اخبار داغ

اقدامی دور از تدبیر و تدبر ؛

تصویر منتظری در میدان اصلی کرج/ قبل و بعد از سانسور + تصویر

تصویر منتظری در میدان اصلی کرج/ قبل و بعد از سانسور + تصویر
در یکی از میدانی های اصلی شهرکرج ، بنری نصب گردیده بود که در یک نمای آن، حسینعلی منتظری، در کنار امام خمینی(ره) و دوشادوش وی نشان داده شده است.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از «تیتریک»،در هفته ای که گذشت، میان یکی از میدانهای اصلی کلانشهر کرج، دست اندرکاران دو سه ارگان شهری، اقدام به طراحی و نصب یک بنر نمودند که در یکی از نماهای آن حسینعلی منتظری، در کنار امام خمینی(ره) و دوشادوش وی دیده میشود، این اقدام به هردلیلی که صورت گرفته باشد در ذهن خیلی ها یاد آور نامه معروفی است که امام خمینی (ره) به این فرد نوشت.

البته وقاحت فرزند وی در نامه نگاری به رهبر انقلاب در خصوص سران فتنه و مسئله رفع حصر آنان در آستانه ورود حسن روحانی به کرسی ریاست جمهوری هم، هنوز از یادها نرفته است.

نصب تصویر منتظری در میدان اصلی کرج/ قبل و بعد از سانسور+ تصویر

نصب تصویر منتظری در میدان اصلی کرج/ قبل و بعد از سانسور+ تصویر

نصب تصویر منتظری در میدان اصلی کرج/ قبل و بعد از سانسور+ تصویر

نصب تصویر منتظری در میدان اصلی کرج/ قبل و بعد از سانسور+ تصویر

زمان: ۶ فروردین ۱۳۶۸ / ۱۸ شعبان ۱۴۰۹

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, تیتریک, ای که گذشت، میان, ای که گذشت، میان, ای که گذشت، میان, ای که گذشت، میان, ای که گذشت، میان,
,
,
,
, نصب تصویر منتظری در میدان اصلی کرج/ قبل و بعد از سانسور+ تصویر,
,
, نصب تصویر منتظری در میدان اصلی کرج/ قبل و بعد از سانسور+ تصویر,
,
, نصب تصویر منتظری در میدان اصلی کرج/ قبل و بعد از سانسور+ تصویر,
,
, نصب تصویر منتظری در میدان اصلی کرج/ قبل و بعد از سانسور+ تصویر,
,
,

مکان: تهران، جماران
موضوع: «عدم صلاحیت برای تصدی رهبری نظام جمهوری اسلامی»
مخاطب: منتظری، حسینعلی

,
,
,

بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای منتظری
با دلی پر خون و قلبی شکسته چند کلمه‌ای برایتان می‌نویسم تا مردم روزی در جریان امر قرار گیرند. شما در نامه اخیرتان نوشته‌اید که نظر تو را شرعاً بر نظر خود مقدم می‌دانم؛ خدا را در نظر می‌گیرم و مسائلی را گوشزد می‌کنم. از آنجا که روشن شده است که شما این کشور و انقلاب اسلامی عزیز مردم مسلمان ایران را پس از من به دست لیبرالها و از کانال آنها به منافقین می‌سپارید، صلاحیت و مشروعیت رهبری آینده نظام را از دست داده‌اید. شما در اکثر نامه‌ها و صحبتها و موضعگیریهایتان نشان دادید که معتقدید لیبرالها و منافقین باید بر کشور حکومت کنند. به قدری مطالبی که می‌گفتید دیکته شده منافقین بود که من فایده‌ای برای جواب به آنها نمی‌دیدم. مثلاً در همین دفاعیه شما از منافقین تعداد بسیار معدودی که در جنگ مسلحانه علیه اسلام و انقلاب محکوم به اعدام شده بودند را منافقین از دهان و قلم شما به آلاف و الوف رساندند و می‌بینید که چه خدمت ارزنده‌ای به استکبار کرده‌اید. در مسئله مهدی هاشمیِ قاتل، شما او را از همه متدینین متدینتر می‌دانستید و با اینکه برایتان ثابت شده بود که او قاتل است مرتب پیغام می‌دادید که او را نکشید. از قضایای مثلِ قضیه مهدی هاشمی که بسیار است و من حالِ بازگو کردن تمامی آنها را ندارم. شما از این پس وکیل من نمی‌باشید و به طلابی که پول برای شما می‌آورند بگویید به قم منزل آقای پسندیده و یا در تهران به جماران مراجعه کنند. بحمدالله از این پس شما مسئله مالی هم ندارید. اگر شما نظر من را شرعاً مقدم بر نظر خود می‌دانید – که مسلماً منافقین صلاح نمی‌دانند و شما مشغول به نوشتن چیزهایی می‌شوید که آخرتتان را خرابتر می‌کند – با دلی شکسته و سینه‌ای گداخته از آتش بی‌مهریها با اتکا به خداوند متعال به شما که حاصل عمر من بودید چند نصیحت می‌کنم دیگر خود دانید:
۱- سعی کنید افراد بیت خود را عوض کنید تا سهم مبارک امام بر حلقوم منافقین و گروه مهدی هاشمی و لیبرالها نریزد.
۲- از آنجا که ساده لوح هستید و سریعاً تحریک می‌شوید در هیچ کار سیاسی دخالت نکنید، شاید خدا از سر تقصیرات شما بگذرد.
۳- دیگر نه برای من نامه بنویسید و نه اجازه دهید منافقین هرچه اسرار مملکت است را به رادیوهای بیگانه دهند.
۴- نامه‌ها و سخنرانیهای منافقین که به وسیله شما از رسانه‌های گروهی به مردم می‌رسید؛ ضربات سنگینی بر اسلام و انقلاب زد و موجب خیانتی بزرگ به سربازان گمنام امام زمان – روحی له الفداء – و خونهای پاک شهدای اسلام و انقلاب گردید؛ برای اینکه در قعر جهنم نسوزید خود اعتراف به اشتباه و گناه کنید، شاید خدا کمکتان کند.
والله قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم، ولی در آن وقت شما را ساده لوح می‌دانستم که مدیر و مدبر نبودید ولی شخصی بودید تحصیلکرده که مفید برای حوزه‌های علمیه بودید و اگر اینگونه کارهاتان را ادامه دهید مسلماً تکلیف دیگری دارم و می‌دانید که از تکلیف خود سرپیچی نمی‌کنم. والله قسم، من با نخست وزیری بازرگان مخالف بودم ولی او را هم آدم خوبی می‌دانستم. والله قسم، من رأی به ریاست جمهوری بنی صدر ندادم و در تمام موارد نظر دوستان را پذیرفتم.
سخنی از سرِ درد و رنج و با دلی شکسته و پر از غم و اندوه با مردم عزیزمان دارم: من با خدای خود عهد کردم که از بدی افرادی که مکلف به اغماض آن نیستم هرگز چشم پوشی نکنم. من با خدای خود پیمان بسته‌ام که رضای او را بر رضای مردم و دوستان مقدم دارم؛ اگر تمام جهان علیه من قیام کنند دست از حق و حقیقت برنمی دارم.
من کار به تاریخ و آنچه اتفاق می‌افتد ندارم؛ من تنها باید به وظیفه شرعی خود عمل کنم.
من بعد از خدا با مردم خوب و شریف و نجیب پیمان بسته‌ام که واقعیات را در موقع مناسبش با آنها در میان گذارم. تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام؛ سعی کنند تحت تأثیر دروغهای دیکته شده که این روزها رادیوهای بیگانه آن را با شوق و شور و شعف پخش می‌کنند نگردند. از خدا می‌خواهم که به پدر پیر مردم عزیز ایران صبر و تحمل عطا فرماید و او را بخشیده و از این دنیا ببرد تا طعم تلخ خیانت دوستان را بیش از این نچشد. ما همه راضی هستیم به رضایت او؛ از خود که چیزی نداریم، هرچه هست اوست. والسلام.
یکشنبه ۶ / ۱ / ۶۸
روح الله الموسوی الخمینی

,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,

انتهای پیام/ج

]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه