کافران دربارۀ آفرینش خود چگونه می‌اندیشند!؟
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی دانا به نقل از افکارنیوز؛ بر آنیم تا در این مجال، قطعاتی کوتاه و بلند از کتاب وحی را با نگاهی گزیده به انعکاس آن در ادبیات پارسی، از کتاب «در محضر قرآن» اثر ارزشمند استاد الهی قمشه‌ای پیشکش طالبان حق و جوینگان حقیقت کنیم تا چه قبول افتد و چه در نظر آید.

آیه ۲۴ سوره جاثیه

وَقَالُوا مَا هِیَ إِلَّا حَیَاتُنَا الدُّنْیَا نَمُوتُ وَنَحْیَا وَمَا یُهْلِکُنَا إِلَّا الدَّهْرُ وَمَا لَهُم بِذَلِکَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلَّا یَظُنُّونَ
و گفتند غیر از زندگانی دنیای ما [چیز دیگری] نیست می‌میریم و زنده می‌شویم و ما را جز طبیعت هلاک نمی‌کند [ولی] به این [مطلب] هیچ دانشی ندارند [و] جز [طریق] گمان نمی‌سپرند

عجب است از منکران الهیت که دلیل انکارشان را بر سخن انبیا خود می‌دانند و گویند ما به حرف نامعقول و آنچه مدرک و سندی بر آن نیست تکیه نداریم و با وسواس کامل قدم‌به‌قدم علم را دنبال می‌کنیم درحالی‌که خود سخنانی می‌گویند که هیچ مدرک و دلیلی بر آن نیست و از هیچ تجربه‌ای و تحقیقی بر نیامده است بلکه وهم و گمانی است که راه به دانایی.

از جمله سخنانشان این است که می‌گویند ما را جز این حیات دنیا حیات دیگری نخواهد بود درحالی‌که ایشان را هیچ حیاتی نبوده است و دارای حیات شده‌اند، چه استبعادی دارد که حیات دیگری نیز در پیش روی ایشان باشد و گویند ما در همین زمین حیات می‌یابیم و در همین زمین می‌میریم و جز این هیچ نیست درحالی‌که خود را می‌بینند که این‌همه غوغا در عالم از هیچ برآمده است.

زیرا اگر قدری به‌عقب برگردند این زمین جز بیغوله‌ای بی‌جان و ماده‌ای گذاران نبوده است و اکنون بنگرند که از پس پرده چه یوسف جمالانی بیرون آمده‌اند که هر کس در محراب ابرویی به ستایش و نیایش مشغول است و می‌گویند که ما را روزگار می‌آورد و روزگار محو می‌کند و مقصودشان از روزگار همین گذشت زمان و تغییر مستمر عالم است.

باز از خود نمی‌پرسند که این دهر نابینای بی‌جان و بی‌احساس و ادراک، موجوداتی چون منکران را که هزار غرور کمال در سر دارند و خدا را بنده نیستند و سر بر آسمان می‌سایند و به علم و دانایی خود فخر می‌کنند چگونه پدید آورده است.
ذاتِ نایافته از هستی، بخش کی تواند که شود هستی‌بخش

, شبکه اطلاع رسانی دانا, افکارنیوز؛ بر آنیم تا در این مجال، قطعاتی کوتاه و بلند از کتاب وحی را با نگاهی گزیده به انعکاس آن در ادبیات پارسی، از کتاب «در محضر قرآن» اثر ارزشمند استاد الهی قمشه‌ای پیشکش طالبان حق و جوینگان حقیقت کنیم تا چه قبول افتد و چه در نظر آید.

آیه ۲۴ سوره جاثیه

وَقَالُوا مَا هِیَ إِلَّا حَیَاتُنَا الدُّنْیَا نَمُوتُ وَنَحْیَا وَمَا یُهْلِکُنَا إِلَّا الدَّهْرُ وَمَا لَهُم بِذَلِکَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلَّا یَظُنُّونَ
و گفتند غیر از زندگانی دنیای ما [چیز دیگری] نیست می‌میریم و زنده می‌شویم و ما را جز طبیعت هلاک نمی‌کند [ولی] به این [مطلب] هیچ دانشی ندارند [و] جز [طریق] گمان نمی‌سپرند

عجب است از منکران الهیت که دلیل انکارشان را بر سخن انبیا خود می‌دانند و گویند ما به حرف نامعقول و آنچه مدرک و سندی بر آن نیست تکیه نداریم و با وسواس کامل قدم‌به‌قدم علم را دنبال می‌کنیم درحالی‌که خود سخنانی می‌گویند که هیچ مدرک و دلیلی بر آن نیست و از هیچ تجربه‌ای و تحقیقی بر نیامده است بلکه وهم و گمانی است که راه به دانایی.

از جمله سخنانشان این است که می‌گویند ما را جز این حیات دنیا حیات دیگری نخواهد بود درحالی‌که ایشان را هیچ حیاتی نبوده است و دارای حیات شده‌اند، چه استبعادی دارد که حیات دیگری نیز در پیش روی ایشان باشد و گویند ما در همین زمین حیات می‌یابیم و در همین زمین می‌میریم و جز این هیچ نیست درحالی‌که خود را می‌بینند که این‌همه غوغا در عالم از هیچ برآمده است.

زیرا اگر قدری به‌عقب برگردند این زمین جز بیغوله‌ای بی‌جان و ماده‌ای گذاران نبوده است و اکنون بنگرند که از پس پرده چه یوسف جمالانی بیرون آمده‌اند که هر کس در محراب ابرویی به ستایش و نیایش مشغول است و می‌گویند که ما را روزگار می‌آورد و روزگار محو می‌کند و مقصودشان از روزگار همین گذشت زمان و تغییر مستمر عالم است.

باز از خود نمی‌پرسند که این دهر نابینای بی‌جان و بی‌احساس و ادراک، موجوداتی چون منکران را که هزار غرور کمال در سر دارند و خدا را بنده نیستند و سر بر آسمان می‌سایند و به علم و دانایی خود فخر می‌کنند چگونه پدید آورده است.
ذاتِ نایافته از هستی، بخش کی تواند که شود هستی‌بخش
, افکارنیوز,
,
, آیه ۲۴ سوره جاثیه,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,

انتهای پیام/

]
از جمله سخنانشان این است که می‌گویند ما را جز این حیات دنیا حیات دیگری نخواهد بود درحالی‌که ایشان را هیچ حیاتی نبوده است و دارای حیات شده‌اند.