مصاحبه با چند تن از رهایی یافتگان از دام اعتیاد:

• یک‌شنبه ۱۴ تیر ۱۳۹۴ ۱۷:۰۲
• کد خبر : 355543

• اخبار
• سایر رسانه ها

گفتگوی زیر قسمتی از مصاحبه ما با افرادی است که جامعه بازگشت آنان به زتدگی را محال میدانست، اما آنها امروز از چنگال وسوسه و اجبار مواد مخدر رهایی یافته و راه جدیدی برای زندگی بدست آورده اند.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از پایگاه خبری،تحلیلی ندای البرز، امروزه موضوع مواد مخدر به یک بیماری ملموس و عینی تبدیل شده است که صحبت از آن نیازی به مقدمه چینی نداشته و نمونه های آن در اجتماع و برخی خانواده ها قابل مشاهده است. فراگیر شدن این پیده شوم و لزوم پرداختن به آن، ما را برآن داشت تا از نگاهی دیگر به این موضوع بپردازیم که به همین دلیل، به سراغ چند تن ازرهایی یافتگان از اعتیاد رفتیم.

گفتگوی زیر قسمتی از مصاحبه ما با افرادی است که خود با تحمل درد اعتیاد، بازتاب نتایج اشتباهات خود را به سختی چشیده اند و با ورود به برنامه 12 قدمی از طریق برگزاری جلسات روزانه بهبودی توانستند سلامتی خود را بازیابند و تجربیاتشان را در اختیار معتادان مایل به قطع مواد مخدر می گذارند.

سعید یکی از کسانی است که با او به گفتگو نشستیم، وی بیش از 10 سال موادی همچون الکل، هروئین، حشیش و تریاک را مصرف نموده و امروز 9 سال است که پاک از مصرف هرگونه مواد مخدری می باشد و به عنوان شخصیتی جدید و آگاه، تولدی دوباره یافته است.

برای ما از نحوه آشنایی خود با مواد مخدر بگو، چه چیزی باعث شد که برای اولین بار به سوی استعمال مواد مخدر بروی؟

پاییز بود، در حال بازگشت از مدرسه بودم؛ حال عجیبی داشتم، فکر میکردم چیزی در درون من کم است و چیزی از بیرون باید وارد شود تا من احساس راحتی و کامل بودن داشته باشم.

با همین طرز فکر اول با سیگار آشنا شدم، همیشه درانتهای کلاس می نشستم، درس نمی خواندم، دیگران را اذیّت میکردم، چیزی در درونم کم بود، چیزهایی مانند نیاز به دیده شدن ، دوست داشته شدن، تشویق و دلایل خیلی زیاد دیگر.

از اولین باری که مواد مخدر مصرف کردی بگو، چه احساسی داشتی و آیا این احساس ادامه داشت؟

اولین باری که مواد مصرف کردم خیلی برایم لذت بخش بود و فکر می کردم داروی تمامی درد های درونم را یافته ام، این مرحله به عنوان دوران طلایی برای همه معتادان آشناست، اما کم کم مصرفم بالا رفت و دیگر یک مواد جوابگوی من نبود و از آنجا بود که روزهای سیاه اجبار به مصرف آغاز شد.

به واسطه اعتیاد چه چیز هایی را از دست داده ایی؟

اعتیاد باعث شد که در 14 سالگی به زندان رفته و با ادبیات سایقه داری آشنا شوم، جوانیم، سلامتی ام، عمرم، شخصیتم، اعتبارم را از دست دادم.

از خانواده خودت بگو، آیا در خانواده مشکلی داشتی که زمینه اعتیاد را در تو فراهم کرد؟

ما12 فرزند بودیم، خواهرم معلم قرآن و مادرم بسیار مذهبی. لذا آنچه که مرا از بقیه متمایز می کرد، احساس تفاوت و اینکه با دیگران فرق دارم، همیشه فکر میکردم که نباید در این خانواده به دنیا می آمدم و لیاقت من بیش از این حرفهاست.

خانواده ام برای اصلاح من از ابزاری همچون تحقیر، سرزنش و تنبیه استفاده می کرد .

به نظر تو جامعه چگونه می تواند به یک شخص معتاد کمک کند؟

کمی فکر میکند و ادامه میدهد: نباید یک معتاد را با نگاه جنایی دید، نباید معتاد را به چشم یک مجرم دید، او نیز یک بیمار است. جامعه نگاه کند برای این بیمار چه تدابیری اندیشیده و مسئولین برای درمان آنان چه اقداماتی را انجام داده اند؟ حتی مکان برگزاری جلسات انجمنی که زندگی دوباره ایی به هزاران معتاد بخشیده است به تعداد کافی در اختیار قرار نمی دهند. متأسفانه در اجتماع اکثر خانواده ها از داشتن معتاد رنج میبرند، اما همان ها دیدگاه خوبی در مورد معتادان بهبود یافته ندارند و در مواردی که مسئولین همکاری نموده اند، به دلیل دیدگاه منفی خود باعث بسته شدن جلسات شده اند.

تعریف شما از اعتیاد چیست؟

اعتیاد یک بیماری جسمی، فکری ، روحی، عاطفی و احساسی است.

خاطره ایی می گویم. فصل زمستان بود، در یکی از پارک های شهر، به همراه معتادی دیگر با یک پتو در کنارهم خوابیده بودیم، من صبح برای تهیه مواد مخدر از پارک خارج شدم و وقتی ظهر برگشتم، دیدم او هنوز خوابیده است.

هرقدر او را صداکردم بیدار نشد تا وقتی که پتو را از روی برداشتم، دیدم که سرنگ در دستان اوست و او فوت نموده و خشک شده است. بدون هیچ گونه واکنش و احساسی به شخصی که در پارک حضور داشت گفتم که با مراکز انتظامی تماس گرفته و موضوع را اطلاع بدهد.همین!!!

اگر امروز با یک معتاد روبرو شوید چگونه با او برخورد می کنید؟

به چشم ترحم به او نگاه نمی کنم، اورا تحقیر، سرزنش و نصیحت نمیکنم، ولی راهی که به من برای پاک شدن کمک کرده را به او معرفی میکنم و از تجربه های تلخ خودم برایش میگویم. "پیام انجمن را به او میدهم"

چه معجزه ایی باعث شد که شما به سمت تلاش برای نجات از اعتیاد رفتید و پاک شدید؟

.... سری تکان داده و می گوید: از مصرف مواد خسته شده بودم و دیگر نمی توانستم تاوان آن را بدهم، باور کنید تاوان مواد و مصرفش سخت است و من دیگر قادر به تحمل دستگیری، برخورد های مأمورین، رنج زندان، زندگی با ترس و تحقیر را نداشتم و در یک کلمه به عجز رسیده بودم.

دوستان هم مصرفی داشتم؛ آنها باید تا آنروز در زیر خروار ها خاک می بودند چون وضعیّت وخیمی داشتند؛ اما دیدم خیلی سرحال و خوش تیپند و تنیس بازی میکردند.

برایم باور کردنی نبود؛ مرا دیدند و گفتند که سعید ما راهی را پیدا کردیم که میتوان از مواد مخدر رهایی یافت و ما می توانیم به تو کمک کنیم.

از این ماجرا مدتی گذشت، به دیدار دوستانم رفتم و آنها به من کمک کردند و مرا به اولین جلسه بهبودی بردند. در آنجا صدها نفر مثل خودم را دیدم که پاک بودند و این امید در من ایجاد شد که "اینها توانسته اند پس منهم می توانم".

سلمان دیگر معتاد بهبود یافته حاضر درجمع ما بود: او در 34 سالگی به دام اعتیاد افتاده و مدتی تریاک و شیشه مصرف کرده و امروزبیش از 3 سال پاک است.

از او پرسیدم: اولین باری که به سمت موادمخدر روی آوردید چه زمانی بود؟

من در شرکتی استخدام بودم و 17 سال سابقه کار داشتم، اما پس از تعطیلی شرکت نمیدانم چطور شد که به سمت مواد مخدر رفتم، فقط میدانم زمانی به خود آمدم که یک مصرف کننده بودم.

سلمان میگفت که بخاطر مواد مخدرکلیه ها و کبدش در حال از کار افتادن بوده و حتی یکبار هم در سن 38 سالگی دچار سکته شده و خانواده اش در شرف از هم پاشیده شدن بوده است.

می گفت در مدارس پایین شهر تحصیل کرده و از یک کلاس 42 نفری، 17 نفر از دوستانش بخاطر اعتیاد فوت نموده اند که یکی از آنها برادرش است.

در ادامه از او سؤال کردم: چطور شد که شما مواد مخدر را ترک کردید و پاک شدید؟

به واسطه پیام یکی از دوستانم به مسیر بهبودی قدم گذاشتم و با کسانی آشنا شدم که خود قبلاً در دام اعتیاد گرفتار بودند و بعد از رهایی یافتن از این بیماری، برای نجات دیگران تلاش میکردند که به من نیز کمک های بسیاری کردند که تا امروز پاک بمانم.

سعید نیز دیگر نجات یافته گفتگوی ما بود. او 10 سال متادون وتریاک مصرف کرده و امروز 5 سال است که از دام اعتیاد رهایی یافته است.

در ادامه از او نیز پرسیدم: چه موضوعاتی می توانند زمینه را برای اعتیاد یک شخص فراهم کنند؟

سعید پاسخ داد: فرهنگ خانواده و جامعه نقش مهمی را در موضوع اعتیاد بر عهده دارند. معتقد بود که برخی از خانواده ها مواد مخدر را به عنوان احترام گذاشتن به میهمانان و به عنوان یک تفریح نگاه می کنند که بخاطر عدم آگاهی بستری برای معتاد شدن فرزندانشان در آینده وجود می آورند یا در خانواده هایی که توجه افراطی یا بی توجهی همراه با سرزنش و تحقیر در مورد فرزندانشان اعمال می کنند موجب فراهم شدن روی آوردن به مواد مخدر خواهد شد.

وی معتقد بود که داشتن الگوی مناسب در خانواده، مدرسه و نیز داشتن آگاهی های لازم از سوی جامعه هم میتواند بسیار مؤثر باشد . زیرا عدم تربیت صحیح در خانواده و وجود برخی معضلات همچون بیکاری، نبود روابط عاطفی بین والدین و فرزندان، بی توجهی به رفاه اقتصادی و غفلت از تربیت فرزندان؛ خود برخی زمینه های گرایش به اعتیاد را فراهم خواهد کرد.

پیام شما برای کسانی که شاید قصد امتحان مواد مخدر را دارند و یا تا بحال آنرا امتحان کرده و یا مصرف کننده هستند چیست؟

فقط میگویم که من جوانی خودم را دادم، شما ندهید، اعتیاد بهترین لحضات عمر شما را خواهد بلعید، ته اعتیاد به مواد مخدر چیزی جز زندان، تیمارستان و مرگ نیست.

به آنها خواهم گفت که دوران قبل از مصرف خود را مرور کنند . آیا هنوز به خانواده، همسر و یا فرزند خود با عشق نگاه می کنند؟ آیا جامعه به عنوان یک عضو روی آنها حساب می کند؟ قطعاً مرور گذشته به یک معتاد کمک خواهد کرد. به آنها می گویم برای یکبار هم امتحان نکنید؛ "نه گفتن" یک هنر است.

در پایان این گفتگو موضوعات دیگری نیز مطرح شد. مجید، سلمان و سعید معتقد بودند که جامعه باید از معتادان پاک شده حمایت کند، زیرا معتادان نیز نیازمند تشکیل خانواده و یا دارای همسر و فرزند هستند و نباید همیشه ملاک انتخاب جامعه سوابق گذشته اشان باشد.

از خداوند مهربان سپاسگزارم که مرا هدایت کرد و کمکم کرد پاک شوم و پاک زندگی کنم و معتقدم خداوند این برنامه بهبودی را سر راهم قرار داده است.

انتهای پیام/ر

• برچسب ها
• #
• #
• #
• #
• #
• #