به گزارش خبرنگار شبکه اطلاعرسانی راه دانا؛ هنوز چند روزی از اجرای رسمی آتشبس در نوار غزه نگذشته است که گزارشها نشان میدهد این توافق در عمل پایدار نشده و نقض مکرر آن از سوی رژیم صهیونیستی ادامه دارد. محدود شدن ورود کمکهای بشردوستانه، حملات توپخانهای به مناطق مسکونی و بسته بودن گذرگاه رفح، فشار بر غیرنظامیان و بحران انسانی در غزه را تشدید کرده است.
بر اساس گزارش خبرگزاری رویترز، تلآویو به سازمان ملل اعلام کرده است که تنها اجازه ورود ۳۰۰ کامیون کمکهای بشردوستانه را خواهد داد، در حالی که طبق توافق، باید روزانه ۶۰۰ کامیون وارد نوار غزه میشد. این محدودیت به بهانه «کندی در تحویل اجساد اسرای کشته شده» از سوی حماس اعلام شده است.
محدود شدن جریان کمکها، به طور مستقیم معیشت هزاران خانواده غزهای را تحت تاثیر قرار داده و بیمارستانها، مراکز توزیع غذا و زیرساختهای حیاتی را در معرض فروپاشی انسانی و درمانی قرار داده است. سازمانهای بینالمللی نسبت به افزایش بحران غذایی و کمبود دارو هشدار دادهاند و میگویند ادامه این روند میتواند پیامدهای انسانی فاجعهباری داشته باشد.
گذرگاه رفح همچنان بسته یا نیمهباز
در روزهای اخیر، دفتر نخستوزیر رژیم صهیونیستی به نظامیان دستور داده گذرگاه رفح را باز نکنند. این اقدام مانع عبور کاروانهای امدادی و ورود کالاهای حیاتی شده است؛ البته برخی گزارشها از بازگشایی محدود این گذرگاه حکایت دارند، اما وضعیت همچنان شکننده است و وابسته به روند تحویل اجساد اسرای کشتهشده و تصمیمات یکطرفه تلآویو است. بسته شدن رفح باعث کمبود شدید آب، غذا و سوخت در غزه شده و فشار بر غیرنظامیان را افزایش داده است.
ادامه حملات به شهروندان غزه
با وجود اعلام آتشبس، حملات توپخانهای و تیراندازیهای نظامیان رژیم صهیونیستی همچنان ادامه دارد. مناطق شرقی شهر غزه، به ویژه محله الشجاعیه، هدف حملات توپخانهای قرار گرفته و چندین غیرنظامی شهید و زخمی شدهاند.
خبرنگاران شبکه الجزیره و گزارشگران محلی تصاویر و ویدئوهایی منتشر کردهاند که نشان میدهد آتشبس در عمل ناقص بوده است؛ همچنین قایقهای نظامی اسرائیل به سمت ماهیگیران در غرب اردوگاه الشاطئ در شمال غزه تیراندازی کردهاند، اقدامی که علاوه بر نقض آتشبس، معیشت سنتی مردم غزه را نیز هدف گرفته است.
از سوی دیگر، گزارشهای رسانههای عبریزبان نشان میدهد که حماس از آتشبس برای تقویت ساختارهای امنیتی و نظامی خود استفاده میکند. روزنامه یدیعوت آحارونوت نوشت که این سازمان در هفتههای اخیر هزاران نیروی تازهنفس جذب کرده و مناطقی را که ارتش اسرائیل تخلیه کرده، دوباره تحت کنترل خود درآورده است.
حماس تاکید کرده که حاضر به خلعسلاح نیست و از آتشبس برای آمادهسازی درگیریهای احتمالی بعدی بهره میبرد. تحلیلگران صهیونیستی نیز اذعان کردهاند که این روند، رژیم صهیونیستی را در مواجهه با یک دوراهی امنیتی و سیاسی پیچیده قرار داده است.
حازم قاسم، سخنگوی حماس، اجرای مفاد توافق در خصوص تحویل اجساد اسرای کشتهشده را پیگیری کرده و تلآویو را به «نقض آشکار آتشبس» در محلههای الشجاعیه و رفح متهم کرده است.
وی همچنین از طرفهای میانجی خواست تلآویو را وادار به اجرای تعهدات خود کند تا آتشبس معنای واقعی انسانی و عملی پیدا کند.
از سوی دیگر، مقامات اسرائیلی بر تضمین بازگرداندن کامل اسیران و خلعسلاح حماس تاکید دارند؛ دو موضوعی که در عمل مهمترین نقطه اختلاف میان طرفین را تشکیل میدهند.
نقش آمریکا در بحران غزه؛ میانجی یا محور بحران؟
از آغاز درگیریهای اکتبر ۲۰۲۳، ایالات متحده نه تنها نقش یک میانجی صلح را ایفا نکرده، بلکه با حمایتهای بیسابقه مالی و نظامی از تلآویو، عملاً در رأس معادله بحران انسانی غزه قرار گرفته است. واشنگتن، برخلاف ادعاهای دیپلماتیک خود، با تزریق منابع هنگفت، توانسته بر استمرار تنش و کنترل جبهههای سیاسی و نظامی اسرائیل تأثیر مستقیم بگذارد.
