اخبار داغ

یادداشت/

شکست فتنه‌گران در بازتعریف شکاف سیاسی

شکست فتنه‌گران در بازتعریف شکاف سیاسی
امروز اما شکاف موجود در جامعه سیاسی کشور بین نیروهای معتقد و پایبند به اصول انقلاب آن هم از باب اختلاف در سلایق نه عقاید نشأت می‌گیرد که شاید همین امر از برکات حماسه نهم دی ماه سال 88 باشد که امروز خود را در رقابت‌های درون گروهی نیروهای وفادار نظام نشان داده است.
[

به گزارش خبرنگار سیاسی شبکه اطلاع رسانی دانا فرهاد نظریان سامانی طی یادداشتی چنین نوشت:

, شبکه اطلاع رسانی دانا, فرهاد نظریان سامانی,

  قاعده کلی جامعه‌شناسی سیاسی این است که زندگی سیاسی در هر کشوری به شیوه‌های گوناگون تحت تاثیر شکاف‌های اجتماعی خاص آن کشور و نحوه صورت‌بندی آن شکاف‌ها قرار می‌گیرد. تنوع جامعه‌شناسی سیاسی کشورهای گوناگون ناشی از نوع و شمار شکاف‌ها و نحوه صورت‌بندی یا ترکیب آنهاست. اختلاف در علایق، نقطه آغازین بروز شکاف‌های سیاسی است. در ایران گسست‌های مختلفی در طول سال‌های پس از انقلاب وجود داشته است که بعضاً فعال و بعضاً غیر‌فعال هستند. برخی در قطب‌بندی‌های گفتمانی حائز اهمیت هستند و برخی فاقد اهمیت و تاثیرگذاری اجتماعی می‌باشند.

,   , قاعده کلی جامعه‌شناسی سیاسی این است که زندگی سیاسی در هر کشوری به شیوه‌های گوناگون تحت تاثیر شکاف‌های اجتماعی خاص آن کشور و نحوه صورت‌بندی آن شکاف‌ها قرار می‌گیرد. تنوع جامعه‌شناسی سیاسی کشورهای گوناگون ناشی از نوع و شمار شکاف‌ها و نحوه صورت‌بندی یا ترکیب آنهاست. اختلاف در علایق، نقطه آغازین بروز شکاف‌های سیاسی است. در ایران گسست‌های مختلفی در طول سال‌های پس از انقلاب وجود داشته است که بعضاً فعال و بعضاً غیر‌فعال هستند. برخی در قطب‌بندی‌های گفتمانی حائز اهمیت هستند و برخی فاقد اهمیت و تاثیرگذاری اجتماعی می‌باشند. ,

گسستی که در اواسط دهه 70 در جناح‌های داخلی نظام وجود داشت از یک تغییر گفتمان از اصول اولیه و اساسی انقلاب بود که با عنوان شکاف خودی- غیرخودی مطرح شد. از سال 1375انسجام نیروهای خط امام(ره) تا حدودی دچار یک گریز از مرکز شد و بخشی از نخبگان درون نظام از اعتقادات قبلی مبنی بر صف بندی با لیبرال‌ها و نهضت آزادی و دیگر گروه‌های غیر ملتزم به ولایت فقیه و قانون اساسی دست کشیدند و با طرح شعار «ایران برای همه ایرانیان» این پیام را منتقل کردند که ورود به قدرت در نظام جمهوری اسلامی صرفاً به معتقدین اصیل و انقلابی نباید ختم شود. متعاقب این شعار و رفتارهای ناشی از آن بحث خودی و غیرخودی به گفتمان اختلافی وارد شد. اما رفته رفته احزابی همچون مشارکت، مجاهدین انقلاب اسلامی و تا حدودی کارگزاران سازندگی بر فروپاشی صف بندی دهه اول انقلاب اصرار داشتند و این رویه باعث می‌شد هر روز نیروهای مدعی انقلاب و اصل حاکمیت با سوء‌ظن به ارتباطات و تعاملات در صفوف آخر جناح موسوم به دوم خرداد بنگرند. علاوه بر آن، نگاه به عرصه اجتماعی و فرهنگی نیز دچار شکاف شد و مسائلی مانند امر به معروف و نهی از منکر به چالش بین جناح‌های درون نظام انجامید که متعاقب همین شکاف، گسست‌های حقوقی نیز با استحاله مجلس برای تصویب برخی قوانین و مخالفت با تفاسیر شورای نگهبان به‌وجود آمد.

, گسستی که در اواسط دهه 70 در جناح‌های داخلی نظام وجود داشت از یک تغییر گفتمان از اصول اولیه و اساسی انقلاب بود که با عنوان شکاف خودی- غیرخودی مطرح شد. از سال 1375انسجام نیروهای خط امام(ره) تا حدودی دچار یک گریز از مرکز شد و بخشی از نخبگان درون نظام از اعتقادات قبلی مبنی بر صف بندی با لیبرال‌ها و نهضت آزادی و دیگر گروه‌های غیر ملتزم به ولایت فقیه و قانون اساسی دست کشیدند و با طرح شعار «ایران برای همه ایرانیان» این پیام را منتقل کردند که ورود به قدرت در نظام جمهوری اسلامی صرفاً به معتقدین اصیل و انقلابی نباید ختم شود. متعاقب این شعار و رفتارهای ناشی از آن بحث خودی و غیرخودی به گفتمان اختلافی وارد شد. اما رفته رفته احزابی همچون مشارکت، مجاهدین انقلاب اسلامی و تا حدودی کارگزاران سازندگی بر فروپاشی صف بندی دهه اول انقلاب اصرار داشتند و این رویه باعث می‌شد هر روز نیروهای مدعی انقلاب و اصل حاکمیت با سوء‌ظن به ارتباطات و تعاملات در صفوف آخر جناح موسوم به دوم خرداد بنگرند. علاوه بر آن، نگاه به عرصه اجتماعی و فرهنگی نیز دچار شکاف شد و مسائلی مانند امر به معروف و نهی از منکر به چالش بین جناح‌های درون نظام انجامید که متعاقب همین شکاف، گسست‌های حقوقی نیز با استحاله مجلس برای تصویب برخی قوانین و مخالفت با تفاسیر شورای نگهبان به‌وجود آمد. ,

مسببان ایجاد چنین گسستی بین نیروهای انقلاب، در سیر حرکتی خود بارها از طریق رویکردهای مختلف همچون رویکرد شبکه‌ای و هم‌افزایی درصدد به چالش کشیدن حاکمیت و نفوذ در لایه‌های قدرت نظام و تغییر تدریجی اصل انقلاب بودند. ماحصل این اقدامات که با هدف ایجاد بسیج اجتماعی قوی از طریق پویش عام و جنبش‌های خاص در سطوح لایه‌های جامعه انجام شد، اتفاقات سال 78 و فتنه 88 بود که آشکارا این موضوع در آن سال‌ها ملموس شده است.

, مسببان ایجاد چنین گسستی بین نیروهای انقلاب، در سیر حرکتی خود بارها از طریق رویکردهای مختلف همچون رویکرد شبکه‌ای و هم‌افزایی درصدد به چالش کشیدن حاکمیت و نفوذ در لایه‌های قدرت نظام و تغییر تدریجی اصل انقلاب بودند. ماحصل این اقدامات که با هدف ایجاد بسیج اجتماعی قوی از طریق پویش عام و جنبش‌های خاص در سطوح لایه‌های جامعه انجام شد، اتفاقات سال 78 و فتنه 88 بود که آشکارا این موضوع در آن سال‌ها ملموس شده است. ,

