به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ علیرضا معاف در یادداشتی نوشت: نبرد بیسابقهای که از ۷ اکتبر سال گذشته با عملیات گسترده و صاعقهوار و حماسی حماس آغاز شد و بیش از ۱۵ ماه طول کشید، بیشک سختترین و پیچیدهترین جنگ رژیم جعلی صهیونیستی در طول تاریخش بود و اکنون نیز مرور مفاد توافقنامه (agreement) آتشبس عزتمندانه مقاومت اسلامی فلسطین در مرحله اول، قطعا یک شکست استراتژیک و تاکتیکی برای رژیمی است که یک هفته بعد از شروع جنگ، هدف اصلی و محوری جنگ را نابودی کامل و قطعی و ابدی حماس اعلام کرده بود و حالا مجبور شده با همان گروه رزم پرعزم و باجزم که پایا و پویا و زایا در میدان ایستاده است، توافقنامه را امضا کند.
علاوه بر این فرامتن مهم، متن توافق را هم که مرور کنیم همه چیز روشن میشود:
۱- عقب نشینی کامل رژیم صهیونیستی به خارج از مرزهای نوار غزه.
۲- بازگشایی گذرگاه مرزی رفح و عقب نشینی کامل دشمن از رفح.
۳- سفر مجروحان به خارج برای درمان.
۴- وارد شدن روزانه حداقل ۶۰۰ کانتینر کمک های انسان دوستانه.
۵- وارد شدن ۲۰۰ هزار عدد چادر و ۶۰ هزار کانکس جهت اسکان فوری آوارگان.
۶- تبادل اسرا، آزادی ۱۰۰۰ اسیر اهل غزه و صد ها اسیر دیگر که حکم ابد دارند.
۷- آزادای کامل زنان اسیر و کودکان زیر ۱۹ سال.
۸- عقب نشینی رژیم از محور نیستاریم و فیلادلفیا به شکل تدریجی.
۹- بازگشت کامل آزادی حرکت آوارگان به هر منطقه ای که در نوار غزه که اراده کنند.
۱۰- عدم پرواز هواپیماها و پهپادهای رژیم به مدت ۱۰ تا ۱۲ ساعت در طول روز.
۱۱- بازسازی فوری بیمارستانهای آسیب دیده و برپایی بیمارستانهای میدانی و ورود پزشکان متخصص.
این توافق در مقابل تسلیم ۳۳ اسیر صهیونیست (مرده و زنده) انجام خواهد پذیرفت و در مراحل دوم و سوم در خصوص ۶۶ اسیر دیگر تصمیم گیری خواهد شد.
دوم:
جمله مشهور کسینجر در تحلیل جنگهای متقارن و نامتقارن را مجددا مرور میکنیم: در جنگ نامتقارن که یک گروه چریکی و کوچکتر با یک ارتش کلاسیک و بزرگتر میجنگد، اگر گروه چریکی زنده بماند برنده شده و اگر ارتش مجهز بزرگتر به اهداف خود نرسد، باخته است. با این منطق، حماس برده و اسراییل باخته است. پس از ۴۶۷ روز نفسگیر نه تنها هیچیک از اهداف اعلام و غیراعلامی آغاز عملیات در غزه توسط ارتش مجهز رژیم محقق نشد بلکه بسیاری از اهداف عملیات طوفان الاقصی محقق شد که در ادامه شرح داده میشود.
سوم:
شادی و نشاط این فتح، همراه با غم و اشک در فقدان و فراق شخصیتهای کمنظیری است که در این ۱۵ ماه در سوگشان نشستیم و روزی نیست که صحنه ملکوتی پرتاب چوب توسط یحیی سنوار در خاطر جمعی ما مرور نشود و یا شبی نیست که به یاد انتظار کُشنده شب شهادت سیدحسن، قلبمان فشرده نشود.
کلمه آتشبس برای بیان خونآوردها و دلآوردها و دستاوردهای طوفانالاقصی بسیار کوچک است و ظرفیت بیان این پیروزی بزرگ را ندارد و البته هجران مردان بزرگمان به قدری برای ما سخت است که شاید توان شادی کردن عمیق از این پیروزی را نداریم.
