به گزارش شبکه اطلاع رسانی دانا؛ ارتش مصر به بهانه جلوگیری از بلوا و آشوب، و همچنین حمایت از تظاهرات مردمی، با یک کودتای نظامی اولین دولت منتخب مردم مصر را سرنگون نمود. رهبران نظامی قانون اساسی را تعلیق نموده و عدلی منصور را به عنوان رئیس جمهور موقت اعلام نمودند تا انتخابات جدید برگزار شود.
, شبکه اطلاع رسانی دانا, ارتش مصر به بهانه جلوگیری از بلوا و آشوب، و همچنین حمایت از تظاهرات مردمی، با یک کودتای نظامی اولین دولت منتخب مردم مصر را سرنگون نمود. رهبران نظامی قانون اساسی را تعلیق نموده و عدلی منصور را به عنوان رئیس جمهور موقت اعلام نمودند تا انتخابات جدید برگزار شود. ,می توان گفت که مرسی سه اشتباه بزرگ را مرتکب شد. اول اینکه او یک محاسبه اشتباه راهبردی را انجام داد، و آن اینکه گروه مخالف به خیابانها خواهد آمد، شلوغ خواهند کرد و شعار خواهند داد اما هرگز کاری نخواهند توانست انجام دهند. به جای اینکه دغدغه های مردم را مد نظر قرار دهد و به کالبد شکافی خواسته های آنان بپردازد، او به قسمتهای مختلف ساختار دولت پرداخت و به دنبال یک اتحاد شکلی و موقت با ارتش تاکید نمود.
,وی به دنبال سازش با ساختارهای اطلاعاتی و امنیتی، کم اهمیت دیدن قضات دیوان عالی کشور، و شکست دادن اندک اندک نظام بوروکراتیک افتاد. به وضوح و روشنی، او در مورد قدرت خود برای بازیگری سیاسی دچار غرور شد و قدرت اپوزیسیون را هم به درستی اندازه گیری نکرد. ثانیا، او نتوانست که به حوزه خارج از طرفداران خود پل بزند و با آنها به سازش و مصالحه بپردازد، به عبارت دیگر آنان را جذب ساختارهای جدید سیاسی مربوط یه خود نماید. و نهایتا او خیلی ضعیف به مدیریت این بحران اخیر پرداخت و به سخنرانی های غلط در زمانهای نادرست پرداخت.
,به علاوه این اشتباهات راهبردی و تاکتیکی، مرسی دارای موفقیتها و کامیابی های چندانی در اجرای سیاستها و شعارهای مورد ادعای خود نداشت. برخی از اینها مربوط به خودش بود که هرگز قاطعانه عمل نکرد و بسیاری از همکاران او، وی را به این امر متهم می کردند که خودسرانه، بدون مشورت با صاحبنظران، تصمیمات مهم سیاسی را در عرصه ملی اتخاذ می کرد.
,مصر در دهه های مختلف از زمان جمال عبدالناصر، سخت به سمت میلیتاریسم یا نظامی گری حرکت کرده است. جامعه ای که در آن قانون اختیارات زیادی را به سران نظامی واگذار کرده است و در عین حال منابع مادی قدرت معتنابهی از اموال منقول و غیر منقول، صنایع و املاک در دست سران نظامی است. |
---|
حال سوال دیگر این است که تصمیم گیرندگان اصلی در هفته ها و ماههای آینده چه کسانی خواهند بود؟ البته پاسخ اصلی ارتش مصر است که در جایگاه هدایت کننده امور قرار خواهد داشت. ارتش اکنون یک نقشه راه را برای این عرصه و دوران تحول ترسیم کرده است، که بیشتر به نظر می رسد راه و روزنه ای برای آینده است تا اینکه یک متن واقعی برای تغییر و تحول ساختاری باشد.
,اما به نظر می رسد که این امر خواست تعدادی از بازیگران مدنی است که ارتش فرآیند را به نحوی مورد اصلاحات قرار خواهد داد تا باعث احیای حکومت مدنی در مصر خواهد شد. البته تاکنون برنامه ریزی بنیادین خود را برای احیای قانون اساسی فعلا معلق 2012 مصر را احیا نکرده است. قبلا خود اخوان المسلمین توسط منتقدین متهم شده بود که با ارتش به مصالحه می پردازد، اما اکنون خود اینان به مصالحه با ارتش دست زده اند تا بتوانند مرسی را ایزوله کرده و نهایتا شاید بتوانند را ه را برای نیل به قدرت خود هموار نمایند. اینان مدعی هستند که ارتش پس از آرام کردن محیط امنیتی کشور راه را برای اصلاحات قانون اساسی و سرانجام استقرار حکومت مدنی دلخواه فراهم کرده و از عرصه سیاسی خارج خواهد شد و دوره میلیتاریسم هم پایان خواهد یافت.
