سه اصل طلایی در موعظه دختران از نگاه روانشناسی و دین

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ نصیحت‌پذیری در خانواده نیازمند درک درست از شرایط روحی و عاطفی فرزندان و انتخاب زمان و مکان مناسب است. رعایت اصولی مانند احترام به شخصیت فرزند، پرهیز از سرزنش و تحقیر، و استفاده از روش‌های غیرمستقیم، تأثیر نصیحت را افزایش می‌دهد. همچنین به جای تأکید بر تفاوت‌های نسلی، باید با مشارکت در علایق فرزندان و درک دنیای آنها، زمینه پذیرش نصیحت را فراهم کرد

سه اصل طلایی در موعظه دختران چیست؟

موضوع «نصیحت و موعظه» یکی از ظرفیت‌های بسیار مهم و اساسی است که متأسفانه در خانواده‌های امروزی به شدت مورد غفلت قرار گرفته است.

بسیاری از خانواده‌ها به بهانه تغییر شرایط زمانی و موقعیتی، «اصل مسئله نصیحت» را از فضای زندگی حذف کرده‌اند و «عدم تأثیرگذاری موعظه بر فرزندان» را دلیلی برای کنار گذاشتن کامل این امر مهم قرار داده‌اند.

منطق قرآن، روایات و اصول تربیتی اقتضا می‌کند که والدین نسبت به مسائل اخلاقی فرزندان و اشتباهات آنها حساس بوده و به امر نصیحت و موعظه توجه ویژه داشته باشند.

این امر به معنای اختصاص دادن بخشی از برنامه‌های خانواده به موضوع نصیحت و پند است؛ به ویژه پدر خانواده که مدیریت خانواده را بر عهده دارد، باید تلاش کند وقت مشخصی را به این امر اختصاص دهد.

نباید با این استدلال که «دوره نصیحت گذشته» یا «فرزندان دیگر به نصیحت گوش نمی‌دهند» از این مسئولیت مهم شانه خالی کرد. این موضوع درباره دختران حساسیت و اهمیت ویژه‌تری دارد، هرچند شیوه نصیحت دختران با پسران متفاوت است.

سیره اهل بیت علیهم السلام و منطق قرآن و روایات نشان می‌دهد که گاهی این نصیحت‌ها در قالب وصیت‌نامه و دست‌نوشته‌های مکتوب نیز صورت می‌گرفته است؛ حتی اگر والدین خود در برخی مسائل زندگی دچار خطا می‌شوند و چنانکه در قرآن آمده است: «لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ – چرا چیزی را می‌گویید که به آن عمل نمی‌کنید؟؛ این امر نباید دلیلی برای ترک نصیحت فرزندان باشد.

* نصیحت کردن فرزندان یک حق محسوب می‌شود

نصیحت کردن فرزندان یک حق محسوب می‌شود و والدین موظف به ادای این حق هستند. عدم ادای این حق، مسئولیت اخلاقی سنگینی بر دوش والدین می‌گذارد؛ البته یکی از چالش‌های اصلی در این زمینه، شیوه‌های نصیحت است.

گاهی فرزندان از نحوه نصیحت والدین گله‌مند هستند و همین امر موجب می‌شود ارزشمندی اصل نصیحت تحت‌الشعاع قرار گیرد.

برای بررسی عمیق موضوع نصیحت و شیوه‌های اجرای آن در زندگی، باید به چندین نکته و مسئله مهم توجه کرد.

نخستین گام، ایجاد شرایط نصیحت مشفقانه است که متأسفانه کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد. این موضوع می‌تواند ظرفیت‌های متفاوتی را پیش روی ما قرار دهد.

در کنار این موضوع، با مجموعه‌ای از آسیب‌ها و نبایدها در فضای نصیحت روبرو هستیم.

برای مثال، گاهی در نصیحت کردن به «موقعیت، زمان مناسب و شرایط روحی فرزند» توجه نمی‌کنیم. همچنین، «برخورد هیجانی» در نصیحت می‌تواند فرزندان را در موقعیتی قرار دهد که دچار خسارت و مشکل شوند.

گام دوم، توجه به حقوق نصیحت‌شونده است. در کلام امام سجاد علیه‌السلام، «نصیحت به عنوان یک حق» مطرح شده است. این نشان‌دهنده تعالی فرهنگ اهل بیت علیهم‌السلام است که نصیحت را حقی برای فرزندان می‌داند. عدم رعایت این حق، منجر به تضییع حقوق فرزند یا فرد نصیحت‌شونده می‌شود.

«مسئله خودمدیریتی و ایجاد شرایط مناسب برای نصیحت» از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. سرشت موعظه و نصیحت باید بر پایه «محبت و عاطفه» باشد.

گاهی پیش از فراهم کردن شرایط نصیحت برای فرزندان، نیاز به خودمدیریتی و تعادل رفتاری داریم. برای مثال، وقتی فرزندمان خطایی می‌کند و ما در حالت هیجانی و عصبانیت هستیم، نباید به نصیحت بپردازیم.

همانند تابلویی که در حال لرزش است و نمی‌توان روی آن نقاشی کرد، زمانی که فرزند در شرایط احساسی و هیجانی شدید قرار دارد، نصیحت کردن فایده‌ای ندارد. اگر فرزند دچار غم یا خشم شدید است، باید منتظر زمان مناسب‌تری بود.

 تغافل، محبت و فضاسازی مناسب سه محور اصلی موعظه دختران

«انگیزه نصیحت» باید خیرخواهی مشفقانه باشد، نه نمایش اقتدار یا تلافی‌جویی. متأسفانه گاهی پدران بیش از آنکه نگران آسیب‌های فرزندشان باشند، نگران زیر سؤال رفتن اقتدارشان هستند.

این رویکرد نمی‌تواند تأثیرگذار باشد زیرا از خیرخواهی واقعی که در روایات به آن تأکید شده، فاصله دارد.

نمونه‌های برجسته‌ای از این رویکرد مشفقانه را می‌توان در سیره پیامبران مشاهده کرد.

حضرت یعقوب علیه‌السلام در مواجهه با خطای فرزندش، با تغافل، محبت و مهربانی برخورد می‌کند؛ حتی حضرت نوح علیه‌السلام در مواجهه با کفر فرزندش، با لطافت او را «یا بُنَیَّ» (پسرکم) خطاب می‌کند و با محبت او را به همراهی دعوت می‌کند، نه با تهدید و طرد.

نکته مهم در تأثیرگذاری نصیحت، «فضاسازی مناسب» است. اگر این فضاسازی به درستی انجام نشود، نصیحت تأثیر مطلوب خود را نخواهد داشت.

در روایتی از حضرت لقمان آمده است که به فرزندش می‌فرماید: «علیک بالموعظه» و توضیح می‌دهد که «انسان عاقل، نصیحت را همچون عسل شیرین می‌داند».

اگرچه نصیحت ذاتاً امری تلخ و دشوار است، اما وظیفه ما فراهم کردن شرایطی است که فرزندانمان بتوانند این شیرینی را درک کنند.

هنگامی که فرزند متوجه شود نصیحت‌ها از سر خیرخواهی و برای کمک به رشد و پیشرفت اوست، و نه از روی خشم یا نمایش اقتدار، پذیرش آن برایش آسان‌تر خواهد شد.

دختری که می‌داند پدرش از سر دلسوزی و نگرانی او را نصیحت می‌کند، با قلبی پذیراتر به این نصایح گوش خواهد سپرد.

 زمان و شرایط مناسب در موعظه کردن

انتخاب «زمان مناسب» برای نصیحت از دیگر عوامل کلیدی است. مطالعات روانشناسی و منابع تربیتی نشان می‌دهند که در برخی دوره‌های سنی، به‌ویژه در سن بلوغ و نوجوانی، فرزندان حساسیت بیشتری نسبت به نصیحت نشان می‌دهند.

برای نمونه، در سنین چهارده تا هفده سالگی، نوجوانان نه تنها پذیرای انتقاد نیستند، بلکه تمایل زیادی به انتقاد از دیگران دارند.

باید از نصیحت کردن در شرایط نامساعد روحی فرزند پرهیز کرد.

زمانی که فرزند در «اوج غم یا خشم» است، یا در «موقعیت‌های پرتنش» که صداها بالا رفته، نصیحت کردن نتیجه‌ای جز افزایش فاصله عاطفی نخواهد داشت.

در مقابل، باید از فرصت‌های مناسب مانند «زمان آرامش» فرزند، پس از کسب موفقیت، در مناسبت‌های خاص مانند روز دختر، هنگام قدم زدن در فضای باز، یا در گفتگوهای شبانه بهره برد.

شایسته است پیش از نصیحت، با تحسین توانمندی‌ها و دستاوردهای فرزند، مانند نمرات خوب، استعدادهای هنری یا مهارت‌های کلامی، زمینه را برای گفتگویی سازنده فراهم کرد.

اگر در شرایط نامناسب به نصیحت بپردازیم، نه تنها به هدف خود نخواهیم رسید، بلکه ممکن است فاصله‌ای عمیق میان خود و فرزندمان ایجاد کنیم.

 بداخلاقی، بی‌تفاوتی، سرزنش و افراط در نصیحت

در گام دوم بحث نصیحت، باید به آسیب‌ها و نبایسته‌هایی که در روایات نیز به شکل جدی به آنها پرداخته شده، توجه کنیم. در حالی که در گام اول به بایدهای نصیحت پرداختیم.

اکنون باید نبایدها و آسیب‌ها را بررسی کنیم.

نخستین نبایسته، «بداخلاقی در نصیحت» است. چاشنی نصیحت نباید «عصبانیت و خشم» باشد. وقتی در موقعیت نصیحت، خود مرتکب رفتار غیراخلاقی مانند پرخاشگری و دشنام می‌شویم، نصیحت‌هایمان پذیرفته نخواهد شد و تأثیری نخواهد داشت.

دومی، «پرهیز از بی‌تفاوتی و ناامیدی نسبت به نصیحت» است. اگر با ذهنیت ناامیدی و با این پیش‌فرض که «فایده‌ای ندارد» وارد نصیحت شویم، خودمان نیز به نصیحت خود باور نداریم.

در مقابل، باید با این نگرش که آینده فرزندمان برایمان مهم است و او گل سرسبد زندگی ماست، به نصیحت بپردازیم.

درست است که فرزند خطا کرده، اما او پاره تن ماست و ما باید با تمام نگرانی و دلسوزی، و با توکل به خداوند برای تأثیرگذاری کلاممان، به نصیحت او بپردازیم.

سومی، «پرهیز از تبدیل نصیحت به سرزنش و مقایسه» است. عباراتی مانند «ببین دختر خاله چطور است» یا «به همکلاسی‌ات نگاه کن» دیگر نصیحت نیست، بلکه «سرزنش» است که در روایات به عنوان صفتی مذموم از آن یاد شده است.

«مقایسه کردن»، که از خصلت‌های شیطانی است، یکی از عواملی است که فرزندان را از پذیرش نصیحت فراری می‌دهد.

به جای مقایسه داشته‌های دیگران با نداشته‌های فرزندمان، باید به «توانمندی‌ها و ظرفیت‌های مثبت» خود فرزند توجه کنیم.

مقایسه مداوم با اعضای خانواده و دیگران، تأثیرپذیری نصیحت را به شدت کاهش می‌دهد و ممکن است نصیحت را کاملاً بی‌ثمر سازد.

چهارمی، «افراط در نصیحت» است و یکی از آسیب‌های جدی در تربیت فرزندان محسوب می شود. این افراط خود را در مواقع مختلف نشان می‌دهد؛ از لحظه ورود به خانه، پیش از ورود به منزل، سر سفره غذا و در هر موقعیتی به طور مداوم در حال نصیحت، موعظه و تذکر هستیم و مدام می‌پرسیم «چرا اینطور شد؟» و «چرا آنطور شد؟»

زیاده‌روی در نصیحت، موجب تهمت می‌شود

در این باره، روایت زیبایی از امام سجاد علیه‌السلام نقل شده است که می‌فرمایند: «کثرت النصح تدعوا الی تهمت»؛ یعنی زیاده‌روی در نصیحت، موجب تهمت می‌شود.

این تهمت می‌تواند متوجه پدر یا فرزند باشد. وقتی در جمع خانواده مدام فرزند را نصیحت می‌کنیم، دیگران کم‌کم به این نتیجه می‌رسند که حتماً مشکل اساسی وجود دارد.

گاهی به پدر تهمت می‌زنند که در تربیت مشکل دارد و مدام می‌گوید «این کار را بکن، آن کار را نکن». گاهی نیز به فرزند تهمت می‌زنند که از مسیر تربیت خارج شده است.

این تهمت‌ها می‌تواند از جهات مختلفی مطرح شود:

از طرف دختر

از سوی اعضای خانواده

از جانب فامیل

و حتی از طرف خود پدر.

یعنی گاهی نصیحت‌های مداوم به سمت تهمت زدن پیش می‌رود.

نصیحت گاهی جنبه پیشگیرانه (دفعی) دارد؛ یعنی هنوز فرزند خطایی نکرده، اما ما برای جلوگیری از خطای احتمالی با او گفتگو می‌کنیم. گاهی نیز جنبه اصلاحی (رفعی) دارد؛ یعنی پس از بروز مشکل، برای رفع آن به نصیحت می‌پردازیم.

روش مناسب این است که برای پیشگیری، با فرزندمان به «گفتگو» بنشینیم، با هم فیلم ببینیم، فیلم‌ها را نقد کنیم و شخصیت‌های منفی داستان را با یکدیگر تحلیل کنیم.

این روش، روشمند و تأثیرگذار است. اما اگر مدام فرزند را در معرض نصیحت قرار دهیم، نتیجه‌ای نخواهد داشت. به همین دلیل در فرمایشات اهل بیت علیهم‌السلام آمده است که از زیاده‌روی در نصیحت بپرهیزید و موجب خستگی و کسالت نصیحت‌شونده نشوید.

 رعایت الگوی حقوقی نصیحت

بخش مهم دیگری که باید در نصیحت به آن توجه کنیم، «رعایت الگوی حقوقی نصیحت» است. وقتی من به عنوان پدر خانواده، حقوق نصیحت‌شونده یا حقوق دخترم را در نصیحت بدانم، مسیر کاملاً متفاوت خواهد شد.

در بحث حقوق، پای تکلیف به میان می‌آید؛ یعنی وقتی طرف مقابل حقوق اخلاقی یا حقوقی دارد، من نیز تکلیفی بر عهده دارم.

امام سجاد علیه‌السلام در این باره می‌فرمایند: «واما حق المستنصح فإن حقه ان تودی إلیـه النصیحه علی الحـق الذی تری لـه انه یحمل»

یعنی حق کسیکه نصیحتش میکنی یا از تو خواسته است که نصیحتش کنی بر تو آنست که: او را صحیح و به حق نصیحت نمائی.

چه روش‌هایی برای موعظه دختران مؤثر هستند؟

روش‌های مؤثر نصیحت متنوع هستند:

برخی فرزندان با گفتگو بهتر ارتباط می‌گیرند

برخی از طریق تفریح و فعالیت‌های مشترک مانند پارک رفتن یا سینما رفتن پذیراترند

بعضی با نامه‌نگاری ارتباط بهتری برقرار می‌کنند (مانند کتاب «نامه‌های بلوغ» مرحوم صفایی)

برخی پدران از روش خاطره‌نویسی استفاده می‌کنند و در قالب خاطرات پدر و دختری، نکات تربیتی را منتقل می‌کنند

در ادامه روایت آمده است: «ویخرج المخرج الذی یلین علی مسامعه و تکلمه من الکلام بما یطیقه عقله» یعنی باید در حد فهم و عقل فرزند با او سخن گفت.

نباید از کلمات پیچیده، سنگین و نامفهوم استفاده کرد یا بیش از حد به آیات و روایات استناد کرد که برای فرزند قابل درک نباشد.

و نکته پایانی که حضرت می‌فرمایند: «ولیکن مذهبک الرحمه»؛ یعنی روش و منطق شما در نصیحت باید بر پایه رحمت باشد. نصیحت باید با رویکردی مهربانانه و از سر دلسوزی انجام شود.

اهمیت انجام نصیحت در خفا و به دور از چشم دیگران

اهمیت انجام نصیحت در خفا و به دور از چشم دیگران خیلی مهم است. در روایات چنین آمده است که «مَنْ وَعَظَ اَخاهُ سِرّاً فَقَدْ زانَةُ وَ مَنْ وعَظَهُ عَلانیةً فَقَدْ شَأْنَهُ؛ هرکس برادرش را در نهان موعظه کند، او را آراسته است. و هرکه او را آشکارا موعظه کند، او را بدنام و بی آبرو کرده است.».

کلمه «فَقَدْ زانَةُ» در روایت به معنای «ارزش بخشیدن» و «آراستن» است؛ یعنی با نصیحت در خلوت، شخصیت او را ارزشمند کرده است.

در مقابل، اگر کسی دیگری را در جمع و آشکارا نصیحت کند، «فَقَدْ شَأْنَهُ»؛ یعنی ارزش نصیحت را از بین برده است.

در جمع‌بندی نهایی این بحث، باید به چند نکته کلیدی توجه داشت:

نخست آنکه نباید از اصل موعظه و نصیحت غافل شد. خانواده‌ها، اعم از پدر و مادر، باید برای نصیحت فرزندان برنامه‌ریزی کنند. این برنامه‌ریزی شامل «روش‌شناسی»، «موقعیت‌سنجی»، «گفتگوی متقابل» و «اختصاص زمان مناسب» برای نصیحت است.

نصیحت باید در تمام روابط خانوادگی جریان داشته باشد؛ از رابطه زن و شوهر گرفته تا رابطه فرزندان با یکدیگر و حتی در مواردی، نصیحت درست و اصولی فرزندان نسبت به والدین.

مهمترین نکته در این میان، مسئولیت پدر خانواده است که طبق آموزه «قُوا أَنْفُسَکُمْ وَأَهْلِیکُمْ»، ابتدا باید به اصلاح خود و سپس هدایت خانواده بپردازد.

و سرانجام اینکه، نصیحت باید «روشمند و اصولی» باشد. تنها در این صورت است که می‌تواند تأثیرگذار باشد و به هدف تربیتی خود دست یابد.

نسل جدید نه تنها پذیرای نصیحت هست، بلکه گاه قلبی آماده‌تر نیز دارد. برای حل این مشکل روشی، باید از دریچه علایق و دغدغه‌های نسل جوان وارد شویم.