به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از پایگاه خبری تحلیلی طنین یاس، اولین موضوع در مورد حجاب این است که حجاب تجلی فطرت زن است؛ زن به طور فطری حجاب و پوشش و فرار از تیررس چشم نامحرمان را دوست دارد و از درون تنفر دارد که ملعبه چشم مردان هوسران قرار گیرد. چون نگاه به دنبال خود
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا,هوس و طمع و میل را به همراه دارد و آن هم ابراز علاقه و ارتباط و آن هم تملق مرد را به دنبال دارد و این هم به محدودیت زن منجر می شود و او را اسیر فردی محدود می کند.
میل فرورفتن به حالات روانی و فراجنسیتی
زن دوست دارد در خلوت و آرامش درونی خود غوطه ور باشد چون هیچ انسانی همیشه در چنبره غریزه و شهوت نیست و برای لحظاتی انسان به شهوت نیاز دارد اما در بسیاری از اوقات انسان در خلوت درونی خود و حالات روحانی خود شناور است و شخصیتی روحانی و فراجنسیتی پیدا می کند و اصلا تمایلی به مسائل جنس و شهوانی ندارد، برای پرورش انسانی که جوهر اصلی او روح است که حتی از نسل و عقل برتر است باید موقعیتی مهیا شود که دور از مزاحمت های نفس و اهالی شهر نفس پرستان به سیر و خلوت و آرامش خود بپردازد و حجاب برای زن در محیط جامعه می تواند این آرامیش را ایجاد کند. داشتن حجاب یا حریم کوچک اما دائمی و همراه برای زن اولین موهبتی است که اسلام برای ارضاء فطرت انسانی و اولیه زن مهیا ساخته است.
حجاب متناسب با لایه های گوناگون انسان است
در طبیعت اگر نگاه کنیم تناسب، یک قانون حاکم بر عالم هستی است که گیاهان و هوا و آفتاب و باران با هم تناسب دارند؛ اگر یکی از این حلقه ها نباشد، اکوسیستم سالم طبیعی بهم خورده و گیاهی نخواهد رویید، در درون گیاه نیز تناسب به سختارها و مراحل رشد آن برقرار است، از تخم سیب درخت سیب و از درخت باردیگر میوه سیب پدید می آید و اگر ریشه درخت تغییر یابد، میوه آن نیز تغییر خواهد یافت و آثار و خواص سیب را از دست خواهد داد.
انسان نیز چنین است و نه تنها در مراحل جسمانی و مادی این تناسب برقرار است بلکه در بین جسم و روح زن و احساسات او تناسب برقرار است اگر یک فردی زن باشد احساسات و روان او هم دارای تمایلات زنانه خواهد بود، مغز او نیز کاملا متفاوت با مغز مرد کار خواهد کرد و چشم او رنگ ها را بهتر خواهد دید.
درجنبه ملکی و دنیایی و در جنبه ملکوتی و باطنی نیز این تناسب وجود دارد، روح زن اسیر شهوت نیست اما فطرت زن با مرد کاملا تفاوت دارد.
روح زن مظهر گونه ای از اسماء خداست و روح مرد مظهر گونه ای دیگر از اسماء خداست و متناسب با ظهور آن اسم خدا ، مثل اسم جمیل و اسم باطن، زن در عالم ملکوت و ارواح و عالم دنیا ساختار خاصی پیدا کرده است. یعنی تمام مراتب وجودی زن در عالم های گوناگون تناسب خاصی دارد .
اگر زنی خود را مرد کند، نمی تواند لایه های ملکوتی، روانی و روحی خود را تغییر دهد، لذا با تضاد و تنشی ذاتی و عمیق مواجه خواهد شد که در دراز مدت به سوی بی هویتی ذاتی و غیرقابل پیش بینی و درک دچار خواهد شد.
حجاب کاملا با خلقت اولیه و تناسبات وجودی زن و هدف از آفرینش او سازگار است همانطور که برگ غنچه با گل تناسب دارد، حجاب نیز با حقیقت دارای لایه های و انواع گوناگون زن تناسب دارد؛ اگر احساس زن لطیف است قانون تناسب نیز ایجاب می کند که صدای او نیز نازک و لطیف باشد و جسم او نیز باید نرم تر و لطیف تر و نازنین تر از جسم مرد باشد و حجاب نیز پرچم و غنچه این لطافت وجود است ، اصولا طبق قانون آفرینش هر چیز لطیف و آسیب پذیر باید از محافظ و حجابی متناسب برخوردار باشد.
هدف از آفرینش زن
هدف از آفرینش زن همان است که زن به طور ذاتی قابلیت آن را دارد یعنی زوجیت و باردار شدن و بزرگ کردن فرزند و جذب میل مرد و حفظ قانون خانواده.
برای اینکه زن باید فرزند آوری کند، نمی تواند کار سخت و سنگین انجام دهد بنابراین دست آفرینش نسوج و بافت گوشتی زن را نرم، ضعیف و ظریف آفریده است و سختی و قدرت ماهیچه را به مرد داده است و به تناسب آن حقوق اسلام نفقه را به گردن مرد انداخته و تأمین امنیت، جمع کردن، تهیه خرج و مخارج خانه و زن و فرزند را به گردن پدر قرار داده است. لایه های درونی مرد نیز با این حکم الهی مطابق است و این حکم الهی مطابق با ساختار آفرینش و فطرت الهی است و مرد به حکم گرایشات مردانه بسیار خوشحال است که کار کند و دست رنج شخصی خود را به خانواده بدهد و گاهی حتی به کارکردن زن در بیرون مخالف است و اینکه افراد زیادی را تحت سرپرستی خود قرار دهد، افتخار می کند و میل و غریزه و فطرت مرد بر آن سرشته شده است که از سرپرستی و ولایت و خرج دادن، لذت ببرد و زن از این نوع سرپرستی شدن لذت برده و به وظایف الهی خود با دقت نظر بیشتری، رسیدگی می کند.
آفریدگار همه چیز را متناسب و در راستای تحقق هدف اصلی منسجم قرار داده است که حفظ نسل بشر است، اگر چه این آفرینش را در مواردی قابل انعطاف قرار داده است، چون ممکن است تحت برخی از شرایط برای نمونه از کار افتادگی مرد یا مرگ او، لذا در وجود زن قابلیت کار را تا حدودی قرار داده است تا برای مواقع اضطراری بتواند زندگی را بچرخاند، اما این قابلیت سازگاری با سازگاری اولیه بسیار تفاوت دارد و جایگزین کردن این قابلیت ضعیف با آن ساختار اصلی و اولیه اشتباهی بزرگ است که جامعه به سوی آن سوق داده می شود.
انواع حجاب
حجاب بدن، پوشش چادر یا هر چیزی است که محدوده شرعی بدن زن را بپوشاند. هر کدام از اعضای بدن انسان حجاب دارد، همانطور که حضرت امام سجاد علیه السلام فرمود: هر عضوی از بدن، بهره ای از زنا را دارد. زنای چشم، نگاه به نامحرم و لذت حرام بردن است و زنای دست، لمس نامحرم است و همین طور سایر اعضا.
توسعه دادن به مفاهیم اولیه در سایر احکام نیز صورت گرفته است، اهل بیت به عنوان نمونه به چند مورد اشاره کرده اند تا ما توانیم قانون این تعبیر را به دست بیاوریم، مثلا فرموده اند: زکات علم، نشر آن است و زنان بدن، روزه گرفتن است؛ از این رو می توانیم برای اعضای بدن حجاب تعریف کنیم.
حجاب و عفت چشم، چشم پوشی از نگاه حرام است که قرآن به طور واضح به آن دستور می دهد و این حد محدودیت برای نگاه را ابتدا برای مرد و سپس برای زن به طور مساوی و صریح بیان می فرماید. «قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِما یَصْنَعُونَ (*) وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ ..» پس حجاب چشم زن در عفت در نگاه و دزدیدن نگاه خود و زل نزدن به چشم نامحرم و سیر نکردن چشم از نگاه حرام است. در مراحل بعدی کمالات معنوی، چشم از تمام نگاه های بیهوده، هرزه و بی فایده حفظ شود تا کم کم مناظر ملکوتی و بهشتی را ببیند.
حجاب گوش، نشنیدن و لذت نبردن از صدای نامحرم و صدای حرام است در مراحل بالای معنوی توجه نکردن به صداهای بیهوده و کلام های بی فایده است و جایزه این حجاب گوش، برداشته شدن حجاب های معنوی و شنیدن صداهای ملکوتی مثل صدای فرشتگان و شنیدن صدای ذکر موجودات عالم ، شنیدن صدای ارواح و اهل بیت والهامات غیبی و القائات صبوحی است . همین طور تمام اعضا باید حجاب داشته باشد.
با حجاب مادی و تقوا می توان، پرده از حجاب های معنوی برداشت و به باطن همان نعمت دست یافت، با حفظ خود از نگاه و لمس نامحرم و با حفظ دست و پا از گناه انسان می تواند، میوه های بهشتی را لمس کند و بخورد و صحنه های ملکتوتی و معنوی را در دنیا درک کند و از آنها چنان لذتی ببرد که در هیچ گناه و نعمت مادی یافت نمی شود. این مرحله اول حجاب های معنوی است در مراحل بعدی در صورت ادا کردن حق حجاب می توان به اسرار الهی دست یافت که برتر از تمسلات بهشتی و ملکوتی است که همان اسراری است که حضرت زهرا(س) به آن رسید.
حجاب مردان
همانطور که برای زن حجاب واجب است برای مردان نیز حجاب وارد است حتی برخی از علمای قدیم پوشاندن موی سر را بر مردان واجب می دانستند که به خاطر همین رسم داشتن کلاه، رسمی شایع و مورد توجه جدی بود علما امامه را طوری می بستند که چیزی از موی سر آنها معلوم نباشد و الان نیز همان رسم تا حدودی ادامه دارد البته بحث باید با مستندات فقهی تکمیل شود . اما به خاطر تحولات و تطورات فقه، نظرات فقهی عوض شده و محدوده حجاب مردان را کمتر از زنان تعریف می کنند.
اما محدوده روابط و بیرون رفتن برای مردان همانند زن ها تعریف نشده است چون اقتضاء جایگاه و وظایف و مسئولیت های مرد، ایجاب می کند آزادتر باشد تا بتواند مسئولیت های خود را به درستی انجام دهد.
حجاب و شکل باطنی و برزخی
ارتباط اعمال با شکل باطنی بحثی عمیق و دامنه دار است که در جای خود ثابت شده است ، هر آن کسی که اعمالی صالح انجام دهد، باطنی زیبا خواهد داشت و اگر اعمالی ناصالح و زشت انجام دهد، باطن و شکل برزخ زشت پیدا خواهد کرد.
حجاب داشتن زن در شکل ثابت برزخی و ابدی او نقش مستقیم دارد. داشتن لباس نامناسب از نظر مذهبی، شاید در اجتماع کنونی مشکالی ایجاد نکند حتی محبوبیت و توجهات دیگران را به انسان جلب کند و مایه افتخار و لذت و آرامش باشد! اما در جهان آخرت دیگر این نوع نگاه اجتماعی و لذت نفسانی نیست و افرادی که با ریش تراشیده و موی بیرون ریخته تمثل پیدا می کنند جز خجالت کشیدن از نگاه اهل بیت ، فرشتگان و اهل ملکوت، حس دیگری نخواهند داشت و لذا به تناسب لذتی که افراد بی حجاب و بدظاهر می برند برای همیشه از این شکل ملکوتی خود در عالم بعد از مرگ، زجر خواهند بود و هرگز این شکل آنها تغییر نخواهد کرد و به خاطر شکل خود از حضور در مجالس برتر معنوی مثل جلسات رسول خدا(ص) و اهل بیت علیه السلام محروم خواهند شد. البته این فرض در صورتی است که بخاطر بی حجابی در عذاب نباشند و اعمال صالح آنان بیشتر از گناهانشان باشد که باز شکل باطنی آنان با پوشش ظاهری شان صورت خواهد گرفت.
به قلم - میرستار مهدیزاده
انتهای پیام/
هوس و طمع و میل را به همراه دارد و آن هم ابراز علاقه و ارتباط و آن هم تملق مرد را به دنبال دارد و این هم به محدودیت زن منجر می شود و او را اسیر فردی محدود می کند.
میل فرورفتن به حالات روانی و فراجنسیتی
زن دوست دارد در خلوت و آرامش درونی خود غوطه ور باشد چون هیچ انسانی همیشه در چنبره غریزه و شهوت نیست و برای لحظاتی انسان به شهوت نیاز دارد اما در بسیاری از اوقات انسان در خلوت درونی خود و حالات روحانی خود شناور است و شخصیتی روحانی و فراجنسیتی پیدا می کند و اصلا تمایلی به مسائل جنس و شهوانی ندارد، برای پرورش انسانی که جوهر اصلی او روح است که حتی از نسل و عقل برتر است باید موقعیتی مهیا شود که دور از مزاحمت های نفس و اهالی شهر نفس پرستان به سیر و خلوت و آرامش خود بپردازد و حجاب برای زن در محیط جامعه می تواند این آرامیش را ایجاد کند. داشتن حجاب یا حریم کوچک اما دائمی و همراه برای زن اولین موهبتی است که اسلام برای ارضاء فطرت انسانی و اولیه زن مهیا ساخته است.
حجاب متناسب با لایه های گوناگون انسان است
در طبیعت اگر نگاه کنیم تناسب، یک قانون حاکم بر عالم هستی است که گیاهان و هوا و آفتاب و باران با هم تناسب دارند؛ اگر یکی از این حلقه ها نباشد، اکوسیستم سالم طبیعی بهم خورده و گیاهی نخواهد رویید، در درون گیاه نیز تناسب به سختارها و مراحل رشد آن برقرار است، از تخم سیب درخت سیب و از درخت باردیگر میوه سیب پدید می آید و اگر ریشه درخت تغییر یابد، میوه آن نیز تغییر خواهد یافت و آثار و خواص سیب را از دست خواهد داد.
انسان نیز چنین است و نه تنها در مراحل جسمانی و مادی این تناسب برقرار است بلکه در بین جسم و روح زن و احساسات او تناسب برقرار است اگر یک فردی زن باشد احساسات و روان او هم دارای تمایلات زنانه خواهد بود، مغز او نیز کاملا متفاوت با مغز مرد کار خواهد کرد و چشم او رنگ ها را بهتر خواهد دید.
درجنبه ملکی و دنیایی و در جنبه ملکوتی و باطنی نیز این تناسب وجود دارد، روح زن اسیر شهوت نیست اما فطرت زن با مرد کاملا تفاوت دارد.
