دستور سرهنگ عراقی برای قتل یک پاسدار
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی دانا، به نقل از سایت جامع آزادگان، همه دور او جمع شدند؛ ولی می ترسیدند از فاصله ی پنج متری جلوتر بروند؛ بعد یک سرهنگ عراقی آمد وآن پاسدارایرانی را زیر باران مشت و لگد گرفت و از او خواست که به امام توهین کند؛ ولی او قبول نکرد.

, شبکه اطلاع رسانی دانا,

, , ,

سرهنگ عراقی به زبان فارسی گفت: به خدا قسم تو را دوشقّه می کنم و دستور داد تا با سیم یک دست و یک پای اسیر ایرانی را به دو جیپ بستند، به صورت ضربدری. آن وقت به آن برادر پاسدار گفت: به امام توهین بکن؛ ولی پاسدار باز هم قبول نکرد و سرهنگ عراقی دستور حرکت جیب ها را داد و بدن او را دوشقّه کرد.

,

آن برادر پاسدار چنان فریاد" الله اکبر" سر داد که همه ما ترسیدیم. حتی من یک بار بیهوش شدم، چندتا از عراقی ها هم از ترس بیهوش شدند.

,

 

,

راوی: آزاده موسی حسین زاده

]
سرهنگ عراقی به زبان فارسی گفت: به خدا قسم تو را دوشقّه می کنم و دستور داد تا با سیم یک دست و یک پای اسیر ایرانی را به دو جیپ بستند، به صورت ضربدری.