به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ رجب طیب اردوغان، رئیسجمهوری ترکیه روز گذشته در کنگره پزشکی ترکیه میان سخنان خود مدعی شد که «ما نباید فراموش کنیم که وارثان ابنسینا و لقمان حکیم هستیم».
خبرنگار آناج، در پی بررسی تاریخی این مدعا، با طرح پرسشهایی ابعادی از این ادعای تاریخی را بررسی کرد. پرسش نخست این است که آیا این دو چهره واقعاً ریشهای در جغرافیای امروز ترکیه داشتهاند یا میتوان آنها را بهعنوان «دانشمندان ترک» معرفی کرد؟
بر اساس بررسیهای تاریخی و نظر پژوهشگران معتبر، پاسخ روشن است که در دوران زندگی ابنسینا، جغرافیایی بهنام «ترکیه فعلی» وجود نداشت و سرزمینی که امروز ترکیه نامیده میشود، تحت حکومت امپراتوری روم شرقی، یا همان بیزانس، اداره میشد.
ابوعلی سینا که زاده روستای افشانه بخارا در سال ۹۸۰ میلادی است، در ۱۰۳۷ میلادی از دنیا رفته است؛ سالهایی که به نظر میرسد بیشر در قلمرو سامانیان، آلبویه، زیاریان و حکومتهای ایرانیتبار گذرانده شده است.
در این دوره، آناتولی که امروز بخش اصلی کشور ترکیه را تشکیل میدهد، کاملاً در اختیار بیزانس بود و ترکهای سلجوقی تا دههها بعد وارد این سرزمین نشدند
خستین حضور نظاممند تُرکان در آناتولی پس از نبرد ملازگرد در سال ۱۰۷۱ میلادی آغاز شد؛ یعنی تقریبا ۳۴ سال پس از درگذشت ابنسینا.
از سوی دیگر، «لقمان حکیم» شخصیتی تاریخیِ قطعی نیست و منابع اسلامی مانند قرآن کریم، او را بیشتر یک چهره حکیمانه و اسطورهای معرفی میکنند.
البته برخی روایتهای قدیمیتر او را به اتیوپی آفریقا نسبت میدهند. بنابراین، نسبت دادن منشأ او به سرزمینهای ایرانی یا ترکیه امروزی، از نظر تاریخی پشتوانه مشخصی ندارد.
این که کتابهایی مانند قانون در طب» ابوعلی سینا به تدریج به تمام جهان اسلام بسط پیدا کند امری بعید نیست چراکه میتوانست در حکومت دوره سلجوقی و عثمانی، تدریس و استفاده شود.
از این منظر، ترکیه امروز بهعنوان وارث تمدنی و فرهنگی دوره عثمانی، بخشی از میراث علمی او را منتقل کرده است؛ اما این امر به معنای تُرکبودن ابنسینا نیست. حتی اشاره شد که ترکان سلجوقی تقریبا ۳ دهه بعد از ارتحال بوعلی سینا به قسطنطنیه در نبرد ملازگرد وارد میشوند.
به تعبیری ابنسینا دانشمند ایرانی بوده و حتی در زمان حیات او حکومت سلجوقیان نیز به قدرت نرسیده بود و سه سال بعد از بوعلی سینا به قدرت میرسند و ۳ دهه بعد از آن هم فتح ملازگرد اتفاق میافتد.
شاید استفاده از نام شخصیتهای علمی بزرگ برای تقویت روایتهای ملی یا تمدنی در سخنان سیاسی امر رایجی باشد، اما تفکیک واقعیتهای تاریخی از برداشتهای سیاسی برای روشنکردن تصویر گذشته ضروری است.
آنچه که به نظر نگارنده تداعی میشود این است که اردوغان با این گفتمان شاید سعی داشته است در لفافهای از طرف جهان اسلام خطاب به جهان غرب، تمدن اسلامی را نشان دهد؛ اما هر بیننده عاقل و عادلی با دقت در این سخنان میتواند تشخیص دهد که اردغان سعی دارد به راحتی این دو شخصیت تاریخی را زیر لوای ترکیه بازتعریف کند.