به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از فارس؛ چگونگی پایان بندی داستان و قصه و در واقع نقطه فرود سریال ها یکی از مهمترین شاخصههای ارزیابی آن هاست. از این رو یک قصه و داستان جذاب گذشته از آن که در فرصت طلایی ابتدایی خود باید مخاطب را با خود همراه کند، در ادامه نیز باید با گره ها، کشمکش ها، داستانک ها و خرده قصه ها پیش برود و روایت های جدیدی را برای مخاطبان خود، رو کند. اما این قصه همچنین لازم است تا از پایان جذاب و چه بسا غافلگیر کننده ای برای مخاطب خود در هر مدیومی که آن را روایت می کند، برخوردار باشد. سریال های نوروزی سیما از این منظر در یادداشتی که می خوانید بررسی شده اند.
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا,●غافلگیری در پایان بندی: بهنام اعتماد به نفس پیدا کرد
, ●غافلگیری در پایان بندی: بهنام اعتماد به نفس پیدا کرد,«بیمار استاندارد» به عنوان تجربه جدید در کارنامه سعید آقاخانی که در همکاری با بهرام توکلی در مقام نویسنده رقم خورد، همانطور که در طول مسیر پیشبرد داستان بیننده را غافلگیر می کرد در پایان نیز این ویژگی را حفظ کرد. ماجرای علاقه مندی بهنام با بازی بابک حمیدیان به پزشک معالجش با بازی شیلا خداداد همچون کلیشه تکرار شونده بسیاری از سریال ها به ازدواج ختم نشد. اگرچه این سریال پایان خوشایندی داشت و کام بیننده را شیرین کرد. بهنام قهرمان قصه این سریال همچنین توانست به اعتماد به نفس لازم نسبت به مهارت ها و توانایی های خود دست یابد. نقطه ضعفی که در ابتدا دست مایه خود را به بیماری زدن او قرار گرفته بود. در واقع این سریال کاراکترهایی پویا و متحول شونده را پیش چشم تماشاگر تصویر کرد. با این حال این سریال با وجود آن که تجربه جدیدی و نقطه عزیمتی به سمت فانتزی سازی استاندارد در تلویزیون بود، در بخش هایی می توانست عملکرد بهتری را به رخ بکشد. نخست آن که چه بهتر که این سریال پر گره و برخوردار از داستان های متعدد که با از دست دادن قسمتی از آن بیننده به سختی می تواند خود را با ادامه داستان همراه کند، در ایامی غیر از نوروز که مخاطبان سیما درگیر شلوغی ها و دید و بازدیدهای سال نو هستند به پخش برسد تا امکان تمرکز و توجه کافی بر قصه و همراهی با آن برایشان میسر باشد یا دست کم این مشکل با تکرار سریال در زمانی دیگر جبران شود.
,,
●قاب رضایت: زعفرانیهای خوشحال
, ●قاب رضایت: زعفرانیهای خوشحال,در سریال «زعفرانی» اما قاب پایانی با رضایت و خرسندی خانواده های داستان بسته شد. خانواده پر جمعیت آقای زعفرانی رستوران دار محبوب و مشهور و قهرمان این سریال هریک لبخند و خوشنودی خود را نثار دوربینی فرضی کردند و فرزند داری و فرزند آوری را به عنوان مهم ترین پیام و مضمون این
,سریال بار دیگر البته موفق تر مورد تاکید قرار دادند. ناگفته نماند که این سریال در یکی از سکانس های پایانی خود مروج نوعی نگاه مردسالارانه نیز به واسطه تاکید همسر مینا با بازی هادی کاظمی بر جنسیت پسر فرزندشان به طور ضمنی بود. این سریال نیز پایان خوشایندی را روایت کرد.
,ناگفته نماند که اگر سریال بیمار استاندارد زمینه ای برای حضور فیلمنامه نویسی توانمند چون بهرام توکلی فراهم کرد،زعفرانی نیز کارگردانی جوان ومستعد را به حلقه سریال سازان افزود که به احتمال در آینده آثار دیگری نیز از تیم "ایرج محمدی- حامد محمدی" خواهیم دید.
,●تقسیم از سر بخشش: قرعه به نام نصرت افتاد!
, ●تقسیم از سر بخشش: قرعه به نام نصرت افتاد!,سریال «قرعه» به کارگردانی برزو نیک نژاد و نویسندگی احمد رفیع زاده چنانچه از نحوه پیشبرد داستان پیش بینی می شد و اساسا طبق قاعده سریال های نوروزی پایانی خوشایند و مطلوب داشت. این سریال که ماجرای یک قرعه کشی خانوادگی را به عنوان سوژه اصلی مورد استفاده قرار داده بود و در بطن آن ماجراهای خانواده های متعدد از طبقه های اجتماعی متوسط و عمدتا ضعیف را روایت می کرد، سرانجام با برنده شدن آقا نصرت بالایی با بازی حمیدرضا آذرنگ در قرعه کشی بانک و تقسیم مبلغ دریافتی بین خانواده ها به پایان رسید. اگرچه پایان خوشایند سریال ها یک روند جا افتاده در اکثریت سریال های تلویزیونی است و اساسا بیننده سیما عادت کرده است و یا بهتر بگوییم عادت داده شده است تا انتظار رویدادهای خوشایند، تحولات مثبت و بازگشایی همه گره ها را در غایت قصه ها ببیند و توقع آن را داشته باشد،اما این نوع پایان بندی گذشته از این تکرار و کلیشه می تواند با چاشنی غافلگیری نیز همراه باشد. در واقع پایان های خوشایند الزاما نباید قابل پیش بینی باشند. چنانچه نصرت قصه «قرعه» که از دو یا سه قسمت پیش از به برنده شدن در قرعه کشی بانک پی برده بود در قسمت پایانی سریال باید به عنوان راوی داستان و قهرمان قصه حرف تازه ای را برای طرفدارانش بیان می کرد. از طرف دیگر به نظر می رسد سریال «قرعه» با وجود طرح قصه های گوناگون در دل ماجرای قرعه کشی و پیشبرد نسبتا خوب آن نتوانست آن طور که باید پایان خوبی برای هریک از آن ها تعریف کند. چنانچه با فرارسیدن سال نو و تبریک شخصیت به یکدیگر و عیدی دادن
,و عیدی گرفتن، گویی همه پرونده های باز داستانی رها شده باقی ماند.
,,
با این حال هنوز جای طرح این سوال باقی می ماند که یک شبه ره صد ساله رفتن و چشم پوشی از مشکلات آن هم در ارتباط با کاراکترهایی که در طول داستان با کوچکترین اتفاقات برافروخته شدند، از کوره در رفتند یا واکنش های غیرمتعارفی بر جای گذاشتند چقدر در منظر بیننده تلویزیون باور پذیر جلوه می کند؟! پاسخ به این سوال قطعا بی تاثیر از این پاسخ نیست که سریال «قرعه» با وجود کلید خوردن زودتر از سایر سریال های نوروزی سیما به دلیل عدم برخورداری از فیلمنامه ای کامل و شروع کار با بازیگران نمایش های رادیویی به دلیل این که بازیگران دلخواه آن در پروژه های دیگر مشغول ایفای نقش بودند، همچنین پیشبرد کار در ادامه با دو تیم نتوانست از یکدستی خوب و کافی در ساختار و مضمون و محتوا برخوردار باشد و علیرغم یدک کشیدن نام سیروس مقدم به عنوان کارگردانی باتجربه بیشتر به یک دورهمی خانوادگی شبیه بود تا سریالی چفت و بست دار!
,انتهای پیام/
]