به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از”رودبار ما“، حکایت نیش عقرب کودک رودباری را به کام مرگ فرستاد، در بامدادهفدهم شهریورماه دختر بچه ای یک ساله اهل چاهکی کوهستان رودبارجنوب دچار عقرب گزیدگی شد و چند ساعت بعد در مقابل چشمان اشکبار پدرش ناله ای از دل کشید و بی جان شد. مقصر کیست؟
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, رودبار ما, رودبار ما,فقر مفرطی که از پیشینیان برای محرومان به ارث رسیده یا سهل انگاری مسئولین؟
,مقصر هر که باشد و به هر اندازه ، فعلا که مسئله اصلی جان دادن کودکان معصوم در اثر نیش کشنده عقرب هاست،سارا یکساله عمرش را به ما بخشید.!!
,سرانجام داستان زندگی دختر بچه رودباری به پایان خود رسید،نبود پزشک در درمانگاه چاه حسن باعث شد سارا حاجبی برای همیشه چشمهای خود را به روی دنیا ببندد.
,خانواده سارا که از اقشار محروم و روستانشین جنوب کرمان هستند شب گذشته که در دمای ۵۰ درجه ای جنوب کرمان نمی توانستند شب را در خانه سپری کنند تصمیم گرفتند برای رهایی از گرمای هوا در حیات خانه شب را سپری کنند اما در هوای گرم و شرجی جنوب کرمان هر چند شب هنگام همگی سر بر بالین می گذارند اما به خصوص در مناطق روستایی حشرات گزنده از جمله رتیل، عقرب و حتی مارهای سمی شب گردی خود را آغاز می کنند.
,در این میان جای نیش یکی از این عقربها بر روی بدن سارا کوچک نقش بست و کودک گریه کنان نیمه های شب از خواب بیدار شد،پدر و مادر که با مشاهده عقرب بر روی گردن سارا از عقرب گزیدگی فرزندشان مطلع شدند، با وانت به طرف درمانگاه حرکت کردند.
,خبرنگار رودبار ما برای اطلاع از وقوع حادثه گفتگویی تلفنی با خانواده سارا حاجبی دختر بچه یکساله رودباری انجام داد که به دلیل تألم خانواده این دختر بچه تلاش شد تا در فرصتی کوتاه به طرح سوالات اقدام شود.
, رودبار ما,رحیم حاجبی پدر سارا که در روستای چاهکی کوهستان از توابع شهرستان رودبارجنوب زندگی می کنند به خبرنگار رودبار ما گفت: دختر بچه ام متولد سال ۱۳۹۴ بوده و بیشتر از یک سال سن داشت.
, رودبار ما,وی به ماجرای بامداد روز وقوع حادثه اشاره کرد و ادامه داد: حوالی ساعت ۴ هفدهم شهریور ماه با جیق سارا از خواب بیدار شدیم و با روشن کردن چراغ با عقربی در رختخواب فرزندمان روبرو و متوجه شدیم که سارا از ناحیه گردن و دست دچار عقرب گزیدگی شده است.
,حاجبی اضافه می کند: سراسیمه با یک دستگاه وانت بار او را از روستای چاهکی به درمانگاه چاه حسن رساندیم وقتی رسیدیم،نگهبان گفت که دکتر نیست اگر دکتر در درمانگاه بود فرزندم را از دست نمی دادم.
,وی بیان داشت: بعد از جواب نگهبان با وانت بار به طرف رودبار حرکت کردیم که ۵کیلومتری شهرستان رودبار حوالی روستای شهرک سلمانیه فرزندم جان باخت.
,وی با ابراز گلایه مندی از خدمات دهی درمانگاه چاه حسن گفت: یک بیمارستان شبانه روزی باید باشد اگر به یک بیماری سخت دچار شویم چکار باید کنیم نه نگهبان در را باز می کند نه پزشک آن را می بیند تا اینکه نوبتش شود جان داده است،مسئولین مریضی که صبر نمی فهمد.
,حاجبی خواستار شد: این حادثه ممکن است برای هر خانواده ای اتفاق بیفتد و مسئولان باید برای جلوگیری از چنین حوادث تلخ و ناگواری کاری انجام دهند و اگر دکتر ویک در مانگاه شبانه روزی وجود داشت فرزندم در برابر چشمانمان به آسانی قربانی نمی شد.
,راستی چرا ما در مقابل مرگ کودکان معصوم اینقدر سنگدل شده ایم؟ آیا زمان آن نرسیده که مطبوعات استانی پرپر شدن کودکان فقیر را مهم بدانند؟ آیا زمان آن نرسیده که وزارت بهداشت اقدامی جدی برای مقابله با مرگ کودکان جنوب کرمان در اثر عقرب گزیدگی انجام دهد؟ آیا مرگ سارا یکساله نباید صدای نماینده محترم پنج شهرتان یاد شده را در مجلس در بیاورد و از وزیر بهداشت و درمان توضیحی بخواهد که کودکان مظلوم به کدامین گناه می میرند؟
,این درد را به که باید گفت در شهرستانی با حدود ۱۲۰ هزار نفر جمعیت یک مرکز درمانی درست و حسابی وجود نداشته باشد و بیمارستانی که از مصوبات دور اول سفرهای استانی رییس جمهور قبلی بوده با گذشت ۸ سال به دلیل عدم تخصیص امکانات تجهیز و افتتاح نشده باشد.
,این درد را به کجا باید برد که جان انسان ها ارزان ترین متاعی است که در جنوب کرمان به حراج گذاشته می شود و هچکس هم ککش گزیده نمی شود.
,انتهای پیام/م
]