روح زن مظهر گونه ای از اسماء خداست و روح مرد مظهر گونه ای دیگر از اسماء خداست و متناسب با ظهور آن اسم خدا ، مثل اسم جمیل و اسم باطن، زن در عالم ملکوت و ارواح و عالم دنیا ساختار خاصی پیدا کرده است. یعنی تمام مراتب وجودی زن در عالم های گوناگون تناسب خاصی دارد .
اگر زنی خود را مرد کند، نمی تواند لایه های ملکوتی، روانی و روحی خود را تغییر دهد، لذا با تضاد و تنشی ذاتی و عمیق مواجه خواهد شد که در دراز مدت به سوی بی هویتی ذاتی و غیرقابل پیش بینی و درک دچار خواهد شد.
حجاب کاملا با خلقت اولیه و تناسبات وجودی زن و هدف از آفرینش او سازگار است همانطور که برگ غنچه با گل تناسب دارد، حجاب نیز با حقیقت دارای لایه های و انواع گوناگون زن تناسب دارد؛ اگر احساس زن لطیف است قانون تناسب نیز ایجاب می کند که صدای او نیز نازک و لطیف باشد و جسم او نیز باید نرم تر و لطیف تر و نازنین تر از جسم مرد باشد و حجاب نیز پرچم و غنچه این لطافت وجود است ، اصولا طبق قانون آفرینش هر چیز لطیف و آسیب پذیر باید از محافظ و حجابی متناسب برخوردار باشد.
هدف از آفرینش زن
هدف از آفرینش زن همان است که زن به طور ذاتی قابلیت آن را دارد یعنی زوجیت و باردار شدن و بزرگ کردن فرزند و جذب میل مرد و حفظ قانون خانواده.
برای اینکه زن باید فرزند آوری کند، نمی تواند کار سخت و سنگین انجام دهد بنابراین دست آفرینش نسوج و بافت گوشتی زن را نرم، ضعیف و ظریف آفریده است و سختی و قدرت ماهیچه را به مرد داده است و به تناسب آن حقوق اسلام نفقه را به گردن مرد انداخته و تأمین امنیت، جمع کردن، تهیه خرج و مخارج خانه و زن و فرزند را به گردن پدر قرار داده است. لایه های درونی مرد نیز با این حکم الهی مطابق است و این حکم الهی مطابق با ساختار آفرینش و فطرت الهی است و مرد به حکم گرایشات مردانه بسیار خوشحال است که کار کند و دست رنج شخصی خود را به خانواده بدهد و گاهی حتی به کارکردن زن در بیرون مخالف است و اینکه افراد زیادی را تحت سرپرستی خود قرار دهد، افتخار می کند و میل و غریزه و فطرت مرد بر آن سرشته شده است که از سرپرستی و ولایت و خرج دادن، لذت ببرد و زن از این نوع سرپرستی شدن لذت برده و به وظایف الهی خود با دقت نظر بیشتری، رسیدگی می کند.
آفریدگار همه چیز را متناسب و در راستای تحقق هدف اصلی منسجم قرار داده است که حفظ نسل بشر است، اگر چه این آفرینش را در مواردی قابل انعطاف قرار داده است، چون ممکن است تحت برخی از شرایط برای نمونه از کار افتادگی مرد یا مرگ او، لذا در وجود زن قابلیت کار را تا حدودی قرار داده است تا برای مواقع اضطراری بتواند زندگی را بچرخاند، اما این قابلیت سازگاری با سازگاری اولیه بسیار تفاوت دارد و جایگزین کردن این قابلیت ضعیف با آن ساختار اصلی و اولیه اشتباهی بزرگ است که جامعه به سوی آن سوق داده می شود.
انواع حجاب
حجاب بدن، پوشش چادر یا هر چیزی است که محدوده شرعی بدن زن را بپوشاند. هر کدام از اعضای بدن انسان حجاب دارد، همانطور که حضرت امام سجاد علیه السلام فرمود: هر عضوی از بدن، بهره ای از زنا را دارد. زنای چشم، نگاه به نامحرم و لذت حرام بردن است و زنای دست، لمس نامحرم است و همین طور سایر اعضا.
توسعه دادن به مفاهیم اولیه در سایر احکام نیز صورت گرفته است، اهل بیت به عنوان نمونه به چند مورد اشاره کرده اند تا ما توانیم قانون این تعبیر را به دست بیاوریم، مثلا فرموده اند: زکات علم، نشر آن است و زنان بدن، روزه گرفتن است؛ از این رو می توانیم برای اعضای بدن حجاب تعریف کنیم.
حجاب و عفت چشم، چشم پوشی از نگاه حرام است که قرآن به طور واضح به آن دستور می دهد و این حد محدودیت برای نگاه را ابتدا برای مرد و سپس برای زن به طور مساوی و صریح بیان می فرماید. «قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِما یَصْنَعُونَ (*) وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ ..» پس حجاب چشم زن در عفت در نگاه و دزدیدن نگاه خود و زل نزدن به چشم نامحرم و سیر نکردن چشم از نگاه حرام است. در مراحل بعدی کمالات معنوی، چشم از تمام نگاه های بیهوده، هرزه و بی فایده حفظ شود تا کم کم مناظر ملکوتی و بهشتی را ببیند.
حجاب گوش، نشنیدن و لذت نبردن از صدای نامحرم و صدای حرام است در مراحل بالای معنوی توجه نکردن به صداهای بیهوده و کلام های بی فایده است و جایزه این حجاب گوش، برداشته شدن حجاب های معنوی و شنیدن صداهای ملکوتی مثل صدای فرشتگان و شنیدن صدای ذکر موجودات عالم ، شنیدن صدای ارواح و اهل بیت والهامات غیبی و القائات صبوحی است . همین طور تمام اعضا باید حجاب داشته باشد.
با حجاب مادی و تقوا می توان، پرده از حجاب های معنوی برداشت و به باطن همان نعمت دست یافت، با حفظ خود از نگاه و لمس نامحرم و با حفظ دست و پا از گناه انسان می تواند، میوه های بهشتی را لمس کند و بخورد و صحنه های ملکتوتی و معنوی را در دنیا درک کند و از آنها چنان لذتی ببرد که در هیچ گناه و نعمت مادی یافت نمی شود. این مرحله اول حجاب های معنوی است در مراحل بعدی در صورت ادا کردن حق حجاب می توان به اسرار الهی دست یافت که برتر از تمسلات بهشتی و ملکوتی است که همان اسراری است که حضرت زهرا(س) به آن رسید.
حجاب مردان
همانطور که برای زن حجاب واجب است برای مردان نیز حجاب وارد است حتی برخی از علمای قدیم پوشاندن موی سر را بر مردان واجب می دانستند که به خاطر همین رسم داشتن کلاه، رسمی شایع و مورد توجه جدی بود علما امامه را طوری می بستند که چیزی از موی سر آنها معلوم نباشد و الان نیز همان رسم تا حدودی ادامه دارد البته بحث باید با مستندات فقهی تکمیل شود . اما به خاطر تحولات و تطورات فقه، نظرات فقهی عوض شده و محدوده حجاب مردان را کمتر از زنان تعریف می کنند.
اما محدوده روابط و بیرون رفتن برای مردان همانند زن ها تعریف نشده است چون اقتضاء جایگاه و وظایف و مسئولیت های مرد، ایجاب می کند آزادتر باشد تا بتواند مسئولیت های خود را به درستی انجام دهد.