,اگرچه نمی توان گفت که بازیگران مدنی در این عرصه نامربوط هستند، اما قطعا کسانی که برای ورود به کابینه دولت، و شورای طرح قانون اساسی اصلاح شده منصوب خواهند شد بسیار حائز اهمیت خواهد بود. اما ارتش تاکنون نامی در این زمینه ارایه نکرده است و نگفته که اینان چگونه انتخاب خواهند شد.به محض اینکه انتخابات برگزار شود ممکن است که گروههای مخالف اخوان المسلمین که قبلا در عرصه انتخابات بازنده بودند بتوانند به قدرت برسند.
,رهبران گروه تمرد که رهبری حرکت علیه مرسی را در دست داشتند بیشترین فرصتها را در اختیار دارند که در طولانی مدت بتوانند به قدرت دست یازند و زمام امور را به دست بگیرند، البته مشروط به اینکه بتوانند که سطح مناسبی از بسیج عمومی و یک راهبرد سیاسی روشن را حفظ کنند. این در حالی است که انواع نهادهای مختلف حکومتی، به ویژه قوه قضائیه و ساختارهای اطلاعاتی در آینده ممکن احتمالا نقش بسیار مهمی خواهند داشت.
,اما باید در نظر داشته باشیم که این حرکت کودتایی به این معنا نیست که اخوان المسلمین خارج از بازی قرار خواهد گرفت. رهبران اخوان المسلمین هنوز می توانند بر روی رخدادهای آینده به وسیله تصمیمات خود که آیا در مقابل کودتا بایستند یا اینکه چگونه ایستادگی کنند، دارای تاثیر خواهند بود. با این حال، نهایتا، ممکن است که سلفی ها به عنوان برندگان طولانی مدت این عرصه مطرح شوند و این کار را با بسیج عمده اسلام گرایان انجام دهند.
,دولت و ملت مصر باید از این تجارب درس یاد بگیرند، البته ممکن است که اینطور هم نشود. رهبران سیاسی نباید که انحصاری عمل کنند، خودی، غیر خودی کردن، زهر جانکاه و نهایتا نابود کننده جامعه و حکومت در مصر است. برای حل این مشکل نباید دست به بازی برد- باخت بزنند، بلکه باید که به طراحی یک بازی برد- برد بیاندیشند. اصلاح و بازسازی گام به گام نظام سیاسی از بایسته های این فرآیند رو به جلو خواهد بود، و در این مسیر باید یاد بگیرند که چگونه به مدیریت اختلافات فیما بین خود بپردازند.
,اخوان المسلمین که سابقه دهها فعالیت سیاسی و فرهنگی را در مصر و سایر جاها داشته است، فاقد ساختارهای لازم تشکیلاتی برای اداره حکومت و سیاست در عرصه ملی است، تنها برگ برنده آنها حضور فعالانه در عرصه انتخاباتی بوده است ولی فعالیت نهادینه سیاسی امری است که به سختی با موفقیت همراه بوده، و عملا با چالشهای جدی مواجه بوده است که نتوانست به مدیریت مناسب آنها بپردازد که نهایتا به سرنگونی از قدرت منجر شد. |
---|
قطعا رخدادهای حاضر درمصر یک تنازع داخلی محسوب می شود، و بازیگران خارجی در ایفاگری نقشهای خود با محدودیتهای جدی مواجه هستند. اگر بازیگران خارجی راههای مناسبی پیدا کنند تا این پیام را به دولت مصر برسانند که از سیاستهای اجماعی در کشور حمایت به عمل آورند و به دنبال سرکوب اخوان المسلمین نباشند، این اقدامات و سیاستها حتما قدمهای مثبتی خواهند بود.
,رخدادهای مصر برخی رهبران عرب را شاد و برخی دیگر را ناامید می سازد، ولی سرنگونی مرسی تاثیر مستقیم چندانی در منطقه نخواهد داشت، به جز حماس که بر روی یک دوست خوب و صمیمی در همسایگی خود حساب باز کرده بود. تاثیر واقعی در طولانی مدت اتفاق خواهد افتاد. کودتای نظامی علیه مرسی، ممکن است که برخی از اسلام گرایان را قانع کند که در فرآیند های سیاسی، هرگز نخواهند توانست که به قدرت دست یازند. این یک نتیجه گیری خطر ناک است، که برخی گروهها ممکن است که به آن برسند.
,شاید قابل توجه ترین وجه تحولات اخیر این بوده که مصر از چالشهای مهم اقتصادی و اجتماعی رنج می برد. اقتصاد مصر در وضعیت بد و هشدار است که در آن منابع خارجی به شدت در حال افت بوده و تورم و فقر و محنت در حال صعود می باشد. در ماههای اخیر یکی از نمادهای اصلی این بحران، کمبود شدید مواد سوختی بوده است که حمل و نقل را در جاده ها به شدت آسیب وارد نمود و در نتیجه باعث شد که اعتراضات مردمی علیه دولت زیاد شود.
