به گزارش خبرنگار شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ در روزهای اخیر، اظهارنظرهای متفاوتی از سوی مقامات و چهرههای سیاسی ایران درباره مذاکره با آمریکا منتشر شده است که هم نشاندهنده رویکردهای متضاد و هم تضاد دیدگاهها در سیاست خارجی کشور است. مسعود پزشکیان رئیس جمهور، حسن روحانی رئیس جمهور پیشین و عباس عراقچی وزیر امور خارجه کشورمان، هر یک در موقعیتهای متفاوتی مواضع خود را بیان کردهاند؛ مواضعی که از رد قاطع مذاکره تحت فشار تا ارسال پیامهایی مبهم درباره آمادگی ایران برای تعامل با طرف آمریکایی را شامل میشود. بررسی این اظهارات، نشان میدهد که اختلاف دیدگاهها و پیامهای متناقض میتواند اثر مستقیمی بر جایگاه ایران در هر مذاکره احتمالی داشته باشد و موقعیت کشور در صحنه بینالمللی را تحت تأثیر قرار دهد.
مسعود پزشکیان در دیداری با سران احزاب و فعالان سیاسی، موضعی صریح و شفاف اتخاذ کرده و بهطور قاطع اعلام کرد که ایران هرگز زیر بار شرایطی که استقلال، امنیت و توان دفاعی کشور را تهدید کند، نخواهد رفت.
وی تأکید کرد که ایران پیشتر آماده توافق عادلانه بوده، اما اقدامات خصمانه آمریکا، از جمله اعمال فشارهای اقتصادی و جنگ، مانع از تحقق آن شده است.
پزشکیان همچنین اعلام کرد که هیچ توافقی که منجر به محدود شدن تواناییهای هستهای، موشکی و منطقهای ایران شود، قابل قبول نیست و پذیرش چنین شرایطی به معنای تحمیل ذلت و تکهتکه شدن ایران خواهد بود.
این موضع، در امتداد سیاستهای امنیتی و دفاعی کشور و با هماهنگی مقامات عالیرتبه مانند رئیس مجلس و دبیر شورای عالی امنیت ملی است و نمایانگر تلاش برای ارائه یک پیام ملی و متحد در برابر زیادهخواهیهای آمریکا است.
در نقطه مقابل، حسن روحانی، رئیس جمهور پیشین، در دیداری با مدیران سابق خود، رویکرد متفاوتی نشان داد. او بنبست در سیاست خارجی را غیرقابل قبول دانست و با اشاره به تجربیات دوره ریاستجمهوری خود، پیشنهاد کرد که ایران میتواند با پذیرش بخشی از خواستههای طرف آمریکایی مسیر شکستن بنبست را پیدا کند.
روحانی به مذاکرات برجام و وعدههایی که به رئیس جمهور وقت آمریکا داده شده بود اشاره کرد و از دو موضوع دیگر غیر از مسئله هستهای سخن گفت؛ این دو موضوع همان مسائل موشکی و منطقهای هستند که در دوره او به عنوان برجام ۲ و برجام ۳ مطرح شده بود.
تحلیل این اظهارات نشان میدهد که روحانی به نوعی بازگشت به گامبهگام خواستههای آمریکا و محدود کردن توان دفاعی ایران را پیشنهاد میدهد، که این رویکرد در تضاد آشکار با موضع رسمی ایران و سیاستهای امنیتی کشور است.
نکته قابل توجه این است که روحانی با وجود توصیه به پرهیز از ایجاد دوگانه، عملاً با بیان این اظهارات بر خلاف موضع رسمی رئیس جمهور سخن گفته و زمینه ارسال پیامهای متناقض به طرف مقابل و افکار عمومی داخلی را فراهم کرده است.
علاوه بر این، اظهارات عباس عراقچی، وزیر امور خارجه کشورمان در گفتوگو با شبکه الجزیره نیز واکنشهای متعددی را برانگیخته است. او اعلام کرده است که ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، شانس دریافت جایزه نوبل صلح را داشته اما در عمل به مسیر نادرستی رفته و تلاشهایش به حمله نظامی به ایران ختم شده است.
این اظهارات پس از تجربه جنگ ۱۲ روزه و شهادت بیش از هزار ایرانی، قابل پذیرش نیست و میتواند به عنوان پالس ضعف تلقی شود.
از سوی دیگر، عراقچی پیشتر تأکید کرده بود که آمریکا نمیتواند آنچه در میدان جنگ به دست نیاورده را در میز مذاکره به ایران تحمیل کند؛ بنابراین، اظهارات اخیر او مغایر با سیاستهای اقتداری پیشین است و ارسال پیامهای مبهم به طرف آمریکایی، حتی با هدف شکلدهی به مذاکرات، میتواند منجر به سوءتفاهم و تضعیف موضع ایران شود.