اما حق و حقیقت این است که دیر یا زود، خون مظلوم، ریشه ظالم را از جا میکند و آتش آه مظلوم شجره خبیثه را به آتش میکشد، هر چند در ظاهر سنت الهی تدریج و قاعده استدراج، آن را طولانی کرده است. برای ما درس آموز است که پذیرش این مفاد مهم از سوی رژیم پررو و وقیح صهیونی آن هم در مذاکره با گروهی که هدفشان نابودیاش بود، حاکی از پیروزی عمیقی است که ریشه در خون شهیدان و ایمان استوار و تقوای سرشار فلسطینیان و لبنانیان و یمنیان دارد.
طوفانالاقصی، امتیاز برجسته و تمایز مهمی با جنگ ۳۳ روزه و دیگر جنگهای غزه داشت و آن نکته، وحدت الساحات و اتحاد محور مقاومت در پشتیبانی از جبهه غزه بود؛ طوریکه خون سیدحسن و یحیی سنوار و اسماعیل هنیه و سیدهاشم و سیدرضی و نیلفروشان و همه شهدا با هم مخلوط و ممزوج شد و شیعه و سنی همقسم شدند که تا آخرین قطره خون بایستند و ایستادند و پیروز شدند. این رهیافت مهم، در تداوم موفق حرکت جبهه مقاومت نیز تعیینکننده خواهد بود.
چهارم:
نتانیاهو که در رویدادهای یکسال اخیر، دوربین را رها نمیکرد، در قبال آتشبس اخیر سکوت کرده و حرفی نمیزند و خفه شده و نخست وزیر قطر محمد بن عبدالرحمن آلثانی آتشبس میان حماس و اسرائیل را اعلام کرد و بر دائمی بودن آن تاکید کرد. حماس هم با بیانیهای آتش بس را تایید کرد؛ اما در این میان آنچه جای تامل دارد، سکوت طولانی نتانیاهو تا این لحظه است. هر چند ممکن است این جنایتکار شقی، طی روزهای آینده راجع به آتش بس اظهارنظرهایی واژگون بیان کند، اما همین سکوت او تا این لحظه، منعکسکننده تصویری است که با این توافق به زیان او شکل گرفته است. اگرچه غزه در این جنگ بهای تاریخی بسیار سنگینی پرداخت کرد و هدف یک نسلکشی بیسابقه قرار گرفت؛ اما با این آتشبس، شخص نتانیاهو ضربه شدیدی خورد و به هیچ خروجی مشخص و آورده راهبردی در جهت تحقق اهداف جاهطلبانه خود نرسید و هیچ وعده و قولش عملی نشد؛ نه ساکنان غزه کوچ کردند، نه شمال و جنوب غزه از هم جدا شدند، نه حماس به زانو درآمد و نه گروگانها بدون توافق آزاد شدند. علت سکوت نتانیاهو دقیقا همین است و اگر غیر از آن بود، او اولین کسی بود که روبروی دوربین میآمد و با آب و تاب توافق را اعلام میکرد.
نتانیاهو هم در داخل اسرائیل و هم در خارج آن تحت محاکمه و پیگرد قضایی است و این توافق را میتوان سرآغازی بر پایان عمر سیاسی و مدیریتی نتانیاهو دانست. اگر هم دولت نتانیاهو بتواند تا پایان عمر قانونی خود در نوامبر ۲۰۲۵ دوام بیاورد، اما بعید است که در سایه صدور حکم جلب بینالمللی علیه او و سیر نزولی شدید پایگاه اجتماعی اش بتواند بار دیگر بر کرسی نخستوزیری اسرائیل تکیه بزند. روشن است که توافق به دست آمده شبیه همان طرح قطر و بایدن در می گذشته است که نتانیاهو با غیظ و غضب با آن مخالفت کرده بود و این مخالفت احمقانه از نگاه جامعه و ناظران اسرائیلی به قیمت کشته شدن دهها گروگان و صدها نظامی اسرائیلی تمام شده است و همین لجاجت نتانیاهو دردسر بزرگی برای او طی روزها و هفتههای پیشرو خواهد بود که با آزادی زندانیان فلسطینی به ویژه محکومان به حبس ابد این دردسرها بیشتر هم خواهد شد.
