مصرف گرایی به سبک رئیس جمهور عدالتخواه
ما در باب «مصرف» شاهد فروپاشی ذهنیتهای قدیم هستیم، به گونهای که تصویر فرهنگ و مصرف گرایی از آن به شکلی بیگانه جلوه گر شده است. از سوی دیگر ساختار جدیدی بر اساس تصوّرات ناشناختهی چند سال پیش در حال شکل گرفتن است.
[
پیروزی ایران در مسابقه فوتبال مقدماتی جام جهانی، همگان را دلشاد نمود و برای بار دوم در هفته اخیر، نظاره گر خوشحالی مردم در کف خیابانهای کشور بودیم. در این مسئله تردیدی نیست که شادی و تفریح از ابزارهای لازم و ضروری پویایی اجتماعی است و نیروی محرکهی کار و تلاش است. سوالی که در اینجا مطرح میشود این است که چرا از میان تمام ورزشها و پدیدههای دیگر، فقط نسبت به پیروزی فوتبال اینهمه شادی و شعف اجتماعی و رسانهای و دولتی ایجاد می شود؟
پاسخ به این پرسش آسان نیست و موضوع یادداشت حاضر نیز بررسی این واقعه اجتماعی- سیاسی نیست ولی به هر حال ورزش یک امر اجتماعی پرطرفدار است که بایستی با احتیاط در این زمینه کاوش نمود.
فدراسیون فوتبال از هزینهبر ترین و بزرگترین فداراسیونهای ورزشی کشور است که البته محل تقاطع فسادهای شگرفی نیز شده است. از قبیل فاجعه اخلاقی دو بازیکن در مسابقه رسمی در سال گذشته و زدوبندهای پشت پرده که گهگاهی رسانهای میشوند. اما روز گذشته اتفاقی بسیار عجیب دیگر رخ داد که از آن به عنوان هدیه رئیس جمهور به بازیکنان تیم ملی نام برده شد:50میلیون تومان به همراه مجوز واردات خودرو.در نظر مردم و اهل مملکت پوشیده نیست که بایستی تلاشهای مدال آوران و افتخار آفرینان عرصهی جهانی را عرج نمود و از ایشان قدردانی کرد اما با قاعده و ضابطه و نه فلّهای و لجام گسیخته !!!
یک الگوی نابهنجاری که در هدیه رئیس جمهور عدالتخواه ممکن است نهادینه شود، مصرف گرایی اسرافگونه است که بیشباهت به سبک زندگی غربی و ملحدانه نیست. کشوری که چرخهای تولیدش از حرکت باز ایستادهاندو حقوق ماهانهی برخی کارکنان به تعویق افتاده است و با رکود بیسابقهی اقتصادی مواجه شده و از تهیهی ارز داروهای ضروری و فوتی ناتوان است و ... ، چگونه میشود که بالاترین مقام اجرایی آن به فوتبالیستهایش این چنین بذل و بخشش میکند؟
نگارنده منکر تاثیر و اهمیت پیروزی تیم ایران در فضای فرحزای کشور نیست ولی به چه قیمت و کیفیتی؟ این سبک از هدیه که بیشباهت به بذل و بخششهای فئودالی نیست، فرهنگ مصرفی و اسراف کاری را رواج میدهد، فرهنگی که به شدت پایههای هویتی ما را در عصر کنونی تهدید میکند. اگر بازیکنان تیم ملی موفقیتی را کسب کردهاند و دل ملت شاد شده است، سزاوار است «جو گیر» شده و بیحساب و کتاب از بیتالمال محرومان و مظلومان بخشش شود؟
در این سرا، هر ساله تعداد فراوانی در عرصههای علمی و ورزشی افتخار آفرینی میشود مانند صعود تیم کوهنوردی به اورست، راهیابی تیم بسکتبال و والیبال به لیگ جهانی و یا نفرات برتر المپیادهای علمی جهانی؛ اما آنچه موجب شگفتی میشود، این است که زمانی که نوبت به فوتبال میرسد، رسم و رسوم تقدیر و تشکر متحول میشود و سیل عظیم تقدیر و تشکر نثار تیم ملی فوتبال میشود.
آقای رئیس جمهور؛ اگر فوتبالیستها بر اساس غیرت ایرانی و وظیفهی ملی انجام مسولیت نموده و مستحق پاداشهای میلیونی میشوند، آیا ورزشکاران دیگر رشتهها که موفق به حضور در عرصههای جهانی و پیروزی در آن پیکارها میشوند، لیاقت این پاداشها را ندارند؟ آیا اهمیت مدال آوری مخترعان و نخبگان در مسابقات بینالمللی، کمتر از فوتبالیستهاست که مورد تقدیر و تشکر کم مایه و به دور از تشریفات قرار میگیرند؟ پس عدالت کجا رفته است؟! که در هر جا مورد علاقه ما باشد حاضر است و در غیر این صورت، غیبتاش را رد میکنیم ! اگر فرهنگ اسلامی در دورهای اوج میگیرد و باعث شکل گیری و اعتلای تمدن اسلامی میشود، دلیلش بزرگ شمردن دانش و دانشمند، و اجتماعی کردن دانش است و نه هیجان افزایی اجتماعی که صرفا مورد استفاده رسانهای داشته باشد.
اکنون اگر به درستی به شیوهی پاداش دهی توجه کنیم، به آسانی در مییابیم که هر نوع ورزشی که بیشتر مورد اقبال عمومی و رسانهای قرار میگیرد و موجبات خوراک شهرت افزونتری را فراهم میسازد و بهتر میشود «هیاهو» به وسیلهی آن ایجاد کرد، از فرصت بالاتری جهت تکریم و بزرگداشت بهرهمند میشود. در اینجا کیفیت و آئین جوانمردی قیمتی ندارد بلکه سروصدا ارجمند است.
بر اساس آنچه در این جا ذکر شد، نوعی مصرف گرایی و اسراف کاری در واردات خودرو به عنوان پاداش انجام وظیفه، نهفته است که با ساده زیستی رئیس جمهور و اعضای کابینه که این پاداش را مصوب نمودهاند، در تناقض است. همچنین در زمانی که کشور نیازمند ارز است، صحیح مینماید که عدهای اتومبیلهای لوکس با ارز مبادلهای وارد کرده و در خیابانهای پایتخت مانور ثروت و تجمل دهند؟ در این جا ممکن است گفته شود که تعداد اعضای تیم ملی محدود است و آسیبی به فرهنگ و اقتصاد وارد نمیکند! نکتهای که نباید نادیده انگاشته شود این است که این رفتارها تبدیل به الگو میشوند و در میان ورزشکاران رواج پیدا میکنند که تبدیل به آفت ورزش کشورمان شده و در نتیجه : ورزش برای پاداش میشود و توقع ایشان بالا میرود. مسئلهای که با رسالت و کارکرد ورزش ناهمخوان است.
ما در باب «مصرف» شاهد فروپاشی ذهنیتهای قدیم هستیم، به گونهای که تصویر فرهنگ و مصرف گرایی از آن به شکلی بیگانه جلوه گر شده است. از سوی دیگر ساختار جدیدی بر اساس تصوّرات ناشناختهی چند سال قبل در حال شکل گرفتن است. به خلاف آنچه از یک دولت به ظاهر مخالف با تولیدات و عادات فرهنگی وارداتی از غرب انتظار میرود، دولت به گونهای ناخواسته/ خواسته، فرهنگ مصرفی را با پاداش دهی به فوتبالیستها که برای جبران کمبودها و کمکاریهایی که در گذشته روا داشته شده است- تشویق میکند.
راههای زیادی برای تقدیر و تشکر از افتخارآفرینان این مرز بوم وجود دارد که لزوما به مصرف گرایی و ترویج روحیهی اشرافی گری منجر نشوند. فوتبال نماد تفریح و سرگرمی فرهنگ آنگلوساکسونی است و بهترین بستر آن هم سرمایه داری غربی است. در این ورزش، روحیهی پهلوانی ایرانی و منش جوانمردی محلی از بروز ندارد، زیرا که در خارج از خاک این کشور پدیدار شده و با فرهنگی متفاوت شکل گرفته است؛ اما به مرور زمان دارای جایگاهی خاص در فرهنگ ایرانی شده است. در صورتی رواست از فوتبال اینچنین تقدیر به عمل بیاید که در کنار آن، دیگر ورزشها نیز از موهبات ریاست جمهوری عدالتخواه بهرهمند گردند.
در دوره شکوفایی تمدن اسلامی، در مسئلهای که اسراف معنایی نداشت، رواج دانش و دانشپروری بود و در زمینه تامین کاغذ و اختصاص مکان و دیگر امکانات، نهایت بذل و بخشش میشد. اما حالا چه شده است در این دوره که بودجههای آموزشی- پژوهشی کاهش چشمگیری پیدا کرده، رئیس جمهور عدالتخواه با دست باز، بیتالمال را تقدیم میکند؟ تکرار میشود که نگارنده مخالف تقدیر از افتخارآفرینان نیست اما نگران رواج فرهنگ مصرف گرایی توسط دولت اسلامی است که آفت تولید و بهرهوری و فاسد کننده اخلاق اجتماعی است. بر اساس چه منطقی هیئت دولت مصوب میکند که بازیکنان تیم ملی که امروزه معرف فرهنگ و تمدن ایران اسلامی قلمداد میشوند، پورشه و لامبورگینی وارد کنند و در جلوی چشمان مستضعفین و محرومان، نمایش ثروت دهند؟ این مصوبه دولت با کدامین ارزشها و آرمانهای انقلاب اسلامی و شعارهای انتخاباتی محمود احمدی نژاد در هشت سال پیش سازگاری دارد.
,
, ,
پیروزی ایران در مسابقه فوتبال مقدماتی جام جهانی، همگان را دلشاد نمود و برای بار دوم در هفته اخیر، نظاره گر خوشحالی مردم در کف خیابانهای کشور بودیم. در این مسئله تردیدی نیست که شادی و تفریح از ابزارهای لازم و ضروری پویایی اجتماعی است و نیروی محرکهی کار و تلاش است. سوالی که در اینجا مطرح میشود این است که چرا از میان تمام ورزشها و پدیدههای دیگر، فقط نسبت به پیروزی فوتبال اینهمه شادی و شعف اجتماعی و رسانهای و دولتی ایجاد می شود؟
پاسخ به این پرسش آسان نیست و موضوع یادداشت حاضر نیز بررسی این واقعه اجتماعی- سیاسی نیست ولی به هر حال ورزش یک امر اجتماعی پرطرفدار است که بایستی با احتیاط در این زمینه کاوش نمود.
فدراسیون فوتبال از هزینهبر ترین و بزرگترین فداراسیونهای ورزشی کشور است که البته محل تقاطع فسادهای شگرفی نیز شده است. از قبیل فاجعه اخلاقی دو بازیکن در مسابقه رسمی در سال گذشته و زدوبندهای پشت پرده که گهگاهی رسانهای میشوند. اما روز گذشته اتفاقی بسیار عجیب دیگر رخ داد که از آن به عنوان هدیه رئیس جمهور به بازیکنان تیم ملی نام برده شد:50میلیون تومان به همراه مجوز واردات خودرو.در نظر مردم و اهل مملکت پوشیده نیست که بایستی تلاشهای مدال آوران و افتخار آفرینان عرصهی جهانی را عرج نمود و از ایشان قدردانی کرد اما با قاعده و ضابطه و نه فلّهای و لجام گسیخته !!!