پس از حوادث سال 88 که رویکرد فوق در حفظ شکاف سیاسی قدیم جانانه توسط سران فتنه و با مشارکت بسیاری از تئوریسین‌های جنگ‌های نرم و انقلاب‌های مخملی رخ داد، سطح آگاهی ملت از اوضاع سیاسی و خطوط محافظت شده نظام بالاتر رفت و درک عمیقی از اقدامات مخربانه و انقلاب‌زدایانه این گروه را برای لایه‌های اجتماعی حاصل کرد. همین افزایش درک عمومی و حماسه 9دی 88 خود به تنهایی زلزله‌ای در بستر شکاف سیاسی قدیم که عمدتاً اصولگرا- اصلاح‌طلب نیز خوانده می‌شد، ایجاد کرد و به گونه‌ای گفتمان اصلاحات را با مرگ آنی مواجه ساخت. این مردگی و منفعل شدن گفتمان را در انتخابات نهم مجلس شورای اسلامی سال 90 به عینه شاهد هستیم و اقبال عمومی تنها بعد از دو سال از حوادث 88، به سمت اصولگرایان چرخش یافت و بخش عظیمی از راه یافتگان به بهارستان را اصولگرایان تشکیل دادند. انتخابات ریاست جمهوری 92 اما مرگ گفتمانی را در همان رقابت‌ها مشخص کرد. آنجایی که کاندیدای اصلاحات با فشار از سوی هم حزبی‌های خود، مجبور به استعفا شد چراکه عدم اقبال عموم به این کاندیدا که قطع بر یقین به خاطر گفتمان منفعل حزب و جریان منتسب به وی بود، این ترس را بر بزرگان اصلاحات چیره ساخت که ممکن است جامعه از مرگ گفتمانی اصلاحات یقین کامل بیابد که همین موضوع منجر به مخفی شدن اصلاح‌طلبان پشت سر کاندیدای محتمل شد تا این ننگ تاریخی هویدا نشود.

, پس از حوادث سال 88 که رویکرد فوق در حفظ شکاف سیاسی قدیم جانانه توسط سران فتنه و با مشارکت بسیاری از تئوریسین‌های جنگ‌های نرم و انقلاب‌های مخملی رخ داد، سطح آگاهی ملت از اوضاع سیاسی و خطوط محافظت شده نظام بالاتر رفت و درک عمیقی از اقدامات مخربانه و انقلاب‌زدایانه این گروه را برای لایه‌های اجتماعی حاصل کرد. همین افزایش درک عمومی و حماسه 9دی 88 خود به تنهایی زلزله‌ای در بستر شکاف سیاسی قدیم که عمدتاً اصولگرا- اصلاح‌طلب نیز خوانده می‌شد، ایجاد کرد و به گونه‌ای گفتمان اصلاحات را با مرگ آنی مواجه ساخت. این مردگی و منفعل شدن گفتمان را در انتخابات نهم مجلس شورای اسلامی سال 90 به عینه شاهد هستیم و اقبال عمومی تنها بعد از دو سال از حوادث 88، به سمت اصولگرایان چرخش یافت و بخش عظیمی از راه یافتگان به بهارستان را اصولگرایان تشکیل دادند. انتخابات ریاست جمهوری 92 اما مرگ گفتمانی را در همان رقابت‌ها مشخص کرد. آنجایی که کاندیدای اصلاحات با فشار از سوی هم حزبی‌های خود، مجبور به استعفا شد چراکه عدم اقبال عموم به این کاندیدا که قطع بر یقین به خاطر گفتمان منفعل حزب و جریان منتسب به وی بود، این ترس را بر بزرگان اصلاحات چیره ساخت که ممکن است جامعه از مرگ گفتمانی اصلاحات یقین کامل بیابد که همین موضوع منجر به مخفی شدن اصلاح‌طلبان پشت سر کاندیدای محتمل شد تا این ننگ تاریخی هویدا نشود. ,