پنجم:
مهمترین دستاورد طوفان الاقصی را باید پاس داشت و حفظ کرد: توقف و خنثی شدن روند نرمالیزاسیون و تطبیع و عادی سازی پذیرش اسرائیل به عنوان اصلی ترین دلیل عملیات طوفان الاقصی محقق شده است؛ ولی از این لحظه به بعد امریکا تمام تمرکزش را برای احیای پیمان و صلح ابراهیم به کار خواهد بست، هرچند ضربه کوبنده ۷ اکتبر و تبعات اجتماعی و امنیتی و سیاسی آن، کار را برای دولتهای سازشکار عربی جهت عادی سازی رابطه با اسرائیل بسیار دشوار کرده است؛ اما از همین حالا توجیهسازی سیاسی و "جنگ دیپلماتیک" وارد عرصه تازهای میشود و دو طرف جنگ رسانه ای را شروع خواهند کرد که ما هم باید فعالانه در این جنگ، کنش کنیم. جنگی که باید نتیجه آن به هم خوردن روند تطبیع و هرگونه توافق خائنانه منجر به تشکیل دو دولت (اسرائیل-فلسطین) شود. وزارت خارجه وظایف راهبردی فراوانی در این جنگ دارد و مناسب است طرح جامعی تدوین کند.
ششم:
باید با ادبیات منطقی و مستند به افکار عمومی جهان و ایران توضیح داد که چرا حماس پیروز شد؟ و چرا رژیم جعلی شکست خورد؟ چند دلیل در نگاه کارشناسان مطرح شده و به شکل اجمالی قابل احصا و شمارش است:
۱- نخست وزیر و سایر سردمداران اسرائیل از همان فردای عملیات طوفان الاقصی هدف قطعی و اولویتدار و محوری خود را نابودی کامل و فوری حماس اعلام کردند. آنها مدام اعلام میکردند که پس از این دیگر سازمانی به نام حماس وجود خارجی نخواهد داشت، اما در نهایت با همان سازمان حماس پشت میز مذاکره نشسته و قرارداد آتش بس امضاء کردند.
۲- به اذعان مقامات غربی و وزیر خارجه آمریکا، حماس در همین یک ماه اخیر بیش از ۲۵ هزار نیروی جدید در غزه جذب کرده است و از لحاظ نیروی انسانی خود را بازسازی کرده و حتی از ۶۰ هزار نیروی قبل از طوفان الاقصی، عضو بیشتری دارد.
۳-همراهی اعجازگونه و اعجاب آمیز مردم غزه با حماس ادامه یافته است. یکی از اهداف اصلی جنایات بسیار وحشیانه و بمباران کور اسرائیل، تحریک افکار عمومی مردم غزه علیه حماس و گردانهای قسام بود، اما طی پانزده ماه نسلکشی و فشار بسیار بسیار شدید، حتی یک شعار از مردم غزه علیه مقاومت به گوش نرسید و شعارهای این دو سه روز مردم فلسطین نشان میدهد که رهبران نظامی حماس محبوبتر از گذشته هم شدهاند. عجب ملتی هستند این ملت فلسطین.
۴- طوفان الاحرار و حرکت جهانی علیه اسراییل رو به تصاعد است و جهان پس از جنایت غزه دیگر هیچ روایتی از اسرائیل و رسانههای غربی در مورد مظلومیت تاریخی! یهودیان را نخواهد پذیرفت و بسیاری از نخبگان جهانی در این مسیر سراغ بازخوانی تاریخ رفتهاند و چگونگی شکلگیری اسرائیل را مورد تامل و مداقه قرار داده اند.
میلیاردها انسانی که در این ماههای نفس گیر، شاهد جنایت سبعانه و دروغگویی روزمره اسرائیل بودند به تاریخ رجعت کرده و چرایی کشتار یهودیان توسط هیتلر را مورد پرسش قرار خواهند داد. آنها از خود خواهند پرسید که آیا روایت هولوکاست هم مانند همان چیزی است که اسرائیل از غزه روایت میکند؟!
۵- هدف اسرائیل در غزه، صرفا از بین بردن جریان حماس یا خلع سلاح فلسطینیان نبود بلکه با بمبباران پیاپی مدارس و اردوگاههای آوارگان و بیمارستانها به دنبال فراری دادن و یا پاکسازی قومی فلسطینیان در این منطقه و کوچاندن فلسطینیان بودند که به هیچوجه به این هدف نزدیک هم نشدند و فلسطینیان مطلقا با این پروژه اسراییل همراهی نکردند.
۶- اسرائیل در پانزده ماه گذشته چهره عریان اندیشه فلسفی لیبرالیسم و باطن استعمار غرب در چهار قرن گذشته را دوباره برای ملل تحت استعمار که تحت تبلیغات رسانههای غرب بودند، آشکار کرد. هیچ کارگاهی به عریانی این ۱۵ ماه، نمیتوانست چهارقرن استعمار و استثمار غرب را بازخوانی کند.
۷- مسیر نورانی که رزمندگان گردانهای قسام و رهبران جنبش حماس برگزیدهاند، دلهای بسیاری را جذب مقاومت کرد و مسیر درخشان مقاومت و دفاع عاشقانه از وطن تا آخرین قطره خون راهنمای بشریت شد. آنها عالمانه و عارفانه چنین مسیری را انتخاب کردند و شهادت مظلومانه آنها نشان داد که طالب قدرت و شوکت نیستند و واقعا مقاومت را برای حفظ خاک و وطن و دین خود میخواهند.
۸- عملیات طوفان الاقصی هزینههای بسیار سنگین جانی و مالی و سرزمینی را به مردم فلسطین و لبنان تحمیل کرد اما تاثیری عمیق و دیرپا بر روی افکار عمومی جهان که دههها تحت استعمار رسانههای صهیونیستی و غربی قرار داشتند، گذاشت و جهت گیری افکار عمومی را برای آینده تغییر داد.
۹- طوفان الاقصی باعث شد تا جامعه غربی به ذات ناپاک اسرائیل و ماهیت خونخواری و نژادپرستی و کودککشی این رژیم متوحش پی برده و متوجه شوند که سنوار و نصرالله و هنیه، آن تروریست مرموز و مخوفی که بیبیسی و سی ان ان و فاکسنیوز معرفی میکند نیستند و تروریست واقعی با کت و شلوار و کراوات در سنای آمریکا مورد تشویق قرار میگیرد. با طوفان الاقصی بود که نتانیاهو در دادگاههای خود غرب به جنایتکار جنگی بودن متهم و محکوم شد.
۱۰- تروریسمِ رسانهای حامی اسرائیل سالهای سال نوشتند که رهبران حماس در کاخها و هتلهای عربی و قطری و اروپایی مشغول عیاشی هستند و مردم غزه را سپر ماجراجویی و کاسبی خود کردهاند. شهادت هنیه و بخصوص شیوه شهادت سنوار و شهادت خانوادههایشان این روایت غیرانسانی و برساخت رسانهای را باطل کرد.
۱۱- اسرائیل هر چه بیشتر انسانهای بیدفاع و بیگناه را در غزه کشت نه تنها به حس پیروزی نرسید بلکه به نفرت جهانیان از این رژیم افزوده شد. پذیرش و درد این مسئله برای رژیمی که بیش از نیم قرن با اشغال جایگاه قربانی هولوکاست مشغول مظلوم نمایی بود، غیرقابل تصور خواهد بود.جایگاه مظلوم به جای درستش برگشت.
۱۲- اسرائیل در جنگ نه مانند یک جنگنده باشرافت بلکه در نهایت بی شرفی و همچون یک سازمان مخوف تروریستی عمل کرد و تصویر یک دولت شریف برای همیشه از او سلب شد.
هفتم:
نگرانیها از نقض تعهدات توسط اسراییل بسیار زیاد است و باید رصد لحظهای از تحولات داشت. به لحاظ سابقه موضوع، اسرائیل تا کنون چندینبار با حماس توافقنامه امضا کرده که آخرین آن در جنگ ۲۲ روزه بود که از قضا اسرائیل یک طرفه اعلام آتشبس کرد و بارها آنرا نقض کرد. سناریوهای نقض احتمالی را باید نگاشت.
