به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ آذربایجان را از گذشته ی دور با مشاهیر وعلمایی یاد می کنند که نه تنها موجب سرافرازی این خطه گشته اند بلکه بخش اعظمی ازافتخارات تاریخ حاصل رنج های این بزرگان بوده است.
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا,بیست و هفتم شهریور روز خاموشی یکی ازمشاهیر بلند آوازه ی ایران به نام استاد شهریار(محمدحسین بهجت تبریزی) است که درسال ۸۱ با تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی سالروز درگذشت این شاعر به نام روز شعر و ادب پارسی نامگذاری گردیده است.
,اگرچه یکی از اهداف اصلی این نامگذاری برقراری رابطه ی مناسب بین تمام اقوام با توجه به شعرهای فارسی زبان می باشد امابا مروری بر شعرهای فارسی و آذری شهریار این احساس تعلق خاطر به خاک ایران در کنارعشق ورزی به خطه ی آذربایجان که با روح وی عجین گشته است بیش از پیش نمایان می شود.
,شهریار که از قبل پیش بینی برخی دهن کجی هاو برداشت های غلط و افراطی را نسبت به شعر خود داشت ،در برخی از اشعار خود دین خودرا به وطن به طور کامل ادا کرده وآیینه ی تمام نمایی از افکار خویش را به نمایش گذاشته است، اشعاری چون سیه چشمان شیرازی،بهیاد تهران،آذربایجان،بارگاه حفظ ، مکتب حافظ ،قند پارسی،در بارگاه سعدی،رودکی،مولانا در خانقاه شس تبریزی،فردوسی و ده ها شعر دیگر که در دیوان شهریار وجود دارد؛موید این مساله است به عنوان مثال وی در بخشی از سرود خود بابیان اینکه به علت خدمت فردوسی به شعر فارسی همواره منت پذیر وی است درباره ی این شاعر پارسی گوی ایرانی می گوید؛
,چو از شهنامه،فردوسی چو رعدی درخروش آمد
,به تن ایرانیان را خون ملیت بهجوش آمد
,زبان پارسی گویا شد و تازی خموش آمد
,ز کنج خلوت دل اهرمن رفت و سروش آمد
,به میدان دلیری تاختی بوالفارسی کردی
,کسی با بیکسان در روزگار ناکسی کردی
,چه زحمتها به جان هموار در آن سال سی کردی
,به قول خویشتن زنده عجم زان پارسی کردی
,عجم تا زنده باشد نام تو ورد زبان دارد
,به جان منتپذیر توست این جان تا کهجان دارد
,اما نکته ی مهم اینجاست که شهریار که خود بزرگ شده ی اوج دوران مشروطیت و حق خواهی و وطن خواهی است در برهه های مختلف تاریخی این ابراز ارادات به ایران و پیوند ناگسستنی آذربایجان با این مرز و بوم به رخ می کشدتا زمینه ای برای تفرقه باقی نگذارد؛
,آزادی ایران ز تو آبادی ایران زتو
,آزاد باش ای خطه آباد آذربایجان
,تا باشد آذربایجان پیوند ایران است و بس
,این گفت باصوتی رسا ”فریاد آذربایجان“
,رهبر انقلاب در طی سالهای پس از انقلاب بارها نقش آذربایجان را از سالهای مشروطیت گرفته تا انقلاب اسلامی و برهه های حساس تاریخی، نقشی بی بدیل توصیف کرده و اهمیت این نقش را در توصیف تاریخی که آذربایجان را به عنوان سر ایران نامیده اند،صحه گذاشته است، با نگاهی به تاریخ و اشعار شهریار این دیدگاه رهبر انقلاب را به خوبی می توان یافت.
,,
,
در سالهایی که فرقه ی دموکرات آذربایجان باهمراهی ارتش سرخ شوروی منطقه ی آذربایجان را اشغال نموده بود، شهریار با خطاب به آذربایجان و مردم آن که به عنوان سر ایران مطرح کرد می گوید؛
,روز جانبازیست ای بیچاره آذربایجان
,سر تو باشی در میان، هرجا که آمد پای جان
,ای بلاگردان ایران سینه زخمی به پیش
,تیر باران بلا باز از تو می جوید نشان
,کاخ استقلال ایران را بلا بارد به سر
,پای دار ای روزِ بارانِ حوادث ناودان
,در لابلای اشعار سر شار از احساس شهریار،تمجید از زبان و لهجه ی شیرین آذری قابل کتمان نیست؛
,تورکین دیلی تک سئوگیلی ایستکلی دیل اولماز
,اوزگه دیله قاتسان بو اصیل دیل اصیل اولماز
,اؤز شعرینی فارسا عربه قاتماسا شاعیر
,شعری ائشیدنلر اوُخیانلار کسیل اولماز
,اما این بار نیز شهریار با تیزهوشی تمام مسیر تفرقه را بسته و با عمق وجود در چند بیت سرشار از معنی و تفسیر در هر شرایط زمانی موضع صریح و شفاف خود را در عشق به وطن فراتر از عشق به زبان و قوم خود نشان می دهد؛
,گرچه ترکی بس عزیز است و زبان مادری
,لیک اگر ایران نگوید لال بادا این زبان
,مرد آن باشد که حق گوید، چو باطل رخنه کرد
,هم بایستد بر سر پیمان حق تا پای جان
,وی همواره آذربایجان را فرزند عزیز ایران خطاب کرده و زمانی که در اشغال فرقه ی دموکرات است با دلی غمگین و لحنی آتشین می سراید؛
,بیکس است ایران، به حرف ناکسان از ره مرو
,جان به قربان تو ای جانان آذربایجان
,هر زیانی کو قضا باشد به ایران عزیز
,چون تو ایران را سری بیشت رسد سهم زیان
,مادر ایران ندارد چون تو فرزندی دلیر
,روز سختی چشم امید از تو دارد همچنان
,تو همان فرزند دلبندی که جانبازی تو
,می نیاید در حدیث و می نگنجد در زبان
,,
و یا در بخش دگری از اشعار خود در زمان اشغال آذربایجان و منطقه ی قفقاز توسط شوروی باز با انتقاد از تاکید بر اختلاف زبان به عنوان عاملی برای جدایی از ایران میگوید؛
,اختلاف لهجه ملیّت نزاید بهر کس
,ملّتی با یک زبان، کمتر به یاد آرد زمان
,گر بدین منطق تو را گفتند ایرانی نهای
,صبح را خوانند شام و آسمان را ریسمان
,اگرچه به ذکر مثال کوتاهی در اینجا بسنده کرده ایم اما اشعار زیادی در بیان موضع گیری تاثیر گذار و تند شهریار راجع به جدایی قفقاز از خاک ایران وجود دارد که با مرورهمین اشعار راجع به این موضوع خاص(جدایی قفقاز) احساسات وطن دوستانه ی شاعر به وضوح آشکار می گردد.
,برخی اوقات از گوشه و کنار در سالروزبزرگداشت شعر پارسی انتقادهایی مبنی بر منتصب بودن این روز به شاعر آذربایجانی یاقومیت خاص مطرح می شود، اما خالی از لطف نیست، منتقدان با نگاهی دقیق عمق نگاه شهریار را مورد تجزیه وتحلیل قرار دهند چرا که شهریار در کنار تعلق خاطر فراوانی که به خطه ی آذربایجان دارد تاجایی که با کوهها و دشت های آن نیز ارتباط عمیقی برقرار کرده ، استقلال و تمامیت ارضی کشور را با وجود تمام اقوام بر نگاههای متعصب ترجیح داده و همگان را دعوت به اتحاد در زیر پرچم اسلامی این میهن می کند و همین رویکرد شهریار نشان این دارد که هویت ایرانی و تمامی قومیت ها نه تنها با هم تفاوتی نداشته بلکه از ابتدای تاریخ باهم عجین بوده اند.
,آنچه مسلم است چنین بینش عمیق در این شاعربلند آوازه نشان از وجود یک پشتوانه ی غنی دینی و ناشی از پرورش یافتن در مکتب بی بدیل رسول اکرم (ص) و چهارده معصوم (ع) می باشد و وجود اشعار مختلف سروده شده درمدح اهل بیت (ع) و داستان معروف خواب یکی از علمای اسلام راجع به شعر همای رحمت موید این انس دائمی با ائمه ی اطهار (ع) می باشد.
,روحش شاد...
]