از مبارزات انقلاب تا چشم‌انداز روشن مریوان

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از پایگاه خبری تحلیلی «کردتودی»، شعبان گیلانی اولین فرماندار مریوان به بررسی تاریخچه، چالش‌ها و دستاوردهای این شهر و همچنین فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی خود در دوران انقلاب اسلامی پرداخته است.

در این گفتگو، وی به‌عنوان یک شخصیت تأثیرگذار در تاریخ مریوان، از تجربیات خود در دوران کودکی، مبارزات سیاسی و نقش خود در بازسازی این منطقه پس از جنگ سخن گفته است، که با وی به گفتگو نشستیم که در ادامه می خوانید؛

لطفاً خودتان را معرفی بفرمایید؟

شعبان گیلانی هستم، متولد سال ۱۳۲۶ و ساکن شهرستان بابلسر. اصالتاً به ماسوله گیلان برمی‌گردم، پدر و پدربزرگم از ماسوله به بابلسر مهاجرت کردند و اکنون پنج نسل است که در بابلسر ساکن هستیم. از چهارده‌سالگی در هیئت گردان فعالیت داشتم و در بحبوحه انقلاب، اولین راهپیمایی در بابلسر را سه روز بعد از شهادت آقا مصطفی خمینی برگزار کردیم.

شما در دوران انقلاب و قبل از آن چه فعالیت‌هایی داشتید؟

قبل از انقلاب، من هتل‌دار بودم و همچنین چلوکبابی و در فدراسیون کوهنوردی مخابرات و شرکت نفت فعالیت داشتم. ما جلسات قرآن را با مرحوم آیت‌الله روحانی و دیگر بزرگان شهر برگزار می‌کردیم که به‌نوعی جلسات سیاسی نیز بود. یک ماه قبل از پیروزی انقلاب، ساواک می‌خواست مرا دستگیر کند و من به کلاردشت فرار کردم.

بعد از پیروزی انقلاب چه اقداماتی انجام دادید؟

بعد از پیروزی انقلاب، به بابلسر برگشتم و پاسگاه ژاندارمری را گرفتیم در دوم اردیبهشت سال ۱۳۵۸، امام خمینی (ره) دستور تشکیل سپاه پاسداران را دادند و ما ساختمان بانک مسکن بابلسر را در اختیار گرفتیم سوم اردیبهشت، تابلو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را نصب کردیم که هنوز هم در آنجا موجود است.

شما به‌عنوان فرمانده سپاه کامیاران و سپس فرماندار مریوان چه مسئولیت‌هایی داشتید؟

در سال ۱۳۵۸ به جبهه‌های کردستان رفتم و فرمانده سپاه کامیاران شدم بعد از آزادسازی سنندج و مریوان، به‌عنوان معاون بازسازی و عمرانی فرمانداری مریوان منصوب شدم و سپس به‌عنوان فرماندار مریوان خدمت کردم در این مدت، هم‌زمان سرپرست شهرداری نیز بودم و با حجم کار زیاد، خدا کمکم کرد تا مسئولیت‌هایم را به نحو احسن انجام دهم.

آیا در دوران مسئولیت خود با چالش‌هایی نیز مواجه شدید؟

بله، زمانی که بنی‌صدر می‌خواست به مریوان بیاید، من به‌عنوان فرماندار و رئیس شورای تأمین، راهش را ندادم این را افتخار خود می‌دانم من تا پایان سال ۶۰ در آزادسازی کردستان حضور داشتم و بعد از آن به فرمان امام خمینی برای آزادسازی خرمشهر رفتم.

شما در عملیات‌های مختلفی شرکت داشتید، لطفاً درباره آن‌ها بگویید.

من در عملیات رمضان مسئول اورژانس بودم و در عملیات خیبر، مسئول جاده سیزده کیلومتری که به جزیره مجنون وصل می‌شد، بودم. بعد از آن، به کردستان برگشتم و تا سال ۶۴ مدیرکل مهندسی وزارت دفاع استان کردستان بودم و سپس معاون مهندسی لشکر ۲۵ کربلا شدم.

