به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از یار خراسانی، این روزها انتشار هدفمند فایلی صوتی مربوط به سال 1367 از قائم مقام وقت رهبری درباره منافقین خلق در فضای رسانه ای کشور مورد توجه قرار گرفته است. معلوم نیست انگیزه واقعی این اقدام ناشیانه ریشه در همان کینه و عداوت همیشگی از امام عزیزمان دارد یا مظلوم نمائی شخصی دیگر است و یا تطهیر منافقین!
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, یار خراسانی,بهره برداری ظاهری منافقین و ضد انقلاب از این اقدام بیانگر این حقیقت است که ظاهرا هنوز بیت قائم مقام معزول مرحوم، بر همان مدار سابق که امام راحل درباره اش هشدار میدادند می چرخد!
,جالب اینکه چند روز بعد از انتشار فایل صوتی و بیان دلسوزی برای منافقین معدوم در سال 67، فایل صوتی دیگری منتشر شد که نشان از عدم ثبات در مواضع ایشان داشت. آقای منتظری در یک موضع گیری عجیب درباره حمله آمریکا و بمباران تاسیسات عمدتا نفتی کشور لیبی، با این استدلال که آمریکا به یک کشور مسلمان حمله کرده است تمامی سربازان آمریکائی در هر نقطه از جهان را مهدور الدم! می خواند حتی دیپلماتهای آمریکائی را!
,جالب اینکه وجود چنین اظهارنظری افراطی توسط فرزند آقای منتظری که منتشرکننده فایل صوتی اولیه اعتراض به اعدام منافقین بوده تکذیب میگردد اما با انتشار آن توسط دوستان و شاگردان امام دروغ پردازی و تکذیب ها راه به جائی نمی برد تا بدانند که دست بالای دست بسیار است.
,سئوال اصلی این است که چرا درست در زمانی که شاهد وحدت شوم منافقین خبیث و وهابیت کثیف در صحنه سیاسی خاورمیانه هستیم و منافقین بعد از خیانت آشکار پناه بردن به دامان صدام ملعون دشمنی خود را با ملت بزرگ ایران آشکارتر کردند و امروز هم در ادامه همان گمراهیها و آوارگیها و از سر عجز و ناچاری و برای تکان دادن جنازه در حال احتضار تشکیلات منحوس خود اقدام به اتحادی شوم اما به اصطلاح خود استراتژیک و هدفمند با حکومت سعودی کودک کش و خائن به اسلام و مسلمین کرده اند تا شاید در سایه حمایت های مالی و پشتیبانی رذیلانه حکام منفور سعودی خودی نشان بدهند، فایل صوتی دفاع از منافقین منتشر می شود.
,هرچند مردم فهیم و شریف ایران به این جانیان پست که دستشان به خون بیش از 17000 نفر از مردم بی گناه این سرزمین از کاسب کوچه و بازار و کارمند و معلم و استاد و پاسدار و ارتشی گرفته تا نماینده و وزیر و نخست وزیر و رئیس جمهور و ائمه مظلوم جمعه و رئیس دیوان عالی کشور و... آغشته است اهمیتی نمی دهند اما پروژه مظلوم نمائی از یکسو و تطهیر این جرثومه های فساد در چنین مقطعی از این اتحاد شوم جای سئوال دارد!
,لازم است برای آشنائی نسل جوان گریزی به اخبار و رویدادهای مرتبط با داستان عزل آقای منتظری در سالهای 67 و 68 بیندازیم. حوادثی که به گفته خود حضرت امام خون به دل ایشان کرد و ایشان بواسطه سنگینی این حادثه از خدا طلب مرگ کردند.
,آقای منتظری در سخنرانیهای متعددی عنوان می کرد که ما نتوانسته ایم در زمینه اهداف انقلاب توفیقی بدست آوریم و باعث شد که حضرت امام در 3/12/67 به صحنه آمده و با ارسال پیامی به روحانیون سراسر کشور، در پاسخ به مواضع یأس آلود و نا امید کننده وی، صریحاً پاسخ دهند. آنجا که فرمودند:
,« در یک تحلیل منصفانه از حوادث انقلاب، خصوصاً از حوادث ده سال پس از پیروزی، باید عرض کنم که انقلاب اسلامی ایران در اکثر اهداف و زمینه ها موفق بوده است و به یاری خداوند بزرگ در هیچ زمینه ای مغلوب و شکست خورده نیستیم، حتی در جنگ، پیروزی از آن ملت و ما گردید و دشمنان در تحمیل آن همه خسارت، چیزی بدست نیاوردند.»
,آقای منتظری پس از پذیرفتن قطعنامه 598، در شرایطی که کشور در التهاب به سر می برد، بارها در سخنرانی های خود القا می کرد که ما در این جنگ به آرمان نهایی نرسیدیم و حضرت امام در همان پیام 3/12/67 فریاد زدند:
,« چه کوته نظرند آنهایی که خیال می کنند چون ما در جبهه به آرمان نهایی نرسیده ایم، پس شهادت و رشادت و ایثار و از خودگذشتگی و صلابت، بی فایده است.»
