به گزارش خبرنگار اجتماعی شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ برای نخستینبار در شش دهه گذشته، نرخ تولد در کشور به زیر یک میلیون نفر سقوط کرد؛ رخدادی نگرانکننده که میتواند پیامدهای عمیق اجتماعی، اقتصادی و امنیتی برای آینده ایران داشته باشد. بر اساس آمار منتشرشده، تعداد موالید ثبتشده در سال ۱۴۰۳ به ۸۷۰ هزار نفر رسیده؛ کاهشی بیسابقه که زنگ خطر بحران جمعیتی را بهصدا درآورده است.
از اوج انفجار تا شیب سقوط
نگاهی به روند تولد در کشور طی ۶۰ سال گذشته نشان میدهد که ایران از دهه ۱۳۶۰ با رشد شدید جمعیت روبهرو بود. در آن دوران، نرخ موالید سالانه به بیش از ۲.۴ میلیون نفر رسید که بخشی از آن تحتتأثیر فضای پس از انقلاب و عدم وجود سیاستهای کنترل جمعیت بود.
اما از اوایل دهه ۷۰، با اجرای گسترده برنامههای تنظیم خانواده و تبلیغ شعار «فرزند کمتر، زندگی بهتر»، روند تولد با سرعت زیادی کاهش یافت. این شیب کاهشی اگرچه در دهه ۸۰ کمی تعدیل شد، اما از اواخر دهه ۹۰ و بهویژه پس از سال ۱۳۹۵، با ورود نسل دهه ۶۰ به دوره پیری و کاهش میل به فرزندآوری در نسل جدید، کشور با بحران جدی کاهش تولد مواجه شده است.
سال ۱۴۰۳؛ پایینتر از خط بحران
بر اساس دادههای رسمی، در سال ۱۴۰۳ تعداد موالید به حدود ۸۷۰ هزار نفر رسیده است. این عدد بهمعنای آن است که ایران نهتنها به زیر خط بحران (یعنی یک میلیون تولد در سال) سقوط کرده، بلکه به پایینترین سطح تولد طی بیش از شش دهه اخیر رسیده است.
نکته نگرانکننده آنجاست که حتی با اعمال سیاستهای حمایتی مانند وام فرزندآوری، افزایش مرخصی زایمان و تبلیغات فرهنگی برای ازدواج، روند نزولی تولدها نهتنها متوقف نشده، بلکه با شتاب بیشتری ادامه یافته است.
دلایل کاهش تولدها
🔹 تغییر سبک زندگی و کاهش تمایل به ازدواج: افزایش سن ازدواج، بالا رفتن هزینههای زندگی، رواج سبک زندگی فردگرایانه و مهاجرتهای تحصیلی یا کاری از جمله عواملی هستند که میل به تشکیل خانواده و فرزندآوری را کاهش دادهاند.
🔹 بحران اقتصادی و نبود امنیت شغلی: تورم مزمن، رکود مسکن، هزینههای بالای درمان و آموزش، و نداشتن چشمانداز اقتصادی روشن باعث شده بسیاری از جوانان از فرزندآوری اجتناب کنند.
🔹 بیاعتمادی به آینده و سیاستها: عدم ثبات قوانین، اجرای ناقص سیاستهای جمعیتی و شکاف میان وعده و عمل در حمایتهای دولتی، منجر به بیاعتمادی خانوادهها به سیاستگذاران شده است.
تبعات نگرانکننده برای آینده کشور
کارشناسان معتقدند که تداوم این روند میتواند ساختار جمعیتی کشور را بهشدت پیر کند؛ بهطوریکه تا سال ۱۴۲۰، نسبت سالمندان به جمعیت فعال به شکل هشداردهندهای افزایش خواهد یافت.
در چنین شرایطی نظام بازنشستگی و تأمین اجتماعی تحت فشار قرار میگیرد؛ بازار کار دچار کمبود نیروی جوان و ماهر میشود.
همچتین هزینههای سلامت و مراقبت از سالمندان سر به فلک میکشد و تعادل منطقهای جمعیتی بههم میخورد و بسیاری از مناطق کشور خالی از سکنه میشوند.
آیا سیاستهای جمعیتی شکست خوردند؟
با وجود تصویب و ابلاغ "قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت" در سالهای اخیر و تأکیدات مکرر رهبر معظم انقلاب در خصوص خطرات جمعیت پیر، بهنظر میرسد که بدنه اجرایی دولتها در عمل نتوانستهاند سیاستهایی مؤثر، هدفمند و عملیاتی را به اجرا درآورند.
برخی از کارشناسان معتقدند که تمرکز صرف بر ابزارهای مالی همچون وام فرزندآوری، بدون توجه به زیرساختهای فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی مؤثر، باعث شده که اثرگذاری سیاستهای جمعیتی در عمل بسیار ناچیز باشد.
آینده جمعیت ایران در سراشیبی هشدار
کاهش نرخ تولد به زیر یک میلیون نفر در سال ۱۴۰۳ تنها یک عدد نیست؛ بلکه نمادی از روند خطرناک فرسایش جمعیتی، کاهش امید اجتماعی و زنگ هشداری برای مسئولان در همه سطوح است. اگر سیاستگذاران همچنان با نگاه مقطعی، بخشی و سطحی به این بحران نگاه کنند، بدون تردید آیندهای پرهزینه، فرساینده و غیرقابل بازگشت در انتظار ایران خواهد بود.
آنچه امروز در نمودار تولد میبینیم، فردای اقتصاد، امنیت و انسجام اجتماعی کشور را ترسیم میکند و این آینده به تصمیماتی که امروز گرفته میشود وابسته است.