به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از آفتاب دل، اسطوره ای که در سال 91 به عنوان شهید شاخص کردستان معرفی شد و امروزه جزء 13 زن پیشمرگ مسلمان کردی است که شجاعانه در مقابل گروهک های ضد انقلاب همچون کوه ایستاد کسی نیست جز شهید ناهید فاتحی کرجو.
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, آفتاب دل,
هر چند مدتها از شاخص بودن ناهید به عنوان شهید شاخص کشور می گذرد اما به هرحال تصمیم گرفتم که با پدر ناهید که درد و دل هایی از آن زمان دارد گفتگویی کوتاه داشته باشم .
,
جلوی منزلشان که می رسم دو دل بودم که شهلا خواهر کوچک ناهید به رسم مهماننوازی دستانم را به مهربانی میفشارد و مرا به منزل دعوت میکند، بعد از احوالپرسی کوتاهی با پدر و خواهرش، در گوشهای نزدیکترین جا به درب ورودی مینشینم...
,
زبانم از بیان حتی کلامی قاصر میشود و تمام سوالات در ذهنم به یکباره پرمیکشد، نمیدانم از کجا شروع کنم، چشمهایشان به لبانم خیره مانده و من ناتوان از بیان حتی یک کلمه...
,
تلاقی چشمانش در چشمانم کافی بود تا عمق رنجسالهای سال زندگیاش در این شرایط را حس کنم و از ته قلب برای او و روزهای از دست رفتهاش ناآرام شوم.
,
از غم و دردهای آن روز که از او سوال می کنم اشک در چشمانش حلقه می زند و قبل از بیان هر کلامی سیل اشک امان از کفش میبرد و از بین چروکهای صورتش بر روی لباسش جریان پیدا میکند.
, ,
دستانش را به سختی به سمت صورتش میبرد و در حالی که به سختی کلمات را در کنار هم میچیند تن ضعیف صدایش در گوشهایم میپیچید و میگوید: ناهید تمام زندگی من بود نمی توانم هیچگاه نبودنش را حس کنم و آرزو می کنم کاش من هم مانند او در آن زمان شهید شده بودم .
,
آری صحبت از ناهید است ، شهیدی که سمیه کردستان را برای همیشه جاویدان کرد و نامش همچنان در تاریخ ماندگار شد .
,
در دل اشک میریزم، انگار پدر ناهید هم از این همه رنج و سختی که دخترش در زیر بار آن طاقت و تاب از دست داده است، در دل اشک میریزد....
,
نخواستم جو سنگین سکوت حاکم بر اتاق بیش از این ما را محصور خود کند، این بود که پرسیدم،
,
از روحیات مذهبی دخترتان خاطره ای در ذهنتان مانده برایمان بگویید؟
ناهید دختری مهربان بود. چهار سال بیشتر نداشت اما تا سر کوچه هم که میرفت، محجبه بود. خیلی به حجابش اهمیت میداد، به دوستان و خواهرانش هم سفارش رعایت حجاب میکرد. بسیار هم اهل نظافت و تمیزی بود، یادم هست یک بار دیدم چادر سرش کرده و در چارچوب در حیاط نشسته گفتم: «ناهیدجان چرا نمیروی با بچهها بازی کنی؟!» گفت: «باران آمده زمین خیس است چادرم کثیف میشود.» به خاطر شرایط شغلیام زیاد به مأموریت میرفتم، هنگام خروج از خانه میآمد و من را در آغوش میگرفت. من همه فرزندانم را دوست داشتم اما رفتارهای محبتآمیز ناهید، او را دوستداشتنیتر کرده بود.