,و سپس امام از بابت تحلیل های غلط آقای منتظری از مسائل جنگ تحمیلی، پا در میانی کرد و خطاب به خانواده شهدا فرمود:
,« من در اینجا از مادران و پدران و خواهران و برادران و همسران و فرزندان شهدا و جانبازان بخاطر تحلیلهای غلط این روزها، رسماً معذرت می خواهم و از خداوند می خواهم مرا در کنار شهدای جنگ تحمیلی بپذیرد.»
,اما بی شک اوج اندوه و نگرانی امام که در نامه های معظم له به آقای منتظری آشکارا انعکاس داشت، به چند ماه قبل از رحلتشان باز می گردد که پس از ساده اندیشی های آقای منتظری در برخورد با مسائل کشور و بویژه در برخورد با امام (ره)، منجر به صدور حکم عزل او و مهم تر از آن حکم حکومتی امام (ره) به عدم صلاحیت وی برای دخالت در امور سیاسی گردید.
,آن امام همام در نامه مورخ 8/1/68 خود به آقای منتظری از او خواستند که اشتباهات گذشته خود را تکرار نکند، بیت آلوده خود را پاکسازی کرده و با عناصر توطئه گر قطع رابطه نماید. اما او علیرغم پذیرفتن ظاهری همه ی این خطاها، در متن پاسخش به امام، به توصیه های معظم له وقعی ننهاد.
,از دیگر مواضع آقای منتظری علیه حضرت امام، پافشاری او بر آزاد شدن منافقین از زندانها در سال 67 بود. توجیه او در نامه مورخ 24/5/67 خود خطاب به مسؤلین قضایی و اطلاعاتی کشور این بود که ماندن منافقین در زندان، مستمسکی برای دشمنان انقلاب است تا جمهوری اسلامی را زیر سؤال ببرند و تاریخ در مورد ما بد قضاوت کند.
,و امام در پیام 2/1/68 خود به مهاجرین جنگ تحمیلی که محورهایی از آن، به وضوح پاسخ به مواضع آقای منتظری است، چنین فرمود:
,« ما باید تمام عشقمان به خدا باشد نه تاریخ... ما باید مدافع افرادی باشیم که منافقین سرهاشان را در مقابل زنان و فرزندانشان در سر سفره افطار، گوش تا گوش بریدند... ما باید دشمن سرسخت کسانی باشیم که پرونده همکاری آنان با آمریکا، از لانه جاسوسی بیرون آمد... کسانی که از منافقین و لیبرالها دفاع می کنند، پیش ملت عزیز و شهید داده ما راهی ندارند...»
,آقای منتظری در بخش دیگری از پاسخش به سؤالات اعضاء ستاد دهه فجر در سال 67 با نهایت صراحت، مدیریت در اداره کشور را زیر سؤال برد و گفت:
,« متأسفانه شیوه های غلط مدیریت کشور و نبودن کارها معمولاً به دست اهلش و افراط و تفریط ها و خود محوری ها و انحصار طلبی ها و خط بازیها و گروه گرایی ها و حق کشی ها و بی عدالتی ها و بی اعتنایی به مردم و ارزشهای اصیل انقلاب، تاکنون بیشترین ضربه را به انقلاب زده است»
,به راستی منظور آقای منتظری از واژه ها و اصطلاحاتی که در جملات بالا در مقام نقد مدیریت کشور بکار برده بود چیست؟ او از «نبودن کارها بدست اهلش» چه منظوری داشته است؟ آنجا که گفته خیلی افراد عاقل تذکر می دادند، و حتی در این رابطه از اعلامیه های داخل و خارج نیز یاد می کند، براستی چه افراد عاقلی را مد نظر داشته است؟ آیا جز این است که در زمان مدیریت عظیم و شایسته امام، ریاست جمهوری آیت ا.. خامنه ای و دولت وقت مورد تایید امام در داخل افرادی نظیر لیبرالها و نهضت آزادی و غیره، اعلامیه علیه مواضع امام و نظام می دادند و از خارج، گروهک های محاربی نظیر منافقین، حزب توده، سلطنت طلبها و غیره بیانیه صادر می کردند؟!! شاید منظور از عقلاء قوم همانها بوده اند و بس!
