روایتگری حاج یونس حبیبی از جانبازی که بعد از 18 سال پهلویش را شکافتند + متن و صوت
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از  بسیج مداحان، حاج یونس حبیبی در جمع ذاکران بسیجی به روایتگری از جانبازی که بعد از 18 سال پهلویش را شکافتند، پرداخت که متن و صوت آن در ادامه خبر قابل دریافت است.

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا,

خیلی از جانبازان نمی تونن حتی یک کلمه حرف بزنن، نه تنها حرف، بلکه آرزوشونه ده دقیقه چشم رو هم بذارن. برید ببینید جانبازی داریم که 20 سال در یک اتاق زندگی می‌کند و هر چند دقیقه یک بار سرفه‌های خونی دارد و اسپری‌های رنگارنگ استشمام می‌کند.

,

رفیق جانبازی دارم که اسمش عباسه. جانباز قطع نخاعی بود که بعد از 18 یا 19 سال فهمیدند که در ریه‌هایش ترکش دارد. جانباز شیمیایی هم هست.

,

پزشک با او صحبت کرد و به او گفت که باید پهلویت را بشکافیم، ریه‌هایت را باز کنیم و ترکش را خارج کنیم. من آن جا بودم و دیدم که اشک از گوشه چشمان عباس جاری شد. بهش گفتم ترسیدی عباس جان؟ گفت نه برای چی باید بترسم؟

,

من آن جا متوجه نشدم که حواس عباس کجا بود ولی موقعی که از اتاق عمل بیرون اومد دیدم داره اشک می ریزه و چیزهایی زیر لب داره زمزمه می‌کنه. گوشم رو بردم نزدیک تر تا ببینم چی میگه. دیدم که زیر لب میگه «بی بی جان ممنونتم، مادر ذره‌ای از دردهایت به منم رسید، ببین منم شبیه شما شدم! ببین پهلوی منم شکافتن».

,

حالش بهتر شده بود و تازه به هوش اومده بود ولی خیلی درد می‌‎کشید. بهش گفتم عباس جان می‌خوای بگم پرستار بیاد تا آرام بخش بزنه؟ گفت نه. گفتم: چرا تو که درد داری. گفت: مدینه که آرام بخش نبود، مادرمون از درد پهلو ناله میزد، بچه هاشم باهاش گریه می‌کردن.

,

لینک دانلود فایل صوتی روایتگری

,

revayat_habibi.mp3

, revayat_habibi.mp3,

انتهای پیام/خ

]
متن و صوت روایتگری حاج یونس حبیبی از جانبازی که بعد از 18 سال پهلویش را شکافتند در ادامه آماده دریافت است.