هر شب با قرآن/ مهمترین حکمت جاودانه‌ی جهان چیست؟
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی دانا به نقل از باشگاه خبرنگاران؛

, شبکه اطلاع رسانی دانا,
آیه 21 سوره ذاریات
وَفِی أَنْفُسِکُمْ ۚ أَفَلَا تُبْصِرُونَ
آیا در نفسِ خود و درون ذاتِ خویش نظر نمی‌کنید؟
,
آیه 21 سوره ذاریات
, آیه 21 سوره ذاریات, وَفِی أَنْفُسِکُمْ ۚ أَفَلَا تُبْصِرُونَ
آیا در نفسِ خود و درون ذاتِ خویش نظر نمی‌کنید؟
, وَفِی أَنْفُسِکُمْ ۚ أَفَلَا تُبْصِرُونَ,
, آیا در نفسِ خود و درون ذاتِ خویش نظر نمی‌کنید؟,
,

مضمون آیه خود به تنهایی حامل مهمترین حکمت جاودانه‌ی جهان است که به زبانهای گوناگون در همه‌ی فرهنگ ها آمده است و همان نکته است که در یونان باستان بر سر درِ معبد دلفی نوشته بودند: برو خود را بشناس.

در روایت قرآن نوعی تشویق همراه با ملامت به این حکمت افزوده شده است که شما مردمان که اینهمه اطوار و آثار جهان را می بینید و به هر سو سفر می کنید چگونه است که به درون خود و در نفسِ خویش نظری نمی کنید در حالی که سرچشمه‌ی حکمت و معرفت و همه‌ی شناختهای متعالی آدمی از درون او سرچشمه می گیرد و انچه در بیرون است در حقیقت عکسی است از آثار درون که در بیرون افتاده چنانکه مولانا در مثنوی آورده است:

, مضمون آیه خود به تنهایی حامل مهمترین حکمت جاودانه‌ی جهان است که به زبانهای گوناگون در همه‌ی فرهنگ ها آمده است و همان نکته است که در یونان باستان بر سر درِ معبد دلفی نوشته بودند: برو خود را بشناس.

در روایت قرآن نوعی تشویق همراه با ملامت به این حکمت افزوده شده است که شما مردمان که اینهمه اطوار و آثار جهان را می بینید و به هر سو سفر می کنید چگونه است که به درون خود و در نفسِ خویش نظری نمی کنید در حالی که سرچشمه‌ی حکمت و معرفت و همه‌ی شناختهای متعالی آدمی از درون او سرچشمه می گیرد و انچه در بیرون است در حقیقت عکسی است از آثار درون که در بیرون افتاده چنانکه مولانا در مثنوی آورده است:
,
,
,
,
,
 صوفی‌ای در باغ از بهر گشاد      صوفیانه سر سوی زانو نهاد
   پس فرو رفت او به خود اندر نغول      شد ملول از صورت خوابش فضول
که چه خسبی آخر اندر رز نگر      این درختان بین و آثار خضر   
امر حق بشنو که گفته است «أُنظروا»      سوی این آثار رحمت آر رو                 
گفت آثارش دل است ای بوالهوس      آن برون آثار آثار است و بس        
    باغها و سبزه ها در عینِ جان      بر برون عکسش چو در آبِ روان
       آن خیال باغ باشد اندر آب      که کند از لطف آب آن اضطراب
          باغها و میوه ها اندر دل است      عکس لطفِ آن بر این آب و گل است
,  صوفی‌ای در باغ از بهر گشاد      صوفیانه سر سوی زانو نهاد,
,    پس فرو رفت او به خود اندر نغول      شد ملول از صورت خوابش فضول,
, که چه خسبی آخر اندر رز نگر      این درختان بین و آثار خضر,
, امر حق بشنو که گفته است «أُنظروا»      سوی این آثار رحمت آر رو,
, گفت آثارش دل است ای بوالهوس      آن برون آثار آثار است و بس,
,     باغها و سبزه ها در عینِ جان      بر برون عکسش چو در آبِ روان,
,        آن خیال باغ باشد اندر آب      که کند از لطف آب آن اضطراب,
,           باغها و میوه ها اندر دل است      عکس لطفِ آن بر این آب و گل است,
,
, , , ,


همین توجه به نفس است که اولاً ما را از جوهر ذات خویش باخبر می کند و به ما می فهماند که ما غیر از بدن جوهر دیگری هستیم، زیرا در هنگام درک ذات خویش به کلی غافلیم. ثانیاً در می یابیم که این جوهر از جنس هستی است و ما پیش از هر چیز، بی هیچ واسطه، هستی خود را در می یابیم و اگر به قول دکارت اندیشه می کنیم یا شک و تردید می کنیم آن نیز نشان هستی ماست که اگر هستی نبودی فکر و اندیشه ای تحقق نمی یافت و وقتی دانستیم که حقیقت ذات ما از جنس هستی است به بداهت عقل عقل در می یابیم که هستی هیچ گاه بدل به نیستی نمی شود.

,
, همین توجه به نفس است که اولاً ما را از جوهر ذات خویش باخبر می کند و به ما می فهماند که ما غیر از بدن جوهر دیگری هستیم، زیرا در هنگام درک ذات خویش به کلی غافلیم. ثانیاً در می یابیم که این جوهر از جنس هستی است و ما پیش از هر چیز، بی هیچ واسطه، هستی خود را در می یابیم و اگر به قول دکارت اندیشه می کنیم یا شک و تردید می کنیم آن نیز نشان هستی ماست که اگر هستی نبودی فکر و اندیشه ای تحقق نمی یافت و وقتی دانستیم که حقیقت ذات ما از جنس هستی است به بداهت عقل عقل در می یابیم که هستی هیچ گاه بدل به نیستی نمی شود.,

انتهای پیام/

, انتهای پیام/]
بر آنیم تا در این مجال، قطعاتی کوتاه و بلند از کتاب وحی را با نگاهی گزیده به انعکاس آن در ادبیات پارسی، پیشکش طالبان حق و جوینگان حقیقت کنیم تا چه قبول افتد و چه در نظر آید.