حجاب و شکل باطنی و برزخی
ارتباط اعمال با شکل باطنی بحثی عمیق و دامنه دار است که در جای خود ثابت شده است ، هر آن کسی که اعمالی صالح انجام دهد، باطنی زیبا خواهد داشت و اگر اعمالی ناصالح و زشت انجام دهد، باطن و شکل برزخ زشت پیدا خواهد کرد.
حجاب داشتن زن در شکل ثابت برزخی و ابدی او نقش مستقیم دارد. داشتن لباس نامناسب از نظر مذهبی، شاید در اجتماع کنونی مشکالی ایجاد نکند حتی محبوبیت و توجهات دیگران را به انسان جلب کند و مایه افتخار و لذت و آرامش باشد! اما در جهان آخرت دیگر این نوع نگاه اجتماعی و لذت نفسانی نیست و افرادی که با ریش تراشیده و موی بیرون ریخته تمثل پیدا می کنند جز خجالت کشیدن از نگاه اهل بیت ، فرشتگان و اهل ملکوت، حس دیگری نخواهند داشت و لذا به تناسب لذتی که افراد بی حجاب و بدظاهر می برند برای همیشه از این شکل ملکوتی خود در عالم بعد از مرگ، زجر خواهند بود و هرگز این شکل آنها تغییر نخواهد کرد و به خاطر شکل خود از حضور در مجالس برتر معنوی مثل جلسات رسول خدا(ص) و اهل بیت علیه السلام محروم خواهند شد. البته این فرض در صورتی است که بخاطر بی حجابی در عذاب نباشند و اعمال صالح آنان بیشتر از گناهانشان باشد که باز شکل باطنی آنان با پوشش ظاهری شان صورت خواهد گرفت.
به قلم - میرستار مهدیزاده
انتهای پیام/
هوس و طمع و میل را به همراه دارد و آن هم ابراز علاقه و ارتباط و آن هم تملق مرد را به دنبال دارد و این هم به محدودیت زن منجر می شود و او را اسیر فردی محدود می کند.
میل فرورفتن به حالات روانی و فراجنسیتی
زن دوست دارد در خلوت و آرامش درونی خود غوطه ور باشد چون هیچ انسانی همیشه در چنبره غریزه و شهوت نیست و برای لحظاتی انسان به شهوت نیاز دارد اما در بسیاری از اوقات انسان در خلوت درونی خود و حالات روحانی خود شناور است و شخصیتی روحانی و فراجنسیتی پیدا می کند و اصلا تمایلی به مسائل جنس و شهوانی ندارد، برای پرورش انسانی که جوهر اصلی او روح است که حتی از نسل و عقل برتر است باید موقعیتی مهیا شود که دور از مزاحمت های نفس و اهالی شهر نفس پرستان به سیر و خلوت و آرامش خود بپردازد و حجاب برای زن در محیط جامعه می تواند این آرامیش را ایجاد کند. داشتن حجاب یا حریم کوچک اما دائمی و همراه برای زن اولین موهبتی است که اسلام برای ارضاء فطرت انسانی و اولیه زن مهیا ساخته است.
حجاب متناسب با لایه های گوناگون انسان است
در طبیعت اگر نگاه کنیم تناسب، یک قانون حاکم بر عالم هستی است که گیاهان و هوا و آفتاب و باران با هم تناسب دارند؛ اگر یکی از این حلقه ها نباشد، اکوسیستم سالم طبیعی بهم خورده و گیاهی نخواهد رویید، در درون گیاه نیز تناسب به سختارها و مراحل رشد آن برقرار است، از تخم سیب درخت سیب و از درخت باردیگر میوه سیب پدید می آید و اگر ریشه درخت تغییر یابد، میوه آن نیز تغییر خواهد یافت و آثار و خواص سیب را از دست خواهد داد.
انسان نیز چنین است و نه تنها در مراحل جسمانی و مادی این تناسب برقرار است بلکه در بین جسم و روح زن و احساسات او تناسب برقرار است اگر یک فردی زن باشد احساسات و روان او هم دارای تمایلات زنانه خواهد بود، مغز او نیز کاملا متفاوت با مغز مرد کار خواهد کرد و چشم او رنگ ها را بهتر خواهد دید.
درجنبه ملکی و دنیایی و در جنبه ملکوتی و باطنی نیز این تناسب وجود دارد، روح زن اسیر شهوت نیست اما فطرت زن با مرد کاملا تفاوت دارد.
روح زن مظهر گونه ای از اسماء خداست و روح مرد مظهر گونه ای دیگر از اسماء خداست و متناسب با ظهور آن اسم خدا ، مثل اسم جمیل و اسم باطن، زن در عالم ملکوت و ارواح و عالم دنیا ساختار خاصی پیدا کرده است. یعنی تمام مراتب وجودی زن در عالم های گوناگون تناسب خاصی دارد .
اگر زنی خود را مرد کند، نمی تواند لایه های ملکوتی، روانی و روحی خود را تغییر دهد، لذا با تضاد و تنشی ذاتی و عمیق مواجه خواهد شد که در دراز مدت به سوی بی هویتی ذاتی و غیرقابل پیش بینی و درک دچار خواهد شد.
حجاب کاملا با خلقت اولیه و تناسبات وجودی زن و هدف از آفرینش او سازگار است همانطور که برگ غنچه با گل تناسب دارد، حجاب نیز با حقیقت دارای لایه های و انواع گوناگون زن تناسب دارد؛ اگر احساس زن لطیف است قانون تناسب نیز ایجاب می کند که صدای او نیز نازک و لطیف باشد و جسم او نیز باید نرم تر و لطیف تر و نازنین تر از جسم مرد باشد و حجاب نیز پرچم و غنچه این لطافت وجود است ، اصولا طبق قانون آفرینش هر چیز لطیف و آسیب پذیر باید از محافظ و حجابی متناسب برخوردار باشد.
هدف از آفرینش زن
هدف از آفرینش زن همان است که زن به طور ذاتی قابلیت آن را دارد یعنی زوجیت و باردار شدن و بزرگ کردن فرزند و جذب میل مرد و حفظ قانون خانواده.
برای اینکه زن باید فرزند آوری کند، نمی تواند کار سخت و سنگین انجام دهد بنابراین دست آفرینش نسوج و بافت گوشتی زن را نرم، ضعیف و ظریف آفریده است و سختی و قدرت ماهیچه را به مرد داده است و به تناسب آن حقوق اسلام نفقه را به گردن مرد انداخته و تأمین امنیت، جمع کردن، تهیه خرج و مخارج خانه و زن و فرزند را به گردن پدر قرار داده است. لایه های درونی مرد نیز با این حکم الهی مطابق است و این حکم الهی مطابق با ساختار آفرینش و فطرت الهی است و مرد به حکم گرایشات مردانه بسیار خوشحال است که کار کند و دست رنج شخصی خود را به خانواده بدهد و گاهی حتی به کارکردن زن در بیرون مخالف است و اینکه افراد زیادی را تحت سرپرستی خود قرار دهد، افتخار می کند و میل و غریزه و فطرت مرد بر آن سرشته شده است که از سرپرستی و ولایت و خرج دادن، لذت ببرد و زن از این نوع سرپرستی شدن لذت برده و به وظایف الهی خود با دقت نظر بیشتری، رسیدگی می کند.