هشتم:
اگر چه از شکست رژیم جعلی خوشحالیم؛ اما توامان غمگسار دردهای بزرگی هم هستیم و حال امروز همه علاقه مندان فلسطین، حال شادی و اشک توامان است. اشکی که شنیدن خبرِ آتشبسِ نسلکشیِ غزه و پایان این مصیبت سخت به چشم میآورد ترکیب غریبی از اشک شادی و اشک ماتم و حال خوب و حال تاسف است.اشک شادی از دیدنِ شادیِ ملیونها فلسطینی برای پایانِ سهمگینترین نسلکشی و آوار بیامان مصائب و جنایات جنگی در زمان و زمانه ما در ۱۵ ماه گذشته و اشک شعف برای شکوه استقامتِ چشمدوختگان به آرمان بلند فلسطین و اشک شادی برای توقفِ این کابوسِ کودککشی طولانی، روحخراش و باورنکردنی و حال تاسف برای جهان پرادعایی که در قرن بیستویکم تصاویر زنده چنین نسلکشی وحشیانهای را ۱۵ ماه تمام دید و تاب آورد و نخواست و نتوانست زودتر تمامش کند. حال غصه برای یکایک دهها هزار مصیبتدیده این جنایت هولناک و مادران بیفرزند و فرزندان بیمادر و پدران تنها و پسران بیکس. حال غم برای صدها هزار کودکی که حتی بعد از آتشبس هم مدتها در سرما آواره میمانند و یک عمر بار این تجربه غمناک و آسیبهایش را به دوش خواهند کشید. سؤال سهمگین پیش روی همه ما انسانها بعد از این تجربه این است که چگونه میتوان با تسریع در فروپاشی این غده سرطانی، به پیشگیری دائمی از تکرار این فاجعه عظیم اندیشید؟
نهم:
طراحی برای بازسازی فوری ارکان جبهه مقاومت، کار اولویتدار امروز ماست. در این یک سال و چند ماه، حماس، حزب الله لبنان و محور مقاومت ضربه های شدیدی دید.
از دست دادن نوادری چون سید حسن نصرالله و تقریبا اکثر شورای فرماندهی حزب الله، از دست رفتن سوریه، شهادت سرداران موثر منطقهای سپاه، شهادت شهید رئیسی و روی کار آمدن کسی که میگوید سلاح بر زمین میگذاریم و میگوید با ترامپ میخواهد مذاکره کند و احتمالا اینکار را هم میکند! و تقویت جریان نفوذی و غربگرا و غربگدا در داخل کشور در این مقطع حساس و تاثیر آن بر آینده جمهوری اسلامی و ...
واقعا در این یکسال و چندماه، ضربات سختی خوردیم و باید قوت و قدرت و اقتدار جبهه خودی را احیا کنیم.
دهم:
نمیتوان از نقش جوانان گردانهای قسام در تحمیل این آتشبس به اسراییل غافل شد؛ خلاقیت شاخه نظامی حماس در جنگ، رژیم را متحیر کرده بود. به عنوان نمونه در هفته های اخیر مهمات منفجرنشده اسرائیل توسط حماس بهکارگیری میشد و "معاریو" اعتراف کرد: هزاران مهمات که نیروی هوایی اسرائیل به غزه پرتاب کرده، منفجر نشده و وزن برخی از آنها یک تُن است و با مهندسی معکوس توسط جوانان فلسطینی وارد چرخه جنگ میشوند و تعداد زیادی از یگانهای کفیر و نهال و یگان مهندسی رزمی و نیروهای زرهی در شمال غزه بر اثر کمین بمبهای دستساز کشته شدهاند و نیروهای حماس مینهای بزرگی را در زیر خاک پنهان میکنند و نظامیان اسرائیلی را به منطقه هدف کشانده و سپس بمبها را منفجر میکنند و فرماندهان ارتش اسرائیل از اینکه نیروهای حماس چگونه به این نوع مواد شدیدالانفجار دست یافتهاند در حیرت به سر میبردند.
یازدهم:
باید هشیار باشیم؛ سرفصلهایی که میتواند در آینده معادلات را تغییر بدهد باید رصد شوند:
- اداره غزه به نیروهای بیرونی سپرده نشود، چه کشورهای ثالث و چه تشکیلات خودگردان.
- در صورتی که بعد از ازادی اسرا مجددا اسرائیل حملاتش را شروع کند و به بیرون کردن فلسطینیان ادامه بدهد.
- در صورتی که مسائل معیشتی، امنیتی و بهداشتی مردم غزه با مشکلات جدی مواجه بشود و کمکهای ادعایی کشورهای عربی انجام نشود و زیر بار تهاجم رسانهای و روانی ایجاد شده مردم غزه از مقاومت خسته شوند و مدلی مثل کرانه باختری را قبول کنند.
