حمیدرضا مقدسیان، منتقد سینما، در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی شبکه اطلاع رسانی راه دانا وضعیت امروز سینمای کمدی را چنین توصیف کرد: وقتی نام فیلم کمدی برده میشود، ذهن بسیاری سمت پرفروشهای چند سال اخیر مثل هزارپا، من سالوادور نیستم، رحمان ۱۴۰۰ یا مطرب میرود؛ ولی بیشتر تولیدات جدید حتی از این آثار متوسط نیز کیفیت پایینتری دارند. این تحلیل نشان میدهد که سینمای کمدی ایران امروز در مسیری قرار گرفته که با کمدیهای گذشته تفاوتهای فاحشی دارد. دیگر خبری از داستانهای خلاقانه، شخصیتپردازی عمیق یا طنز کنایهآمیز و هوشمندانه نیست. در عوض، خنده بر پرده سینما بیشتر حاصل لودگی، شوخیهای تاریخمصرفگذشته که ریشه در فرهنگ شبکههای اجتماعی دارند، و ارجاعات سطحی و گاه بیمحتوا به فیلمفارسیهای دوران گذشته است. این رویکرد، سینمای کمدی را از یک ژانر هنری و تاثیرگذار به یک صنعت صرفاً تجاری تبدیل کرده است که در آن، اولویت اصلی، جذب حداکثری مخاطب و فروش گیشه است، حتی به قیمت قربانی شدن کیفیت و عمق محتوا.
از فیلمفارسی به فانتزیهای کنایی
وی افزود: در دهه ۵۰ شمسی، سینمای ایران شاهد رونق چشمگیری در ژانر کمدی بود. نیمی از فیلمهای تولیدی یا ذاتاً کمدی بودند یا در قالب فیلمفارسی، که سبکی خاص از سینمای تجاری ایران بود، لحنی طنزآمیز و سرگرمکننده داشتند. در این دوره، کمدیها غالباً با اتکا به ستارههای محبوب آن زمان مانند گوگوش، محمدعلی فردین، رضا بیکایمانی، و بعدها با ظهور استعدادهایی چون مهدی فتحی و رضا کرم رضایی، توانستند گیشه را تسخیر کنند. طنز در این آثار معمولاً به مسائل اجتماعی روز، روابط انسانی، و گاه مسائل اخلاقی میپرداخت، هرچند که ماهیت تجاری فیلمفارسیها گاه باعث افت کیفی و تکرار مکررات میشد.
مقدسیان تصریح کرد: پس از انقلاب و دوران جنگ: با وقوع انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ و آغاز جنگ تحمیلی در سال ۱۳۵۹، فضای اجتماعی و سیاسی کشور دستخوش تغییرات بنیادینی شد. شرایط جنگی، محدودیتهای فرهنگی و اخلاقی جدید، و اولویت یافتن مسائل انقلابی و دفاع مقدس، باعث افت محسوس در تولید و نمایش فیلمهای کمدی شد. فیلمسازان ناگزیر بودند تا رویکرد خود را با فضای جدید انطباق دهند. کمدیهایی که ساخته میشد، بیشتر تلاش میکردند تا با رعایت ملاحظات اخلاقی جدید، مخاطب را سرگرم کنند. شخصیتهای آشنا، استفاده از موقعیتهای روزمره، و گاه ورود به فانتزیهای تاریخی و اجتماعی، از ویژگیهای این دوره بود.
این منتقد سینما بیان کرد: صمد به شهر میرود، ادامهای بر سری فیلمهای کمدی «صمد» که پس از انقلاب نیز ساخته شد و سعی در نمایش تحولات جامعه داشت. خانه آقای حقدوست (۱۳۵۹): فیلمی که در آستانه انقلاب ساخته شد و نگاهی کمدی به مسائل اجتماعی و روابط خانوادگی داشت. کفشهای میرزا نوروز (۱۳۶۴): فیلمی با رویکرد فانتزی تاریخی که در آن طنز از موقعیتها و شخصیتها نشأت میگرفت.