یک الگوی نابهنجاری که در هدیه رئیس جمهور عدالتخواه ممکن است نهادینه شود، مصرف گرایی اسرافگونه است که بیشباهت به سبک زندگی غربی و ملحدانه نیست. کشوری که چرخهای تولیدش از حرکت باز ایستادهاندو حقوق ماهانهی برخی کارکنان به تعویق افتاده است و با رکود بیسابقهی اقتصادی مواجه شده و از تهیهی ارز داروهای ضروری و فوتی ناتوان است و ... ، چگونه میشود که بالاترین مقام اجرایی آن به فوتبالیستهایش این چنین بذل و بخشش میکند؟
نگارنده منکر تاثیر و اهمیت پیروزی تیم ایران در فضای فرحزای کشور نیست ولی به چه قیمت و کیفیتی؟ این سبک از هدیه که بیشباهت به بذل و بخششهای فئودالی نیست، فرهنگ مصرفی و اسراف کاری را رواج میدهد، فرهنگی که به شدت پایههای هویتی ما را در عصر کنونی تهدید میکند. اگر بازیکنان تیم ملی موفقیتی را کسب کردهاند و دل ملت شاد شده است، سزاوار است «جو گیر» شده و بیحساب و کتاب از بیتالمال محرومان و مظلومان بخشش شود؟
در این سرا، هر ساله تعداد فراوانی در عرصههای علمی و ورزشی افتخار آفرینی میشود مانند صعود تیم کوهنوردی به اورست، راهیابی تیم بسکتبال و والیبال به لیگ جهانی و یا نفرات برتر المپیادهای علمی جهانی؛ اما آنچه موجب شگفتی میشود، این است که زمانی که نوبت به فوتبال میرسد، رسم و رسوم تقدیر و تشکر متحول میشود و سیل عظیم تقدیر و تشکر نثار تیم ملی فوتبال میشود.
آقای رئیس جمهور؛ اگر فوتبالیستها بر اساس غیرت ایرانی و وظیفهی ملی انجام مسولیت نموده و مستحق پاداشهای میلیونی میشوند، آیا ورزشکاران دیگر رشتهها که موفق به حضور در عرصههای جهانی و پیروزی در آن پیکارها میشوند، لیاقت این پاداشها را ندارند؟ آیا اهمیت مدال آوری مخترعان و نخبگان در مسابقات بینالمللی، کمتر از فوتبالیستهاست که مورد تقدیر و تشکر کم مایه و به دور از تشریفات قرار میگیرند؟ پس عدالت کجا رفته است؟! که در هر جا مورد علاقه ما باشد حاضر است و در غیر این صورت، غیبتاش را رد میکنیم ! اگر فرهنگ اسلامی در دورهای اوج میگیرد و باعث شکل گیری و اعتلای تمدن اسلامی میشود، دلیلش بزرگ شمردن دانش و دانشمند، و اجتماعی کردن دانش است و نه هیجان افزایی اجتماعی که صرفا مورد استفاده رسانهای داشته باشد.
اکنون اگر به درستی به شیوهی پاداش دهی توجه کنیم، به آسانی در مییابیم که هر نوع ورزشی که بیشتر مورد اقبال عمومی و رسانهای قرار میگیرد و موجبات خوراک شهرت افزونتری را فراهم میسازد و بهتر میشود «هیاهو» به وسیلهی آن ایجاد کرد، از فرصت بالاتری جهت تکریم و بزرگداشت بهرهمند میشود. در اینجا کیفیت و آئین جوانمردی قیمتی ندارد بلکه سروصدا ارجمند است.
بر اساس آنچه در این جا ذکر شد، نوعی مصرف گرایی و اسراف کاری در واردات خودرو به عنوان پاداش انجام وظیفه، نهفته است که با ساده زیستی رئیس جمهور و اعضای کابینه که این پاداش را مصوب نمودهاند، در تناقض است. همچنین در زمانی که کشور نیازمند ارز است، صحیح مینماید که عدهای اتومبیلهای لوکس با ارز مبادلهای وارد کرده و در خیابانهای پایتخت مانور ثروت و تجمل دهند؟ در این جا ممکن است گفته شود که تعداد اعضای تیم ملی محدود است و آسیبی به فرهنگ و اقتصاد وارد نمیکند! نکتهای که نباید نادیده انگاشته شود این است که این رفتارها تبدیل به الگو میشوند و در میان ورزشکاران رواج پیدا میکنند که تبدیل به آفت ورزش کشورمان شده و در نتیجه : ورزش برای پاداش میشود و توقع ایشان بالا میرود. مسئلهای که با رسالت و کارکرد ورزش ناهمخوان است.
ما در باب «مصرف» شاهد فروپاشی ذهنیتهای قدیم هستیم، به گونهای که تصویر فرهنگ و مصرف گرایی از آن به شکلی بیگانه جلوه گر شده است. از سوی دیگر ساختار جدیدی بر اساس تصوّرات ناشناختهی چند سال قبل در حال شکل گرفتن است. به خلاف آنچه از یک دولت به ظاهر مخالف با تولیدات و عادات فرهنگی وارداتی از غرب انتظار میرود، دولت به گونهای ناخواسته/ خواسته، فرهنگ مصرفی را با پاداش دهی به فوتبالیستها که برای جبران کمبودها و کمکاریهایی که در گذشته روا داشته شده است- تشویق میکند.
راههای زیادی برای تقدیر و تشکر از افتخارآفرینان این مرز بوم وجود دارد که لزوما به مصرف گرایی و ترویج روحیهی اشرافی گری منجر نشوند. فوتبال نماد تفریح و سرگرمی فرهنگ آنگلوساکسونی است و بهترین بستر آن هم سرمایه داری غربی است. در این ورزش، روحیهی پهلوانی ایرانی و منش جوانمردی محلی از بروز ندارد، زیرا که در خارج از خاک این کشور پدیدار شده و با فرهنگی متفاوت شکل گرفته است؛ اما به مرور زمان دارای جایگاهی خاص در فرهنگ ایرانی شده است. در صورتی رواست از فوتبال اینچنین تقدیر به عمل بیاید که در کنار آن، دیگر ورزشها نیز از موهبات ریاست جمهوری عدالتخواه بهرهمند گردند.
در دوره شکوفایی تمدن اسلامی، در مسئلهای که اسراف معنایی نداشت، رواج دانش و دانشپروری بود و در زمینه تامین کاغذ و اختصاص مکان و دیگر امکانات، نهایت بذل و بخشش میشد. اما حالا چه شده است در این دوره که بودجههای آموزشی- پژوهشی کاهش چشمگیری پیدا کرده، رئیس جمهور عدالتخواه با دست باز، بیتالمال را تقدیم میکند؟ تکرار میشود که نگارنده مخالف تقدیر از افتخارآفرینان نیست اما نگران رواج فرهنگ مصرف گرایی توسط دولت اسلامی است که آفت تولید و بهرهوری و فاسد کننده اخلاق اجتماعی است. بر اساس چه منطقی هیئت دولت مصوب میکند که بازیکنان تیم ملی که امروزه معرف فرهنگ و تمدن ایران اسلامی قلمداد میشوند، پورشه و لامبورگینی وارد کنند و در جلوی چشمان مستضعفین و محرومان، نمایش ثروت دهند؟ این مصوبه دولت با کدامین ارزشها و آرمانهای انقلاب اسلامی و شعارهای انتخاباتی محمود احمدی نژاد در هشت سال پیش سازگاری دارد.,
, پیروزی ایران در مسابقه فوتبال مقدماتی جام جهانی، همگان را دلشاد نمود و برای بار دوم در هفته اخیر، نظاره گر خوشحالی مردم در کف خیابانهای کشور بودیم. در این مسئله تردیدی نیست که شادی و تفریح از ابزارهای لازم و ضروری پویایی اجتماعی است و نیروی محرکهی کار و تلاش است. سوالی که در اینجا مطرح میشود این است که چرا از میان تمام ورزشها و پدیدههای دیگر، فقط نسبت به پیروزی فوتبال اینهمه شادی و شعف اجتماعی و رسانهای و دولتی ایجاد می شود؟, پیروزی ایران در مسابقه فوتبال مقدماتی جام جهانی، همگان را دلشاد نمود و برای بار دوم در هفته اخیر، نظاره گر خوشحالی مردم در کف خیابانهای کشور بودیم. در این مسئله تردیدی نیست که شادی و تفریح از ابزارهای لازم و ضروری پویایی اجتماعی است و نیروی محرکهی کار و تلاش است. سوالی که در اینجا مطرح میشود این است که چرا از میان تمام ورزشها و پدیدههای دیگر، فقط نسبت به پیروزی فوتبال اینهمه شادی و شعف اجتماعی و رسانهای و دولتی ایجاد می شود؟,
, پاسخ به این پرسش آسان نیست و موضوع یادداشت حاضر نیز بررسی این واقعه اجتماعی- سیاسی نیست ولی به هر حال ورزش یک امر اجتماعی پرطرفدار است که بایستی با احتیاط در این زمینه کاوش نمود.,
,
, فدراسیون فوتبال از هزینهبر ترین و بزرگترین فداراسیونهای ورزشی کشور است که البته محل تقاطع فسادهای شگرفی نیز شده است. از قبیل فاجعه اخلاقی دو بازیکن در مسابقه رسمی در سال گذشته و زدوبندهای پشت پرده که گهگاهی رسانهای میشوند. اما روز گذشته اتفاقی بسیار عجیب دیگر رخ داد که از آن به عنوان هدیه رئیس جمهور به بازیکنان تیم ملی نام برده شد:50میلیون تومان به همراه مجوز واردات خودرو.در نظر مردم و اهل مملکت پوشیده نیست که بایستی تلاشهای مدال آوران و افتخار آفرینان عرصهی جهانی را عرج نمود و از ایشان قدردانی کرد اما با قاعده و ضابطه و نه فلّهای و لجام گسیخته !!!
یک الگوی نابهنجاری که در هدیه رئیس جمهور عدالتخواه ممکن است نهادینه شود، مصرف گرایی اسرافگونه است که بیشباهت به سبک زندگی غربی و ملحدانه نیست. کشوری که چرخهای تولیدش از حرکت باز ایستادهاندو حقوق ماهانهی برخی کارکنان به تعویق افتاده است و با رکود بیسابقهی اقتصادی مواجه شده و از تهیهی ارز داروهای ضروری و فوتی ناتوان است و ... ، چگونه میشود که بالاترین مقام اجرایی آن به فوتبالیستهایش این چنین بذل و بخشش میکند؟, فدراسیون فوتبال از هزینهبر ترین و بزرگترین فداراسیونهای ورزشی کشور است که البته محل تقاطع فسادهای شگرفی نیز شده است. از قبیل فاجعه اخلاقی دو بازیکن در مسابقه رسمی در سال گذشته و زدوبندهای پشت پرده که گهگاهی رسانهای میشوند. اما روز گذشته اتفاقی بسیار عجیب دیگر رخ داد که از آن به عنوان هدیه رئیس جمهور به بازیکنان تیم ملی نام برده شد:50میلیون تومان به همراه مجوز واردات خودرو.در نظر مردم و اهل مملکت پوشیده نیست که بایستی تلاشهای مدال آوران و افتخار آفرینان عرصهی جهانی را عرج نمود و از ایشان قدردانی کرد اما با قاعده و ضابطه و نه فلّهای و لجام گسیخته !!!
