به گزارش شبکه اطلاع رسانی دانا پرونده اتهامی مردی که مغازهداری را در جریان دستبرد مسلحانه به طلافروشی، به قتل رسانده بود روی میز قضات دادگاه کیفری استان تهران قرار گرفت.
, شبکه اطلاع رسانی دانا,
به گزارش خبرنگار شرق متهم 25ساله که وحید نام دارد روز دوم اسفند سال گذشته همراه دوستش ناصر به مغازه طلافروشی در بهارستان رباطکریم رفت و در جریان درگیری با همسایه مرد زرگر او را از پا درآورد.
دو متهم صبح روز حادثه وقتی به مغازه مورد نظرشان رسیدند در حالیکه هر دو کلت کمری همراه داشتند، ویترین جواهرفروشی را شکستند. صاحب مغازه سعی کرد با داد و فریاد از مردم کمک بخواهد و در برابر دزدان مقاومت کند اما مردان مسلح او را تهدید به مرگ کردند. در همین اثنا مرد میانسالی که در مجاورت زرگری، مغازه فرشفروشی داشت متوجه ماجرا شد و از مغازه بیرون آمد تا راه را بر سارقان ببندد و مانع انجام سرقت شود.
وحید وقتی با مقاومتهای این مرد مواجه شد سلاحاش را به سمت وی نشانه گرفت و او را تهدید کرد اما مرد فرشفروش تسلیم نشد و محل را ترک نکرد. وحید نیز گلولهای به سر این مرد شلیک کرد و سپس دو همدست سوار بر موتوسیکلت از محل گریختند. در همین هنگام ماموران انتظامی از راه رسیدند و به تعقیب موتوسواران پرداختند. این تعقیب و گریز دقایقی بعد با دستگیری دو متهم پایان یافت. سپس سارقان به پلیس آگاهی منتقل شدند و تحت بازجویی قرار گرفتند.
وحید در همان ابتدای بازجوییها اتهام قتل را قبول کرد و گفت: «سلاحی که ناصر در دست داشت قلابی بود و فقط من کلت کمری داشتم. البته قصد نداشتم کسی را بکشم و گلوله اتفاقی به سر آن مرد اصابت کرد.» متهم به قتل در اعترافاتش گفت: «پدر من فوت شد و دو برادر ناتنی دارم که حاصل ازدواج دوم مادرم هستند. یکی از آنها معلولیت دارد و هزینههای درمانی او بسیار زیاد است. من باید خرج خانواده را تامین میکردم و به همین دلیل همیشه تحت فشار بودم. مدتی در جایی کار میکردم اما مرا اخراج کردند و از آن به بعد هر چه جستوجو کردم نتوانستم شغلی پیدا کنم برای همین از سر ناچاری تصمیم گرفتم دزدی کنم.»
متهم ادامه داد: «من رادیو پخش خودروهایی را که کنار خیابان پارک شده بودند و تجهیزات ایمنی مناسبی نداشتند سرقت میکردم و آنها را با قیمت کمی به مالخری که از قبل با وی آشنایی داشتم میفروختم اما بعد از 20 فقره سرقت دستگیر شدم و به زندان افتادم. بعد از آزادی دوباره دیدم چارهای ندارم جز اینکه به دزدیهایم ادامه بدهم. من و ناصر از قبل دوست بودیم و هر دو مشکل مالی داشتیم برای همین با هم نقشه سرقت از طلافروشی را طراحی و قبل از هر چیز مغازه موردنظرمان را شناسایی کردیم.
بعد از اینکه نقشه دزدی را کشیدیم به آنجا رفتیم و با شکستن ویترین به جمعآوری طلاجات مشغول شدیم که در این هنگام یکی از کسبه محل جلو آمد و سعی کرد ما را دستگیر کند من چند بار تهدیدش کردم ولی او نترسید. در شرایط بدی گرفتار شده بودیم و ممکن بود دستگیر شویم برای همین سلاح را به طرف او نشانه گرفتم. میخواستم به زانویش شلیک کنم تا به زمین بیفتد و ما بتوانیم فرار کنیم اما در همان لحظهای که ماشه را فشار دادم آن مرد تکان خورد و همین اتفاق باعث شد گلوله به سرش اصابت کند. ما به شدت ترسیده بودیم به همین دلیل به سرعت سوار موتور شدیم تا فرار کنیم ولی ماموران سر رسیدند و ما را دستگیر کردند.»
ناصر نیز در جریان تحقیقات اعترافات همدستش را تایید کرد و به این ترتیب هر دو متهم از سوی بازپرس، مجرم شناخته شدند و نماینده دادستان برای آنها کیفرخواست صادر کرد. این پرونده اکنون روی میز قضات شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران قرار گرفته است تا آنها به جرایم دو سارق رسیدگی کنند. جلسه محاکمه به زودی برگزار خواهد شد.
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
]