به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ بشیر اسماعیلی، کارشناس امور بینالملل، در یادداشتی تحلیلی به بررسی سند تازه امنیت ملی آمریکا پرداخته و آن را نشانهای از تمایل واشنگتن به احیای "نو انزواگرایی" میداند؛ سیاستی که ریشه در قرن نوزدهم دارد و حالا با شعارهایی چون "اول آمریکا" و جنبش "ماگا" (Make America Great Again) که در دوران ترامپ تئوریزه شد، جان تازهای گرفته است.
این کارشناس توضیح میدهد که علیرغم مخالفتهای داخلی، این تفکر بر رقبای خود چیره شده و سیاست خارجی آمریکا را به سمت تمرکززدایی تاریخی از خاورمیانه سوق میدهد. از زمان جنگ ویتنام و دکترین "دو ستونی" نیکسون، این اولین بار است که ایالات متحده به طور جدی به برونسپاری مدیریت منطقه به شرکای خود فکر میکند.
اولویتهای پنهان واشنگتن در خاورمیانه: انرژی، اسرائیل و موازنه قدرت اسماعیلی تأکید میکند که اصرار آمریکا بر تکمیل "پیمان ابراهیم"، در واقع تلاشی برای ساماندهی روابط رژیم صهیونیستی با همسایگان عرب است تا واشنگتن بتواند با آرامش خاطر، حضور خود را در منطقه کمرنگ کند. در سند استراتژیک جدید، امنیت خطوط انتقال انرژی و جلوگیری از سلطه رقبا بر منابع نفتی خاورمیانه به عنوان نگرانی اصلی برجسته شده، اما اولویت واقعی آمریکا، تضمین بقای رژیم اسرائیل و حفظ تعادل قدرت به نفع تلآویو است؛ مسئلهای که البته به صراحت در اسناد رسمی نیامده، اما در لایههای پنهان سیاستگذاری مشهود است.
سه سناریوی آمریکایی برای مدیریت چالش ایران: از حفظ وضعیت تا توافق تازه در این بستر، پژوهشگر ارشد اندیشکده شورای آتلانتیک، ناتانائیل سوانسون، سه گزینه برای رویکرد آمریکا در قبال ایران پیشنهاد کرده: تداوم وضعیت کنونی، واگذاری بحران به متحدان منطقهای، یا دستیابی به یک پیمان نوین. تحلیل نهایی این اندیشکده، توافق جدید را بهترین مسیر میداند و جالب اینجاست که ترامپ اخیراً در یکی از سخنرانیهایش، علاقهمندی خود به مذاکره تازه با تهران را ابراز کرده است.
دیپلماسی هوشمند ایران: بیاعتمادی به وعدههای واشنگتن و تمرکز بر شرق اسماعیلی با نگاهی مثبت به عملکرد اخیر دیپلماسی ایران، آن را پخته، واقعبینانه و منطقی توصیف میکند. نکته کلیدی، درسگیری از تجربیات گذشته است: ایران، با آگاهی از سابقه تغییر ناگهانی مواضع آمریکا – به ویژه در دوران ترامپ – و حتی احتمال فریبهای عملیاتی، هیچ امیدی به ثبات وعدههای واشنگتن ندارد. نشانههای موجود در سخنان ترامپ یا سند امنیت ملی، میتوانند هر لحظه بیاثر شوند، چرا که آمریکاییها بارها موضعگیریهای خود را ۱۸۰ درجه چرخاندهاند.
علاوه بر این، تهران سیاستهای داخلی و خارجی خود را به مذاکره با غرب گره نزده و بر دیپلماسی پویا با دیگر قدرتها تکیه کرده است. نمونههای اخیر شامل دیدار وزیر خارجه ایران با مقامات ارشد عربستان و چین، ملاقات رئیسجمهور با ولادیمیر پوتین در حاشیه اجلاس عشقآباد، و سفر هاکان فیدان (وزیر خارجه ترکیه) به تهران است؛ رویدادهایی که نشاندهنده عمق روابط چندجانبه ایران است.
شرایط پذیرش هر پیشنهاد غربی: منافع مشترک و ضمانت اجرایی کارشناس بینالملل میگوید، صرفنظر از گرایش انزواگرایانه آمریکا یا ترجیحش به توافق با ایران، دیپلماسی فعال تهران با بهرهبرداری از ظرفیتهای غیرغربی، در حال حاضر هوشمندانهترین استراتژی است. با این حال، اگر غرب پیشنهادی واقعبینانه ارائه دهد، ایران آن را ارزیابی میکند، مشروط به دو شرط اساسی: نخست، همسویی با منافع دوجانبه بدون رنگ و بوی سلطهجویی یا برتریطلبی که در سابقه غربیها دیده میشود؛ و دوم، ارائه ضمانتهای محکم برای اجرا و نظارت بر تعهدات.
افول ایرانهراسی: رژیم صهیونیستی، دشمن واقعی منطقه به هر رو، سیاست خارجی ایران معطل تصمیمات واشنگتن یا تلآویو نخواهد ماند و با شتاب بیشتری پیش خواهد رفت. اسماعیلی به نقل از تحلیلگران، اشاره میکند که دو سال تهاجم و خشونت رژیم صهیونیستی، بالاخره چشمهای منطقه را باز کرده و ثابت کرده که اسرائیل، تهدید اصلی است؛ پروژه "ایرانهراسی" که آمریکا و اسرائیل آن را ترویج میکردند، حالا کاملاً کمرنگ شده است.
در میان قدرتهای غیرغربی، ایران به عنوان کشوری مسئولیتپذیر، با نیت خیر و قابل اتکا شناخته میشود. این ویژگیها، دیپلماسی فعلی را تسهیل کرده و افقهای روشنی را – چه با غرب و چه بدون آن – ترسیم میکنند.
نتیجهگیری: استقلال دیپلماتیک، کلید پیروزی ایران در معادلات جهانی در نهایت، این یادداشت بر این باور است که انزواگرایی نوین آمریکا، نه تهدید، بلکه فرصتی طلایی برای ایران است تا با تکیه بر روابط مستقل و دیپلماسی هوشمند، جایگاه خود را در عرصه جهانی مستحکمتر کند. افول ایرانهراسی و تقویت پیوندهای شرقی، پایههای این استراتژی موفق را تشکیل میدهند.