آفریدگار همه چیز را متناسب و در راستای تحقق هدف اصلی منسجم قرار داده است که حفظ نسل بشر است، اگر چه این آفرینش را در مواردی قابل انعطاف قرار داده است، چون ممکن است تحت برخی از شرایط برای نمونه از کار افتادگی مرد یا مرگ او، لذا در وجود زن قابلیت کار را تا حدودی قرار داده است تا برای مواقع اضطراری بتواند زندگی را بچرخاند، اما این قابلیت سازگاری با سازگاری اولیه بسیار تفاوت دارد و جایگزین کردن این قابلیت ضعیف با آن ساختار اصلی و اولیه اشتباهی بزرگ است که جامعه به سوی آن سوق داده می شود.
انواع حجاب
حجاب بدن، پوشش چادر یا هر چیزی است که محدوده شرعی بدن زن را بپوشاند. هر کدام از اعضای بدن انسان حجاب دارد، همانطور که حضرت امام سجاد علیه السلام فرمود: هر عضوی از بدن، بهره ای از زنا را دارد. زنای چشم، نگاه به نامحرم و لذت حرام بردن است و زنای دست، لمس نامحرم است و همین طور سایر اعضا.
توسعه دادن به مفاهیم اولیه در سایر احکام نیز صورت گرفته است، اهل بیت به عنوان نمونه به چند مورد اشاره کرده اند تا ما توانیم قانون این تعبیر را به دست بیاوریم، مثلا فرموده اند: زکات علم، نشر آن است و زنان بدن، روزه گرفتن است؛ از این رو می توانیم برای اعضای بدن حجاب تعریف کنیم.
حجاب و عفت چشم، چشم پوشی از نگاه حرام است که قرآن به طور واضح به آن دستور می دهد و این حد محدودیت برای نگاه را ابتدا برای مرد و سپس برای زن به طور مساوی و صریح بیان می فرماید. «قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِما یَصْنَعُونَ (*) وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ ..» پس حجاب چشم زن در عفت در نگاه و دزدیدن نگاه خود و زل نزدن به چشم نامحرم و سیر نکردن چشم از نگاه حرام است. در مراحل بعدی کمالات معنوی، چشم از تمام نگاه های بیهوده، هرزه و بی فایده حفظ شود تا کم کم مناظر ملکوتی و بهشتی را ببیند.
حجاب گوش، نشنیدن و لذت نبردن از صدای نامحرم و صدای حرام است در مراحل بالای معنوی توجه نکردن به صداهای بیهوده و کلام های بی فایده است و جایزه این حجاب گوش، برداشته شدن حجاب های معنوی و شنیدن صداهای ملکوتی مثل صدای فرشتگان و شنیدن صدای ذکر موجودات عالم ، شنیدن صدای ارواح و اهل بیت والهامات غیبی و القائات صبوحی است . همین طور تمام اعضا باید حجاب داشته باشد.
با حجاب مادی و تقوا می توان، پرده از حجاب های معنوی برداشت و به باطن همان نعمت دست یافت، با حفظ خود از نگاه و لمس نامحرم و با حفظ دست و پا از گناه انسان می تواند، میوه های بهشتی را لمس کند و بخورد و صحنه های ملکتوتی و معنوی را در دنیا درک کند و از آنها چنان لذتی ببرد که در هیچ گناه و نعمت مادی یافت نمی شود. این مرحله اول حجاب های معنوی است در مراحل بعدی در صورت ادا کردن حق حجاب می توان به اسرار الهی دست یافت که برتر از تمسلات بهشتی و ملکوتی است که همان اسراری است که حضرت زهرا(س) به آن رسید.
حجاب مردان
همانطور که برای زن حجاب واجب است برای مردان نیز حجاب وارد است حتی برخی از علمای قدیم پوشاندن موی سر را بر مردان واجب می دانستند که به خاطر همین رسم داشتن کلاه، رسمی شایع و مورد توجه جدی بود علما امامه را طوری می بستند که چیزی از موی سر آنها معلوم نباشد و الان نیز همان رسم تا حدودی ادامه دارد البته بحث باید با مستندات فقهی تکمیل شود . اما به خاطر تحولات و تطورات فقه، نظرات فقهی عوض شده و محدوده حجاب مردان را کمتر از زنان تعریف می کنند.
اما محدوده روابط و بیرون رفتن برای مردان همانند زن ها تعریف نشده است چون اقتضاء جایگاه و وظایف و مسئولیت های مرد، ایجاب می کند آزادتر باشد تا بتواند مسئولیت های خود را به درستی انجام دهد.
حجاب و شکل باطنی و برزخی
ارتباط اعمال با شکل باطنی بحثی عمیق و دامنه دار است که در جای خود ثابت شده است ، هر آن کسی که اعمالی صالح انجام دهد، باطنی زیبا خواهد داشت و اگر اعمالی ناصالح و زشت انجام دهد، باطن و شکل برزخ زشت پیدا خواهد کرد.
حجاب داشتن زن در شکل ثابت برزخی و ابدی او نقش مستقیم دارد. داشتن لباس نامناسب از نظر مذهبی، شاید در اجتماع کنونی مشکالی ایجاد نکند حتی محبوبیت و توجهات دیگران را به انسان جلب کند و مایه افتخار و لذت و آرامش باشد! اما در جهان آخرت دیگر این نوع نگاه اجتماعی و لذت نفسانی نیست و افرادی که با ریش تراشیده و موی بیرون ریخته تمثل پیدا می کنند جز خجالت کشیدن از نگاه اهل بیت ، فرشتگان و اهل ملکوت، حس دیگری نخواهند داشت و لذا به تناسب لذتی که افراد بی حجاب و بدظاهر می برند برای همیشه از این شکل ملکوتی خود در عالم بعد از مرگ، زجر خواهند بود و هرگز این شکل آنها تغییر نخواهد کرد و به خاطر شکل خود از حضور در مجالس برتر معنوی مثل جلسات رسول خدا(ص) و اهل بیت علیه السلام محروم خواهند شد. البته این فرض در صورتی است که بخاطر بی حجابی در عذاب نباشند و اعمال صالح آنان بیشتر از گناهانشان باشد که باز شکل باطنی آنان با پوشش ظاهری شان صورت خواهد گرفت.
به قلم - میرستار مهدیزاده
انتهای پیام/
هوس و طمع و میل را به همراه دارد و آن هم ابراز علاقه و ارتباط و آن هم تملق مرد را به دنبال دارد و این هم به محدودیت زن منجر می شود و او را اسیر فردی محدود می کند.
میل فرورفتن به حالات روانی و فراجنسیتی
زن دوست دارد در خلوت و آرامش درونی خود غوطه ور باشد چون هیچ انسانی همیشه در چنبره غریزه و شهوت نیست و برای لحظاتی انسان به شهوت نیاز دارد اما در بسیاری از اوقات انسان در خلوت درونی خود و حالات روحانی خود شناور است و شخصیتی روحانی و فراجنسیتی پیدا می کند و اصلا تمایلی به مسائل جنس و شهوانی ندارد، برای پرورش انسانی که جوهر اصلی او روح است که حتی از نسل و عقل برتر است باید موقعیتی مهیا شود که دور از مزاحمت های نفس و اهالی شهر نفس پرستان به سیر و خلوت و آرامش خود بپردازد و حجاب برای زن در محیط جامعه می تواند این آرامیش را ایجاد کند. داشتن حجاب یا حریم کوچک اما دائمی و همراه برای زن اولین موهبتی است که اسلام برای ارضاء فطرت انسانی و اولیه زن مهیا ساخته است.