وی گفت: اجارهنشینها شاهکار داریوش مهرجویی، یکی از معدود کمدیهای موفق و تاثیرگذار این دهه بود. این فیلم با خلق شخصیتهای تیپیکال و موقعیتهای کمدی برگرفته از زندگی آپارتماننشینی، نقدی اجتماعی را در لفافه طنز بیان میکرد. استفاده از طنز سیاه و کنایه، این فیلم را از سایر کمدیهای همدوره متمایز میکرد. ویژگیهای اصلی کمدی این دهه، تلاشی بود برای انطباق با ارزشهای جدید، حفظ جذابیت برای مخاطب، و در عین حال، اجتناب از موضوعات حساس. این دوره، گذار از کمدیهای صرفاً سرگرمکننده به سمت کمدیهایی بود که سعی در برقراری ارتباط با واقعیتهای اجتماعی داشتند، هرچند که محدودیتها، دست فیلمسازان را بسته نگه میداشت.
تغییر ذائقه و ورود شوخیهای جسورانه
مقدسیان افزود: دهه ۷۰ شمسی، دورانی طلایی برای سینمای کمدی ایران محسوب میشود. این دهه با پایان جنگ تحمیلی در سال ۱۳۶۷ و آغاز دوران سازندگی، همزمان بود با دورانی از نشاط جمعی و تلاش برای بازسازی کشور. این فضای امیدوارکننده، زمینه را برای شکوفایی دوباره ژانر کمدی فراهم کرد. مردم که سالها درگیر سختیهای جنگ و محدودیتهای پس از آن بودند، تشنه فضایی شاد و مفرح بودند.
وی گفت: ذائقه مخاطب سینما نیز در این دهه دچار تغییر شد. دیگر کمدیهای صرفاً موقعیتمحور یا مبتنی بر شوخیهای کلامی ساده، به تنهایی کافی نبودند. مخاطب به دنبال فیلمهایی بود که بتوانند با زندگی روزمره او ارتباط برقرار کنند، اما در عین حال، نگاهی نو و جسورانه به مسائل داشته باشند. در این دهه، شاهد ظهور و تثبیت ستارههای جدیدی در عرصه کمدی بودیم. افرادی چون علیرضا خمسه با آن بدن منعطف و بازیهای فیزیکیاش، اکبر عبدی با توانایی منحصر به فردش در خلق شخصیتهای کمدی تیپیکال و دوستداشتنی، و سپس مهران مدیری، رامبد جوان و رضا عطاران که بعدها به ستارههای بیبدیل کمدی تلویزیون و سینما تبدیل شدند.
آثار مهم و نوآوریها
وی با اشاره به فیلم لیلی با من است گفت:،این فیلم به کارگردانی کمال تبریزی آغازگر رویکردی نو در کمدی دفاع مقدس بود. این اثر با شوخطبعی خاص خود، نه تنها به موضوع جنگ پرداخت، بلکه نگاهی طنزآلود به روحیات و انگیزههای افراد در آن دوران داشت. همچنین آدمبرفی به کارگردانی داوود میرباقری، این فیلم با جسارتی بیسابقه، تابوی شوخی جنسی را در سینمای ایران شکست. بازی درخشان اکبر عبدی در نقش زنی که برای نجات جان همسرش خود را به مردی معرفی میکند، نه تنها خنده بر لب تماشاگر میآورد، بلکه لایههایی عمیقتر از نقد اجتماعی را نیز در خود داشت. این فیلم به دلیل موضوعش با محدودیتها و توقیفهایی مواجه شد، اما تأثیر بسزایی بر سینمای کمدی گذاشت.
وی خاطرنشان کرد: مومیایی۳ به کارگردانی محمدرضا هنرمند، ترکیبی هوشمندانه از طنز سیاسی و جنسی بود. با بازی بازیگرانی چون پرویز پرستویی و فتحعلی اویسی، فیلم توانست با استفاده از ارجاعات سیاسی و اجتماعی، فضایی سرگرمکننده و در عین حال معناگرا خلق کند.