,قبل از آن اعتراضات علیه دولت عمدتا دارای دلایل سیاسی بود. در ماه نوامبر سال میلادی گذشته، با فرمان قانون اساسی، مرسی حیطه قدرت و اختیارات خود را گسترش داد، که باعث نارضایتی و عصبانیت انقلابیون و باقیماندگان رژیم مبارک شد، که در واقع دارای حضور و فعالیت رسانه ای قدرتمندی بوده اند. کسانی که در گروه مخالف اخوان قرار داشتند، آنان را متهم می کردند که مصری نیستند و در واقع کشور و قدرت را به اشغال در آورده اند، به این هدف که تمام کشور را سراسر اخوانی کنند. اما در عمل عمده گروهها دارای دیدگاههای مشترکی درخصوص نیروهای مسلح بودند.
,این در حالی است که تحولات اخیر نشان میدهد که اخوان المسلمین که سابقه دهها فعالیت سیاسی و فرهنگی را در مصر و سایر جاها داشته است، فاقد ساختارهای لازم تشکیلاتی برای اداره حکومت و سیاست در عرصه ملی است، تنها برگ برنده آنها حضور فعالانه در عرصه انتخاباتی بوده است ولی فعالیت نهادینه سیاسی امری است که به سختی با موفقیت همراه بوده، و عملا با چالشهای جدی مواجه بوده است که نتوانست به مدیریت مناسب آنها بپردازد که نهایتا به سرنگونی از قدرت منجر شد.
,در کنار این موضوع باید در نظر داشته باشیم که ایدئولوژی اخوانی و سوابق فکری این حرکت نمی تواند چندان پذیرای حکومت مردم سالارانه با ساختارهای قانونی باشد. این شکاف بین ایدئولوژی و عمل هم نارضایتی های زیادی را در عرصه واقعی سیاست به وجود آورد. مرسی قابلیتهای سیاسی زیادی را از خود به نمایش گذاشت، وی دارای کنترل ضعیفی بر روی ارتش و نیروی انتظامی بود و اصلا مدیریت شایسته ای را در این خصوص نداشت، که این امر خود نشاندهنده شکاف گسترده تئوریهای اخوانی با میدان عمل سیاسی بوده است.
,رخدادهای مصر برخی رهبران عرب را شاد و برخی دیگر را ناامید می سازد، ولی سرنگونی مرسی تاثیر مستقیم چندانی در منطقه نخواهد داشت، به جز حماس که بر روی یک دوست خوب و صمیمی در همسایگی خود حساب باز کرده بود. تاثیر واقعی در طولانی مدت اتفاق خواهد افتاد. |
---|
اما نکته مهم در این میان، ماهیت سیاست و جامع مصر است که در دهه های مختلف از زمان جمال عبدالناصر، سخت به سمت میلیتاریسم یا نظامی گری حرکت کرده است. جامعه ای که در آن قانون اختیارات زیادی را به سران نظامی واگذار کرده است و در عین حال منابع مادی قدرت معتنابهی از اموال منقول و غیر منقول، صنایع و املاک در دست سران نظامی است.
,این عوامل مادی و سخت قدرت به آنان اجازه می دهد که در میادین مختلف سیاسی نقش آفرینی مهمی داشته باشند و از برگ برنده های خود بتوانند به نفع شرایط مورد دلخواه عمل کنند. به عبارت دیگر، ساختار میلیتاریستی مصر، اساس و بنیان جامعه مدنی، قانون مدار و مردمی را سخت به چالش می کشاند، امری که تحولات اخیر، صحت آن را به نمایش می گذارد.
,نیروهایی که امروز برای قوای مسلحه جهت برکناری مرسی هورا می کشند، فردا خود نیز در بوته آزمونهای مشابهی از طرف نظامیان قرار خواهند گرفت. به عبارت دیگر، کل جامعه مصر در معرض آزمون بسیار سختی قرار دارد. دو راهی جامعه مدنی مردمسالار مبتنی بر انتخابات، نظم و قانون، یا ادامه میراث جمال عبدالناصر و یک جمهوری نیم بند نظامیان که نهایتا به دیکتاتوری و استبداد دهه های گذشته منجر خواهد شد.
,عدلی منصور نیز روزهای بسیار سختی را پیش رو دارد. مشکلات عدیده سیاسی و اجتماعی و اقتصادی در مقابل او هستند که مدیریت شایسته و بایسته بر روی آنها امری بسیار سخت پیچیده خواهد بود. از 25 ژوئیه 2011 تا 30 ژوئن 2012 مصر یک بام و دو هوا داشته است، ادامه میلیتاریسم یا ساخت نظام مردم سالار و مدنی که حرکت به سمت آن بسیار راه ناهمواری به نظر می آید.
,دکتر رضا /سیمبر استاد دانشگاه گیلان
, دکتر رضا /سیمبر استاد دانشگاه گیلان,]