یک الگوی نابهنجاری که در هدیه رئیس جمهور عدالتخواه ممکن است نهادینه شود، مصرف گرایی اسرافگونه است که بیشباهت به سبک زندگی غربی و ملحدانه نیست. کشوری که چرخهای تولیدش از حرکت باز ایستادهاندو حقوق ماهانهی برخی کارکنان به تعویق افتاده است و با رکود بیسابقهی اقتصادی مواجه شده و از تهیهی ارز داروهای ضروری و فوتی ناتوان است و ... ، چگونه میشود که بالاترین مقام اجرایی آن به فوتبالیستهایش این چنین بذل و بخشش میکند؟, 50میلیون تومان به همراه مجوز واردات خودرو., 50,
,
, یک الگوی نابهنجاری که در هدیه رئیس جمهور عدالتخواه ممکن است نهادینه شود، مصرف گرایی اسراف, گونه است که بیشباهت به سبک زندگی غربی و ملحدانه نیست. کشوری که چرخهای تولیدش از حرکت باز ایستادهاندو حقوق ماهانهی برخی کارکنان به تعویق افتاده است و با رکود بیسابقهی اقتصادی مواجه شده و از تهیهی ارز داروهای ضروری و فوتی ناتوان است و ... ، چگونه میشود که بالاترین مقام اجرایی آن به فوتبالیستهایش این چنین بذل و بخشش میکند؟,
,
, نگارنده منکر تاثیر و اهمیت پیروزی تیم ایران در فضای فرحزای کشور نیست ولی به چه قیمت و کیفیتی؟ این سبک از هدیه که بیشباهت به بذل و بخششهای فئودالی نیست، فرهنگ مصرفی و اسراف کاری را رواج میدهد، فرهنگی که به شدت پایههای هویتی ما را در عصر کنونی تهدید میکند. اگر بازیکنان تیم ملی موفقیتی را کسب کردهاند و دل ملت شاد شده است، سزاوار است «جو گیر» شده و بیحساب و کتاب از بیتالمال محرومان و مظلومان بخشش شود؟, نگارنده منکر تاثیر و اهمیت پیروزی تیم ایران در فضای فرحزای کشور نیست ولی به چه قیمت و کیفیتی؟ این سبک از هدیه که بیشباهت به بذل و بخششهای فئودالی نیست، فرهنگ مصرفی و اسراف کاری را رواج میدهد، فرهنگی که به شدت پایههای هویتی ما را در عصر کنونی تهدید میکند. اگر بازیکنان تیم ملی موفقیتی را کسب کردهاند و دل ملت شاد شده است، سزاوار است «جو گیر» شده و بیحساب و کتاب از بیتالمال محرومان و مظلومان بخشش شود؟,
,
, در این سرا، هر ساله تعداد فراوانی در عرصههای علمی و ورزشی افتخار آفرینی میشود مانند صعود تیم کوهنوردی به اورست، راهیابی تیم بسکتبال و والیبال به لیگ جهانی و یا نفرات برتر المپیادهای علمی جهانی؛ اما آنچه موجب شگفتی میشود، این است که زمانی که نوبت به فوتبال میرسد، رسم و رسوم تقدیر و تشکر متحول میشود و سیل عظیم تقدیر و تشکر نثار تیم ملی فوتبال میشود., در این سرا، هر ساله تعداد فراوانی در عرصههای علمی و ورزشی افتخار آفرینی میشود مانند صعود تیم کوهنوردی به اورست، راهیابی تیم بسکتبال و والیبال به لیگ جهانی و یا نفرات برتر المپیادهای علمی جهانی؛ اما آنچه موجب شگفتی میشود، این است که زمانی که نوبت به فوتبال میرسد، رسم و رسوم تقدیر و تشکر متحول میشود و سیل عظیم تقدیر و تشکر نثار تیم ملی فوتبال میشود.,
, ,
,
, آقای رئیس جمهور؛ اگر فوتبالیستها بر اساس غیرت ایرانی و وظیفهی ملی انجام مسولیت نموده و مستحق پاداشهای میلیونی میشوند، آیا ورزشکاران دیگر رشتهها که موفق به حضور در عرصههای جهانی و پیروزی در آن پیکارها میشوند، لیاقت این پاداشها را ندارند؟ آیا اهمیت مدال آوری مخترعان و نخبگان در مسابقات بینالمللی، کمتر از فوتبالیستهاست که مورد تقدیر و تشکر کم مایه و به دور از تشریفات قرار میگیرند؟ پس عدالت کجا رفته است؟! که در هر جا مورد علاقه ما باشد حاضر است و در غیر این صورت، غیبتاش را رد میکنیم ! اگر فرهنگ اسلامی در دورهای اوج میگیرد و باعث شکل گیری و اعتلای تمدن اسلامی میشود، دلیلش بزرگ شمردن دانش و دانشمند، و اجتماعی کردن دانش است و نه هیجان افزایی اجتماعی که صرفا مورد استفاده رسانهای داشته باشد.
اکنون اگر به درستی به شیوهی پاداش دهی توجه کنیم، به آسانی در مییابیم که هر نوع ورزشی که بیشتر مورد اقبال عمومی و رسانهای قرار میگیرد و موجبات خوراک شهرت افزونتری را فراهم میسازد و بهتر میشود «هیاهو» به وسیلهی آن ایجاد کرد، از فرصت بالاتری جهت تکریم و بزرگداشت بهرهمند میشود. در اینجا کیفیت و آئین جوانمردی قیمتی ندارد بلکه سروصدا ارجمند است.
بر اساس آنچه در این جا ذکر شد، نوعی مصرف گرایی و اسراف کاری در واردات خودرو به عنوان پاداش انجام وظیفه، نهفته است که با ساده زیستی رئیس جمهور و اعضای کابینه که این پاداش را مصوب نمودهاند، در تناقض است. همچنین در زمانی که کشور نیازمند ارز است، صحیح مینماید که عدهای اتومبیلهای لوکس با ارز مبادلهای وارد کرده و در خیابانهای پایتخت مانور ثروت و تجمل دهند؟ در این جا ممکن است گفته شود که تعداد اعضای تیم ملی محدود است و آسیبی به فرهنگ و اقتصاد وارد نمیکند! نکتهای که نباید نادیده انگاشته شود این است که این رفتارها تبدیل به الگو میشوند و در میان ورزشکاران رواج پیدا میکنند که تبدیل به آفت ورزش کشورمان شده و در نتیجه : ورزش برای پاداش میشود و توقع ایشان بالا میرود. مسئلهای که با رسالت و کارکرد ورزش ناهمخوان است.
ما در باب «مصرف» شاهد فروپاشی ذهنیتهای قدیم هستیم، به گونهای که تصویر فرهنگ و مصرف گرایی از آن به شکلی بیگانه جلوه گر شده است. از سوی دیگر ساختار جدیدی بر اساس تصوّرات ناشناختهی چند سال قبل در حال شکل گرفتن است. به خلاف آنچه از یک دولت به ظاهر مخالف با تولیدات و عادات فرهنگی وارداتی از غرب انتظار میرود، دولت به گونهای ناخواسته/ خواسته، فرهنگ مصرفی را با پاداش دهی به فوتبالیستها که برای جبران کمبودها و کمکاریهایی که در گذشته روا داشته شده است- تشویق میکند.
راههای زیادی برای تقدیر و تشکر از افتخارآفرینان این مرز بوم وجود دارد که لزوما به مصرف گرایی و ترویج روحیهی اشرافی گری منجر نشوند. فوتبال نماد تفریح و سرگرمی فرهنگ آنگلوساکسونی است و بهترین بستر آن هم سرمایه داری غربی است. در این ورزش، روحیهی پهلوانی ایرانی و منش جوانمردی محلی از بروز ندارد، زیرا که در خارج از خاک این کشور پدیدار شده و با فرهنگی متفاوت شکل گرفته است؛ اما به مرور زمان دارای جایگاهی خاص در فرهنگ ایرانی شده است. در صورتی رواست از فوتبال اینچنین تقدیر به عمل بیاید که در کنار آن، دیگر ورزشها نیز از موهبات ریاست جمهوری عدالتخواه بهرهمند گردند.
در دوره شکوفایی تمدن اسلامی، در مسئلهای که اسراف معنایی نداشت، رواج دانش و دانشپروری بود و در زمینه تامین کاغذ و اختصاص مکان و دیگر امکانات، نهایت بذل و بخشش میشد. اما حالا چه شده است در این دوره که بودجههای آموزشی- پژوهشی کاهش چشمگیری پیدا کرده، رئیس جمهور عدالتخواه با دست باز، بیتالمال را تقدیم میکند؟ تکرار میشود که نگارنده مخالف تقدیر از افتخارآفرینان نیست اما نگران رواج فرهنگ مصرف گرایی توسط دولت اسلامی است که آفت تولید و بهرهوری و فاسد کننده اخلاق اجتماعی است. بر اساس چه منطقی هیئت دولت مصوب میکند که بازیکنان تیم ملی که امروزه معرف فرهنگ و تمدن ایران اسلامی قلمداد میشوند، پورشه و لامبورگینی وارد کنند و در جلوی چشمان مستضعفین و محرومان، نمایش ثروت دهند؟ این مصوبه دولت با کدامین ارزشها و آرمانهای انقلاب اسلامی و شعارهای انتخاباتی محمود احمدی نژاد در هشت سال پیش سازگاری دارد., آقای رئیس جمهور؛ اگر فوتبالیستها بر اساس غیرت ایرانی و وظیفهی ملی انجام مسولیت نموده و مستحق پاداشهای میلیونی میشوند، آیا ورزشکاران دیگر رشتهها که موفق به حضور در عرصههای جهانی و پیروزی در آن پیکارها میشوند، لیاقت این پاداشها را ندارند؟ آیا اهمیت مدال آوری مخترعان و نخبگان در مسابقات بینالمللی، کمتر از فوتبالیستهاست که مورد تقدیر و تشکر کم مایه و به دور از تشریفات قرار میگیرند؟ پس عدالت کجا رفته است؟! که در هر جا مورد علاقه ما باشد حاضر است و در غیر این صورت، غیبتاش را رد میکنیم ! اگر فرهنگ اسلامی در دورهای اوج میگیرد و باعث شکل گیری و اعتلای تمدن اسلامی میشود، دلیلش بزرگ شمردن دانش و دانشمند، و اجتماعی کردن دانش است و نه هیجان افزایی اجتماعی که صرفا مورد استفاده رسانهای داشته باشد.