مقدسیان تصریح کرد: دهه ۷۰ همچنین شاهد اوجگیری سریالهای کمدی ۹۰ شبی تلویزیون و مجموعههای طنز بود. سریالهایی چون «ساعت خوش» با بازی مهران مدیری و رضا عطاران، فضای طنز را در جامعه زنده نگه داشتند و نسلی از بازیگران و کارگردانان را معرفی کردند که بعدها به سینما راه یافتند. این موفقیتها، به رونق کمدی در سینما نیز کمک شایانی کرد و ذائقه مخاطبان را برای پذیرش شوخیهای جسورانهتر آماده ساخت. دهه ۷۰ را میتوان دههای دانست که سینمای کمدی ایران، پس از تجربههای محدود دهه ۶۰، نفسی تازه کشید و با جسارت بیشتر، تنوع سبکی، و ورود به موضوعات تابو، توانست جایگاه خود را در میان مخاطبان تثبیت کند.
عصر «کمدی عامهپسند»
این منقد سینما گفت: دهه ۸۰ شمسی، نقطهعطفی در تاریخ سینمای کمدی ایران محسوب میشود، اما نه به معنای شکوفایی هنری، بلکه به معنای تثبیت و رواج پدیدهای به نام «کمدی عامهپسند» که بسیاری معتقدند کیفیت ژانر را تا حد نازلی تنزل داد. این دوره، شاهد افزایش قابل توجه تولیدات کمدی بود، اما کیفیت آنها عمدتاً تابع فرمولی مشخص بود که هدف اصلیاش، جذب حداکثری مخاطب با کمترین هزینه و ریسک بود. کمدی عامهپسند در این دوره، به فیلمهایی اطلاق میشود که سطح خود را عمداً پایین میآورد تا بتواند عامترین سلیقهها را جذب کند. این رویکرد، بیشتر به سمت سرگرمی صرف گرایش داشت تا تولید اثری هنری با ارزشهای دراماتیک یا فکری.
وی با بیان اینکه فرمول «کمدی عامهپسند» در دهه ۸۰، عمدتاً شامل حضور بازیگرانی که سابقه طولانی در ایفای نقشهای کمدی داشتند و برای مخاطب قابل شناسایی بودند، استفاده مکرر از شوخیهای مبتذل، کلیشهای، و گاه سطحی که جذابیت اولیه خود را از دست داده بودند و داستان ساده یا بیداستان: فیلمها غالباً دارای داستانی نخنما، قابل پیشبینی، یا حتی بدون ساختار داستانی منسجم بودند و صرفاً بستری برای شوخیهای متوالی فراهم میکردند.
مقدسیان افزود: این فیلمها، غالباً به بازسازی مستقیم یا غیرمستقیم فیلمفارسیهای قدیمی میپرداختند یا از الگوهای تکراری موجود در سینمای تجاری پیروی میکردند.
وی با اشاره به فیلم سینمایی اخراجی ها بیان کرد: در میان این آثار، سهگانه اخراجیها به کارگردانی مسعود ده نمکی، پدیدهای منحصر به فرد و تأثیرگذار بود. این فیلمها با وجود انتقادات فراوان نسبت به کیفیت هنری و محتواییشان، با فروش خیرهکننده خود، گیشه را درنوردیدند. اخراجیها نه تنها از نظر فروش، بلکه از نظر تأثیرگذاری بر گفتمان سینمایی نیز اهمیت داشت. فروش بالای این آثار، مفهوم «فروش = مشروعیت» را در سینمای ایران تثبیت کرد. به این معنا که موفقیت مالی یک فیلم، به خودی خود، معیاری برای ارزشگذاری آن قلمداد میشد، حتی اگر از نظر هنری اثری ضعیف بود.