شاید در نگاه اول بخش قابل توجهی از آرای کاندیدای منتخب به حساب اصلاح‌طلبان نوشته می‌شود غافل از اینکه شعارهای وی، از یک سو و عدم وحدت در اردوگاه رقیب از سوی دیگر موجبات کسب آرای بیشتر را فراهم کرد. چندماهی که از روی کار آمدن دولت یازدهم می‌گذرد کم کم مواضع دولت و انشقاق فکری- گفتمانی دکتر روحانی با اصلاح‌طلبان اقتدارگرا و بعضاً فتنه‌گر به وفور مشخص می‌شود. مهمترین وجه اختلاف روحانی با اصلاح‌طلبان در مواضع ایشان نسبت به فتنه 88 بود که در آستانه یوم الله 9 دی امسال بیان شد که موجی از انتقادات را از طرف اصلاح‌طلبان داخلی و اپوزیسیون خارجی به وجود آورد و به خاطر توجیه قضیه رئیس‌جمهور را به باد شدیدترین انتقادات گرفتند. اصلاح‌طلبان داخلی و اپوزیسیون به فکر ابزار‌سازی از دولت یازدهم برای گرفتن امتیازات خاص بودند که یکی از اهداف آنها رفع حصر سران فتنه بود که با ریختن سناریو که پیشتر بدان اشاره شد، در گرفتن این امتیاز بزرگ ذره‌ای کوتاه نمی‌آمدند تا اینکه مواضع روحانی آب پاکی بود که بر سر و صورت اقتدارگرایان ریخته شد. موارد فوق به شکلی واضح از شکست شکاف مرسوم اصلاح‌طلب- اصول گرا در جامعه خبر می‌دهد. تزلزل این شکاف از انتخابات ریاست جمهوری 84 آغاز شد و در انتخابات 88 و حوادث پیرامون آن مرگ جدی را تجربه کرد. امروز اما شکاف موجود در جامعه سیاسی کشور بین نیروهای معتقد و پایبند به اصول انقلاب آن هم از باب اختلاف در سلایق نه عقاید نشأت می‌گیرد که شاید همین امر از برکات حماسه نهم دی ماه سال 88 باشد که امروز خود را در رقابت‌های درون گروهی نیروهای وفادار نظام نشان داده است.

, شاید در نگاه اول بخش قابل توجهی از آرای کاندیدای منتخب به حساب اصلاح‌طلبان نوشته می‌شود غافل از اینکه شعارهای وی، از یک سو و عدم وحدت در اردوگاه رقیب از سوی دیگر موجبات کسب آرای بیشتر را فراهم کرد. چندماهی که از روی کار آمدن دولت یازدهم می‌گذرد کم کم مواضع دولت و انشقاق فکری- گفتمانی دکتر روحانی با اصلاح‌طلبان اقتدارگرا و بعضاً فتنه‌گر به وفور مشخص می‌شود. مهمترین وجه اختلاف روحانی با اصلاح‌طلبان در مواضع ایشان نسبت به فتنه 88 بود که در آستانه یوم الله 9 دی امسال بیان شد که موجی از انتقادات را از طرف اصلاح‌طلبان داخلی و اپوزیسیون خارجی به وجود آورد و به خاطر توجیه قضیه رئیس‌جمهور را به باد شدیدترین انتقادات گرفتند. اصلاح‌طلبان داخلی و اپوزیسیون به فکر ابزار‌سازی از دولت یازدهم برای گرفتن امتیازات خاص بودند که یکی از اهداف آنها رفع حصر سران فتنه بود که با ریختن سناریو که پیشتر بدان اشاره شد، در گرفتن این امتیاز بزرگ ذره‌ای کوتاه نمی‌آمدند تا اینکه مواضع روحانی آب پاکی بود که بر سر و صورت اقتدارگرایان ریخته شد. موارد فوق به شکلی واضح از شکست شکاف مرسوم اصلاح‌طلب- اصول گرا در جامعه خبر می‌دهد. تزلزل این شکاف از انتخابات ریاست جمهوری 84 آغاز شد و در انتخابات 88 و حوادث پیرامون آن مرگ جدی را تجربه کرد. امروز اما شکاف موجود در جامعه سیاسی کشور بین نیروهای معتقد و پایبند به اصول انقلاب آن هم از باب اختلاف در سلایق نه عقاید نشأت می‌گیرد که شاید همین امر از برکات حماسه نهم دی ماه سال 88 باشد که امروز خود را در رقابت‌های درون گروهی نیروهای وفادار نظام نشان داده است. ,

انتهای متن/

, انتهای متن/]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه