اخبار داغ

گفت وگو با زنی از جنس جاده ها

گفت وگو با زنی از جنس جاده ها
فاطمه زمانی معتقد بود رانندگی در جاده ها خواسته ی کودکی اش بوده است و اکنون توانسته با همت خود ، حمایت خانواده و از جمله همسرش به آرزویش برسد.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از  زنان کویر” رانندگی در جاده ها جزء کارهای سختی است که بخاطر جنس کاری اش اکثرا شاهد هستیم این کار توسط مردان صورت می گیرد در این میان اگر بانویی را ببینیم که به این کار مشغول است شاید کمی تعجب کنیم ؛ هر چند که در سالهای اخیر حضور زنان در میان کارهای مردانه و انجام این کار ها کمی پذیرفته تر شده است؛ اما در نهایت به این جمله می رسیم که باورها و عقیده های آدمی می تواند فرد را به آنچه که می خواهد برساند و در این میان اعتماد به خداوند و اعتماد به نفس به عنوان موتور تحرک برای رسیدن به خواسته ها است.

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از  , زنان کویر,

گاهی زنانی در جامعه خاص ظاهر می شوند؛ فاطمه زمانی زنی از جنس جاده ها است وی متولد 1347 و از اهالی زرند است.

,

برای من که اولین بار با چنین بانویی روبرو شدم جذاب و گیرا بود؛ زنی که معتقد بود رانندگی در جاده ها خواسته ی کودکی اش بوده است و اکنون توانسته با همت و حمایت خانواده و از جمله همسرش به آرزویش برسد.

,
فاطمه زمانی راننده

فاطمه زمانی راننده

, فاطمه زمانی راننده, فاطمه زمانی راننده,

فاطمه زمانی راننده

,

فاطمه همسری دارد که بارها و بارها در این گفت و گو  او را می ستاید؛ مردی که نه تنها برای حفظ جان او بلکه برای حفاظت از سایر زنان ، میهن و دین در جنگ حق علیه باطل شتافته است. مردی که تارهای صوتی اش در اثر بمب های شیمیایی دشمن آسیب دیده است و اکنون دیگر توان صحبت کردن ندارد .

,

 

,

از فاطمه در رابطه با شوق کودکی اش پرسیدیم و او با همان شوق و ذوق برایمان گفت: علاقه به رانندگی را در همان دوران کودکی در خودم احساس می کردم و برای رسیدن به این علاقه از هیچ کاری دریغ نمی کردم،موتور برادرم را هر بار به شیوه ی خاصی برمی داشتم و در شهر رانندگی می کردم؛ جالب بود که پس از بازگشت کسی مرا توبیخ نمی کرد و صد البته پدر و مادرم وقتی می دیدند که به این کار علاقه مند هستم مرا تشویق می کردند.

,

فاطمه در ادامه می گوید: بعد از ازدواج هم ماشین نداشتیم و با توجه به علاقه ی خودم از افرادی که ماشین داشتند می پرسیدم ؛ دنده چیست؟دنده یک و دو یعنی چی؟

,

آنها هم مرا کمک و راهنمایی می کردند. بعد از مدتی بدون گواهینامه ی رانندگی و حتی بدون آموزش و فقط بخاطر شوقی که داشتم با ماشین شوهر خواهر شوهرم رانندگی می کردم و بدون ترس و واهمه به هر کجا که دوست می داشتم می رفتم بعد از چند مدت خودمان پیکان خریدیم و آن وقت بود که احساس کردم دری به سوی آرزوهایم گشوده شد.

,

از او پرسیدیم اولین ماشینی که سوار شدی و رانندگی کردی چه بود؟ در پاسخ به ما گفت: وانت

,

 

,

خانم زمانی از این که چگونه اولین گواهینامه رانندگی اش را گرفته است می گوید: هیچ آموزشی ندیدم اما تنها چیزی که برایم سوال بود پارک دوبل و پل بود که این سوالاتم را از خانمی که مربی یک آموزشگاه بود پرسیدم و بعد در سال 79 با موفقیت اولین امتحان رانندگی ام را پشت سر گذاشتم.

,

 

,

فاطمه زمانی از فعالیت های بعد از گرفتن گواهینامه اش این چنین می گوید:سال های زیادی سرویس مدرسه بودم ، بعد از آن در سال 87 به تاسیس آژانس بانوان اقدام کردم اما احساس می کردم که این کارها پاسخ گوی نیاز درونی من نیست به خاطر همین آژانس را فروختم و برای گرفتن گواهینامه ی پایه یک به تلاش و تکاپو افتادم.

,

فاطمه در حالی که می خندید و شوق یک پیروزی بزرگ را در چشمانش می دیدی در ادامه چنین گفت:

,

5 فرزند دارم، سه دختر و دو پسر؛ وقتی موضوع گرفتن گواهینامه ی پایه یک را با همسرم در میان گذاشتم او در حالی که می دانست اداره کردن خانه وقتم را می گیرد با ناباوری گفت : اگر موفق شوی ماشین مورد نیازت را تهیه خواهم کرد.

,

چون مدرک تحصیلی ام ابتدایی بود پس به دنبال تحصیل رفتم و موفق شدم سیکل بگیرم ؛ یازده مرتبه امتحان تپه دادم اما بالاخره موفق شدم…

,

هر چند که همسرم بعد ها به عهد خود وفاداری کرد و در تلاش بود که برایم ماشینی تهیه کند اما من از او چیزی نخواستم .

,

از فاطمه خواستیم که برایمان یک خاطره بگوید؛

,

خاطره ام بیشتر پند اموز است تا جالب؛ از آنجا که یازده بار امتحان دادم در یکی از دفعات شب قبل ؛ مادرم بخاطر موضوعی از من دلخور شد. صبح روز امتحان به یکی از نزدیکانم گفتم امروز هم قبول نمی شوم چون مادرم از من رنجور است. این را گفتم تا پندی باشد برای جوانها تا هیچ وقت مادر خود را رنجور نکنند.

,

خانم زمانی اولین سفرش را با ماشین اتوبوس به رفسنجان دانست و گفت: بعد از آن در جاده های مشهد و گناوه رانندگی کردم.

,

از او پرسیدیم دیدگاه مسافرینی که سوار ماشین شما می شدند یا شما را پشت ماشین میدیدند چه بود؟ ذوق زده می شدند و با هیجان می گفت وای خانم…

,

جالب است بدانید در مسیر رفسنجان چون دو نفر خانم بودیم زمانی که در میان راه توقف می کردیم همه با تعجب ما نگاه می کردنند.

,

نظر همکاران آقایی که شما را می بینند چیست؟ خیلی تشویق می کنند، اما بعضی از جوان ترها می گویند چرا رفتی پایه 1 گرفتی و من هم در جواب آن ها میگویم هم خودم هم همسرم راضی به این کار بوده ایم و به این کار علاقه زیادی دارم.

,

فاطمه در حالی که گرفتن مدرک پایه یک را از مدرک دیپلم خیلی بالاتر می داند و از علاقه اش به رانندگی در جاده ها می گوید برایمان گفت: شهرداری از من خواست تا برای آنها رانندگی کنم اما به دلیل شلوغی در شهر از این امر امتناع کردم.

,

فرزندانتان در مورد کارتون چه نظری دارند؟ دخترانم و همسرانشان همیشه مرا تشویقم می کنند علاوه بر آن همسرم مشوق اصلی من در این کار بوده است.

,

در حالیکه از فاطمه زمانی خداحافظی می کردم و برایش آرزوی موفقیت داشتم این جمله به ذهنم رسید: “نه هر مردی از هر زنی فزونتر و نه هر زنی از هر مردی فروتر  است”.

,

 

,

انتهای پیام/ص

,

 

]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه