَميعاً» فان ما دل على الحرمة و إن كان أخص من العام الكتابي و كان اللازم تخصيص العام الكتابي به....». [۳۵]
آیت الله ناصر مَکارِم شیرازی (معاصر)
از مراجع معظم تقلید در عصر ما و همچنین از مُفسران قرآن کریم، با اثری معروف به زبان فارسی در این حوزه با عنوان «تفسیر نمونه» می باشند. ایشان در جلسۀ درس خارج خود در تاریخ دوم بهمن ماه سال ۱۳۸۷ شمسی فرمودند:
«اگر خبر واحد مُخصّص قرآن نباشد، باید فاتحه خبر واحد را بخوانیم، زیرا هیج خبر واحدی در باب نجاست و طهارت و مانند آن نیست مگر این که در برابر آن یک عام قرآنی جود دارد. به بیان دیگر اگر خبر واحد مخصص کتاب نباشد، اصولاً حُجیت آن بَالمره لغو می شود. «اُحِلَّ لَكُم ما في الارضِ جَميعاً» که با محرمات قطعیه و نجاسات ناسازگار است و یا «الارض وضعها للانام»، که این عامی است که با مالکیت بر زمین سازگار نیست». [۳۶]
شیخ علی عارفی پشی (معاصر)
نامبرده در کتاب «ایضاح المطالب فی شرح المکاسب لشیخنا الانصاری (قدس سره)» نوشته است؛
«...الاباحة التی یستفاد من دلیلها نحو قوله تعالی: «اُحِلَّ لَكُم ما في الارضِ جَميعاً »...». [۳۷]
حجت الاسلام و المسلمیُن حسین احمدی شاهرودی (معاصر)
ایشان استاد درس خارج فقه و اصول حوزۀ علمیه قم است. نامبرده در کتاب خود به نام «شرح اصول فقه» که به زبان فارسی نگاشته در بحث «ترجيح به موافقت كتاب (قرآن)» نوشته اند؛
«... يكى ديگر از مراجعات مَنصوصه، ترجيح به واسطۀ موافقت كتاب (قرآن) است. يعنى اگر دو حديث متعارض (مخالف هم) بود و احدهما (یکی از آن دو) موافق با قرآن بود و ديگرى مخالف با قرآن، حديثى كه موافق با قرآن است، مقدم است. مثلاً دو حديث متعارض داريم: يك حديث «لَحم الحَمير حلال» (گوشت خران حلال است) و حديث دوم: «لحم الحَمير حرام» (گوشت خران حرام است). حديث اول موافق با قرآن است و رجحان دارد بر ديگرى لذا حكم به حِلّيت (حلال بودن) «لَحم حَمير» (گوشت خران) مىكنيم. آيۀ قرآن: «اُحِلَّ لَكُمْ مٰا فِي اَلْأَرْضِ جَمِيعاً » مىباشد». [۳۸]
یا در جای دیگری از همین کتاب نوشته است؛
«...آيا خبر واحد مىتواند مُطلَقات قرآنى را تقييد بزند. مثلًا عام كتابى گويد:«أُحِلَّ لَكُمْ مٰا فِي اَلْأَرْضِ جَمِيعاً» و حديثى داريم كه گوشت خرگوش حرام است. آيه گويد: هرچه روى زمين است، حلال مىباشد و حديث گويد: خرگوش حرام است...». [۳۹]
آیت الله محمد مهدی شب زنده دار جَهرُمی(معاصر)
از اساتید حوزۀ علمیۀ قم و مدیر یکی از مدارس آن شهر و همچنین از فقهای محترم «شورای نگهبان» است. ایشان در یکی از جلسات درس خارج اصول خود در بیان مسألۀ «حَظر» و «اِباحَه» از کتاب «اَجوَد التَّقریرات» از آیت الله خویی (ره)، عبارت ایشان را در این رابطه ذکر کرده اند؛
«...بعد إثبات حکمه بالحظر أو توقفه فی الحکم یبحث عن قیام الدلیل الشرعی علی إباحه الأشیاء علی العموم حتی یثبت الحرج نظیر قوله تعالی وَ اُحِلَّ لَكُم ما في الارضِ جَميعاً...». [۴۰]
با مطالعۀ ادامۀ بیانات ایشان در این رابطه نکاتی را بیان و اشکالاتی را وارد ساخته اند ولی به آیه نبودن و قول خداوند نبودن گزارۀ یاد شده، هیچ اشاره ای نکرده اند که بزرگترین ایراد در این زمینه محسوب می شود.
حجت الاسلام و المسلمین مجید فَرَج زاده فَسائی (معاصر)
ایشان نیز از اساتید سطوح عالی حوزۀ علمیۀ قم می باشند و همان اشتباه برخی از فقیهان گذشته را تکرار کرده اند.
وی در کتاب خویش با عنوان «شرح الموجز فی اصول الفقه»، همان مثالِ گوشت الاغِ فقهای سَلَف را بیان نموده و آیۀ خیالی این دسته از آنان را نوشته و به صراحت به قرآنی بودن آن تأکید و تصدیق نموده است؛
«...خداوند در «قرآن» فرموده است: «اُحِلَّ لَكُم ما فِى الارضِ جَميعاً»؛ يعنى هر آنچه كه روى است زمين حلال مىباشد. حال اگر دو روايتِ متعارض به شرح زير وجود داشته باشد: ۱-روايت اول، بگويد: «لَحمُ الحَمير حلالٌ»؛ گوشت الاغ حلال است. ۲-روايت دوم بگويد: «لَحم الحَمير حرامٌ»؛ گوشت الاغ حرام است. دراين صورت چون روايت اول با عموم قرآن موافق است، به همان عمل مىكنيم چون بر طبق عموم قرآن، هر آنچه در زمين است حلال مىباشد».[۴۱]
نتیجه گیری
گزاره هایی متحد المضمون چون: «اُحِلَّ لَكُم ما في الارضِ» (حلال شمرده شده برای شما آنچه در زمین است!) یا «اُحِلَّ لَكُم ما فِي الارضِ جَميعاً » (حلال شمرده برای شما تمامیِ آنچه در زمین است!) یا «اُحِلَّتْ لَكُم ما فِى الارضِ جَميعاً» (حلال شمرده شده برای شما تمامیِ آنچه در زمین است!) به منزلۀ آیه ای خیالی بین برخی از فقیهان قدیم و جدید در چند سدۀ اخیر مطرح و شایع بوده است؛ حال آن که مطلقاً در نُصوص و عبارات قرآنی چنین گزاره ای وجود ندارد لذا تذکار این لغزشِ آشکار از ناحیۀ برخی از فقها و همچنین روند ضبط این عبارات در آثارشان و همین طور بررسی پیشینه و دیرینۀ آن در این مجال، در واقع دفاع از ساحت قرآن کریم و کلام متین و استوار خداوند است و امری جز این نیست. البته چنان که در آغاز بحث سخن به میان آمد فقیهان در اصل، «قاعدۀ حِلّیَت» را از این آیۀ خیالی استنباط نکرده اند؛ بلکه به عنوان «قرینه»، به این آیۀ خیالی و موهوم نیز استناد کرده اند. لذا فقدان این به ظاهر آیه در قرآن کریم، خللی به قاعدۀ حِلّیت وارد نمی سازد چون مستندات عقلی و نقلیِ دیگری نیز در این راستا وجود دارد؛ چنان که فقهای متقدم شیعه، بدون چنین استناد باطلی، حُکم «حِلّیت» و «اِباحه» را مطرح و آن را به روشنی اثبات کرده اند.
از دیگر سو، یادکرد این لغزش و خطای بارز، برای کسانی که فعالیت های فقهی یا علمی در حوزۀ دین انجام می دهند مطلبی قابل توجه و در خور اهمیت خواهد بود تا با ریشه یابی این سنت ناصواب، از تکرار چنین خطاها و اشتباهاتی در تحقیقات و آثار علمی خود به خصوص در روزگار ما که دانش عالمگیر شده پرهیز و مراقبت نمایند و همچنین این مهم دانسته و درک شود که حتی افرادی که در سطوح عالیِ تدریس فقه در حوزۀ علمیه می باشند و حتی فراتر از آن، بزرگانی که در مقام و جایگاه رفیع و منیع «مرجعیت» قرار داشته و دارند در صورتی که عدم دقت و باریک بینی در تولیدات دینی داشته باشند دچار چنین اشتباهات آشکار و قصور بارز از حیث علمی و نوشتاری خواهند شد.