اکنون اگر به درستی به شیوهی پاداش دهی توجه کنیم، به آسانی در مییابیم که هر نوع ورزشی که بیشتر مورد اقبال عمومی و رسانهای قرار میگیرد و موجبات خوراک شهرت افزونتری را فراهم میسازد و بهتر میشود «هیاهو» به وسیلهی آن ایجاد کرد، از فرصت بالاتری جهت تکریم و بزرگداشت بهرهمند میشود. در اینجا کیفیت و آئین جوانمردی قیمتی ندارد بلکه سروصدا ارجمند است.
بر اساس آنچه در این جا ذکر شد، نوعی مصرف گرایی و اسراف کاری در واردات خودرو به عنوان پاداش انجام وظیفه، نهفته است که با ساده زیستی رئیس جمهور و اعضای کابینه که این پاداش را مصوب نمودهاند، در تناقض است. همچنین در زمانی که کشور نیازمند ارز است، صحیح مینماید که عدهای اتومبیلهای لوکس با ارز مبادلهای وارد کرده و در خیابانهای پایتخت مانور ثروت و تجمل دهند؟ در این جا ممکن است گفته شود که تعداد اعضای تیم ملی محدود است و آسیبی به فرهنگ و اقتصاد وارد نمیکند! نکتهای که نباید نادیده انگاشته شود این است که این رفتارها تبدیل به الگو میشوند و در میان ورزشکاران رواج پیدا میکنند که تبدیل به آفت ورزش کشورمان شده و در نتیجه : ورزش برای پاداش میشود و توقع ایشان بالا میرود. مسئلهای که با رسالت و کارکرد ورزش ناهمخوان است.
ما در باب «مصرف» شاهد فروپاشی ذهنیتهای قدیم هستیم، به گونهای که تصویر فرهنگ و مصرف گرایی از آن به شکلی بیگانه جلوه گر شده است. از سوی دیگر ساختار جدیدی بر اساس تصوّرات ناشناختهی چند سال قبل در حال شکل گرفتن است. به خلاف آنچه از یک دولت به ظاهر مخالف با تولیدات و عادات فرهنگی وارداتی از غرب انتظار میرود، دولت به گونهای ناخواسته/ خواسته، فرهنگ مصرفی را با پاداش دهی به فوتبالیستها که برای جبران کمبودها و کمکاریهایی که در گذشته روا داشته شده است- تشویق میکند.
راههای زیادی برای تقدیر و تشکر از افتخارآفرینان این مرز بوم وجود دارد که لزوما به مصرف گرایی و ترویج روحیهی اشرافی گری منجر نشوند. فوتبال نماد تفریح و سرگرمی فرهنگ آنگلوساکسونی است و بهترین بستر آن هم سرمایه داری غربی است. در این ورزش، روحیهی پهلوانی ایرانی و منش جوانمردی محلی از بروز ندارد، زیرا که در خارج از خاک این کشور پدیدار شده و با فرهنگی متفاوت شکل گرفته است؛ اما به مرور زمان دارای جایگاهی خاص در فرهنگ ایرانی شده است. در صورتی رواست از فوتبال اینچنین تقدیر به عمل بیاید که در کنار آن، دیگر ورزشها نیز از موهبات ریاست جمهوری عدالتخواه بهرهمند گردند.
در دوره شکوفایی تمدن اسلامی، در مسئلهای که اسراف معنایی نداشت، رواج دانش و دانشپروری بود و در زمینه تامین کاغذ و اختصاص مکان و دیگر امکانات، نهایت بذل و بخشش میشد. اما حالا چه شده است در این دوره که بودجههای آموزشی- پژوهشی کاهش چشمگیری پیدا کرده، رئیس جمهور عدالتخواه با دست باز، بیتالمال را تقدیم میکند؟ تکرار میشود که نگارنده مخالف تقدیر از افتخارآفرینان نیست اما نگران رواج فرهنگ مصرف گرایی توسط دولت اسلامی است که آفت تولید و بهرهوری و فاسد کننده اخلاق اجتماعی است. بر اساس چه منطقی هیئت دولت مصوب میکند که بازیکنان تیم ملی که امروزه معرف فرهنگ و تمدن ایران اسلامی قلمداد میشوند، پورشه و لامبورگینی وارد کنند و در جلوی چشمان مستضعفین و محرومان، نمایش ثروت دهند؟ این مصوبه دولت با کدامین ارزشها و آرمانهای انقلاب اسلامی و شعارهای انتخاباتی محمود احمدی نژاد در هشت سال پیش سازگاری دارد., آقای رئیس جمهور؛ اگر فوتبالیستها بر اساس غیرت ایرانی و وظیفهی ملی انجام مسولیت نموده و مستحق پاداشهای میلیونی میشوند، آیا ورزشکاران دیگر رشتهها که موفق به حضور در عرصههای جهانی و پیروزی در آن پیکارها میشوند، لیاقت این پاداشها را ندارند؟ آیا اهمیت مدال آوری مخترعان و نخبگان در مسابقات بینالمللی، کمتر از فوتبالیستهاست که مورد تقدیر و تشکر کم مایه و به دور از تشریفات قرار میگیرند؟ پس عدالت کجا رفته است؟! که در هر جا مورد علاقه ما باشد حاضر است و در غیر این صورت، غیبتاش را رد میکنیم ! اگر فرهنگ اسلامی در دورهای اوج میگیرد و باعث شکل گیری و اعتلای تمدن اسلامی میشود، دلیلش بزرگ شمردن دانش و دانشمند، و اجتماعی کردن دانش است و نه هیجان افزایی اجتماعی که صرفا مورد استفاده رسانهای داشته باشد.
اکنون اگر به درستی به شیوهی پاداش دهی توجه کنیم، به آسانی در مییابیم که هر نوع ورزشی که بیشتر مورد اقبال عمومی و رسانهای قرار میگیرد و موجبات خوراک شهرت افزونتری را فراهم میسازد و بهتر میشود «هیاهو» به وسیلهی آن ایجاد کرد، از فرصت بالاتری جهت تکریم و بزرگداشت بهرهمند میشود. در اینجا کیفیت و آئین جوانمردی قیمتی ندارد بلکه سروصدا ارجمند است.
بر اساس آنچه در این جا ذکر شد، نوعی مصرف گرایی و اسراف کاری در واردات خودرو به عنوان پاداش انجام وظیفه، نهفته است که با ساده زیستی رئیس جمهور و اعضای کابینه که این پاداش را مصوب نمودهاند، در تناقض است. همچنین در زمانی که کشور نیازمند ارز است، صحیح مینماید که عدهای اتومبیلهای لوکس با ارز مبادلهای وارد کرده و در خیابانهای پایتخت مانور ثروت و تجمل دهند؟ در این جا ممکن است گفته شود که تعداد اعضای تیم ملی محدود است و آسیبی به فرهنگ و اقتصاد وارد نمیکند! نکتهای که نباید نادیده انگاشته شود این است که این رفتارها تبدیل به الگو میشوند و در میان ورزشکاران رواج پیدا میکنند که تبدیل به آفت ورزش کشورمان شده و در نتیجه : ورزش برای پاداش میشود و توقع ایشان بالا میرود. مسئلهای که با رسالت و کارکرد ورزش ناهمخوان است.
ما در باب «مصرف» شاهد فروپاشی ذهنیتهای قدیم هستیم، به گونهای که تصویر فرهنگ و مصرف گرایی از آن به شکلی بیگانه جلوه گر شده است. از سوی دیگر ساختار جدیدی بر اساس تصوّرات ناشناختهی چند سال قبل در حال شکل گرفتن است. به خلاف آنچه از یک دولت به ظاهر مخالف با تولیدات و عادات فرهنگی وارداتی از غرب انتظار میرود، دولت به گونهای ناخواسته/ خواسته، فرهنگ مصرفی را با پاداش دهی به فوتبالیستها که برای جبران کمبودها و کمکاریهایی که در گذشته روا داشته شده است- تشویق میکند.
راههای زیادی برای تقدیر و تشکر از افتخارآفرینان این مرز بوم وجود دارد که لزوما به مصرف گرایی و ترویج روحیهی اشرافی گری منجر نشوند. فوتبال نماد تفریح و سرگرمی فرهنگ آنگلوساکسونی است و بهترین بستر آن هم سرمایه داری غربی است. در این ورزش، روحیهی پهلوانی ایرانی و منش جوانمردی محلی از بروز ندارد، زیرا که در خارج از خاک این کشور پدیدار شده و با فرهنگی متفاوت شکل گرفته است؛ اما به مرور زمان دارای جایگاهی خاص در فرهنگ ایرانی شده است. در صورتی رواست از فوتبال اینچنین تقدیر به عمل بیاید که در کنار آن، دیگر ورزشها نیز از موهبات ریاست جمهوری عدالتخواه بهرهمند گردند.
در دوره شکوفایی تمدن اسلامی، در مسئلهای که اسراف معنایی نداشت، رواج دانش و دانشپروری بود و در زمینه تامین کاغذ و اختصاص مکان و دیگر امکانات، نهایت بذل و بخشش میشد. اما حالا چه شده است در این دوره که بودجههای آموزشی- پژوهشی کاهش چشمگیری پیدا کرده، رئیس جمهور عدالتخواه با دست باز، بیتالمال را تقدیم میکند؟ تکرار میشود که نگارنده مخالف تقدیر از افتخارآفرینان نیست اما نگران رواج فرهنگ مصرف گرایی توسط دولت اسلامی است که آفت تولید و بهرهوری و فاسد کننده اخلاق اجتماعی است. بر اساس چه منطقی هیئت دولت مصوب میکند که بازیکنان تیم ملی که امروزه معرف فرهنگ و تمدن ایران اسلامی قلمداد میشوند، پورشه و لامبورگینی وارد کنند و در جلوی چشمان مستضعفین و محرومان، نمایش ثروت دهند؟ این مصوبه دولت با کدامین ارزشها و آرمانهای انقلاب اسلامی و شعارهای انتخاباتی محمود احمدی نژاد در هشت سال پیش سازگاری دارد.,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
به گزارش شبکه اطلاعرسانی دانا،
,
در دیدار روز گذشته رئیس جمهور و فوتبالیستهای تیم ملی، عباسی وزیر ورزش از زبان آقای احمدی نژاد اعلام کرد علاوه بر 50 میلیون تومان پول نقد که بر اساس مصوبه هیئت دولت مقرر شده است که به بازیکنان هدیه داده شود،یک مجوز ویژه برای واردات خودرونیز به بازیکنان و اعضای کادر فنی تیم ملی نیز اختصاص یابد.
, در دیدار روز گذشته رئیس جمهور و فوتبالیستهای تیم ملی، عباسی وزیر ورزش از زبان آقای احمدی نژاد اعلام کرد علاوه بر 50 میلیون تومان پول نقد که بر اساس مصوبه هیئت دولت مقرر شده است که به بازیکنان هدیه داده شود،یک مجوز ویژه برای واردات خودرونیز به بازیکنان و اعضای کادر فنی تیم ملی نیز اختصاص یابد., در دیدار روز گذشته رئیس جمهور و فوتبالیستهای تیم ملی، عباسی وزیر ورزش از زبان آقای احمدی نژاد اعلام کرد علاوه بر 50 میلیون تومان پول نقد که بر اساس مصوبه هیئت دولت مقرر شده است که به بازیکنان هدیه داده شود،یک مجوز ویژه برای واردات خودرونیز به بازیکنان و اعضای کادر فنی تیم ملی نیز اختصاص یابد., در دیدار روز گذشته رئیس جمهور و فوتبالیستهای تیم ملی، عباسی وزیر ورزش از زبان آقای احمدی نژاد اعلام کرد علاوه بر 50 میلیون تومان پول نقد که بر اساس مصوبه هیئت دولت مقرر شده است که به بازیکنان هدیه داده شود،, یک مجوز ویژه برای واردات خودرو, یک مجوز ویژه برای واردات خودرو,
بنده به سهم خودم از بازیکنان تیم ملی تشکر میکنم و همچنین از ملت بزرگ و آزاده بوم ایران که با حضور حداکثری در انتخابات، به ندای رهبر فرزانه انقلاب و پیشرفت و تعالی کشورشان کمک کردند.