تحلیل کلی اظهارات این سه مقام نشان میدهد که اختلاف دیدگاهها و اظهارات متناقض، هم در داخل کشور و هم در سطح بینالمللی اثرگذار است؛ موضع قاطع پزشکیان نمایانگر رویکردی شفاف و متحد است که بر دفاع از منافع ملی و توان دفاعی کشور تأکید دارد و با سیاستهای رسمی ایران هماهنگ است؛ در مقابل، اظهارات روحانی و عراقچی، به ویژه در بیان پذیرش بخشی از خواستههای آمریکا یا قائل شدن شانس نوبل صلح برای رئیس جمهور سابق آمریکا، میتواند برداشت طرف مقابل از تمایل ایران به امتیازدهی را تقویت کرده و موقعیت کشور در مذاکرات احتمالی را تضعیف کند. به عبارت دیگر، ارسال پیامهای متناقض میتواند طرف آمریکایی را در موقعیت تحمیل شرایط قرار دهد و ایران را از جایگاه اقتدار در مذاکرات دور کند.
یکی دیگر از پیامدهای مهم این اظهارات، ایجاد دوگانههای سیاسی داخلی است. در حوزه سیاست خارجی، ایجاد اختلاف و ارسال پیامهای غیرهماهنگ میتواند اعتماد داخلی و انسجام ملی را کاهش دهد و تصمیمگیریهای کلان را پیچیدهتر کند.
کارشناسان سیاسی بر این باورند که برای مدیریت موفق و تعاملات بینالمللی، هماهنگی و انسجام داخلی در سیاست خارجی ضروری است و چهرههای سیاسی باید از طرح اظهارات غیرضروری که در حیطه اختیاراتشان نیست، پرهیز کنند تا مدیریت صحنه را به دولت و نهادهای رسمی که متصدی امور هستند، بسپارند.
تجربه برجام نیز نمونهای روشن از پیامدهای چنین اختلاف دیدگاههاست. در دوره برجام، سیاستهای آمریکا و اروپا، علیرغم توافقها و تعهدات رسمی، نهایتاً منجر به تحمیل محدودیتها و فشارهای اقتصادی بر ایران شد و حتی زمینهساز تجاوز نظامی و تشدید تنشها شد؛ بازگشت به این تجربه، به ویژه در اظهارات روحانی، میتواند به این معنا باشد که برخی چهرهها در تحلیل شرایط جاری و تحولات بینالمللی دچار عقبماندگی زمانی شدهاند و درک واقعی از ظرفیتها و محدودیتهای موجود ندارند. این موضوع اهمیت هماهنگی و ارائه پیام واحد در سیاست خارجی را بیش از پیش آشکار میکند.
در این میان، سخنان اخیر رهبر انقلاب اسلامی نقش راهبردی دارد و معیار اصلی ارزیابی مواضع مقامات محسوب میشود. ایشان در سخنرانی تلویزیونی خطاب به ملت ایران تصریح کردند که در شرایط کنونی مذاکره با دولت آمریکا به هیچ وجه به صلاح کشور نیست و نه سودی برای ایران دارد و نه ضرری را دفع میکند.
رهبر انقلاب تأکید کردند که شرایط موجود، مذاکره با آمریکا را بیفایده و بدون تأثیر برای کشور میدانند و هرگونه اقدام یا اظهارنظر غیرهماهنگ با سیاست کلان کشور، نه تنها مفید نیست، بلکه میتواند جایگاه ایران در مذاکرات احتمالی را تضعیف کند.
در واقع؛ رویکرد اقتداری و شفاف مسعود پزشکیان، با تأکید بر رد شرایط تحقیرآمیز و حفظ توان دفاعی، همسو با سیاستهای کلان کشور است. در مقابل، اظهارات روحانی و عراقچی، با ارسال پیامهای متناقض و گاه ابهامآفرین، میتواند طرف مقابل را به اعمال فشار بیشتر ترغیب کند و جایگاه ایران را در مذاکرات تضعیف نماید. سخنان رهبر انقلاب، معیار نهایی برای سیاستگذاری در حوزه مذاکرات با آمریکا است و بر ضرورت پایبندی به سیاست اقتدار ملی و مصلحت کشور تأکید دارد.
در نهایت؛ با توجه به تجربه تاریخی برجام، اقدامات خصمانه آمریکا و سخنان صریح رهبر معظم انقلاب، روشن است که مذاکره با آمریکا در شرایط فعلی نه تنها مفید نیست، بلکه مغایر با منافع ملی و مصلحت کشور است. ارسال هرگونه پیام ضعف یا اظهارنظر متناقض از سوی مقامات، میتواند ایران را در موقعیت آسیبپذیر قرار دهد و فرصتهای دیپلماتیک را محدود کند.