,آیا نظام و امام و مردم زجر کشیده، در طول سالهای اول پیروزی انقلاب، از دست این منحرفین کم زجر کشیدند؟
,و این فقط امام بود که در بخش دیگری از پیام مورخ 3/12/67 خود صریحاً به آقای منتظری پاسخ گفت و فرمود: « من به آنهایی که دستشان به رادیو و تلویزیون و مطبوعات می رسد و چه بسا حرفهای دیگران را می زنند، صریحاً اعلام می کنم تا من هستم نخواهم گذاشت حکومت بدست لیبرالها بیفتد، تا من هستم نخواهم گذاشت، منافقین، اسلامِ این مردم بی پناه را از بین ببرند، تا من هستم از اصول نه شرقی نه غربی عدول نخواهم کرد، تا من هستم دست ایادی آمریکا و شوروی را در تمام زمینه ها کوتاه می کنم و اطمینان کامل دارم که تمامی مردم در اصول، همچون گذشته پشتیبان نظام و انقلاب اسلامی خود هستند.»
,سرانجام امام در نامه مورخ 6/1/68 خود به آقای منتظری با صراحت اعلام فرمود که: «شما می خواهید بعد از من منافقین و لیبرالها را بر سرکار بیاورید و حاکم کنید.»
,در نهایت امام خمینی (ره) همانگونه که خود بارها فرموده بود در راه دفاع از اسلام و انقلاب با هیچ کس عقد اخوت نبسته است به تکلیف قانونی و الهی خود عمل کردند و با عزل آقای منتظری انقلاب را از انحرافی بزرگ نجات دادند. اقدامی که درست در ماه های پایانی حیات ایشان به مانند معجزه ای الهی بود و تنها سه ماه بعد از این حوادث امام راحل به ملکوت اعلا پیوست و خبرگان رهبری نیز در اقدامی انقلابی و معجزه آسا رهبری فرزانه و حکیم را که شاگرد ناب مکتب امام و ادامه دهنده راستین حرکت و اندیشه و مرام امام بود به رهبری انقلاب برگزیدند.
,پس از رحلت جانگداز حضرت امام خمینی قدس نفسه الشریف نیز همه ملت ایران و عاشقان امام و خط ولایت، امیدوار بودند که آقای منتظری، بعنوان کسی که همواره از اطاعت مطلق و عشق به امام و انقلاب سخن می گفت و در نامه ای خطاب به امام، تبعیت مطلق از فرامین امام را متعهد شده بود، لااقل به این سفارش امام عمل کرده و مطابق دستور اکید ایشان، تا آخر عمر به وظیفه اصلی خود یعنی تدریس و درس و بحث بپردازد اما متأسفانه در حالیکه هنوز ماه هایی از عروج ملکوتی آن بزرگوار نگذشته بود، آقای منتظری با پشت پا زدن به فرمان امام(ره) و شکستن تعهد خود در برابر او، به بهانه های مختلف، به ایجاد تردید و جو بدبینی و تضعیف نظام مبادرت ورزید. او درموقعیتهای مختلف، و به بهانه های گوناگون با سخنرانی های هدفمند خود و تلاش برای ایجاد اختلاف، امر اکید حضرت امام(ره) را زیر پاگذاشت و بر اختلاف افکنی ها ادامه داد ...
,امروز بیش از بیست و هفت سال از روزهای پر تلاطم عزل قائم مقام رهبری توسط حضرت امام خمینی قدس الله نفسه الزکیه می گذرد. روزهایی که امام پس از انحراف یکی از نزدیکترین یارانش، در نامه ای خطاب به او از او مصرّانه خواستند تا از این پس به درس و بحث بسنده کرده و به لحاظ عدم صلاحیت و قابلیت، در حوزه مسائل کشوری دخالت نکند.
,فرزندان انقلاب و امام از امام همواره در موضع صلابت و استواری و ایستادگی در مقابل مصائب و دشواریها در خاطر دارند و آنچه در شخصیت و منش امام بخوبی چشمگیر بود، عزت نفس و پایداری او در برخورد با سخت ترین مشکلات و فشارها بود.
,آن روزهای تلخ گذشته است اما گذر تاریخ نسبت حب و بغض ها و صداقت در گفتار و سلامت در کردار برخی سیاسیون را آشکارتر می کند...
,امروز به راستی و درستی هرکس خالصانه و صادقانه حب امام و عشق به آن پیر فرزانه و عالم ربانی در دلش باشد عشق به خامنه ای در دلش پایدار می ماند و لاغیر. واگر کسی ادعای پیروی از مرام امام داشته باشد و مدعی عشق به او، دل سپردن و دل داشتن درگرو کسانی که خون به دل امام عزیزمان کردند را نمی تواند توجیه کند و این از نشانه های ریا و نفاق سیاسی است که متاسفانه دامن برخی از مدعیان دیروز و امروز را گرفته است.
,موضع گیری صادقانه و شجاعانه درباره قائم مقام معزول در حقیقت یکی از نشانه های اثبات صداقت پیروان راستین امام راحل و رهبری فرزانه انقلاب است.
,به روح بلند و ملکوتی معمار بزرگ انقلاب و شهیدان والامقام درود می فرستیم و طول عمر با عزت را برای خلف شایسته ایشان از درگاه ایزد منان خواستاریم.
,نویسنده: (م. اولیائی- شهریور 95)
,انتهای پیام/رض
]