دیپلماسی فشاری آقای وزیر!
کشوری که داشتههای اقتصادی و سرمایههای اجتماعیاش اندک باشد، مجبور است تن به بازی برد-برد بدهد تا بلکه نهایتا به سر و سامانی برسد.
[
,
,
,
,
,
,
,
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از آناج: معمولا هستند دانشآموزانی که به شاگرد اول کلاس خود حسادت میورزند. آنها از اینکه میبینند شاگرد اول کلاس نمرات بالا کسب میکند و روز به روز موفقتر میشود، به او حسادت میکنند و حتی ممکن است این حسادت را با روشهای گوناگون بروز دهند. گاهی اذیتش میکنند، دشنامش میدهند، وسایلش را بدون اجازه از کیفش برمیدارند و یا ممکن است دستهجمعی به او حمله کنند و کتکش بزنند.
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, آناج,
در واقع این دانشآموز باید برای رسیدن به قلههای پیشرفت از سد حسودان و کجاندیشان بگذرد و حتی میتواند مقابله بهمثل نماید. به عبارت دیگر با وجود خطراتی که هر روز تهدیدش میکنند، اما عزت، شخصیت و کرامت او بیشتر میشود و نزد خانواده و بستگان عزیزتر میگردد.
,
نقطهی مقابل این ماجرا، هنگامی است که این دانشآموز تنبلی کند و همیشه موقع امتحانات دست به دامن شاگرد اول کلاس شود که یا او را کمک کند و یا به او تقلب برساند که در این صورت باید هر گونه تحقیری را بپذیرد. در این حالت نیز همان بلاهایی که بر سر دانشآموز قبلی آمد، بر سر او نیز وارد میشود اما فرقش آن است که عزت و محبوبیت دانشآموز اول هر روز بیشتر میشود و دانشآموز دوم روزبهروز حقیرتر میگردد.
,
عرصهی دیپلماسی نیز دقیقا همینگونه است. هر کشوری که بتواند بیشتر روی پای خود بایستد و از ظرفیتهای داخلیاش نهایت استفاده را ببرد، کمتر مقابل کشورهای دیگر دستدرازی میکند و در مذاکرات سیاسی، از قدرت چانهزنی بیشتری برخوردار است. مسلما کشوری که داشتههای اقتصادی و سرمایههای اجتماعیاش اندک باشد، مجبور است تن به بازی برد-برد بدهد تا بلکه نهایتا به سر و سامانی برسد.
,
اگر هم قرار باشد دانشآموز درسخوان سر جلسهی امتحان به دانشآموز تنبل تقلب برساند، همهی جواب را به او نخواهد داد؛ چرا که پیش خود میگوید من تلاش کردم، روی پای خودم ایستادم و درس خواندم تا توانستم به چنین نمراتی دست یابم، آن وقت ماحصل همهی تلاشهایم را دو دستی تقدیم کسی کنم که هیچ نخوانده است؟
,
شاگرد تنبلهای دیپلماسی کشور نیز همهی سعادت دنیا را در گرو تعاملی میدانند که قرار بود هر روز گشایشی نصیب مردم کند. تعاملی که نطفهاش در ژنو بسته شد و نوزادش در لوزان به دنیا آمد، نوزادی که آمریکاییها در گوشش اذان و اقامه خواندند!
,
اکنون وزیر امور خارجه مدعی شده است: «کدام قراردادی پنج ماهه به نتیجه رسیده که انتظار دارید پنج ماه پس از برجام، اقتصاد شکوفا شود؟»
,
در این خصوص میتوان گفت که اولا کسی چنین انتظاری از برجام نداشته و اصلا حرف تمامی منتقدان نیز همین بوده است که این برجام حتی نمیتواند خودش را ضمانت کند، چه برسد به ضمانت مسائل اقتصادی؛ ثانیا اگر هم انتقاداتی مطرح میشود بر پایهی وعدههایی بوده که دولتمردان در دوران پیشابرجام برای اقناع افکار عمومی سر داده بودند و اکنون بر اساس همان حرفها عملکرد آنها در دوران پسابرجام مورد ارزیابی قرار گرفته است؛ ثالثا اکنون دیگر کسی منتظر شکوفایی اقتصادی در دوران پسابرجام نیست، بلکه همه خواهان آناند که جلوی پسرفت اقتصادی که با تعطیلی شرکتهایی چون ارج و نیز آمار چند میلیونی بیکاران همراه بوده، گرفته شود.
,
ظریف چارهی ادامهی همکاری آمریکاییها در روند اجرای برجام را افزایش فشار به آنها عنوان کرد و گفت: «به آمریکاییها و اروپاییها فشار میآوریم که این بانکها را برای سرمایهگذاری در کشورمان راضی کنند.»
,
هیئت مذاکرهکنندهی ایرانی که بندهای برجام را بر اساس خوشبینی به مذاکرات و آمریکاییها تنظیم کرده بود، اکنون دریافته که شاگرد زرنگ کلاس به جای آنکه پاسخ درست را به او برساند، پاسخی اشتباه به او داده و حالا که کار از کار گذشته، سانتریفیوژها جمعآوری شده، در قلب راکتور اراک بتن ریخته شده، غنیسازی معطل گردیده و خلاصه صنعت هستهای به یک صنعت فرمایشی و تزئینی بدل گشته، میخواهد او را تحت فشار قرار دهد! فشاری که قطعا منجر به دریافت یک فرمول اشتباه دیگر از سوی آمریکاییها خواهد شد؛ فرمول محور مقاومت، فرمول حقوق بشر و یا فرمول موشک...!
,
انتهای پیام/م
]