به گزارش شبکه اطلاع رسانی دانا سایت حرف تو به نقل از وبلاگ کمی تا قسمتی سیاسی نوشت: مریـضـی نظام آموزشـی ما این است که اولا مسئولینـی بی برنامه و بی تجربـه دارد ! یکی از ضعـف های بزرگ در مجموعه سیستم های آموزشـی کشورمان این است که مسئولیـن و کسانـی که ادعای تولیـت و سرپرستـی آن را با خود این طرف و آن طرف می کشنـد اصـولا نه اعتقـادی به کار سیستمـی دارند و نه می داننـد که برای رشـد کیفـی دانش آموزان باید چکـار کنند و نه حتی کاری با « روانشناسـی تربیتی » دارند ؛ صرف اینکـه یک برنامه ای ترتیب دهنـد و چهار تا جایـزه به دانش آمـوزان بدهنـد و در سخنـرانی هایشان از لزوم توجه بیشتـر به دانش آموزان خوب و خیلی خوب (!) حرف بزننـد از نظر مبارک شـان کافـی است و همیـن را یک روش متقن ، منطقـی و منطبق بر اصـول تربیتـی – مدیریتی برای بارور کردن استعـدادهای خامـوش و خاک گرفته در مجمـوعه سیستم آموزشی کشـور می داننـد. یادم هست چند سال پیـش که در جلسـه ای قرار بود در حضور معاونین اداره کل آ.پ و چندی دیگـر از مسئولین دقایقـی صحبت کنـم ، معـاون رئیس کل آموزش و پرورش استـان همان حرف هایی که قـرار بود من بعنـوان دغدغه و انتقـاد عنـوان کنم را تحت عنـوان موفقیت های کسب شده نظام آموزشـی بیان کرد !! یعنی تفـاوت سطح دیدگـاه دانش آموز با مسئولـی که تصور می کند « همه چی آرومه » اینقـدر است که او همه ضعف ها را قوت می داند !!
, شبکه اطلاع رسانی دانا, حرف تو , کمی تا قسمتی سیاسی, نوشت:,
دومیـن مریضـی نظام آموزشـی که بدبختـی عظیم تر همیـن جاست وجود معلـمان کم سـواد و گاهاً بی سـواد در سیستـم است ؛ معلم یکی از کسانـی است که بر اندیشـه و باور دانش آمـوز و جوان و نوجـوان بسیـار بسیار بسیار تأثیـرگذار است ! به نحـوی که می تواند مسیـر زندگـی اشخـاص را به کلی تغییـر دهد و آنها را در جریـان شیوه ای دیگـر از زندگـی قرار بدهد. بیخـودی نیست که امام خمینـی می گوید « معلمی سایه نبوت است و معلم ظل [یعنی همان سایه] نبـیّ است » ! آقا یا خانـم معلمـی که با تکیه بر اندوختـه های ۲۰ سال پیش خود به کلاس می رود و تصـورش هم بر این است همان ها که یادش داده اند – و اتفاقا ناقص هم دریافت شان کرده – برای اداره کــلاس درس کافـی است نمی تواند با دانش آموز ارتباط صحیح برقـرار کند ، نتیجـه اش می شود اینکـه برای ساکت کردن کـلاس یا باید به فحش و کتک و اخـراج دانش آموز متوسـل شود یا اینکه کلا کــلاس را بگذارد و برود و حالت سومـی هم دارد که این واقعا نـادر است ! اینکـه بی خیـال همه چیـز برود همان ها که سال هاست حفـظ کرده را طی ۱ ساعت و نیـم تکــرار کنـد و بعـدش هم راهـش را کـج کنـد و برود خانه اش !! کسـی می تواند معلم موفقـی باشـد که راه صحیح برقراری ارتباط با دانش آموز را بطـور عملـی و نه صرفا تئوری آموختـه باشد ؛ معلم موفق باید با علم روز پیش بـرود ! باید در درسـی که آن را تدریـس می نمایـد به معنـای واقعـی استـاد باشد نه اینکـه همان روز تدریـس ، دقایق