حجاب متناسب با لایه های گوناگون انسان است
در طبیعت اگر نگاه کنیم تناسب، یک قانون حاکم بر عالم هستی است که گیاهان و هوا و آفتاب و باران با هم تناسب دارند؛ اگر یکی از این حلقه ها نباشد، اکوسیستم سالم طبیعی بهم خورده و گیاهی نخواهد رویید، در درون گیاه نیز تناسب به سختارها و مراحل رشد آن برقرار است، از تخم سیب درخت سیب و از درخت باردیگر میوه سیب پدید می آید و اگر ریشه درخت تغییر یابد، میوه آن نیز تغییر خواهد یافت و آثار و خواص سیب را از دست خواهد داد.
انسان نیز چنین است و نه تنها در مراحل جسمانی و مادی این تناسب برقرار است بلکه در بین جسم و روح زن و احساسات او تناسب برقرار است اگر یک فردی زن باشد احساسات و روان او هم دارای تمایلات زنانه خواهد بود، مغز او نیز کاملا متفاوت با مغز مرد کار خواهد کرد و چشم او رنگ ها را بهتر خواهد دید.
درجنبه ملکی و دنیایی و در جنبه ملکوتی و باطنی نیز این تناسب وجود دارد، روح زن اسیر شهوت نیست اما فطرت زن با مرد کاملا تفاوت دارد.
روح زن مظهر گونه ای از اسماء خداست و روح مرد مظهر گونه ای دیگر از اسماء خداست و متناسب با ظهور آن اسم خدا ، مثل اسم جمیل و اسم باطن، زن در عالم ملکوت و ارواح و عالم دنیا ساختار خاصی پیدا کرده است. یعنی تمام مراتب وجودی زن در عالم های گوناگون تناسب خاصی دارد .
اگر زنی خود را مرد کند، نمی تواند لایه های ملکوتی، روانی و روحی خود را تغییر دهد، لذا با تضاد و تنشی ذاتی و عمیق مواجه خواهد شد که در دراز مدت به سوی بی هویتی ذاتی و غیرقابل پیش بینی و درک دچار خواهد شد.
حجاب کاملا با خلقت اولیه و تناسبات وجودی زن و هدف از آفرینش او سازگار است همانطور که برگ غنچه با گل تناسب دارد، حجاب نیز با حقیقت دارای لایه های و انواع گوناگون زن تناسب دارد؛ اگر احساس زن لطیف است قانون تناسب نیز ایجاب می کند که صدای او نیز نازک و لطیف باشد و جسم او نیز باید نرم تر و لطیف تر و نازنین تر از جسم مرد باشد و حجاب نیز پرچم و غنچه این لطافت وجود است ، اصولا طبق قانون آفرینش هر چیز لطیف و آسیب پذیر باید از محافظ و حجابی متناسب برخوردار باشد.
هدف از آفرینش زن
هدف از آفرینش زن همان است که زن به طور ذاتی قابلیت آن را دارد یعنی زوجیت و باردار شدن و بزرگ کردن فرزند و جذب میل مرد و حفظ قانون خانواده.
برای اینکه زن باید فرزند آوری کند، نمی تواند کار سخت و سنگین انجام دهد بنابراین دست آفرینش نسوج و بافت گوشتی زن را نرم، ضعیف و ظریف آفریده است و سختی و قدرت ماهیچه را به مرد داده است و به تناسب آن حقوق اسلام نفقه را به گردن مرد انداخته و تأمین امنیت، جمع کردن، تهیه خرج و مخارج خانه و زن و فرزند را به گردن پدر قرار داده است. لایه های درونی مرد نیز با این حکم الهی مطابق است و این حکم الهی مطابق با ساختار آفرینش و فطرت الهی است و مرد به حکم گرایشات مردانه بسیار خوشحال است که کار کند و دست رنج شخصی خود را به خانواده بدهد و گاهی حتی به کارکردن زن در بیرون مخالف است و اینکه افراد زیادی را تحت سرپرستی خود قرار دهد، افتخار می کند و میل و غریزه و فطرت مرد بر آن سرشته شده است که از سرپرستی و ولایت و خرج دادن، لذت ببرد و زن از این نوع سرپرستی شدن لذت برده و به وظایف الهی خود با دقت نظر بیشتری، رسیدگی می کند.
آفریدگار همه چیز را متناسب و در راستای تحقق هدف اصلی منسجم قرار داده است که حفظ نسل بشر است، اگر چه این آفرینش را در مواردی قابل انعطاف قرار داده است، چون ممکن است تحت برخی از شرایط برای نمونه از کار افتادگی مرد یا مرگ او، لذا در وجود زن قابلیت کار را تا حدودی قرار داده است تا برای مواقع اضطراری بتواند زندگی را بچرخاند، اما این قابلیت سازگاری با سازگاری اولیه بسیار تفاوت دارد و جایگزین کردن این قابلیت ضعیف با آن ساختار اصلی و اولیه اشتباهی بزرگ است که جامعه به سوی آن سوق داده می شود.
انواع حجاب
حجاب بدن، پوشش چادر یا هر چیزی است که محدوده شرعی بدن زن را بپوشاند. هر کدام از اعضای بدن انسان حجاب دارد، همانطور که حضرت امام سجاد علیه السلام فرمود: هر عضوی از بدن، بهره ای از زنا را دارد. زنای چشم، نگاه به نامحرم و لذت حرام بردن است و زنای دست، لمس نامحرم است و همین طور سایر اعضا.
توسعه دادن به مفاهیم اولیه در سایر احکام نیز صورت گرفته است، اهل بیت به عنوان نمونه به چند مورد اشاره کرده اند تا ما توانیم قانون این تعبیر را به دست بیاوریم، مثلا فرموده اند: زکات علم، نشر آن است و زنان بدن، روزه گرفتن است؛ از این رو می توانیم برای اعضای بدن حجاب تعریف کنیم.
حجاب و عفت چشم، چشم پوشی از نگاه حرام است که قرآن به طور واضح به آن دستور می دهد و این حد محدودیت برای نگاه را ابتدا برای مرد و سپس برای زن به طور مساوی و صریح بیان می فرماید. «قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِما یَصْنَعُونَ (*) وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ ..» پس حجاب چشم زن در عفت در نگاه و دزدیدن نگاه خود و زل نزدن به چشم نامحرم و سیر نکردن چشم از نگاه حرام است. در مراحل بعدی کمالات معنوی، چشم از تمام نگاه های بیهوده، هرزه و بی فایده حفظ شود تا کم کم مناظر ملکوتی و بهشتی را ببیند.
حجاب گوش، نشنیدن و لذت نبردن از صدای نامحرم و صدای حرام است در مراحل بالای معنوی توجه نکردن به صداهای بیهوده و کلام های بی فایده است و جایزه این حجاب گوش، برداشته شدن حجاب های معنوی و شنیدن صداهای ملکوتی مثل صدای فرشتگان و شنیدن صدای ذکر موجودات عالم ، شنیدن صدای ارواح و اهل بیت والهامات غیبی و القائات صبوحی است . همین طور تمام اعضا باید حجاب داشته باشد.
با حجاب مادی و تقوا می توان، پرده از حجاب های معنوی برداشت و به باطن همان نعمت دست یافت، با حفظ خود از نگاه و لمس نامحرم و با حفظ دست و پا از گناه انسان می تواند، میوه های بهشتی را لمس کند و بخورد و صحنه های ملکتوتی و معنوی را در دنیا درک کند و از آنها چنان لذتی ببرد که در هیچ گناه و نعمت مادی یافت نمی شود. این مرحله اول حجاب های معنوی است در مراحل بعدی در صورت ادا کردن حق حجاب می توان به اسرار الهی دست یافت که برتر از تمسلات بهشتی و ملکوتی است که همان اسراری است که حضرت زهرا(س) به آن رسید.
