«ناتور دشت»؛ روایتی نافرجام از واقعیت

علی رفیعی، منتقد سینما در گفت و گو با خبرنگار فرهنگی شبکه اطلاع رسانی راه دانا، با اشاره به فیلم سینمایی جدید «ناتور دشت» عنوان کرد: فیلم «ناتور دشت» به کارگردانی سید محمدرضا خردمندان، اثری است که در نگاه اول، ادعای روایت یک داستان واقعی را دارد؛ اما در باطن، نمادی از گسست عمیق بین هنرمند و جامعه است. این فیلم نه تنها نتوانسته تصویری باورپذیر از واقعیت ارائه دهد، بلکه با دست‌آویز قرار دادن ادعای بر اساس داستان واقعی، در پوشاندن گفتمانی غیرواقعی و ناملموس اصرار دارد.

ساختار پینگ‌پُنگی روایی/ سردرگمی در میان رازها و گره‌های باز نشده

وی افزود: در بررسی ساختار روایی فیلم، با مجموعه‌ای از رفتارهای "پینگ‌پُنگی" کاراکترها مواجه می‌شویم. هر شخصیت رازی را پنهان می‌کند و فیلم‌ساز با این تمهید، سعی در ایجاد کشمکش و تعلیق دارد. با این حال، این روش نه تنها به باورپذیری داستان کمکی نمی‌کند، بلکه ارگانیک بودن روایت را از بین می‌برد. سرنوشت جنگلبان، هویت و انگیزه‌های بچه دزد، دلیل حضور و فضولی چترباز، و انگیزه‌های شخصیت مولویان در بهره‌برداری ابزاری از معشوقه‌اش، همگی در هاله‌ای از ابهام باقی می‌مانند. حتی صحنه‌هایی مانند بوسیدن دست بابک کریمی و ایثار از خودگذشتگی دختر برای نجات پدر، قادر به رفع این ابهامات و گشودن گره‌های داستانی نیستند، چرا که منطق روایی در این میان قربانی شده است.

رفیعی تصریح کرد: متاسفانه، بازی بازیگران نیز نتوانسته است ضعف‌های فیلمنامه را جبران کند. در حالی که انتظار می‌رود بازیگران با ایفای نقش‌های باورپذیر، مخاطب را با خود همراه کنند، عملکردها در «ناتور دشت» اغلب سطحی و غیرقابل قبول به نظر می‌رسند. بازی مولویان فاقد عمق و تازگی است و پلک‌زدن‌های عصبی‌اش بیشتر به چشم می‌آید. شبنم قربانی نیز در ابتدایی‌ترین سطح بازیگری، صرفاً به ابراز احساساتی نظیر بغض و گریه اکتفا می‌کند. تلاش هادی حجازی‌فر برای ارائه تصویری از یک شخصیت خوب ریاکار، چندان موفقیت‌آمیز نیست و مولویان نیز در نقش آدم بد، حواس‌پرت و غیرمتقاعدکننده به نظر می‌رسد. حضور کوتاه اردشیر رستمی در نقش روحانی و علی مصفا در نقش قاچاقچی نیز هیچ تاثیر مثبتی بر کیفیت کلی فیلم ندارد. تنها نقطه روشن در میان بازی‌ها، عملکرد آقاخانی است که متاسفانه، در کنار کارگردانی نه‌چندان قوی و قصه‌ی ناتمام، نمی‌تواند نجات‌بخش فیلم باشد.

فرم آلوده به فرمالیسم/ نگاهی به جنبه‌های فنی و هنری فیلم

این منتقد سینما بیان کرد: در زمینه فنی و هنری نیز، «ناتور دشت» حرف چندانی برای گفتن ندارد. استفاده از تکنیک‌هایی نظیر رونین و زوم تکنیکال توسط تدوین‌گر، نمی‌تواند به ارتقاء سطح کیفی اثر کمک کند. موسیقی متن، گرچه گوش‌نواز است، اما هیچ ارتباطی با سکانس‌های پایانی فیلم و اسلوموشن‌های بی‌ربط ندارد. به طور کلی، فضای مجازی‌آلود و غیرِ فرمیک فیلم، به جای کمک به روایت، آن را آلوده و مخدوش کرده است.

وی خاطرنشان کرد: یکی از بزرگ‌ترین ایرادات فیلم، پایان‌بندی مبهم و ناروشن آن است. ناگفته‌های پرتعلیق نباید بی‌پاسخ رها شوند، وگرنه مخاطب احساس سردرگمی و نارضایتی خواهد کرد. ابهام در دلیل گریه‌ی پایانی حجازی‌فر  اینکه آیا راز را فاش نکرد، بچه دزد غرق شد، یا به کشتی فرزندش نرسید – پایان‌بندی فیلم را به جدول بدون پاسخ از اصغر فرهادی تبدیل می‌کند.

رفیعی بیان کرد: در پایان، مقایسه‌ی «ناتور دشت» با فیلم «متهم گریخت» عطاران، نکته‌ی مهمی را روشن می‌کند. در «متهم گریخت»، مشکلات جامعه با زبانی طنزآمیز و از دل واقعیت بیان می‌شوند، در حالی که در «ناتور دشت»، مشکلات با جدیت و گفتمانی غیرقابل باور مطرح می‌شوند. حتی با وجود ادعای بر اساس داستان واقعی، این جدیت و گفتمان برای مخاطب باورپذیر نیست و این، بزرگ‌ترین ضعف فیلم است.

وی در پایان گفت: به این ترتیب، «ناتور دشت» تلاشی است برای روایت واقعیت، اما در عمل، تصویری از گسست و بیگانگی را به نمایش می‌گذارد. فیلمی که نتوانسته بین فرم و محتوا، زبان و واقعیت و هنرمند و جامعه، پل ارتباطی برقرار کند.

منتقد سینما گفت: ناتور دشت اثری است که با ادعای روایت داستانی واقعی، در عمل تصویری مخدوش از گسست میان هنرمند و جامعه ارائه می‌دهد. فیلمی که نه تنها در گشودن گره‌های داستانی ناکام می‌ماند، بلکه با بازی‌های سطحی و ساختار روایی نامنسجم، مخاطب را در پیچ و خم ابهامات خود رها می‌کند.