پیروزی ایران در مسابقه فوتبال مقدماتی جام جهانی، همگان را دلشاد نمود و برای بار دوم در هفته اخیر، نظاره گر خوشحالی مردم در کف خیابانهای کشور بودیم. در این مسئله تردیدی نیست که شادی و تفریح از ابزارهای لازم و ضروری پویایی اجتماعی است و نیروی محرکهی کار و تلاش است. سوالی که در اینجا مطرح میشود این است که چرا از میان تمام ورزشها و پدیدههای دیگر، فقط نسبت به پیروزی فوتبال اینهمه شادی و شعف اجتماعی و رسانهای و دولتی ایجاد می شود؟
پاسخ به این پرسش آسان نیست و موضوع یادداشت حاضر نیز بررسی این واقعه اجتماعی- سیاسی نیست ولی به هر حال ورزش یک امر اجتماعی پرطرفدار است که بایستی با احتیاط در این زمینه کاوش نمود.
فدراسیون فوتبال از هزینهبر ترین و بزرگترین فداراسیونهای ورزشی کشور است که البته محل تقاطع فسادهای شگرفی نیز شده است. از قبیل فاجعه اخلاقی دو بازیکن در مسابقه رسمی در سال گذشته و زدوبندهای پشت پرده که گهگاهی رسانهای میشوند. اما روز گذشته اتفاقی بسیار عجیب دیگر رخ داد که از آن به عنوان هدیه رئیس جمهور به بازیکنان تیم ملی نام برده شد:50میلیون تومان به همراه مجوز واردات خودرو.در نظر مردم و اهل مملکت پوشیده نیست که بایستی تلاشهای مدال آوران و افتخار آفرینان عرصهی جهانی را عرج نمود و از ایشان قدردانی کرد اما با قاعده و ضابطه و نه فلّهای و لجام گسیخته !!!
یک الگوی نابهنجاری که در هدیه رئیس جمهور عدالتخواه ممکن است نهادینه شود، مصرف گرایی اسرافگونه است که بیشباهت به سبک زندگی غربی و ملحدانه نیست. کشوری که چرخهای تولیدش از حرکت باز ایستادهاندو حقوق ماهانهی برخی کارکنان به تعویق افتاده است و با رکود بیسابقهی اقتصادی مواجه شده و از تهیهی ارز داروهای ضروری و فوتی ناتوان است و ... ، چگونه میشود که بالاترین مقام اجرایی آن به فوتبالیستهایش این چنین بذل و بخشش میکند؟
نگارنده منکر تاثیر و اهمیت پیروزی تیم ایران در فضای فرحزای کشور نیست ولی به چه قیمت و کیفیتی؟ این سبک از هدیه که بیشباهت به بذل و بخششهای فئودالی نیست، فرهنگ مصرفی و اسراف کاری را رواج میدهد، فرهنگی که به شدت پایههای هویتی ما را در عصر کنونی تهدید میکند. اگر بازیکنان تیم ملی موفقیتی را کسب کردهاند و دل ملت شاد شده است، سزاوار است «جو گیر» شده و بیحساب و کتاب از بیتالمال محرومان و مظلومان بخشش شود؟
در این سرا، هر ساله تعداد فراوانی در عرصههای علمی و ورزشی افتخار آفرینی میشود مانند صعود تیم کوهنوردی به اورست، راهیابی تیم بسکتبال و والیبال به لیگ جهانی و یا نفرات برتر المپیادهای علمی جهانی؛ اما آنچه موجب شگفتی میشود، این است که زمانی که نوبت به فوتبال میرسد، رسم و رسوم تقدیر و تشکر متحول میشود و سیل عظیم تقدیر و تشکر نثار تیم ملی فوتبال میشود.
آقای رئیس جمهور؛ اگر فوتبالیستها بر اساس غیرت ایرانی و وظیفهی ملی انجام مسولیت نموده و مستحق پاداشهای میلیونی میشوند، آیا ورزشکاران دیگر رشتهها که موفق به حضور در عرصههای جهانی و پیروزی در آن پیکارها میشوند، لیاقت این پاداشها را ندارند؟ آیا اهمیت مدال آوری مخترعان و نخبگان در مسابقات بینالمللی، کمتر از فوتبالیستهاست که مورد تقدیر و تشکر کم مایه و به دور از تشریفات قرار میگیرند؟ پس عدالت کجا رفته است؟! که در هر جا مورد علاقه ما باشد حاضر است و در غیر این صورت، غیبتاش را رد میکنیم ! اگر فرهنگ اسلامی در دورهای اوج میگیرد و باعث شکل گیری و اعتلای تمدن اسلامی میشود، دلیلش بزرگ شمردن دانش و دانشمند، و اجتماعی کردن دانش است و نه هیجان افزایی اجتماعی که صرفا مورد استفاده رسانهای داشته باشد.
اکنون اگر به درستی به شیوهی پاداش دهی توجه کنیم، به آسانی در مییابیم که هر نوع ورزشی که بیشتر مورد اقبال عمومی و رسانهای قرار میگیرد و موجبات خوراک شهرت افزونتری را فراهم میسازد و بهتر میشود «هیاهو» به وسیلهی آن ایجاد کرد، از فرصت بالاتری جهت تکریم و بزرگداشت بهرهمند میشود. در اینجا کیفیت و آئین جوانمردی قیمتی ندارد بلکه سروصدا ارجمند است.
بر اساس آنچه در این جا ذکر شد، نوعی مصرف گرایی و اسراف کاری در واردات خودرو به عنوان پاداش انجام وظیفه، نهفته است که با ساده زیستی رئیس جمهور و اعضای کابینه که این پاداش را مصوب نمودهاند، در تناقض است. همچنین در زمانی که کشور نیازمند ارز است، صحیح مینماید که عدهای اتومبیلهای لوکس با ارز مبادلهای وارد کرده و در خیابانهای پایتخت مانور ثروت و تجمل دهند؟ در این جا ممکن است گفته شود که تعداد اعضای تیم ملی محدود است و آسیبی به فرهنگ و اقتصاد وارد نمیکند! نکتهای که نباید نادیده انگاشته شود این است که این رفتارها تبدیل به الگو میشوند و در میان ورزشکاران رواج پیدا میکنند که تبدیل به آفت ورزش کشورمان شده و در نتیجه : ورزش برای پاداش میشود و توقع ایشان بالا میرود. مسئلهای که با رسالت و کارکرد ورزش ناهمخوان است.
ما در باب «مصرف» شاهد فروپاشی ذهنیتهای قدیم هستیم، به گونهای که تصویر فرهنگ و مصرف گرایی از آن به شکلی بیگانه جلوه گر شده است. از سوی دیگر ساختار جدیدی بر اساس تصوّرات ناشناختهی چند سال قبل در حال شکل گرفتن است. به خلاف آنچه از یک دولت به ظاهر مخالف با تولیدات و عادات فرهنگی وارداتی از غرب انتظار میرود، دولت به گونهای ناخواسته/ خواسته، فرهنگ مصرفی را با پاداش دهی به فوتبالیستها که برای جبران کمبودها و کمکاریهایی که در گذشته روا داشته شده است- تشویق میکند.
راههای زیادی برای تقدیر و تشکر از افتخارآفرینان این مرز بوم وجود دارد که لزوما به مصرف گرایی و ترویج روحیهی اشرافی گری منجر نشوند. فوتبال نماد تفریح و سرگرمی فرهنگ آنگلوساکسونی است و بهترین بستر آن هم سرمایه داری غربی است. در این ورزش، روحیهی پهلوانی ایرانی و منش جوانمردی محلی از بروز ندارد، زیرا که در خارج از خاک این کشور پدیدار شده و با فرهنگی متفاوت شکل گرفته است؛ اما به مرور زمان دارای جایگاهی خاص در فرهنگ ایرانی شده است. در صورتی رواست از فوتبال اینچنین تقدیر به عمل بیاید که در کنار آن، دیگر ورزشها نیز از موهبات ریاست جمهوری عدالتخواه بهرهمند گردند.
در دوره شکوفایی تمدن اسلامی، در مسئلهای که اسراف معنایی نداشت، رواج دانش و دانشپروری بود و در زمینه تامین کاغذ و اختصاص مکان و دیگر امکانات، نهایت بذل و بخشش میشد. اما حالا چه شده است در این دوره که بودجههای آموزشی- پژوهشی کاهش چشمگیری پیدا کرده، رئیس جمهور عدالتخواه با دست باز، بیتالمال را تقدیم میکند؟ تکرار میشود که نگارنده مخالف تقدیر از افتخارآفرینان نیست اما نگران رواج فرهنگ مصرف گرایی توسط دولت اسلامی است که آفت تولید و بهرهوری و فاسد کننده اخلاق اجتماعی است. بر اساس چه منطقی هیئت دولت مصوب میکند که بازیکنان تیم ملی که امروزه معرف فرهنگ و تمدن ایران اسلامی قلمداد میشوند، پورشه و لامبورگینی وارد کنند و در جلوی چشمان مستضعفین و محرومان، نمایش ثروت دهند؟ این مصوبه دولت با کدامین ارزشها و آرمانهای انقلاب اسلامی و شعارهای انتخاباتی محمود احمدی نژاد در هشت سال پیش سازگاری دارد.
منبع:شیرازه
انتهایپیام/گ
بنده به سهم خودم از بازیکنان تیم ملی تشکر میکنم و همچنین از ملت بزرگ و آزاده بوم ایران که با حضور حداکثری در انتخابات، به ندای رهبر فرزانه انقلاب و پیشرفت و تعالی کشورشان کمک کردند.
, بنده به سهم خودم از بازیکنان تیم ملی تشکر میکنم و همچنین از ملت بزرگ و آزاده بوم ایران که با حضور حداکثری در انتخابات، به ندای رهبر فرزانه انقلاب و پیشرفت و تعالی کشورشان کمک کردند., بنده به سهم خودم از بازیکنان تیم ملی تشکر میکنم و همچنین از ملت بزرگ و آزاده بوم ایران که با حضور حداکثری در انتخابات، به ندای رهبر فرزانه انقلاب و پیشرفت و تعالی کشورشان کمک کردند., پیروزی ایران در مسابقه فوتبال مقدماتی جام جهانی، همگان را دلشاد نمود و برای بار دوم در هفته اخیر، نظاره گر خوشحالی مردم در کف خیابانهای کشور بودیم. در این مسئله تردیدی نیست که شادی و تفریح از ابزارهای لازم و ضروری پویایی اجتماعی است و نیروی محرکهی کار و تلاش است. سوالی که در اینجا مطرح میشود این است که چرا از میان تمام ورزشها و پدیدههای دیگر، فقط نسبت به پیروزی فوتبال اینهمه شادی و شعف اجتماعی و رسانهای و دولتی ایجاد می شود؟
پاسخ به این پرسش آسان نیست و موضوع یادداشت حاضر نیز بررسی این واقعه اجتماعی- سیاسی نیست ولی به هر حال ورزش یک امر اجتماعی پرطرفدار است که بایستی با احتیاط در این زمینه کاوش نمود.
