به گزارش خبرنگار فرهنگی شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ مستند «ترانه»، محصول مشترک پگاه آهنگرانی و شبکه بیبیسی فارسی، صرفاً یک اثر پرتره سینمایی از ترانه علیدوستی نیست؛ بلکه بیش از آن، یک عملیات رسانهای طراحیشده است که هدف آن، استفاده از چهره یک هنرمند برای مشروعیتبخشی به یک روایت سیاسی خاص و تسهیل قبحزدایی از اقدامات اعتراضی در فضای عمومی ایران است. این اثر، که بر محوریت حوادث سال ۱۴۰۱ شکل گرفته، از همان گام نخست، خود را نه در مقام تحلیلگر، بلکه در جایگاه مبلّغ یک موضع واحد معرفی میکند.
ترانه علیدوستی در این فیلم، جدا از نقش یک بازیگر یا فعال اجتماعی، به یک «نماد» تقلیل داده میشود؛ نمادی که در پازل پروپاگاندای غربی برای به حاشیه راندن روایتهای متکثر، جای میگیرد. سازندگان با گزینش آرشیوهای یکسویه و حذف هدفمند صداهای مخالف، به سادگی «انقلاب» را به مطالبهای حداقلی تقلیل دادهاند. « آزادی منهای چارچوب».
قهرمانسازی نامتوازن
تدوینی که در این ۵۰ دقیقه به کار گرفته شده، یک تدوينِ جهتدار است. تمرکز مبالغهآمیز بر نگاههای نافذ، بزرگنمایی اغراقآمیز لحظات بازداشت و قطع روایت در نقاطی که میتوانست زمینهساز پرسشگری مخاطب باشد، نشان میدهد که بازیگری جای مستندسازی و احساس، جای تحلیل را گرفته است. شیطنت رسانهای سازندگان در «روایت شاهد انحصاری» متبلور میشود.
روایت بازداشت علیدوستی، که خود به واسطه همراهی با تجمعات در فضای مجازی زمینهساز آن بوده، به اوج دراماتیک و نقطه محوری قهرمانسازی تبدیل میشود. کنش حذف سریع اپلیکیشنها در لحظه دستگیری، بهجای تحلیل امنیتی، بهمثابه یک «کنش قهرمانانه» در برابر مأموران بازنمایی میشود.
اعدام محسن شکاری نه به مثابه یک پرونده قضایی-اجتماعی مورد بررسی قرار میگیرد، بلکه صرفاً به عنوان یک شوک احساسی کارآمد برای تحریک مخاطب استفاده میشود. همچنین، ارجاع به نیکا شاکرمی، با در نظر گرفتن اطلاعات مستند درباره حمایت خانواده وی از گروههای معاند، تلاشی است برای سوءاستفاده از یک فاجعه برای تقویت سناریوی از پیش تعیینشده. این رویکرد، با بهرهبرداری از «کمسوادی» مخاطب، وی را در دام دوگانگیهای کاذب میاندازد.
آیا «ترانه» مستند است یا مانیفست سیاسی؟
در بخش پایانی، تناقض در گفتار علیدوستی آشکار میشود. او از زن ایرانی و فمینیسم سخن میگوید، اما در یک بنبست مفهومی باقی میماند؛ بیآنکه بتواند میان تصویر «زن ایرانی» که با هنجارهای پذیرفتهشده جامعه همخوان است و تصویری که خود در خیابانها با بیحجابی نمایش میدهد، ارتباطی برقرار کند. مستند از این تضادها چشم میپوشد، زیرا هدفش طرح پرسش نیست، بلکه ترویج و عادیسازی است.
مستند «ترانه» در نهایت، بیش از آنکه اثر مستند باشد، یک بیانیه سیاسی یکسویه است. این اثر با مهندسی هنری و احساسی، واقعهای پیچیده را به قالبی سادهشده و قابل مصرف برای پروژههای رسانهای تبدیل کند و در عین حال، تلاش میکند چهرهای کاملاً همخوان با روایتهای خاص را به عنوان تنها برداشت ممکن از «زن ایرانی» به مخاطب بقبولاند.