جدال خونین و احتمال جنگ داخلی در مصر
[

رقابت قدرت در مصر که اساساً مرتبط با ماهیت و رویکردهای قدرت است، به نقطه خطرناکی رسیده و اگر آنچه در مصر روی داده را آگاهانه و با اراده‌ ملی بدانیم یا آن را متأثر از راهبردهای بازیگران خارجی تصور کنیم، به چشم‌اندازهای متفاوتی خواهید رسید.

,

آنچه روشن است اینکه دستگاه سیاسی، امنیتی و نظامی مصر حداقل تا دوره مبارک وابسته به غرب و رژیم صهیونیستی بوده‌اند و این فرض که یک شبه با رویای انقلاب متحول شده باشند، قابل دفاع نیست. البته نظامیان و برخی جریان‌های سیاسی تلاش می‌کنند از شناسنامه جنگ‌های این ارتش با رژیم صهیونیستی و یا سابقه و مزیت‌های سازمان افسران آزاد دوره عبدالناصر برای رفتار امروز ارتش مصر، یک پیوند هویتی بسازند که یک تلاش غیرمنطقی است. ماهیت نقشه راه و حکومتی را هم که ژنرال السیسی به قدرت نشانده است نیز چندان نیاز به واکاوی ندارد و اعضای این حکومت هم در مهم‌ترین کلید واژه‌های خود به هویت‌های امنیتی یا ساختاری دوره مبارک تکیه می‌کنند. تمامی قرائن و نشانه‌های موجود هم نشان می‌دهد که کودتای نظامی در 30 ژوئن با حمایت اسرائیل و عربستان و حمایت محتاطانه امریکا انجام شده است.

,

در سوی مقابل، اخوان با کارنامه غیرقابل دفاع در داخل و محیط منطقه‌ای و بین‌المللی قرار دارد که هنوز از عملکرد و رویکردهای قبلی خیلی پشیمان نیست و امروز هم برای برون‌رفت از بحران فعلی، به مداخله اروپا چشم امید دارد. در کنار اخوان، گروه‌های سیاسی و رنگارنگی هستند که عمدتاً در بخش قبطی و یا سلفی های افراطی و تکفیری‌های جهادی و یا بازمانده‌های نظام سابق، تکیه‌گاه خارجی دارند و یا با راهبردهای آنان عمل می‌کنند. بازگویی این نکته مفید است که هزینه‌های میلیاردی عربستان در یک پروژه منطقه‌ای با صهیونیست‌ها در داخل مصر، به منظور ایجاد یک جمعیت گسترده که امکان تغذیه جنگ‌های القاعده در منطقه را تولید کند، قابل کتمان نیست و مسئله اصلی آنان مصر نیست، بلکه از طریقی استمرار بحران و تنش‌های شدید در مصر، به عنوان یک تکیه گاه نیروی انسانی به ترویج بی‌ثباتی هدفمند در کشورهای منطقه فکر می‌کنند. این تصویر بدان معناست که مداخله عنصر خارجی در مصر امری بدیهی است، ولی در میزان موفقیت و سطح کار‌آمدی آن و قدرت جریان‌سازی و یا موج‌سواری، سؤال‌های جدی وجود ندارد. امکان ایجاد هرج و مرج با تکیه بر تنش‌های سیاسی موجود، چندان دشوار نیست، ولی اگر جریان‌های اصلی اجتماعی که پایگاه مردمی دارند، به سمت تنش‌های پرشدت بروند، امکان موج سواری برای دو طرف خارجی مانند اسرائیل و عربستان فراهم می‌شود تا آن را به جنگ داخلی تبدیل کنند. امریکا و اروپا تنش موجود را تا سطحی می‌پذیرند که از کنترل خارج نشود و امکان همگرایی توافق شده با اخوان را فراهم نماید، ولی در اولویت آنها وارد شدن به جنگ داخلی نیست. حد‌اقل باید تأکید شود که جنگ داخلی در دستور کار کاخ سفید نیست، ولی جناح طرفدار اسرائیل، همسو با مطلوبیت‌های اسرائیلی عمل می‌کند.

,

اگر‌چه تا امروز هم هر دو طرف ارتش و اخوان هزینه‌های زیادی داده‌اند، ولی مسئله عقب‌نشینی از مواضع اصلی، به سادگی امکان‌پذیر نیست و تقریباً کمتر عنصر و چهره مؤثری در مصر وجود دارد که امکان تأثیر‌گذاری محوری در بحران داشته باشد. این بدان معنا نیست که حتماً به سمت جنگ داخلی پیش می‌رویم، اگر چه اسرائیل و عربستان با ابزار‌های خود این مسیر را هموار می‌کنند. افزایش هزینه‌ها و خسارت‌ها موجب می‌شود تا ارتش و اخوان بر ضرورت تعدیل دیدگاه‌های خود برسند و در آن زمان شرایط برای میانجیگیری طرف‌های دیگر در داخل مصر فراهم می‌شود. استمرار تنش‌های خونین در مصر باعث می‌شود بسیاری از مفاهیم مانند آنچه توسط ارتش و دولت عدی منصور ادعا شد نیز باطل شود و بسیاری از گروه‌های شرکت کننده در تمرد 30 ژوئن از آنها فاصله بگیرند که این پدیده‌ای ایجابی در تحولات مصر است. همینطور اخوان که به عمق سیاست‌های امریکا و رژیم صهیونیستی و عداوت و کینه‌توزی وهابیت و نظام عربستان بیش از گذشته وقوف یافته و می‌تواند منشأ رویکرد‌های جدید باشد. با این حال اوضاع در مصر در روند حساسی قرار گرفته که به سرعت قابل شعله‌ور شدن زمینه‌های جنگ داخلی است و بازیگران ویژه‌ای مترصد این زمینه‌ها در داخل و خارج مصر هستند.

]
هادی محمدی