اولیـه کلاس را اختصاص دهـد به اینکـه « خوب درس امروز چیـه » !! باید ذهن دانـش آموز را محصـور در کتاب نگه ندارد ؛ اندیشـه های دانـش آمـوز را فراتر از آنچه که در کتاب و طرح درس های آبکـی تعریـف شده ، بچرخاند. دوستـی می گفت در دوران دبیرستـان یک روحانـی برای ساعاتی به کلاس مان آمد ، آنقـدر از او سؤالات مختلف کردند و شبهات ذهنـی دانش آمـوزان را پاسخ داد که در نهایت کلافه شد و گفت چقدر شما سوال می پرسید مگر معلم دینی و کتاب دینی ندارید !! خوب ایـن نشان می دهـد که معلمان ما نمی داننـد باید به دانـش آمـوز چه چیـزی تحویل بدهنـد ! نقـش درک نیـاز دانش آموز در ارائه مطالب را « کشک » می دانند و ارزشـی برایش قائل نیستند. حالا فقط معلـمان دینـی این طور نیستند ! بدبختـی این است که مثلا یک معلم خوب فیزیک و ریاضـی که تأثیـرگذاری اش روی دانش آموز [بواسطه درسی که تدریس می کند] به مراتب بیشـتـر از دیگـر معلمان است بلد نیست چهار دقیقـه برای دانش آموز از نقش معنویـت و ایمان به خدا در زندگـی صحبت کند و کل کـلاسش خلاصـه می شـود در یک ساعت و نیم حل تمریـن و درس جدید ! معلـم ورزشی را می شناسـم که همیشـه دقایـق اولیـه کلاسـش را به تفسیـر قرآن اختصاص می دهد ! معلم زبانـی را می بینـم که بیش از آنکه نحوه صحبت کردن با خارجـی ها را به دانش آموزانـش یاد بدهـد ، شیوه های صحبـت با خدا را برایشـان بیان می کند ! معلـم فیزیـک می شناسـم که قسم می خورد بدون وضـو سر هیچ کلاسی نمی رود ! و صدها و بلکه هزاران نمونـه دیگـر … اینها هستند که می توانند نظام ما را نجات دهنـد و فرزندانـی پرورش دهنـد که عاشق علم و عاشق خدا باشند ولی حیـف که همچـون کبریـت احمـر نایابند یا اگر نخواهیـم بی انصافـی کنیـم « کمیابند » … !
,
و در نهایت سومیـن مریضی نظام آموزشـی کشورمان ، تألیف کتاب های بی محتـوا و خالی از فایـده برای دوره های مختلف تحصیلـی دانش آموزان است. ۷ سال زبان انگلیسی و زبان عربـی در راهنمایی و دبیرستان خوانده می شود اما بعـد از ۷ سـال کمتـر دانش آموزی پیدا می شود که بتواند با تکیـه بر آموختـه های این ۷ سال انگلیسی یا عربی صحبت کند یا حداقل بتواند بفهمد یا متن ساده ای از این دو زبان را ترجمه کند و به لغت نامه یا دیکشنری محتاج نشود ! از سال اول ابتـدایی تا آخرین سال تحصیلی که پیش دانشگاهـی باشد به دانش آمـوزان قرآن آموزش می دهنـد اما چقـدر از دانش آمـوزان ما می توانند در دوره پیش دانشگاهـی دو سطر از قرآن را بدون غلط بخوانند ؟ حالا جالب اینجاست که همان یک ساعت وقتـی که در هفته برای « آموزش قرآن » در مدارس قرار می دادند را هم چند سالی است کلا حذف کرده اند و فقط شده « دین و زندگـی » ! به قول یکی از اساتـید در کشور جعلـی اسرائیل برای دانش آموزان یهـودی هفته ای « ۱۱ ساعت » فقط اختصـاص به قرائت و یادگیـری تورات داده اند ؛ حالا خودتان کلاهتان را قاضـی کنیـد ما چقـدر به قـرآن و مفاهیـم آن اهمیت می دهیـم ؟! آیا جُز یک وسیلـه تزئینـی که در ابتدای مراسمات آن هم در حد ۳-۴ دقیقـه می خوانیـم و بعد کنارش می گذاریم کار دیگـری با آن انجـام می دهیـم ؟ … از مطلب اصلـی کمی خارج شـدم ! اصل بدبختـی می دانیـد کجاست ؟ اینکـه این کتاب ها را متخصصـان تألیف نمی کنند ! شاید بپـرسیـد پس این همه اسامـی افـراد شاخـص که ابتـدای کتاب ها می نویسنـد چه ؟ اینها متخصص نیستند ؟! جواب می دهم بله اینها افـراد خوبـی هستند در رشتـه تحصیـلی خودشـان هم بسیـار موفق هستند ولی هر کسـی که در رشـته تحصیلـی اش موفق بود لزوما در حوزه تعلیم و تربیـت هم موفق نیست ! محتـوای کتاب هایمان متناسب با نیـاز دانش آموز نیست ؛ به دانش آموز دوره ی راهنمایی که در حال پرورش شخصیتش است چه ربطی دارد که بفهمـد مثلا فلان پادشـاه سلجوقـی چه مدت حکومت کرده ، چطوری گور به گور شده و بچه اش کی بوده و الخ ؟! بینی و بین الله از یکی از اساتید ادبیـات فارسـی که کتاب زبان فارسی رشته ی انسانـی را تألیف کرده است بپرسیـد فایـده ی حفـظ کردن متمم ، نهاد ، گـزاره و مثل اینها چیست خودش هم در پاسخ دادن گیـر می کند و نمی داند !! از اول راهنمایی تا دوم دبیرستان هر کتاب دینـی که ما داشتیـم یک صفحه ای از آن را اختصـاص داده بودند به داستـان کظم غیظ مالک اشتـر که سبـزی بر صورتش پرت کردند و بعد رفت داخل مسجـد برای آنکه به او اهانت کرده دعا کرد و بعد آن سبزی پرت کن (!) هم آمد و عذرخواهی کرد !! شرمنده ام ولی بزرگ ترهایمان هم حقیقت نهفته در این داستان را نمی فهمند و به آن عمل نمی کنند ما چطور توقع داریـم دانش آموز دوره راهنمایی یا حداکثر دبیرستـان این را بفهمـد و تازه در زندگـی اش آن را عملیاتـی هم کند ؟ حالا یک بار نوشتید ! چرا هر سال تکرارش می کنید ؟! یا مثلا همین کتاب های دین و زندگـی که با اَشکال و اِشکال جدیدتـر تألیف می شود به هیچ درد دانش آموز نمی خـورد و هیچ چیـز به آن نمی دهـد جُز یک سـری مطالب تکـراری ، خسته کننده و طولانـی که فقط ذهـن جوان و نوجـوان را مشغـول و آشفته می کند. ذهن نوجـوان دنبـال یافتن پاسخ شبهـاتـی است که توسط ابـزارهای مختلف به سمت او هجـوم می آورد ! موبایل ، لپ تاب ، تبلت ، شبکه های ماهـواره ای و ده ها ابـزار و وسیله دیگـر هستند که می توانند تأثیـر مستقیم در اندیشـه و تفکـرات جوان و نوجـوان داشتـه باشند ؛ مؤلفان کتب ما باید به نحـوی [نمی گویم بصورت کامل چون امکان پذیـر نیست که هر سال یک کتاب جدید تألیف شود] این نیـازها و شبهات و سؤالات را شناسایی کنند و کتاب را منطبـق بر نیـازهای دانش آمـوز تألیف کنند. طوری که دانش آمـوز خودش علاقمنـد به خواندن کتـاب بشـود نه اینکـه مجبـورش کنند برای گرفتن نمـره قبولـی ۲۸۰ صفحه مطلب تکـراری و خسته کننده را حفظ کند !!
,البته بدبختـی ها و مریضـی ها بیش از آن است که بشـود آنها را در قالب یک یادداشت کوتاه این چنینـی خلاصـه کرد لیکـن بیـان همیـن مقـدار هم « بعضـی ها » را خوش نخـواهد آمد و محتمـل است فردا روزی بگویند : « همه چی آرومه ما چقدر خوشحالیـم … » !!
,,