- ترامپ که اصرار داشت قبل از استقرار دولت جدید امریکا آتشبس محقق شود، ممکن است با مشاهده شکست اسراییل، مجددا اسراییل را تحریک به جنگ کند.
- نتانیاهو که به هیچ وجه خواهان پایان جنگ نبود، پس از آتش بس برای تداوم درگیری و جرقه مجدد تلاش خواهد کرد؛ چون هر نوع آتشبس منجر به آغاز بحثهای سیاسی بیسابقه در رژیم و رسیدگی جدیتر به پروندههای نتانیاهو خواهد شد.
- حماس با هدف داشتن تضمینی برای آینده، تنها بخشی از اسرا را آزاد کرده و نباید توافق گام به گام را رها کند.
- ارتش اسراییل عقیده دارد حماس در غزه بازسازی شده و تداوم حضور نظامی در آن هزینه بالایی دارد ولی ممکن است برای زدن زیرساختهای نظامی حماس، نقض آتشبس کند.
- جریان راستگرای تندرو، نتانیاهو را تهدید به ترک کابینه در صورت پذیرش آتشبس و خاتمه جنگ کرده است. باید به اختلافات داخل رژیم دامن زد.
دوازدهم:
این نبرد، نبرد ارادهها و انگیزهها و اندیشهها برای تحقق اهداف خود بود؛ ارتش اسرائیل اهدافی را برای جنگ تعیین کرد و حماس هم همین طور و هر دو برای اهداف خود جنگیدند و نهایتا و هرگز مچ حماس نخوابید و هیچ کدام از اهداف اسرائیل به وقوع نپیوست.
این نبرد برای همه ما یک دستگاه مختصات و یک نظام محاسباتی تولید کرد. آیا رژیم توانست حماس را نابود کند؟هرگز! پس در برابر دیگران هم ناتوان است و نمیتواند.
آیا توانست گروگانها را با عملیات نظامی آزاد کند؟ هرگز! پس از توان او نباید بیشبرآورد ارائه کرد.
آیا توانست کاری کند که حماس اداره غزه را در دست نگیرد که دوباره مثل ۷ اکتبری اتفاق نیفتد؟ هرگز. و دهها هرگز دیگر.
نظام عقلانی و ریاضیاتی میگوید که در جنگ یک ارتش کلاسیک مجهز آمریکایی-اسراییلی با یک گروه کوچکی مثل حماس، شاخص و سنجه عددی و کمی و آماری پیروزی و باخت در چیست؟ حماس حاکمیتش را حفظ کرده و نیروی جدید جذب کرده و اسراییل را بیآبرو کرده و گروگانها را در تبادل پیروزمندانه آزاد کرده؛ اگر اینها با منطق عقل ابزاری پیروزی نیست، پس چیست؟
بزرگترین پیروزی نرمافزاری برای جبهه مقاومت، اثبات مجدد منطق و تفکر مقاومت در طوفان الاقصی و دلالتهای آن بود.
اسراییل با منطق ریاضیاتی و محاسباتی و عقل ابزاری به هیچکدام از اهدافی که تعیین کرده بود، نرسیده است و باید عقبنشینی کند.آیا رهیافتهای این نبرد، برای خواص و حاکمان و دولتمردان ما قابل الگوگیری نیست؟
به تعبیر یکی از نویسندگان مومن، مسوولین کشور ما که در پیروزی حماس تردید دارند قبل از اینکه احراز کنند که کدام طرف پیروز است، کافی است یک بار دیگر اصل خبر را مرور کنند: توافق رژیم صهیونیستی با حماس!
حماس، یک طرف توافق است. کل این جنگ مگر برای نابودی حماس نبود؟ سران رژیم هر از گاهی میگفتند هدف این جنگ به پایان رساندن حاکمیت حماس در غزه است و حتی ادعا میکردند: "حماس تمام شد".
اما حالا دستوپا میزنند که حماس شروط را بپذیرد. پس حماس زنده و زاینده و پاینده است و صرف بودنش، ناتوانی راهبردی رژیم را آشکار میکند. بلینکن، وزیر خارجه آمریکا حرف مهمی زده است:
«حماس را نمیتوان تنها با راهحل نظامی شکست داد. برآورد ما این است که حماس به همان اندازه که نیرو از دست داده، نیروی جدید نیز جذب کرده است. تداوم وضعیت جنگ به اقتصاد اسرائیل آسیب میزند. غزه اسرائیل را در عرصه بینالمللی منزوی کرده و باعث بیثباتی شده است.»
