اخبار داغ

بار میوه‌ای که طیب به پادگان فرماندهی ارتش فرستاد

بار میوه‌ای که طیب به پادگان فرماندهی ارتش فرستاد
یادم هست یک پیرزن آمده بود دم در خانه و گریه می‌کرد که می‌خواهند پسرم را ببرند سربازی؛ من هیچ کسی را ندارم؛ پسرم خرجی خانه را می‌دهد.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی دانا به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی سازمان بسیج اصناف کشور، یک نفر بود که یک روز راه را بر حسین (علیه السلام) بست و یک روز دیگر وقتی داشت در رکاب حسین (علیه السلام) شهید می‌شد، امام عشق به او فرمود: تو آزاده‌ای همان‌طور که مادرت نام تو را حر گذاشت.

, شبکه اطلاع رسانی دانا, .,

 

,

در انقلاب اسلامی ایران هم یک حر بود که یک وقتی برای تولد پسر محمدرضا پهلوی کوچه‌ها را آذین می‌بست که مثلاً بگویند شاه، مردمی است؛ و یک روز هم ندیده عاشق خمینی کبیر شد و در آغاز نهضت (سال 42) جان خود را فدای امام زمان خویش کرد. جوانمردی که از همان اول عاشق حسین - علیه السلام- بود و همین عشق، او را مانند نامش طیّب کرد.

, .,

 

,

امسال، شهید طیب حاج‌محمدرضا (معروف به طیب حاج‌رضایی)، شهید شاخص بسیج اصناف است. در این سلسله نوشتار‌ها بر آنیم تا زوایای زندگی این رادمرد شهید را که در تاریخ، پنهان مانده روشن کنیم.

,

 

,

*****

,

بیژن حاج‌محمدرضا، فرزند شهید طیب، می‌گوید:

,

 

,

پدرم با نفوذی که بین وزرا و امرای مملکتی داشت تلاش می‌کرد تا مشکل افراد را برطرف کند.

,

 

,

یادم هست یک پیرزن آمده بود دم در خانه و گریه می‌کرد که می‌خواهند پسرم را ببرند سربازی؛ من هیچ کسی را ندارم؛ پسرم خرجی خانه را می‌دهد.

,

 

,

پدرم مشخصات پسر آن زن را نوشت و گفت که فردا پیگیری می‌کند.

,

 

,

روز بعد دیدم که یک ماشین میوه برای پادگان فرماندهی ارتش فرستاده شد. بعد هم تماس گرفت و از فرمانده پادگان خواست تا فرزند آن زن معاف شود.

,

 

,

پدرم آن‌قدر پیگیری کرد تا توانست کارت معافیت آن پسر را بگیرد.

,

 

,

منبع: کتاب «طیب» (پدیدآورنده: گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی، نشر امینان)

,

 

,

انتهای پیام/خ

]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه