به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ حجتالاسلام ابوالقاسم علیزاده مسئول نمایندگی ولی فقیه در سپاه تهران بزرگ نوشت: آنچه در روزهای جنگ ۱۲ روزه اخیر بر ملت ما گذشت، نه فقط یک منازعه نظامی میان رژیم صهیونیستی و جمهوری اسلامی ایران بود، بلکه نبردی تمامعیار در عرصه روانی، اجتماعی و امنیتی نیز رقم خورد؛ نبردی که یکی از صحنههای بیبدیل آن را باید در ایستهای بازرسی مردمی و بسیجی جستوجو کرد؛ صحنههایی که برخاسته از قلب مردم بود، نه دستورهای بخشنامهای. آنچه در محلات جنوبی و مرکزی تهران شاهدش بودیم، جلوهای تمامعیار از دفاع شهری و امنیت آگاهانه بود؛ دفاعی که باز هم بسیج پیشتاز آن شد.
در بحبوحه اضطراب رسانهای که دشمن با استفاده از ابزارهای پیچیده سایبری و شبکههای خارجی در داخل کشور پمپاژ میکرد، بسیاری از شهروندان احساس کردند باید سهم خود را در حفظ امنیت ادا کنند. اینجا بود که پایگاههای بسیج محلات، که همواره با مردم زندگی کردهاند و درد شهر را میشناسند، به مرکز عملیات هوشمند امنیت شهری تبدیل شدند. بیهیاهو، بیدوربین و بینیاز به مانورهای تبلیغاتی، بسیجیانی که اغلب از جوانان محله بودند، در کنار معتمدین محلی، دست به ایجاد ایستهای بازرسی زدند تا تهران نهتنها در آرامش بماند، بلکه به دشمن نشان دهد تهدید نظامی و سایبری نمیتواند مردم ایران را از درون متلاشی کند.
این ایستهای بازرسی، صرفاً یک اقدام فیزیکی برای کنترل تردد نبود. در واقع، آنچه اتفاق افتاد، یک رزمایش واقعی از ایمان، همدلی و مسئولیتپذیری اجتماعی بود. در برخی نقاط شهر، مردم نانوایی محل یا فروشگاه مواد غذایی را با دل و جان در اختیار بسیجیان قرار دادند تا محلی برای استراحت یا مراقبت از محله فراهم شود. پیرمردی در خیابان عباسی برای بسیجیها چای میآورد و نوجوانی در خیابان پیروزی با دوچرخهاش مسیرهای کوچهپسکوچهها را کنترل میکرد. چنین روحیهای نه از جنس دستور، بلکه از ریشههای تاریخی ملت ما در دفاع مقدس برمیخیزد.
در این میان، هماهنگی میان دستگاههای انتظامی و نهادهای امنیتی با این ایستهای بازرسی مثالزدنی بود. فرماندهی انتظامی تهران بزرگ و یگانهای مرتبط، با درک ارزش این مشارکت مردمی، نهتنها مانعی در برابر آن ایجاد نکردند، بلکه با راهنماییها و پشتیبانیهای بهموقع، موجب بالندگی و اثرگذاری بیشتر آن شدند. بسیجیان نیز آموختهاند که امنیت نه با قلدری، بلکه با اعتمادسازی و ارتباط انسانی ممکن است. بسیاری از خانوادههایی که در ابتدا نسبت به این ایستها نگران بودند، به مرور با دلگرمی از کنارشان عبور میکردند؛ چرا که میدانستند پسران همین مردم، شب را بیدار ماندهاند تا خانوادهای آرامتر بخوابد.
همه اینها در حالی رخ داد که رژیم صهیونیستی، امید بسته بود به اینکه با ایجاد جو رعبآور، برخی محلههای بزرگ تهران دچار اختلال و بینظمی شود. اما تحلیلگران آنان از درک این نکته عاجز بودند که «بسیج» فقط یک ساختار نظامی نیست؛ بسیج روحی است جاری در تار و پود زندگی ایرانی. از این رو، امنیت مردمی در تهران نهتنها حفظ شد، بلکه به سطحی از اقتدار رسید که دستگاههای رسمی هم به آن تکیه کردند. این حضور، یادآور دفاع ۸ سالهای بود که از کوچههای خاکی خرمشهر تا خیابانهای آسفالته تهران امروز، پیامی واحد دارد: ما همه مدافعیم.
در پایان باید گفت که تجربه ۱۲ روزه اخیر، فراتر از یک رخداد گذرا، باید به عنوان الگوی امنیت مردمی مستمر نهادینه شود. بسیج، با تکیه بر اعتماد عمومی، توان آن را دارد که در شرایط بحرانی، هم حافظ نظم باشد و هم پل ارتباطی میان حاکمیت و مردم. اگر دشمنان نظام میخواهند بدانند ایران امروز با گذشته چه فرقی کرده، کافیست نگاهی به همان جوانی بیندازند که شب تا صبح با دستان خالی اما دلی پر از ایمان، در سر چهارراه محلهاش ایستاده بود؛ نه برای مزد، نه برای شهرت، بلکه برای وطن.