این منتقد سینما بیان کرد: این رویکرد «فروش محور»، پیامدهای ناگواری برای سینمای کمدی داشت، سینماگران و تهیهکنندگان با دیدن موفقیت تجاری این گونه فیلمها، تشویق شدند تا به تولید آثار مشابه با کیفیت پایینتر بپردازند. همچنین این روند به شبکه نمایش خانگی نیز سرایت کرد و باعث تولید انبوه فیلمهای کمدی کممایه و صرفاً سرگرمکننده برای این پلتفرم شد. دهه ۸۰، دههای بود که در آن، سینمای کمدی ایران، بیشتر به سمت تجاریسازی افراطی و تولید انبوه حرکت کرد. در این مسیر، کیفیت، خلاقیت، و عمق محتوایی، قربانی گیشه و استقبال سطحی مخاطب شد.
تحریمها، تورم و تثبیت ذائقه سطحی
مقدسیان تصریح کرد: دهه ۹۰ شمسی، ادامه و تشدید روندهای شکل گرفته در دهه ۸۰ بود، اما با چاشنی تحولات اقتصادی و فناورانه جدید. فشارهای اقتصادی ناشی از تحریمها، تورم فزاینده، و همچنین ظهور و گسترش پلتفرمهای توزیع فیلم، بر ماهیت و کیفیت سینمای کمدی در این دهه تأثیر عمیقی گذاشت.
وی افزود: کمدیهای عامهپسند که در دهه ۸۰ به اوج رسیده بودند، در دهه ۹۰ نیز جایگاه خود را حفظ کردند. این فیلمها همچنان بخش عمدهای از اکران سینماها را به خود اختصاص میدادند و در بازار خانگی نیز حضور فعالی داشتند.
این منتقد سینما خاطرنشان کرد: ظهور و گسترش پلتفرمهای ویدئویی آنلاین (VOD) و همچنین توزیع گسترده فیلمها روی DVD و از طریق اینترنت، دسترسی مخاطبان به فیلمهای کمدی را بسیار آسانتر کرد. این امر، هم به رونق تولید این گونه آثار کمک کرد و هم باعث شد تا تعداد فیلمهای کممایه و سطحی افزایش یابد. بسیاری از فیلمهایی که از نظر کیفی شایستگی اکران در سینما را نداشتند، از طریق این پلتفرمها به دست مخاطب میرسیدند. در این دهه، شاهد فروش موفقیتآمیز فیلمهای کمدی متعددی بودیم که نشاندهنده همچنان پابرجا بودن ذائقه مخاطب برای این نوع آثار بود از جمله نهنگ عنبر، هزارپا، رحمان ۱۴۰۰ و مطرب.
وی با بیان اینکه فیلم های کمدی دهه 90، با چند ویژگی مشترک تولید شدند، عنوان کرد: بسیاری از فیلمها فاقد ایدههای داستانی نو و خلاقانه بودند و صرفاً به بازتولید فرمولهای موفق گذشته اکتفا میکردند. همچنین تمهایی چون خاطرات دهه ۶۰، روابط پیچیده زن و شوهری، و موقعیتهای کمدی مبتنی بر سوءتفاهم، به کرات مورد استفاده قرار میگرفتند.
وی افزود: شوخیهای جنسی، چه صریح و چه کنایهآمیز، به عنصری جداییناپذیر در بسیاری از این فیلمها تبدیل شد. این امر، اگرچه گاه به جذب مخاطب کمک میکرد، اما از عمق و ظرافت طنز میکاست. دهه ۹۰، دهه تثبیت کامل ذائقه سطحی در سینمای کمدی ایران بود. در این دوره، تعریف «کمدی» بیشتر به حضور بازیگران محبوب و آشنا، و توانایی آنها در اجرای شوخیها، وابسته شد تا به خلاقیت در داستانسرایی، شخصیتپردازی، یا نگاه اجتماعی. فروش و گیشه، معیاری قطعی برای سنجش موفقیت فیلمهای کمدی باقی ماند و این امر، مسیر سینمای کمدی را بیش از پیش به سمت تجاریسازی کامل سوق داد.
عوامل اجتماعی-سیاسی مؤثر
مقدسیان تصریح کرد: سینمای کمدی، به عنوان آینهای از جامعه، همواره تحت تأثیر مستقیم عوامل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی پیرامون خود بوده است. این تأثیرات در طول چهار دهه گذشته، شکلدهنده سیر تحول این ژانر در سینمای ایران بودهاند.