,
,
- از ناهید و خاطره ی آن دوران برایمان بگویید؟
بغضی آرام و گریان بر روی صورت چروکیده اش نمایان می شد اما با غرور خاصی از ناهید سخن میگوید: زمانی که کومله ناهید را ربود من در منطقه عملیاتی و در جبهههای جنگ بودم. وقتی از ربودنش مطلع شدم بسیار ناراحت و مضطرب شدم. بعد از ربوده شدن ناهید، کوچه پسکوچههای شهر را به دنبال او میگشتم. در آن گیروبند و هرج و مرج شهر، بیهیچ نتیجهای از جستوجو، کشانکشان خود را به خانه میرساندم تا شاید کابوس نبودنهای ناهیدم تمام شده و او را در خانه بیابم. به همسرم میگفتم: «تو نتوانستی از دخترمان مراقبت کنی؟!» اما او به خیلی از نقاط سنندج رفت تا ناهید را بیابد. فشار عصبی زیادی را هم تحمل کرد. در همین اوضاع و شرایط بود که پسرم علی را هفت ماهه به دنیا آورد.
,
, ,
- شهادت این شهید چه تاثیری بر خانواده شما داشت؟
تاثیر زیادی در روحیه همه ی ما گذاشت و روحیه مان ضعیف شد. در آن زمان از لحاظ امنیتی اصلأ در وضع مناسبی نبودیم راحت نمی توانستیم آمد و شد کنیم ولی در هر حال حاضر وضع فرق کرده ،امنیت خیلی زیاد شده ، زندگیمان تقریبا روال عادی خود را پیدا کرده است.
,
,
- شهیده علاقه مند بود در آینده چه کاره شود؟
ناهید به درس خیلی علاقه داشت و چیزی از شغل آینده نمی گفت ولی می دانم تحصیل علم را خیلی دوست داشت.
,
,
- شهیده اگر الان زنده بود، فکر می کنید فعالیت ها و مواضع سیاسی اش چگونه بود؟
اگر الان هم زنده بود همین راه را ادامه می داد او عاشق اسلام و قرآن و راه امام (ره) بود.او به انقلاب و آرمانهای انقلاب پایبند بود و اگر الان هم زنده بود پیرو راه امام(ره)بود.
,
,
- آیا شهیده سفارش یا وصیتی داشتتند؟
خواهرم همیشه یک اضطرابی در دلش وجود داشت و دائما بیان می کرد که من اسلام وقرآن و راه و آرمان امام(ره) را هیچ وقت ترک نخواهم کرد.
,
,
عشق به امام(ره) ناهید را آسمانی کرد و امروز به عنوان نماد پایداری و استقامت زنان ایران اسلامی در جهان شناساند، وجود شهدایی همچون ناهید در بین خیل شهدای مظلوم این استان نشان از عمق ولایت مداری و عشق این مردم به انقلاب و رهبر است.
,
دشمنان باید بدانند مردم شهیدپرور این استان برای دفاع از ارزش های انقلاب همیشه در عرصه حاضر بوده و با تقدیم هزاران ناهید دیگر اجازه هیچ گونه غلطی به آنان نخواهند داد.
, ,
- از نحوه ی پیوستن شهیده به سازمان پیشمرگان مسلمان کرد و حال و هوای آن روزها برایمان صحبت کنید؟
برای نخستین بار که امام(ره) را در تلویزیون دید دستش را روی صفحه تلویزیون کشید و گفت تنها آرزویم دین امام از نزدیک است و همانگونه که اشک در چشمانش حلقه بسته بود شروع به درد دل کردن با امام کرد.
,
,
اسارت 11 ماهه ناهید به دست گروهک های ضد انقلاب و شکنجه های زیادی که در این مدت از سوی آنان بر دختر نوجوانم شد همگی نشان از اوج مظلومیت او دارد.
,
ناهید در طول 11 ماه اسارت تنها به جرم دفاع از اسلام و مقتدایش بعد از تحمل سختی و شکنجه های بسیار زیاد به شهادت رسید.
,
کلام آخر......؟
نمیدانم چه در دل محمد فاتحی کرجو میگذشت، در میانه یک دنیا ناباوری. محمد پدر شهید مبهوت اسطورهاش میشود؛ مبهوت همت والای دخترش... نمیدانم شاید او هم چون من دوست داشت از ته دلش فریاد بزند. پدر مرور میکند بیپناهی فرزند را، آن لحظه که دخترش پناه میجست و او نبود تا کمک حالی برای فرزندش باشد.
,
, ,
انتهای پیام/پ
]