فدراسیون فوتبال از هزینهبر ترین و بزرگترین فداراسیونهای ورزشی کشور است که البته محل تقاطع فسادهای شگرفی نیز شده است. از قبیل فاجعه اخلاقی دو بازیکن در مسابقه رسمی در سال گذشته و زدوبندهای پشت پرده که گهگاهی رسانهای میشوند. اما روز گذشته اتفاقی بسیار عجیب دیگر رخ داد که از آن به عنوان هدیه رئیس جمهور به بازیکنان تیم ملی نام برده شد:50میلیون تومان به همراه مجوز واردات خودرو.در نظر مردم و اهل مملکت پوشیده نیست که بایستی تلاشهای مدال آوران و افتخار آفرینان عرصهی جهانی را عرج نمود و از ایشان قدردانی کرد اما با قاعده و ضابطه و نه فلّهای و لجام گسیخته !!!
یک الگوی نابهنجاری که در هدیه رئیس جمهور عدالتخواه ممکن است نهادینه شود، مصرف گرایی اسرافگونه است که بیشباهت به سبک زندگی غربی و ملحدانه نیست. کشوری که چرخهای تولیدش از حرکت باز ایستادهاندو حقوق ماهانهی برخی کارکنان به تعویق افتاده است و با رکود بیسابقهی اقتصادی مواجه شده و از تهیهی ارز داروهای ضروری و فوتی ناتوان است و ... ، چگونه میشود که بالاترین مقام اجرایی آن به فوتبالیستهایش این چنین بذل و بخشش میکند؟
نگارنده منکر تاثیر و اهمیت پیروزی تیم ایران در فضای فرحزای کشور نیست ولی به چه قیمت و کیفیتی؟ این سبک از هدیه که بیشباهت به بذل و بخششهای فئودالی نیست، فرهنگ مصرفی و اسراف کاری را رواج میدهد، فرهنگی که به شدت پایههای هویتی ما را در عصر کنونی تهدید میکند. اگر بازیکنان تیم ملی موفقیتی را کسب کردهاند و دل ملت شاد شده است، سزاوار است «جو گیر» شده و بیحساب و کتاب از بیتالمال محرومان و مظلومان بخشش شود؟
در این سرا، هر ساله تعداد فراوانی در عرصههای علمی و ورزشی افتخار آفرینی میشود مانند صعود تیم کوهنوردی به اورست، راهیابی تیم بسکتبال و والیبال به لیگ جهانی و یا نفرات برتر المپیادهای علمی جهانی؛ اما آنچه موجب شگفتی میشود، این است که زمانی که نوبت به فوتبال میرسد، رسم و رسوم تقدیر و تشکر متحول میشود و سیل عظیم تقدیر و تشکر نثار تیم ملی فوتبال میشود.
آقای رئیس جمهور؛ اگر فوتبالیستها بر اساس غیرت ایرانی و وظیفهی ملی انجام مسولیت نموده و مستحق پاداشهای میلیونی میشوند، آیا ورزشکاران دیگر رشتهها که موفق به حضور در عرصههای جهانی و پیروزی در آن پیکارها میشوند، لیاقت این پاداشها را ندارند؟ آیا اهمیت مدال آوری مخترعان و نخبگان در مسابقات بینالمللی، کمتر از فوتبالیستهاست که مورد تقدیر و تشکر کم مایه و به دور از تشریفات قرار میگیرند؟ پس عدالت کجا رفته است؟! که در هر جا مورد علاقه ما باشد حاضر است و در غیر این صورت، غیبتاش را رد میکنیم ! اگر فرهنگ اسلامی در دورهای اوج میگیرد و باعث شکل گیری و اعتلای تمدن اسلامی میشود، دلیلش بزرگ شمردن دانش و دانشمند، و اجتماعی کردن دانش است و نه هیجان افزایی اجتماعی که صرفا مورد استفاده رسانهای داشته باشد.
اکنون اگر به درستی به شیوهی پاداش دهی توجه کنیم، به آسانی در مییابیم که هر نوع ورزشی که بیشتر مورد اقبال عمومی و رسانهای قرار میگیرد و موجبات خوراک شهرت افزونتری را فراهم میسازد و بهتر میشود «هیاهو» به وسیلهی آن ایجاد کرد، از فرصت بالاتری جهت تکریم و بزرگداشت بهرهمند میشود. در اینجا کیفیت و آئین جوانمردی قیمتی ندارد بلکه سروصدا ارجمند است.
بر اساس آنچه در این جا ذکر شد، نوعی مصرف گرایی و اسراف کاری در واردات خودرو به عنوان پاداش انجام وظیفه، نهفته است که با ساده زیستی رئیس جمهور و اعضای کابینه که این پاداش را مصوب نمودهاند، در تناقض است. همچنین در زمانی که کشور نیازمند ارز است، صحیح مینماید که عدهای اتومبیلهای لوکس با ارز مبادلهای وارد کرده و در خیابانهای پایتخت مانور ثروت و تجمل دهند؟ در این جا ممکن است گفته شود که تعداد اعضای تیم ملی محدود است و آسیبی به فرهنگ و اقتصاد وارد نمیکند! نکتهای که نباید نادیده انگاشته شود این است که این رفتارها تبدیل به الگو میشوند و در میان ورزشکاران رواج پیدا میکنند که تبدیل به آفت ورزش کشورمان شده و در نتیجه : ورزش برای پاداش میشود و توقع ایشان بالا میرود. مسئلهای که با رسالت و کارکرد ورزش ناهمخوان است.
ما در باب «مصرف» شاهد فروپاشی ذهنیتهای قدیم هستیم، به گونهای که تصویر فرهنگ و مصرف گرایی از آن به شکلی بیگانه جلوه گر شده است. از سوی دیگر ساختار جدیدی بر اساس تصوّرات ناشناختهی چند سال قبل در حال شکل گرفتن است. به خلاف آنچه از یک دولت به ظاهر مخالف با تولیدات و عادات فرهنگی وارداتی از غرب انتظار میرود، دولت به گونهای ناخواسته/ خواسته، فرهنگ مصرفی را با پاداش دهی به فوتبالیستها که برای جبران کمبودها و کمکاریهایی که در گذشته روا داشته شده است- تشویق میکند.
راههای زیادی برای تقدیر و تشکر از افتخارآفرینان این مرز بوم وجود دارد که لزوما به مصرف گرایی و ترویج روحیهی اشرافی گری منجر نشوند. فوتبال نماد تفریح و سرگرمی فرهنگ آنگلوساکسونی است و بهترین بستر آن هم سرمایه داری غربی است. در این ورزش، روحیهی پهلوانی ایرانی و منش جوانمردی محلی از بروز ندارد، زیرا که در خارج از خاک این کشور پدیدار شده و با فرهنگی متفاوت شکل گرفته است؛ اما به مرور زمان دارای جایگاهی خاص در فرهنگ ایرانی شده است. در صورتی رواست از فوتبال اینچنین تقدیر به عمل بیاید که در کنار آن، دیگر ورزشها نیز از موهبات ریاست جمهوری عدالتخواه بهرهمند گردند.
در دوره شکوفایی تمدن اسلامی، در مسئلهای که اسراف معنایی نداشت، رواج دانش و دانشپروری بود و در زمینه تامین کاغذ و اختصاص مکان و دیگر امکانات، نهایت بذل و بخشش میشد. اما حالا چه شده است در این دوره که بودجههای آموزشی- پژوهشی کاهش چشمگیری پیدا کرده، رئیس جمهور عدالتخواه با دست باز، بیتالمال را تقدیم میکند؟ تکرار میشود که نگارنده مخالف تقدیر از افتخارآفرینان نیست اما نگران رواج فرهنگ مصرف گرایی توسط دولت اسلامی است که آفت تولید و بهرهوری و فاسد کننده اخلاق اجتماعی است. بر اساس چه منطقی هیئت دولت مصوب میکند که بازیکنان تیم ملی که امروزه معرف فرهنگ و تمدن ایران اسلامی قلمداد میشوند، پورشه و لامبورگینی وارد کنند و در جلوی چشمان مستضعفین و محرومان، نمایش ثروت دهند؟ این مصوبه دولت با کدامین ارزشها و آرمانهای انقلاب اسلامی و شعارهای انتخاباتی محمود احمدی نژاد در هشت سال پیش سازگاری دارد.
, پیروزی ایران در مسابقه فوتبال مقدماتی جام جهانی، همگان را دلشاد نمود و برای بار دوم در هفته اخیر، نظاره گر خوشحالی مردم در کف خیابانهای کشور بودیم. در این مسئله تردیدی نیست که شادی و تفریح از ابزارهای لازم و ضروری پویایی اجتماعی است و نیروی محرکهی کار و تلاش است. سوالی که در اینجا مطرح میشود این است که چرا از میان تمام ورزشها و پدیدههای دیگر، فقط نسبت به پیروزی فوتبال اینهمه شادی و شعف اجتماعی و رسانهای و دولتی ایجاد می شود؟, پیروزی ایران در مسابقه فوتبال مقدماتی جام جهانی، همگان را دلشاد نمود و برای بار دوم در هفته اخیر، نظاره گر خوشحالی مردم در کف خیابانهای کشور بودیم. در این مسئله تردیدی نیست که شادی و تفریح از ابزارهای لازم و ضروری پویایی اجتماعی است و نیروی محرکهی کار و تلاش است. سوالی که در اینجا مطرح میشود این است که چرا از میان تمام ورزشها و پدیدههای دیگر، فقط نسبت به پیروزی فوتبال اینهمه شادی و شعف اجتماعی و رسانهای و دولتی ایجاد می شود؟,
, پاسخ به این پرسش آسان نیست و موضوع یادداشت حاضر نیز بررسی این واقعه اجتماعی- سیاسی نیست ولی به هر حال ورزش یک امر اجتماعی پرطرفدار است که بایستی با احتیاط در این زمینه کاوش نمود.,
,
, فدراسیون فوتبال از هزینهبر ترین و بزرگترین فداراسیونهای ورزشی کشور است که البته محل تقاطع فسادهای شگرفی نیز شده است. از قبیل فاجعه اخلاقی دو بازیکن در مسابقه رسمی در سال گذشته و زدوبندهای پشت پرده که گهگاهی رسانهای میشوند. اما روز گذشته اتفاقی بسیار عجیب دیگر رخ داد که از آن به عنوان هدیه رئیس جمهور به بازیکنان تیم ملی نام برده شد:50میلیون تومان به همراه مجوز واردات خودرو.در نظر مردم و اهل مملکت پوشیده نیست که بایستی تلاشهای مدال آوران و افتخار آفرینان عرصهی جهانی را عرج نمود و از ایشان قدردانی کرد اما با قاعده و ضابطه و نه فلّهای و لجام گسیخته !!!
یک الگوی نابهنجاری که در هدیه رئیس جمهور عدالتخواه ممکن است نهادینه شود، مصرف گرایی اسرافگونه است که بیشباهت به سبک زندگی غربی و ملحدانه نیست. کشوری که چرخهای تولیدش از حرکت باز ایستادهاندو حقوق ماهانهی برخی کارکنان به تعویق افتاده است و با رکود بیسابقهی اقتصادی مواجه شده و از تهیهی ارز داروهای ضروری و فوتی ناتوان است و ... ، چگونه میشود که بالاترین مقام اجرایی آن به فوتبالیستهایش این چنین بذل و بخشش میکند؟, فدراسیون فوتبال از هزینهبر ترین و بزرگترین فداراسیونهای ورزشی کشور است که البته محل تقاطع فسادهای شگرفی نیز شده است. از قبیل فاجعه اخلاقی دو بازیکن در مسابقه رسمی در سال گذشته و زدوبندهای پشت پرده که گهگاهی رسانهای میشوند. اما روز گذشته اتفاقی بسیار عجیب دیگر رخ داد که از آن به عنوان هدیه رئیس جمهور به بازیکنان تیم ملی نام برده شد:50میلیون تومان به همراه مجوز واردات خودرو.در نظر مردم و اهل مملکت پوشیده نیست که بایستی تلاشهای مدال آوران و افتخار آفرینان عرصهی جهانی را عرج نمود و از ایشان قدردانی کرد اما با قاعده و ضابطه و نه فلّهای و لجام گسیخته !!!
یک الگوی نابهنجاری که در هدیه رئیس جمهور عدالتخواه ممکن است نهادینه شود، مصرف گرایی اسرافگونه است که بیشباهت به سبک زندگی غربی و ملحدانه نیست. کشوری که چرخهای تولیدش از حرکت باز ایستادهاندو حقوق ماهانهی برخی کارکنان به تعویق افتاده است و با رکود بیسابقهی اقتصادی مواجه شده و از تهیهی ارز داروهای ضروری و فوتی ناتوان است و ... ، چگونه میشود که بالاترین مقام اجرایی آن به فوتبالیستهایش این چنین بذل و بخشش میکند؟, 50میلیون تومان به همراه مجوز واردات خودرو., 50,
,
, یک الگوی نابهنجاری که در هدیه رئیس جمهور عدالتخواه ممکن است نهادینه شود، مصرف گرایی اسراف, گونه است که بیشباهت به سبک زندگی غربی و ملحدانه نیست. کشوری که چرخهای تولیدش از حرکت باز ایستادهاندو حقوق ماهانهی برخی کارکنان به تعویق افتاده است و با رکود بیسابقهی اقتصادی مواجه شده و از تهیهی ارز داروهای ضروری و فوتی ناتوان است و ... ، چگونه میشود که بالاترین مقام اجرایی آن به فوتبالیستهایش این چنین بذل و بخشش میکند؟,
,
, نگارنده منکر تاثیر و اهمیت پیروزی تیم ایران در فضای فرحزای کشور نیست ولی به چه قیمت و کیفیتی؟ این سبک از هدیه که بیشباهت به بذل و بخششهای فئودالی نیست، فرهنگ مصرفی و اسراف کاری را رواج میدهد، فرهنگی که به شدت پایههای هویتی ما را در عصر کنونی تهدید میکند. اگر بازیکنان تیم ملی موفقیتی را کسب کردهاند و دل ملت شاد شده است، سزاوار است «جو گیر» شده و بیحساب و کتاب از بیتالمال محرومان و مظلومان بخشش شود؟, نگارنده منکر تاثیر و اهمیت پیروزی تیم ایران در فضای فرحزای کشور نیست ولی به چه قیمت و کیفیتی؟ این سبک از هدیه که بیشباهت به بذل و بخششهای فئودالی نیست، فرهنگ مصرفی و اسراف کاری را رواج میدهد، فرهنگی که به شدت پایههای هویتی ما را در عصر کنونی تهدید میکند. اگر بازیکنان تیم ملی موفقیتی را کسب کردهاند و دل ملت شاد شده است، سزاوار است «جو گیر» شده و بیحساب و کتاب از بیتالمال محرومان و مظلومان بخشش شود؟,
,
, در این سرا، هر ساله تعداد فراوانی در عرصههای علمی و ورزشی افتخار آفرینی میشود مانند صعود تیم کوهنوردی به اورست، راهیابی تیم بسکتبال و والیبال به لیگ جهانی و یا نفرات برتر المپیادهای علمی جهانی؛ اما آنچه موجب شگفتی میشود، این است که زمانی که نوبت به فوتبال میرسد، رسم و رسوم تقدیر و تشکر متحول میشود و سیل عظیم تقدیر و تشکر نثار تیم ملی فوتبال میشود., در این سرا، هر ساله تعداد فراوانی در عرصههای علمی و ورزشی افتخار آفرینی میشود مانند صعود تیم کوهنوردی به اورست، راهیابی تیم بسکتبال و والیبال به لیگ جهانی و یا نفرات برتر المپیادهای علمی جهانی؛ اما آنچه موجب شگفتی میشود، این است که زمانی که نوبت به فوتبال میرسد، رسم و رسوم تقدیر و تشکر متحول میشود و سیل عظیم تقدیر و تشکر نثار تیم ملی فوتبال میشود.,
,
,
, آقای رئیس جمهور؛ اگر فوتبالیستها بر اساس غیرت ایرانی و وظیفهی ملی انجام مسولیت نموده و مستحق پاداشهای میلیونی میشوند، آیا ورزشکاران دیگر رشتهها که موفق به حضور در عرصههای جهانی و پیروزی در آن پیکارها میشوند، لیاقت این پاداشها را ندارند؟ آیا اهمیت مدال آوری مخترعان و نخبگان در مسابقات بینالمللی، کمتر از فوتبالیستهاست که مورد تقدیر و تشکر کم مایه و به دور از تشریفات قرار میگیرند؟ پس عدالت کجا رفته است؟! که در هر جا مورد علاقه ما باشد حاضر است و در غیر این صورت، غیبتاش را رد میکنیم ! اگر فرهنگ اسلامی در دورهای اوج میگیرد و باعث شکل گیری و اعتلای تمدن اسلامی میشود، دلیلش بزرگ شمردن دانش و دانشمند، و اجتماعی کردن دانش است و نه هیجان افزایی اجتماعی که صرفا مورد استفاده رسانهای داشته باشد.
اکنون اگر به درستی به شیوهی پاداش دهی توجه کنیم، به آسانی در مییابیم که هر نوع ورزشی که بیشتر مورد اقبال عمومی و رسانهای قرار میگیرد و موجبات خوراک شهرت افزونتری را فراهم میسازد و بهتر میشود «هیاهو» به وسیلهی آن ایجاد کرد، از فرصت بالاتری جهت تکریم و بزرگداشت بهرهمند میشود. در اینجا کیفیت و آئین جوانمردی قیمتی ندارد بلکه سروصدا ارجمند است.
بر اساس آنچه در این جا ذکر شد، نوعی مصرف گرایی و اسراف کاری در واردات خودرو به عنوان پاداش انجام وظیفه، نهفته است که با ساده زیستی رئیس جمهور و اعضای کابینه که این پاداش را مصوب نمودهاند، در تناقض است. همچنین در زمانی که کشور نیازمند ارز است، صحیح مینماید که عدهای اتومبیلهای لوکس با ارز مبادلهای وارد کرده و در خیابانهای پایتخت مانور ثروت و تجمل دهند؟ در این جا ممکن است گفته شود که تعداد اعضای تیم ملی محدود است و آسیبی به فرهنگ و اقتصاد وارد نمیکند! نکتهای که نباید نادیده انگاشته شود این است که این رفتارها تبدیل به الگو میشوند و در میان ورزشکاران رواج پیدا میکنند که تبدیل به آفت ورزش کشورمان شده و در نتیجه : ورزش برای پاداش میشود و توقع ایشان بالا میرود. مسئلهای که با رسالت و کارکرد ورزش ناهمخوان است.
ما در باب «مصرف» شاهد فروپاشی ذهنیتهای قدیم هستیم، به گونهای که تصویر فرهنگ و مصرف گرایی از آن به شکلی بیگانه جلوه گر شده است. از سوی دیگر ساختار جدیدی بر اساس تصوّرات ناشناختهی چند سال قبل در حال شکل گرفتن است. به خلاف آنچه از یک دولت به ظاهر مخالف با تولیدات و عادات فرهنگی وارداتی از غرب انتظار میرود، دولت به گونهای ناخواسته/ خواسته، فرهنگ مصرفی را با پاداش دهی به فوتبالیستها که برای جبران کمبودها و کمکاریهایی که در گذشته روا داشته شده است- تشویق میکند.
راههای زیادی برای تقدیر و تشکر از افتخارآفرینان این مرز بوم وجود دارد که لزوما به مصرف گرایی و ترویج روحیهی اشرافی گری منجر نشوند. فوتبال نماد تفریح و سرگرمی فرهنگ آنگلوساکسونی است و بهترین بستر آن هم سرمایه داری غربی است. در این ورزش، روحیهی پهلوانی ایرانی و منش جوانمردی محلی از بروز ندارد، زیرا که در خارج از خاک این کشور پدیدار شده و با فرهنگی متفاوت شکل گرفته است؛ اما به مرور زمان دارای جایگاهی خاص در فرهنگ ایرانی شده است. در صورتی رواست از فوتبال اینچنین تقدیر به عمل بیاید که در کنار آن، دیگر ورزشها نیز از موهبات ریاست جمهوری عدالتخواه بهرهمند گردند.
در دوره شکوفایی تمدن اسلامی، در مسئلهای که اسراف معنایی نداشت، رواج دانش و دانشپروری بود و در زمینه تامین کاغذ و اختصاص مکان و دیگر امکانات، نهایت بذل و بخشش میشد. اما حالا چه شده است در این دوره که بودجههای آموزشی- پژوهشی کاهش چشمگیری پیدا کرده، رئیس جمهور عدالتخواه با دست باز، بیتالمال را تقدیم میکند؟ تکرار میشود که نگارنده مخالف تقدیر از افتخارآفرینان نیست اما نگران رواج فرهنگ مصرف گرایی توسط دولت اسلامی است که آفت تولید و بهرهوری و فاسد کننده اخلاق اجتماعی است. بر اساس چه منطقی هیئت دولت مصوب میکند که بازیکنان تیم ملی که امروزه معرف فرهنگ و تمدن ایران اسلامی قلمداد میشوند، پورشه و لامبورگینی وارد کنند و در جلوی چشمان مستضعفین و محرومان، نمایش ثروت دهند؟ این مصوبه دولت با کدامین ارزشها و آرمانهای انقلاب اسلامی و شعارهای انتخاباتی محمود احمدی نژاد در هشت سال پیش سازگاری دارد., آقای رئیس جمهور؛ اگر فوتبالیستها بر اساس غیرت ایرانی و وظیفهی ملی انجام مسولیت نموده و مستحق پاداشهای میلیونی میشوند، آیا ورزشکاران دیگر رشتهها که موفق به حضور در عرصههای جهانی و پیروزی در آن پیکارها میشوند، لیاقت این پاداشها را ندارند؟ آیا اهمیت مدال آوری مخترعان و نخبگان در مسابقات بینالمللی، کمتر از فوتبالیستهاست که مورد تقدیر و تشکر کم مایه و به دور از تشریفات قرار میگیرند؟ پس عدالت کجا رفته است؟! که در هر جا مورد علاقه ما باشد حاضر است و در غیر این صورت، غیبتاش را رد میکنیم ! اگر فرهنگ اسلامی در دورهای اوج میگیرد و باعث شکل گیری و اعتلای تمدن اسلامی میشود، دلیلش بزرگ شمردن دانش و دانشمند، و اجتماعی کردن دانش است و نه هیجان افزایی اجتماعی که صرفا مورد استفاده رسانهای داشته باشد.