سیزدهم:
نحوه انعکاس آتشبس در رسانه های جهانی، شاخص خوبی برای ارزیابی طرف پیروز است. با انتشار خبر آتشبس میان حماس و رژیم صهیونیستی، رسانههای جهان، اکثرا حماس را پیروز میدان خطاب کردهاند و گزارههایی که بهعنوان ادله شکست رژیم صهیونیستی مطرح شده بدین قرار است: ناتوانی اسرائیل برای تحقق اهداف نظامی خود، اعتبار جهانی حماس با مقاومت خود، فشارهای بینالمللی به اسرائیل، بحران انسانی در غزه و نارضایتی داخلی اسرائیل از جنگ. این تیترها در رسانههایی مانند گاردین، الجزیره، تایمز اسرائیل، فرانس پرس رویترز منعکس شده است. بسیاری از رسانهها به آمار ۹۰۰ کشته و ۵۰ مورد خودکشی سربازان و افسران رژیم به عنوان یک خبر مهم پرداختهاند و اینکه حماس به شعار «ننتصر او نموت» پایبند ماند.
چهاردهم:
واکنشهای طرفداران دو طرف در فضای مجازی نیز فضای روانی طرف پیروز و طرف شکست خورده را آشکار میکند. پس از اینکه جنبش مقاومت حماس اعلام کرد که به پیشنویس توافق آتشبس پاسخ داده، موج بیسابقهای از واکنشهای طرفداران دوطرف در فضایمجازی بهراه افتاده است و تحلیل احساسات کانالهای عبری از روی ایموجیهای ارسالی و پیامهای بارگذاری شده و کامنتهای مخاطبین این کانالها نشان میدهد تقریباً قریب بهاتفاق کاربران مجازی در سرزمینهای اشغالی مفاد توافق رژیم صهیونیستی با حماس را مساوی با شکست تحقیرآمیز میدانند و از آن احساس سرشکستگی دارند و پستهای کانالهای عبری عمدتاً مربوط به انعکاس شادی فلسطینیها است.
پانزدهم:
همه باید بدانیم که جنگ تمام نشده است و طبعا وارد مرحله جدیدی شده است و پایان موقت تراژدی انسانی در غزه، میتواند آغاز نبردهای سخت دیگری در محیط سرزمینی یمن و عراق و لبنان و حتی ایران باشد. آمریکا و ایران میدانند که آشفتگیهای سوریه آبستن تحولات بزرگ جدیدی است و اسراییل میداند که سازمان رزم حماس، به مدد مقاومت افسانهای، نه تنها فرو نپاشیده بلکه با رهبری محمد سنوار (برادر شهید سنوار) در چند هفته اخیر سیستم رزمی خود را تا حد زیادی احیا کرده؛ و البته این سازمان رزم که اسراییل را نامشروع و غاصب و جعلی میدانند توان خلق ۷ اکتبر دیگری دارند. حتما دلالتها و تبعات عملیات باشکوه هفتم اکتبر تمام نشده و نخواهد شد و همچنان مهندسی منطقه غرب آسیا تحت تاثیر این واقعه تاریخساز قرار خواهد داشت و دو محور اصلی این جنگ وجودی و تمدنی که از یک طرف نظام جمهوری اسلامی و همه یاران وفادارش هستند و در طرف دیگر ایالات متحده و همه وابستگانش قرار دارند، تحولات را رصد میکنند و تصمیم مقتضی در حفظ منافع و آرمانهای خود خواهند گرفت. هشیاری در شرایط آتشبس و بیداری در شرایط جنگی را توامان نیاز داریم.
آمریکا و اسراییل برای جبران شکستهای خود در غزه، حتما به بهم ریختگی محیط داخلی ایران به عنوان رکن رکین مقاومت میاندیشند. بیش از همیشه به انسجام مدیریتی و وحدت ملی و کارآمدی نهادی نیازمندیم و مسولان باید پخته و پروده و سنجیده سخن بگویند. هشیاری دوچندان نیاز قطعی امروز ماست.