حجاب مردان
همانطور که برای زن حجاب واجب است برای مردان نیز حجاب وارد است حتی برخی از علمای قدیم پوشاندن موی سر را بر مردان واجب می دانستند که به خاطر همین رسم داشتن کلاه، رسمی شایع و مورد توجه جدی بود علما امامه را طوری می بستند که چیزی از موی سر آنها معلوم نباشد و الان نیز همان رسم تا حدودی ادامه دارد البته بحث باید با مستندات فقهی تکمیل شود . اما به خاطر تحولات و تطورات فقه، نظرات فقهی عوض شده و محدوده حجاب مردان را کمتر از زنان تعریف می کنند.
اما محدوده روابط و بیرون رفتن برای مردان همانند زن ها تعریف نشده است چون اقتضاء جایگاه و وظایف و مسئولیت های مرد، ایجاب می کند آزادتر باشد تا بتواند مسئولیت های خود را به درستی انجام دهد.
حجاب و شکل باطنی و برزخی
ارتباط اعمال با شکل باطنی بحثی عمیق و دامنه دار است که در جای خود ثابت شده است ، هر آن کسی که اعمالی صالح انجام دهد، باطنی زیبا خواهد داشت و اگر اعمالی ناصالح و زشت انجام دهد، باطن و شکل برزخ زشت پیدا خواهد کرد.
حجاب داشتن زن در شکل ثابت برزخی و ابدی او نقش مستقیم دارد. داشتن لباس نامناسب از نظر مذهبی، شاید در اجتماع کنونی مشکالی ایجاد نکند حتی محبوبیت و توجهات دیگران را به انسان جلب کند و مایه افتخار و لذت و آرامش باشد! اما در جهان آخرت دیگر این نوع نگاه اجتماعی و لذت نفسانی نیست و افرادی که با ریش تراشیده و موی بیرون ریخته تمثل پیدا می کنند جز خجالت کشیدن از نگاه اهل بیت ، فرشتگان و اهل ملکوت، حس دیگری نخواهند داشت و لذا به تناسب لذتی که افراد بی حجاب و بدظاهر می برند برای همیشه از این شکل ملکوتی خود در عالم بعد از مرگ، زجر خواهند بود و هرگز این شکل آنها تغییر نخواهد کرد و به خاطر شکل خود از حضور در مجالس برتر معنوی مثل جلسات رسول خدا(ص) و اهل بیت علیه السلام محروم خواهند شد. البته این فرض در صورتی است که بخاطر بی حجابی در عذاب نباشند و اعمال صالح آنان بیشتر از گناهانشان باشد که باز شکل باطنی آنان با پوشش ظاهری شان صورت خواهد گرفت.
به قلم - میرستار مهدیزاده
انتهای پیام/
هوس و طمع و میل را به همراه دارد و آن هم ابراز علاقه و ارتباط و آن هم تملق مرد را به دنبال دارد و این هم به محدودیت زن منجر می شود و او را اسیر فردی محدود می کند.
,میل فرورفتن به حالات روانی و فراجنسیتی
, میل فرورفتن به حالات روانی و فراجنسیتی,زن دوست دارد در خلوت و آرامش درونی خود غوطه ور باشد چون هیچ انسانی همیشه در چنبره غریزه و شهوت نیست و برای لحظاتی انسان به شهوت نیاز دارد اما در بسیاری از اوقات انسان در خلوت درونی خود و حالات روحانی خود شناور است و شخصیتی روحانی و فراجنسیتی پیدا می کند و اصلا تمایلی به مسائل جنس و شهوانی ندارد، برای پرورش انسانی که جوهر اصلی او روح است که حتی از نسل و عقل برتر است باید موقعیتی مهیا شود که دور از مزاحمت های نفس و اهالی شهر نفس پرستان به سیر و خلوت و آرامش خود بپردازد و حجاب برای زن در محیط جامعه می تواند این آرامیش را ایجاد کند. داشتن حجاب یا حریم کوچک اما دائمی و همراه برای زن اولین موهبتی است که اسلام برای ارضاء فطرت انسانی و اولیه زن مهیا ساخته است.
,حجاب متناسب با لایه های گوناگون انسان است
, حجاب متناسب با لایه های گوناگون انسان است,در طبیعت اگر نگاه کنیم تناسب، یک قانون حاکم بر عالم هستی است که گیاهان و هوا و آفتاب و باران با هم تناسب دارند؛ اگر یکی از این حلقه ها نباشد، اکوسیستم سالم طبیعی بهم خورده و گیاهی نخواهد رویید، در درون گیاه نیز تناسب به سختارها و مراحل رشد آن برقرار است، از تخم سیب درخت سیب و از درخت باردیگر میوه سیب پدید می آید و اگر ریشه درخت تغییر یابد، میوه آن نیز تغییر خواهد یافت و آثار و خواص سیب را از دست خواهد داد.
,انسان نیز چنین است و نه تنها در مراحل جسمانی و مادی این تناسب برقرار است بلکه در بین جسم و روح زن و احساسات او تناسب برقرار است اگر یک فردی زن باشد احساسات و روان او هم دارای تمایلات زنانه خواهد بود، مغز او نیز کاملا متفاوت با مغز مرد کار خواهد کرد و چشم او رنگ ها را بهتر خواهد دید.
,درجنبه ملکی و دنیایی و در جنبه ملکوتی و باطنی نیز این تناسب وجود دارد، روح زن اسیر شهوت نیست اما فطرت زن با مرد کاملا تفاوت دارد.
,روح زن مظهر گونه ای از اسماء خداست و روح مرد مظهر گونه ای دیگر از اسماء خداست و متناسب با ظهور آن اسم خدا ، مثل اسم جمیل و اسم باطن، زن در عالم ملکوت و ارواح و عالم دنیا ساختار خاصی پیدا کرده است. یعنی تمام مراتب وجودی زن در عالم های گوناگون تناسب خاصی دارد .
,اگر زنی خود را مرد کند، نمی تواند لایه های ملکوتی، روانی و روحی خود را تغییر دهد، لذا با تضاد و تنشی ذاتی و عمیق مواجه خواهد شد که در دراز مدت به سوی بی هویتی ذاتی و غیرقابل پیش بینی و درک دچار خواهد شد.
,حجاب کاملا با خلقت اولیه و تناسبات وجودی زن و هدف از آفرینش او سازگار است همانطور که برگ غنچه با گل تناسب دارد، حجاب نیز با حقیقت دارای لایه های و انواع گوناگون زن تناسب دارد؛ اگر احساس زن لطیف است قانون تناسب نیز ایجاب می کند که صدای او نیز نازک و لطیف باشد و جسم او نیز باید نرم تر و لطیف تر و نازنین تر از جسم مرد باشد و حجاب نیز پرچم و غنچه این لطافت وجود است ، اصولا طبق قانون آفرینش هر چیز لطیف و آسیب پذیر باید از محافظ و حجابی متناسب برخوردار باشد.
,هدف از آفرینش زن
, هدف از آفرینش زن,هدف از آفرینش زن همان است که زن به طور ذاتی قابلیت آن را دارد یعنی زوجیت و باردار شدن و بزرگ کردن فرزند و جذب میل مرد و حفظ قانون خانواده.