علاوه بر این ها، پیوستگی طولانی و تعدد و کثرت این خطا در آثار مختلف حتی تا عصر تألیف این مقال، مصداقی بر غربت و مهجوریت قرآن حتی در بین فقیهان و اصولیان امت اسلام از گذشته تا زمان حال دارد و شایسته و بایسته است روحانیان و مؤلفان معاصر و به خصوص افرادی که جوان تر هستند؛ و به شکلی آشنایی کامل با علوم و فناورهای روز مثل رایانه و اینترنت دارند از سرچ و جست و جوی اینترنتی و همچنین امکانات عدیدۀ نرم افزارهای قرآنی و حدیثیِ موجود بهرۀ کافی و وافی برده و همین طور در نوشتارهای تحقیقی و علمی خود دقت و حوصلۀ فراوانی به خرج دهند تا از بروز و ظهور چنین اشکالاتی، آن هم با دیرینه و سابقه ای دراز و مستمر جلوگیری شود و آنان تکرار کنندۀ و ادامه دهندۀ اشتباهات آشکار برخی از اساتید خود و فقهای سلف در این خصوص نباشند.
پی نوشت
[۱]مجمع الفائدة و البرهان فی شرح ارشاد الأذهان، ج۲، ص۹۵
[۲]الحاشیة علی قوانین الاصول، ج۲، ص۹۹
[۳]حاشیة المکاسب، ج۱، ص۱۹۵
[۴]فوائد الاصول، ج۴، ص ۳۶۸
[۵]پیشین، ج۴، ص ۳۶۹-۳۶۸
[۶]همان، ج۴، ص ۶۸۱
[۷]همان، ج۴، ص ۷۹۲
[۸]نهایة الافکارللعراقی، ج۴، ص۱۹۸
[۹]شرح کفایة الاصول، ج۲، ص۲۳۷
[۱۰]تحلیل الکلام فی فقه الاسلام، ص ۱۷
[۱۱]اجود التقریرات، ج۲، ص۱۶۶
[۱۲]مصباح الفقاهه ج۱ ص۲۱۱
[۱۳]نهاية المأمول فی شرح کفایة الأصول، ج۳، ص۸۸
[۱۴]ر. ک: موسوعة کتب الامام الشهید السید محمد الصدر (ره)، ج۱۴، ق ۷ (ماوراء الفقه)، ص۳۰
[۱۵]ایصال الطالب الی المکاسب، ج۱، ص۳۲
[۱۶]پیشین، ج۴، ص۱۶۰
[۱۷]موسوعة استدلالیة فی الفقه الاسلامی، ج۳۳، ص۴۶۶
[۱۸]پیشین، ج۱۰۰، ص۲۳۰
[۱۹]تشریح المطالب، شرح فارسی بر مکاسب، ج۱، ص۱۶۸
[۲۰]بیان المراد؛ شرح فارسی بر اصول الفقه، ج۲، ص۶۱۳
[۲۱]الذخر فی علم الاصول، ج۲، ص۴۸
[۲۲]البيان المفید فی شرح الحلقة الثالثة، ج۴، ص۱۱۸
[۲۳]حاشیة علی درر الفوائد، ص۴۳۷
[۲۴]شرح اصول فقه، ج۱، ص۳۱۶
[۲۵]پیشین، ج۱، ص۲۵۶
[۲۶]همان، ج۱، ص۲۹۸
[۲۷]همان، ج۱، ص۳۱۷
[۲۸]شرح مکاسب، ج ۱، ص ۲۲۴
[۲۹]شرح کفایة الأصول، ج ۳، ص ۳۳۰
[۳۰]شرح رسائل، ج ۶، ص ۸۱
[۳۱]متن، ترجمه و شرح کامل کفایة الاصول، ج۵، ص۲۴۱
[۳۲]پیشین، ج۵، ص۲۴۳
[۳۳]همان، ج۱۵، ص۳۵۰
[۳۴]همان، ج۱۲، ص۳۴۸
[۳۵]المقدمات و التنبیهات فی شرح اصول الفقه، ج۷، ص۲۵۸
[۳۶]درس خارج آیت الله مکارم شیرازی، ۰۲/۱۱/۱۳۸۷
[۳۷]ایضاح المطالب فی شرح المکاسب لشیخنا الانصاری (ره)، ج۱۰، ص۶۲
[۳۸]شرح اصول فقه، ج۶، ص۹۱
[۳۹]پیشین، ج۲، ص۱۱۲
[۴۰]کتاب آرشیو درس خارج اصول حضرت آیت الله محمد مهدی شب زنده دار، ص۱۹۹، (۹۴)
[۴۱]شرح الموجز فی اصول الفقه، ج۲، ص۴۲۲
دکتر سید مرتضی میرسراجی
(دکترای تخصصی الهیات و معارف اسلامی، علوم قرآن و حدیث و مدرس گروه معارف دانشگاه)