دیپلمات فرانسوی: ۲۰۲۵ آغاز «مرگ غرب» و تنهایی راهبردی اروپا بود

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ دیپلمات کهنه‌کار فرانسوی در مقاله‌ای تاکید کرد که سال ۲۰۲۵ نقطه گسست عمیقی در مفروضات سیاسی اروپا بوده و نشانه‌ای از «مرگ غرب» و ورود اروپا به دوره‌ای از تنهایی فزاینده در جهانی هرچه خطرناک‌تر است.

تحولات یک سال گذشته باورهای ریشه‌دار اروپایی‌ها را در هم شکسته و نظم جهانی تازه‌ای را رقم زده که نه بر ارزش‌های مشترک، نه بر اتحادها و نه بر حقوق بین‌الملل، بلکه بر قدرت، اجبار و تقسیم جهان به حوزه‌های نفوذ استوار است.

«ژرار آرو» سفیر سابق فرانسه در آمریکا، سازمان ملل و اراضی اشغالی در این مقاله می‌نویسد که عامل محرک اصلی این دگرگونی، بازگشت «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهور ایالات متحده به قدرت در ماه ژانویه بوده است. او استدلال می‌کند که دوره دوم ریاست‌جمهوری ترامپ تفاوتی بنیادین با دوره نخست او میان سال‌های ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۱ دارد. در حالی که دوره اول با بداهه‌پردازی و تصمیمات ناگهانی اما کم‌دوام همراه بود، دولت کنونی با اراده‌ای قاطع در پی اجرای برنامه‌ای منسجم، واکنشی، گسترده و خشن است و تیمی که در کنار ترامپ قرار گرفته نیز همین نگاه را دارند.

به نوشته این آرو که در روزنامه فرانسوی «لوپوئن» منتشر شده، در داخل آمریکا نیز تغییرات قابل‌توجهی رخ داده است. نهادهای نظارتی و موازنه‌هایی که آمریکایی‌ها به آن افتخار می‌کردند، به‌شدت تضعیف شده و کنگره و دیوان عالی در برابر ریاست‌جمهوری که داعیه قدرت تقریباً مطلق دارد، به حاشیه رانده شده‌اند؛ هرچند هنوز مشخص نیست این روند تا چه اندازه ادامه خواهد یافت. با این حال، مقاله تأکید می‌کند که دگرگونی اصلی در سیاست خارجی آمریکا رخ داده است.

ژرار آرو می‌نویسد واشنگتن اکنون آشکارا نشان می‌دهد که از نگاه آن، «غرب» دیگر موجودیتی معنادار نیست. اروپا دیگر شریک تلقی نمی‌شود، بلکه بیشتر به‌عنوان رقیب یا حتی طعمه دیده می‌شود. به گفته نویسنده، این رویکرد به‌صراحت در «راهبرد امنیت ملی» آمریکا بازتاب یافته و جهانی مبتنی بر رقابت را ترسیم می‌کند، نه اتحاد.

این دیپلمات فرانسوی برای توضیح این تغییر، به اقداماتی اشاره می‌کند که به دولت ترامپ نسبت داده شده است؛ از جمله ادعای مالکیت بر گرینلند، اعمال تعرفه‌های یک‌جانبه بر صادرات اتحادیه اروپا و بریتانیا و زیر سؤال بردن تعهد آمریکا به ناتو. به نوشته وی، ترامپ و اطرافیانش همچنین یک «جنگ صلیبی ایدئولوژیک» در حمایت از احزاب راست افراطی اروپا به راه انداخته‌اند و هدف صریح آن‌ها فروپاشی اتحادیه اروپاست، بی‌آنکه به نزدیکی این جریان‌ها با روسیه توجهی داشته باشند.

این مقاله می‌نویسد ترامپ در صورت نبود جنگ اوکراین، مایل به نزدیکی با روسیه بود. هرچند او آمادگی دارد اوکراین را به حال خود رها کند، اما از آن پرهیز می‌کند زیرا چنین اقدامی در داخل آمریکا به‌عنوان شکست شخصی او تعبیر خواهد شد. به همین دلیل، نویسنده می‌گوید ترامپ به‌طور مداوم بر اوکراینی‌ها و اروپایی‌ها فشار می‌آورد تا امتیازات بیشتری بدهند، در حالی که با رئیس‌جمهور روسیه‌ای روبه‌روست که به‌دنبال پیروزی کامل است و این موضوع نیز ظاهراً موجب ناخشنودی او نمی‌شود.

لوپوئن یکی از نتایج اصلی سال ۲۰۲۵ را این می‌داند که اروپایی‌ها اکنون در برابر جهانی خطرناک، تنها مانده‌اند. مقاله تأکید می‌کند اروپا برای این وضعیت آماده نیست؛ نه‌تنها ارتش‌های آن آمادگی کافی ندارند، بلکه اختلاف دیدگاه‌ها، منافع متضاد و بحران‌های سیاسی و اقتصادی در کشورهای اصلی قاره، توان تصمیم‌گیری را در زمانی حساس تضعیف کرده است.

به نوشته این مقاله، همچنان این امید در میان برخی شرکای اروپایی وجود دارد که ترامپ صرفاً «دوره‌ای گذرا» باشد. از همین رو، خرید تسلیحات آمریکایی ادامه دارد، بی‌اعتنایی‌ها تحمل می‌شود و رویارویی به تعویق می‌افتد. در همین حال، احزاب نزدیک به روسیه و مخالف اتحادیه اروپا، که مواضعی مشابه ترامپ دارند، در انتخابات پیروز می‌شوند و نفوذ خود را گسترش می‌دهند.

بر اساس گزارش لوپوئن، ضعف اروپا دیگر بازیگران جهانی، به‌ویژه چین، را جسورتر کرده است. چین صادرات خود به اروپا را افزایش داده و هرگاه اروپا بخواهد از صنایع خود دفاع کند، با اعمال تعرفه پاسخ می‌دهد؛ صنایعی که زیر فشار رقابت چین در حال فروپاشی هستند.

در عین حال، لوپوئن نشانه‌هایی از «بیداری» اروپا را نیز برمی‌شمارد: آلمان از سیاست ریاضتی فاصله گرفته و برنامه‌های بزرگ سرمایه‌گذاری و تسلیحاتی را آغاز کرده، بودجه‌های دفاعی در حال افزایش است و ایتالیا نشان می‌دهد که راست افراطی الزاماً طرفدار روسیه نیست. همچنین کمیسیون اروپا به‌تدریج از نگاه ساده‌انگارانه تجارت آزاد فاصله می‌گیرد و به حفاظت از صنایع می‌اندیشد. با این حال، مقاله هشدار می‌دهد این واکنش ممکن است بسیار ضعیف و دیرهنگام باشد.

ژرار آرو در بخش پایانی تأکید می‌کند یکی دیگر از واقعیت‌های آشکار سال ۲۰۲۵، تثبیت چین به‌عنوان یک ابرقدرت است. به نوشته نویسنده، چین برخلاف دیگران در برابر فشارهای آمریکا عقب‌نشینی نکرد و با اعلام تحریم صادرات عناصر نادر، تهدیدی جدی برای صنایع فناوری جهان ایجاد کرد. این اقدام باعث عقب‌نشینی سریع آمریکا شد و واکنش ژاپن و حمایت محدود واشنگتن از آن، بیش از پیش بی‌اعتمادی به آمریکا را نشان داد.

به گفته این دیپلمات باسابقه فرانسوی، روسیه، چین و اکنون آمریکا جهان را به‌مثابه تقسیم حوزه‌های نفوذ میان ابرقدرت‌ها می‌بینند؛ جایی که نه حقوق بین‌الملل و نه اتحادها، مانعی برای جاه‌طلبی‌ها نیستند. از نگاه مقاله، این نقطه عطف تاریخی، اروپا را ناگزیر از پذیرش هزینه‌های سنگین و بازنگری اساسی در جایگاه خود در جهان می‌کند.

تحولات سال ۲۰۲۵ نشان داده که اروپا دیگر شریک راهبردی آمریکا نیست و در جهانی که روسیه، چین و ایالات متحده بر پایه منطق قدرت عمل می‌کنند، به‌طور فزاینده‌ای تنها مانده است.