,برای اینکه زن باید فرزند آوری کند، نمی تواند کار سخت و سنگین انجام دهد بنابراین دست آفرینش نسوج و بافت گوشتی زن را نرم، ضعیف و ظریف آفریده است و سختی و قدرت ماهیچه را به مرد داده است و به تناسب آن حقوق اسلام نفقه را به گردن مرد انداخته و تأمین امنیت، جمع کردن، تهیه خرج و مخارج خانه و زن و فرزند را به گردن پدر قرار داده است. لایه های درونی مرد نیز با این حکم الهی مطابق است و این حکم الهی مطابق با ساختار آفرینش و فطرت الهی است و مرد به حکم گرایشات مردانه بسیار خوشحال است که کار کند و دست رنج شخصی خود را به خانواده بدهد و گاهی حتی به کارکردن زن در بیرون مخالف است و اینکه افراد زیادی را تحت سرپرستی خود قرار دهد، افتخار می کند و میل و غریزه و فطرت مرد بر آن سرشته شده است که از سرپرستی و ولایت و خرج دادن، لذت ببرد و زن از این نوع سرپرستی شدن لذت برده و به وظایف الهی خود با دقت نظر بیشتری، رسیدگی می کند.
,آفریدگار همه چیز را متناسب و در راستای تحقق هدف اصلی منسجم قرار داده است که حفظ نسل بشر است، اگر چه این آفرینش را در مواردی قابل انعطاف قرار داده است، چون ممکن است تحت برخی از شرایط برای نمونه از کار افتادگی مرد یا مرگ او، لذا در وجود زن قابلیت کار را تا حدودی قرار داده است تا برای مواقع اضطراری بتواند زندگی را بچرخاند، اما این قابلیت سازگاری با سازگاری اولیه بسیار تفاوت دارد و جایگزین کردن این قابلیت ضعیف با آن ساختار اصلی و اولیه اشتباهی بزرگ است که جامعه به سوی آن سوق داده می شود.
,انواع حجاب
, انواع حجاب,حجاب بدن، پوشش چادر یا هر چیزی است که محدوده شرعی بدن زن را بپوشاند. هر کدام از اعضای بدن انسان حجاب دارد، همانطور که حضرت امام سجاد علیه السلام فرمود: هر عضوی از بدن، بهره ای از زنا را دارد. زنای چشم، نگاه به نامحرم و لذت حرام بردن است و زنای دست، لمس نامحرم است و همین طور سایر اعضا.
,توسعه دادن به مفاهیم اولیه در سایر احکام نیز صورت گرفته است، اهل بیت به عنوان نمونه به چند مورد اشاره کرده اند تا ما توانیم قانون این تعبیر را به دست بیاوریم، مثلا فرموده اند: زکات علم، نشر آن است و زنان بدن، روزه گرفتن است؛ از این رو می توانیم برای اعضای بدن حجاب تعریف کنیم.
,حجاب و عفت چشم، چشم پوشی از نگاه حرام است که قرآن به طور واضح به آن دستور می دهد و این حد محدودیت برای نگاه را ابتدا برای مرد و سپس برای زن به طور مساوی و صریح بیان می فرماید. «قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِما یَصْنَعُونَ (*) وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ ..» پس حجاب چشم زن در عفت در نگاه و دزدیدن نگاه خود و زل نزدن به چشم نامحرم و سیر نکردن چشم از نگاه حرام است. در مراحل بعدی کمالات معنوی، چشم از تمام نگاه های بیهوده، هرزه و بی فایده حفظ شود تا کم کم مناظر ملکوتی و بهشتی را ببیند.
,حجاب گوش، نشنیدن و لذت نبردن از صدای نامحرم و صدای حرام است در مراحل بالای معنوی توجه نکردن به صداهای بیهوده و کلام های بی فایده است و جایزه این حجاب گوش، برداشته شدن حجاب های معنوی و شنیدن صداهای ملکوتی مثل صدای فرشتگان و شنیدن صدای ذکر موجودات عالم ، شنیدن صدای ارواح و اهل بیت والهامات غیبی و القائات صبوحی است . همین طور تمام اعضا باید حجاب داشته باشد.
,با حجاب مادی و تقوا می توان، پرده از حجاب های معنوی برداشت و به باطن همان نعمت دست یافت، با حفظ خود از نگاه و لمس نامحرم و با حفظ دست و پا از گناه انسان می تواند، میوه های بهشتی را لمس کند و بخورد و صحنه های ملکتوتی و معنوی را در دنیا درک کند و از آنها چنان لذتی ببرد که در هیچ گناه و نعمت مادی یافت نمی شود. این مرحله اول حجاب های معنوی است در مراحل بعدی در صورت ادا کردن حق حجاب می توان به اسرار الهی دست یافت که برتر از تمسلات بهشتی و ملکوتی است که همان اسراری است که حضرت زهرا(س) به آن رسید.
,حجاب مردان
, حجاب مردان,همانطور که برای زن حجاب واجب است برای مردان نیز حجاب وارد است حتی برخی از علمای قدیم پوشاندن موی سر را بر مردان واجب می دانستند که به خاطر همین رسم داشتن کلاه، رسمی شایع و مورد توجه جدی بود علما امامه را طوری می بستند که چیزی از موی سر آنها معلوم نباشد و الان نیز همان رسم تا حدودی ادامه دارد البته بحث باید با مستندات فقهی تکمیل شود . اما به خاطر تحولات و تطورات فقه، نظرات فقهی عوض شده و محدوده حجاب مردان را کمتر از زنان تعریف می کنند.
,اما محدوده روابط و بیرون رفتن برای مردان همانند زن ها تعریف نشده است چون اقتضاء جایگاه و وظایف و مسئولیت های مرد، ایجاب می کند آزادتر باشد تا بتواند مسئولیت های خود را به درستی انجام دهد.
,حجاب و شکل باطنی و برزخی
, حجاب و شکل باطنی و برزخی,ارتباط اعمال با شکل باطنی بحثی عمیق و دامنه دار است که در جای خود ثابت شده است ، هر آن کسی که اعمالی صالح انجام دهد، باطنی زیبا خواهد داشت و اگر اعمالی ناصالح و زشت انجام دهد، باطن و شکل برزخ زشت پیدا خواهد کرد.
,حجاب داشتن زن در شکل ثابت برزخی و ابدی او نقش مستقیم دارد. داشتن لباس نامناسب از نظر مذهبی، شاید در اجتماع کنونی مشکالی ایجاد نکند حتی محبوبیت و توجهات دیگران را به انسان جلب کند و مایه افتخار و لذت و آرامش باشد! اما در جهان آخرت دیگر این نوع نگاه اجتماعی و لذت نفسانی نیست و افرادی که با ریش تراشیده و موی بیرون ریخته تمثل پیدا می کنند جز خجالت کشیدن از نگاه اهل بیت ، فرشتگان و اهل ملکوت، حس دیگری نخواهند داشت و لذا به تناسب لذتی که افراد بی حجاب و بدظاهر می برند برای همیشه از این شکل ملکوتی خود در عالم بعد از مرگ، زجر خواهند بود و هرگز این شکل آنها تغییر نخواهد کرد و به خاطر شکل خود از حضور در مجالس برتر معنوی مثل جلسات رسول خدا(ص) و اهل بیت علیه السلام محروم خواهند شد. البته این فرض در صورتی است که بخاطر بی حجابی در عذاب نباشند و اعمال صالح آنان بیشتر از گناهانشان باشد که باز شکل باطنی آنان با پوشش ظاهری شان صورت خواهد گرفت.
,به قلم - میرستار مهدیزاده
,انتهای پیام/
]