براساس دادههای منتشرشده توسط مراکز تحقیقاتی مستقل، از زمان شروع جنگ اخیر تا پایان سال ۲۰۲۴، آمریکا میلیاردها دلار کمک نظامی مستقیم به اسرائیل اختصاص داده و برنامههای فروش تسلیحات پیشرفته و حمایتهای لجستیکی را نیز به آن افزوده است. این اقدامات نه تنها برتری نظامی اسرائیل را تضمین کرده، بلکه ساختار اقتصادی و صنعتی جنگمحور آمریکا—به ویژه شرکتهای بزرگ تسلیحاتی مانند لاکهید مارتین و بویینگ را نیز تقویت کرده است.
تأثیر این حمایتها تنها محدود به عرصه نظامی نیست. منابع مالی آمریکا، که مستقیماً از مالیات شهروندان تأمین میشود، موجب شده که هر فرد آمریکایی بهنوعی در استمرار یک بحران انسانی دور از مرزهای خود سهیم باشد؛ در حالی که ایالتهای مختلف با کمبود بودجه در حوزههایی مانند آموزش، سلامت و محیط زیست روبهرو هستند. این تضاد آشکار میان اولویتهای داخلی و سیاست خارجی، نشان میدهد که صلح ادعایی در منطقه عملاً با منافع راهبردی واشنگتن در تضاد است.
تحلیلگران منطقهای معتقدند که هدف آمریکا از این حمایت گسترده، فراتر از یک متحد صرف نظامی است؛ واشنگتن با تثبیت جایگاه اسرائیل و کنترل آتشبسهای موقتی، در تلاش است نظم منطقهای مطلوب خود را تحمیل کند و بازیگران مقاومت را بهعنوان موانع این نظم معرفی نماید. در این چارچوب، آتشبسهای کوتاهمدت و نمایشی در غزه بیشتر شبیه «ابزاری برای مدیریت بحران» است تا یک راهکار انسانی پایدار.
در مجموع، ایالات متحده با این سیاست، نه تنها فضا را برای ادامه چرخه خشونت فراهم کرده، بلکه زمینههای پیچیدهتری برای بحران انسانی و سیاسی در غزه و فراتر از آن ایجاد کرده است؛ وضعیتی که بدون بازنگری جدی در رویکرد واشنگتن، امکان تداوم آن در آینده نزدیک بسیار بالاست.
آتشبس غزه آزمایشگاه طرح بزرگ آمریکا در منطقه است/ صلح غزه توهم است
نوید کمالی، کارشناس مسائل غرب آسیا، در گفتوگو با خبرنگار شبکه اطلاعرسانی راهدانا، با بیان اینکه آنچه اکنون در غزه میبینیم بهنوعی یک آزمایشگاه اجرای طرح بزرگ ایالات متحده در منطقه است، اظهار داشت: بر اساس برآوردها، این توافق در بهترین حالت ممکن است دو تا سه ماه به همین شکل ادامه یابد و در میانمدت چالشها و تنشها تداوم خواهد داشت.
وی با یادآوری ساختار جمعیتی غزه گفت: غزه حدود دو میلیون نفر جمعیت دارد؛ هشت قبیله بزرگ و نزدیک به صد طایفه مختلف در آن زندگی میکنند و لزوماً دیدگاههای یکسانی ندارند. این پراکندگی دیدگاهها، میدان را برای ایجاد تنشهای داخلی فراهم میکند؛ تنشهایی که اسرائیل در داخل غزه رقم میزند تا بتواند تحولات آینده منطقه را در دست بگیرد.
کمالی تأکید کرد: هدف نهایی ائتلاف غربی از این فرایند، تحمیل نوعی نظم منطقهای است که بازیگرانی مانند جبهه مقاومت را مزاحم آن معرفی کند: «باید هوشیار باشیم—اینکه صلح در غزه منجر به صلح در سراسر منطقه شود، صرفاً یک توهم است که در تریبونهای آنان مطرح میشود.»
این کارشناس مسائل غرب آسیا همچنین به ابعاد محیطزیستی و حقوقی بحران اشاره کرد و گفت: در جریان جنگ غزه نزدیک به ۴۰ میلیون تن آوار تولید شده است؛ سؤال این است که این آوار کجا باید تخلیه و ذخیره شود و چگونه و به کدام کشور منتقل خواهد شد؟ تا کنون برای این مسائل راهحل مشخصی ارائه نشده و از این رو بعید است این صلح پایدار بماند. بنا بر این، باید منتظر تولید تنشهای بیشتر از سوی ائتلاف غربی در منطقه باشیم.
در واقع؛ تجربه روزهای نخست پس از آتشبس نشان میدهد توافق هنوز در عمل کامل و پایدار نشده و ادامه روند فعلی میتواند به بازگشت چرخه خشونت، تشدید بحران انسانی و پیچیدهتر شدن چشمانداز سیاسی منجر شود؛ بدون چارچوب اجرایی قوی و نظارت بیطرف، هرگونه توافق موقتی صرفاً به ظاهر صلح خواهد بود و زمینه بازگشت سریع درگیریها فراهم میشود.