بهرام بیضایی، میراث‌دار فرهنگ ایران، در زادروزش خاموش شد/ وداع با بزرگ‌ترین معلم سینمای ایران

به گزارش خبرنگار فرهنگی شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ این هنرمند برجسته که با آثار مسحورکننده‌اش در تئاتر و سینما، ستونی برای نمایش ایرانی محسوب می‌شد، تمام عمر خود را صرف کاوش در لایه‌های پنهان فرهنگ عامه و نقد تنگناهای هنری کرد. نگاهی به زندگی پرفراز و نشیب او، از فقر در کودکی تا جایگاه استادی در جهان، نشان می‌دهد چرا فقدان او، نه فقط برای سینما، بلکه برای کلیت فرهنگ ایران، ضایعه‌ای جبران‌ناپذیر است.

کودکی در سایه سنت و آغاز جستجو در سینمای ۳۸

بهرام بیضایی یکی از مهم‌ترین و تأثیرگذارترین چهره‌های هنر معاصر ایران به‌شمار می‌رود؛ هنرمندی که با آثار درخشانش در تئاتر و سینما، جایگاهی ویژه در فرهنگ و ادبیات نمایشی کشور به دست آورد. در ادامه نگاهی کوتاه اما جامع به زندگی، اندیشه‌ها و میراث این هنرمند بزرگ خواهیم داشت.  

بهرام بیضایی در پنجم دی‌ماه ۱۳۱۷ در تهران متولد شد. خاندان او ریشه‌ای عمیق در ادب و هنر داشتند؛ پدرش، میرزا نعمت‌الله بیضایی آرانی (متخلص به «ذکائی»)، از خانواده‌ای اهل علم و ادب بود. با این‌حال، سال‌های کودکی بهرام در فقر و تنگ‌دستی سپری شد.  

تحصیلات ابتدایی او هم‌زمان با سال‌های پرتلاطم سیاسی پس از سقوط دولت مصدق آغاز شد. اگرچه در دوران مدرسه شاگردی متوسط بود، اما هم‌دوره بسیاری از چهره‌های برجسته آینده‌ی ادب و فرهنگ ایران مانند داریوش آشوری، عبدالمجید ارفعی، نادر ابراهیمی و نوذر پرنگ بود.  

بیضایی پس از قبولی در کنکور وارد دانشکده ادبیات دانشگاه تهران شد و از شاگردان استاد محمد معین بود. او در آن دوره در اداره ثبت احوال نیز مشغول به کار شد، اما خیلی زود دریافت که مسیر واقعی او جای دیگری‌ست. خودش بعدها گفت:  
> «ادبیات را به امید درس نمایشنامه‌نویسی انتخاب کردم، اما وقتی دیدم خبری نیست، از دانشگاه بیرون آمدم. همان زمان با اساطیر یونان و روم آشنا شدم و از خودم پرسیدم چرا اساطیر ایرانی گردآوری و تحلیل نشده‌اند.»  

بیضایی از سال ۱۳۳۸ نوشتن نقد و پژوهش درباره نمایش و سینما را در نشریات مختلف آغاز کرد. نگاه دقیق و زبان شفاف او، خیلی زود جایگاه او را به عنوان نظریه‌پرداز و پژوهشگر تثبیت کرد.

بهرام بیضایی همواره بر اهمیت فرهنگ ایرانی در آثارش تأکید داشت. او معتقد بود فرهنگ باید از دل مردم و زبان روزمره بیرون آمده و به زبان گفت‌وگو و فهم عمومی تبدیل شود. در یکی از گفت‌وگوهایش گفته بود: «اینکه با دیوان حافظ فال می‌گیریم، فرهنگ نیست. باید معنای عمیق آن را در زندگی ببینیم. من روی فرهنگ عامه کار کردم چون بیشتر مردم سعدی و حافظ را نمی‌شناسند.»

پبیضایی در میان کارگردانان جهان، تنها چند اثر آکیرا کوروساوا را تحسین می‌کرد و معتقد بود هفت سامورایی نقطه عطفی در سینمای جهان است. او با وجود احترام به سینمای شرق، سبک خود را مستقل و برخاسته از ریشه‌های فرهنگی ایران می‌دانست.  

از نگاه او، هر فیلم‌ساز بزرگی دست‌کم در یکی دو فیلم، تأثیرگذار بوده است. نام‌هایی چون هیچکاک، جان فورد، مارسل افولس، چارلی چاپلین، آیزنشتین و میزوگوچی از جمله الهام‌بخش‌های او بودند.  

آخرین پرده از زندگی: پایان روایت در استنفورد، همزمان با جشن زادروز

خبر درگذشت او ابتدا توسط گروه ایران‌شناسی دانشگاه استنفورد انتشار یافت و سپس همسرش، مژده شمسایی، آن را تأیید کرد. بیضایی پس از تحمل دوره‌ای بیماری چشم از جهان فروبست.  

بهرام بیضایی نه‌تنها هنرمندی بزرگ، که اندیشمندی بی‌بدیل در تاریخ تئاتر و سینمای ایران بود. آثار او همچنان معیار اندیشه، دقت و احترام به فرهنگ ایرانی‌اند و بی‌تردید نام و میراثش در ذهن نسل‌های آینده ماندگار خواهد ماند.  

«بهرام بیضایی، پاسدار همیشگی زبان و فرهنگ ایران، دقیقاً در هشتاد و هفتمین زادروز خود، پنجم دی‌ماه ۱۴۰۴، در غربت چشم از جهان فروبست.