اکنون اگر به درستی به شیوهی پاداش دهی توجه کنیم، به آسانی در مییابیم که هر نوع ورزشی که بیشتر مورد اقبال عمومی و رسانهای قرار میگیرد و موجبات خوراک شهرت افزونتری را فراهم میسازد و بهتر میشود «هیاهو» به وسیلهی آن ایجاد کرد، از فرصت بالاتری جهت تکریم و بزرگداشت بهرهمند میشود. در اینجا کیفیت و آئین جوانمردی قیمتی ندارد بلکه سروصدا ارجمند است.
بر اساس آنچه در این جا ذکر شد، نوعی مصرف گرایی و اسراف کاری در واردات خودرو به عنوان پاداش انجام وظیفه، نهفته است که با ساده زیستی رئیس جمهور و اعضای کابینه که این پاداش را مصوب نمودهاند، در تناقض است. همچنین در زمانی که کشور نیازمند ارز است، صحیح مینماید که عدهای اتومبیلهای لوکس با ارز مبادلهای وارد کرده و در خیابانهای پایتخت مانور ثروت و تجمل دهند؟ در این جا ممکن است گفته شود که تعداد اعضای تیم ملی محدود است و آسیبی به فرهنگ و اقتصاد وارد نمیکند! نکتهای که نباید نادیده انگاشته شود این است که این رفتارها تبدیل به الگو میشوند و در میان ورزشکاران رواج پیدا میکنند که تبدیل به آفت ورزش کشورمان شده و در نتیجه : ورزش برای پاداش میشود و توقع ایشان بالا میرود. مسئلهای که با رسالت و کارکرد ورزش ناهمخوان است.
ما در باب «مصرف» شاهد فروپاشی ذهنیتهای قدیم هستیم، به گونهای که تصویر فرهنگ و مصرف گرایی از آن به شکلی بیگانه جلوه گر شده است. از سوی دیگر ساختار جدیدی بر اساس تصوّرات ناشناختهی چند سال قبل در حال شکل گرفتن است. به خلاف آنچه از یک دولت به ظاهر مخالف با تولیدات و عادات فرهنگی وارداتی از غرب انتظار میرود، دولت به گونهای ناخواسته/ خواسته، فرهنگ مصرفی را با پاداش دهی به فوتبالیستها که برای جبران کمبودها و کمکاریهایی که در گذشته روا داشته شده است- تشویق میکند.
راههای زیادی برای تقدیر و تشکر از افتخارآفرینان این مرز بوم وجود دارد که لزوما به مصرف گرایی و ترویج روحیهی اشرافی گری منجر نشوند. فوتبال نماد تفریح و سرگرمی فرهنگ آنگلوساکسونی است و بهترین بستر آن هم سرمایه داری غربی است. در این ورزش، روحیهی پهلوانی ایرانی و منش جوانمردی محلی از بروز ندارد، زیرا که در خارج از خاک این کشور پدیدار شده و با فرهنگی متفاوت شکل گرفته است؛ اما به مرور زمان دارای جایگاهی خاص در فرهنگ ایرانی شده است. در صورتی رواست از فوتبال اینچنین تقدیر به عمل بیاید که در کنار آن، دیگر ورزشها نیز از موهبات ریاست جمهوری عدالتخواه بهرهمند گردند.
در دوره شکوفایی تمدن اسلامی، در مسئلهای که اسراف معنایی نداشت، رواج دانش و دانشپروری بود و در زمینه تامین کاغذ و اختصاص مکان و دیگر امکانات، نهایت بذل و بخشش میشد. اما حالا چه شده است در این دوره که بودجههای آموزشی- پژوهشی کاهش چشمگیری پیدا کرده، رئیس جمهور عدالتخواه با دست باز، بیتالمال را تقدیم میکند؟ تکرار میشود که نگارنده مخالف تقدیر از افتخارآفرینان نیست اما نگران رواج فرهنگ مصرف گرایی توسط دولت اسلامی است که آفت تولید و بهرهوری و فاسد کننده اخلاق اجتماعی است. بر اساس چه منطقی هیئت دولت مصوب میکند که بازیکنان تیم ملی که امروزه معرف فرهنگ و تمدن ایران اسلامی قلمداد میشوند، پورشه و لامبورگینی وارد کنند و در جلوی چشمان مستضعفین و محرومان، نمایش ثروت دهند؟ این مصوبه دولت با کدامین ارزشها و آرمانهای انقلاب اسلامی و شعارهای انتخاباتی محمود احمدی نژاد در هشت سال پیش سازگاری دارد., آقای رئیس جمهور؛ اگر فوتبالیستها بر اساس غیرت ایرانی و وظیفهی ملی انجام مسولیت نموده و مستحق پاداشهای میلیونی میشوند، آیا ورزشکاران دیگر رشتهها که موفق به حضور در عرصههای جهانی و پیروزی در آن پیکارها میشوند، لیاقت این پاداشها را ندارند؟ آیا اهمیت مدال آوری مخترعان و نخبگان در مسابقات بینالمللی، کمتر از فوتبالیستهاست که مورد تقدیر و تشکر کم مایه و به دور از تشریفات قرار میگیرند؟ پس عدالت کجا رفته است؟! که در هر جا مورد علاقه ما باشد حاضر است و در غیر این صورت، غیبتاش را رد میکنیم ! اگر فرهنگ اسلامی در دورهای اوج میگیرد و باعث شکل گیری و اعتلای تمدن اسلامی میشود، دلیلش بزرگ شمردن دانش و دانشمند، و اجتماعی کردن دانش است و نه هیجان افزایی اجتماعی که صرفا مورد استفاده رسانهای داشته باشد.
اکنون اگر به درستی به شیوهی پاداش دهی توجه کنیم، به آسانی در مییابیم که هر نوع ورزشی که بیشتر مورد اقبال عمومی و رسانهای قرار میگیرد و موجبات خوراک شهرت افزونتری را فراهم میسازد و بهتر میشود «هیاهو» به وسیلهی آن ایجاد کرد، از فرصت بالاتری جهت تکریم و بزرگداشت بهرهمند میشود. در اینجا کیفیت و آئین جوانمردی قیمتی ندارد بلکه سروصدا ارجمند است.
بر اساس آنچه در این جا ذکر شد، نوعی مصرف گرایی و اسراف کاری در واردات خودرو به عنوان پاداش انجام وظیفه، نهفته است که با ساده زیستی رئیس جمهور و اعضای کابینه که این پاداش را مصوب نمودهاند، در تناقض است. همچنین در زمانی که کشور نیازمند ارز است، صحیح مینماید که عدهای اتومبیلهای لوکس با ارز مبادلهای وارد کرده و در خیابانهای پایتخت مانور ثروت و تجمل دهند؟ در این جا ممکن است گفته شود که تعداد اعضای تیم ملی محدود است و آسیبی به فرهنگ و اقتصاد وارد نمیکند! نکتهای که نباید نادیده انگاشته شود این است که این رفتارها تبدیل به الگو میشوند و در میان ورزشکاران رواج پیدا میکنند که تبدیل به آفت ورزش کشورمان شده و در نتیجه : ورزش برای پاداش میشود و توقع ایشان بالا میرود. مسئلهای که با رسالت و کارکرد ورزش ناهمخوان است.
ما در باب «مصرف» شاهد فروپاشی ذهنیتهای قدیم هستیم، به گونهای که تصویر فرهنگ و مصرف گرایی از آن به شکلی بیگانه جلوه گر شده است. از سوی دیگر ساختار جدیدی بر اساس تصوّرات ناشناختهی چند سال قبل در حال شکل گرفتن است. به خلاف آنچه از یک دولت به ظاهر مخالف با تولیدات و عادات فرهنگی وارداتی از غرب انتظار میرود، دولت به گونهای ناخواسته/ خواسته، فرهنگ مصرفی را با پاداش دهی به فوتبالیستها که برای جبران کمبودها و کمکاریهایی که در گذشته روا داشته شده است- تشویق میکند.
راههای زیادی برای تقدیر و تشکر از افتخارآفرینان این مرز بوم وجود دارد که لزوما به مصرف گرایی و ترویج روحیهی اشرافی گری منجر نشوند. فوتبال نماد تفریح و سرگرمی فرهنگ آنگلوساکسونی است و بهترین بستر آن هم سرمایه داری غربی است. در این ورزش، روحیهی پهلوانی ایرانی و منش جوانمردی محلی از بروز ندارد، زیرا که در خارج از خاک این کشور پدیدار شده و با فرهنگی متفاوت شکل گرفته است؛ اما به مرور زمان دارای جایگاهی خاص در فرهنگ ایرانی شده است. در صورتی رواست از فوتبال اینچنین تقدیر به عمل بیاید که در کنار آن، دیگر ورزشها نیز از موهبات ریاست جمهوری عدالتخواه بهرهمند گردند.
در دوره شکوفایی تمدن اسلامی، در مسئلهای که اسراف معنایی نداشت، رواج دانش و دانشپروری بود و در زمینه تامین کاغذ و اختصاص مکان و دیگر امکانات، نهایت بذل و بخشش میشد. اما حالا چه شده است در این دوره که بودجههای آموزشی- پژوهشی کاهش چشمگیری پیدا کرده، رئیس جمهور عدالتخواه با دست باز، بیتالمال را تقدیم میکند؟ تکرار میشود که نگارنده مخالف تقدیر از افتخارآفرینان نیست اما نگران رواج فرهنگ مصرف گرایی توسط دولت اسلامی است که آفت تولید و بهرهوری و فاسد کننده اخلاق اجتماعی است. بر اساس چه منطقی هیئت دولت مصوب میکند که بازیکنان تیم ملی که امروزه معرف فرهنگ و تمدن ایران اسلامی قلمداد میشوند، پورشه و لامبورگینی وارد کنند و در جلوی چشمان مستضعفین و محرومان، نمایش ثروت دهند؟ این مصوبه دولت با کدامین ارزشها و آرمانهای انقلاب اسلامی و شعارهای انتخاباتی محمود احمدی نژاد در هشت سال پیش سازگاری دارد.,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
منبع:شیرازه
, منبع:شیرازه, منبع:شیرازه, منبع:شیرازه,
انتهایپیام/گ
, انتهایپیام/گ, انتهایپیام/گ, انتهایپیام/گ, ]