شما در طول این سال‌ها مجروحیت‌هایی نیز داشتید، آیا می‌توانید درباره آن‌ها بگویید؟

بله، من ۱۷ بار مجروح شدم و ۳۵ درصد جانبازی دارم، در مجموع، ۸۸ ماه و ۶ روز در جبهه بودم. مجروحیت‌های من در کردستان و عملیات رمضان و خیبر بود در خیبر سه بار مجروح شدم و در عملیات بیت‌المقدس نیز تیر مستقیم به کمرم اصابت کرد.

آیا خانواده شما نیز در این راه به شهادت رسیدند؟

بله، پسرم، برادرم، خواهرزاده‌ام و برادرزاده‌ام در جبهه به شهادت رسیدند این موضوع برای من بسیار سنگین است، اما افتخار می‌کنم که در راه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس قدم برداشته‌ام.

شما به شهدای مریوان اشاره کردید آیا می‌توانید کمی بیشتر درباره آن‌ها بگویید؟

شهدای مریوان در بیست و سه ۱۳۵۸، بعد از اسارت برخی از آن‌ها، به طرز وحشیانه‌ای سر بریدند. این شهر و مردمش همیشه در تاریخ ایران مظلوم واقع شده‌اند.

شما از سنین پایین به فعالیت‌های سیاسی پرداخته‌اید لطفاً درباره این فعالیت‌ها بگویید؟

من از ۱۴ سالگی به هیئت گردانی پرداختم و از ۱۶ سالگی به مبارزات سیاسی وارد شدم با افراد مختلفی مانند آیت‌الله روحانی و شهید سلیمانی همکاری داشتم اولین حرکت ما بعد از شهادت آقا مصطفی خمینی بود که سه روز بعد از آن، راهپیمایی را آغاز کردیم.

شما در دوران انقلاب اسلامی نقش مهمی داشتید آیا می‌توانید درباره آن دوران و چالش‌هایی که با آن‌ها روبرو بودید، بگویید؟

در سال ۱۳۵۷، ساواک من را تعقیب کرد و مجبور شدم به کلاردشت فرار کنم بعد از بازگشت به بابلسر، ما ژاندارمری را گرفتیم و به‌عنوان یکی از اعضای سپاه پاسداران، در تشکیل این نهاد نقش داشتم در سوم اردیبهشت، تابلوی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی استان مازندران صادر شد.
شما به بازسازی کردستان بعد از جنگ نیز اشاره کردید لطفاً درباره این موضوع بیشتر توضیح دهید؟

در اسفند ۱۳۵۸، ما به کردستان اعزام شدیم و اولین گروه آوارگان مریوانی را با هلیکوپتر از کرمانشاه به مریوان آوردیم به‌عنوان معاونت عمرانی فرمانداری مریوان، کارهای عمرانی و بازسازی را آغاز کردیم من به‌عنوان فرماندار مریوان تا پایان سال ۱۳۶۰ خدمت کردم و در این مدت، تلاش کردم تا زیرساخت‌های اساسی مانند برق و آب را برای مردم فراهم کنم.

شما به چالش‌های کنونی مریوان نیز اشاره کردید. چه مشکلاتی در حال حاضر وجود دارد؟

متأسفانه، دریاچه زریبار که زیباترین دریاچه خاورمیانه است، روزبه‌روز در حال خشک‌شدن است. مسئولین باید به وضعیت این دریاچه و زیبایی‌های مریوان توجه بیشتری داشته باشند. همچنین، مریوان به‌عنوان یک شهر گمرکی، نیاز به زیرساخت‌های مناسب و ایستگاه‌های پذیرایی دارد.

در پایان، چه پیامی برای مسئولین و نسل جوان دارید؟

من آرزو می‌کنم که نسل جوان ما باروحیه انقلابی و ایثارگری به آینده نگاه کنند و از مسئولین می‌خواهم که از صندلی‌های خود بلند شوند و به مشکلات مردم توجه کنند ایران عزیز ما نیاز به کار و ثبات دارد مردم مریوان شایسته بهترین‌ها هستند و ما باید برای بهبود شرایط آن‌ها تلاش کنیم. بیایید دست‌به‌دست هم دهیم و برای آبادانی مریوان و کردستان تلاش کنیم.

اولین فرماندار مریوان با یادآوری شهدای این خطه و خاطرات دوران مبارزات سیاسی، از تلاش‌های خود برای بازسازی و آبادانی این منطقه پس از جنگ سخن گفت و بر ضرورت توجه مسئولین به زیبایی‌های طبیعی و زیرساخت‌های مریوان تأکید کرد.