اخبار داغ

گزارشات کذب ساواک برای به دام انداختن کدخدا شریف

گزارشات کذب ساواک برای به دام انداختن کدخدا شریف
در یک شب مهتابی سه نفر از معارضان کرد عراقی به مواضع کدخدا شریف حمله بردند، ولی هر سه نفر توسط کدخدا شریف و یارانش دستگیر شدند. کدخدا شریف از آن پرسید: به چه منظور به اینجا آمده اید؟ یکی از آن ها پاسخ داد: به ما گزارش رسیده که شخصی به نام شریف به همراه چهار صد نفر و با ادوات جنگی سبک و سنگین قصد حمله به مواضع ما را دارد.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از پیشمرگ روح الله، بعد از اینکه کدخدا شریف مطلع شد که مخالفانش به همراه نیروهای ارتش و ژاندارمری در محلی به نام کوه وزنه در نزدیکی گردنه خان بانه مستقر شده اند، صبح زود به همراه نیروهایش به مواضع آن ها یورش برد. با نزدیک شدن شریف به مواضع مخالفانش، سرکرده مزدوران به شریف و یارانش هشدار داد که تسلیم شوند(کدخدا شریف و زن و فرزندانش به همراه شش خانواده دیگر از سه ماه قبل به دلیل ظلم و ستم عمال حکومت پهلوی در حاشیه مرز و در کشور عراق ساکن شده بود).

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, پیشمرگ روح الله,

 

,

در حین درگیری هلی کوپتر ارتش در آسمان ظاهر شد و به شدت سنگر کدخدا شریف و یارانش را زیر آتش گرفت، همین امر مانع پیشروی کدخدا شریف و یارانش شد. در این میان توپخانه ارتش هم بی کار نبود و مواضع کدخدا شریف و یارانش را گلوله باران می کرد. کدخدا شریف چاره ای نداشت، جز اینکه عقب نشینی کند.

,

 

,

درگیری هم چنان ادامه داشت و کدخدا شریف و یارانش هم چون کوه در مقابل نیروهای رژیم مقاومت می کردند. رژیم با نیروهای زمینی، توپخانه و هوانیروز نتوانست کاری از پیش ببرد؛ ناچار با به جا گذاشتن تعدادی زخمی در میدان نبرد، مجبور به عقب نشینی شد. بعد از این درگیری نام و آوازه شریف بیشتر بر سر زبان ها افتاد.

,

 

,

بعد از تاریک شدن هوا، کدخدا شریف و نیروهایش که می دانستند رژیم برای جبران شکست خود، نیروهای بیشتری به منطقه اعزام خواهد کرد، منطقه را ترک کردند و بعد از ساعت ها پیاده روی به خانواده های خود در آن سوی مرزها ملحق شدند. در طول این مدت زنان و فرزندان آن ها بدون هیچ سرپناهی زندگی می کردند و خم به ابرو نمی آوردند.

,

 

,

دستگاه های امنیتی رژیم پهلوی که از دست کدخدا شریف به ستوه آمده بودند، چاره کار را در کمک گرفتن از معارضین کرد عراق در سرنگون کردن کدخدا شریف و یارانش می دیدند.

,

 

,

همان طور که شریف احتمال می داد محل اختفای آن ها شناسایی و مورد حمله قرار گرفت. در یک شب مهتابی سه نفر از معارضان کرد عراقی به مواضع کدخدا شریف حمله بردند، ولی هر سه نفر توسط کدخدا شریف و یارانش دستگیر شدند. کدخدا شریف از آن پرسید: به چه منظور به اینجا آمده اید؟ یکی از آن ها پاسخ داد: به ما گزارش رسیده که شخصی به نام شریف به همراه چهار صد نفر و با ادوات جنگی سبک و سنگین قصد حمله به مواضع ما را دارد.

,

 

,

کدخدا شریف با شنیدن این سخنان فهمید، این گزارشات کذب از سوی ساواک ایران به آن ها داده شده است. کدخدا شریف به آن ها گفت: من شریف هستم و نه توپ دارم و نه تانک. تنها شش نفر به همراه دارم. من از ظلم و ستم رژیم پهلوی به اینجا پناه آورده ام و قصد حمله به هیچ کس را ندارم. اگر قصد خرابکاری داشتم، زن و فرزندانم را با خود همراه نمی کردم.

,

 

,

فرمانده معارضین با شنیدن سخنان کدخدا شریف، به حقانیت حرف های او پی برد و گفت: سوگند یاد می کنم به شما و خانواده شما کاری نداشته باشم.

,

 

,

یکی از محافظان فرمانده معارضان از کدخدا شریف پرسید: شما اهل کدام روستا هستید و نام پدرت چیست؟

,

 

,

ـ نام پدرم صالح است، از طایفه قره ویسی و در روستای کیله شین سقز ساکن هستیم.

,

 

,

اشک در چشمان آن دو محافظ حلقه زد؛ آن ها پسر عمو و پسر عمه کدخدا شریف بودند. او را در آغوش گرفتند و اشک شوق بر صورتشان جاری شد. آن دو به کدخدا شریف قول دادند که خانواده شریف را به اقوام و بستگان می سپارند و به آن ها آسیبی نخواهد رسید.

,

 

,

فرمانده معارضین وقتی دید کدخدا شریف از طایفه قره ویسی است و اکثر نیروهای تحت امرش نیز از طایفه قره ویسی هستند، جرأت نکرد وی را به ایران تحویل دهد. مضاف بر این پیغامی نیز از سوی بزرگان طایفه قره ویسی دریافت کرده بود، مبنی بر اینکه اگر شریف را به مأموران امنیتی ایران تحویل دهد، آن ها به خون خواهی شریف اقدام خواهند کرد.

,

 

,

فرمانده معارضان نه می توانست کدخدا شریف را به ایران تحویل دهد و نه می توانست او را آزاد کند، لذا طرح فرار کدخا شریف توسط پسر عمو و پسر عمه شریف پیشنهاد شد. در نهایت آن ها طی یک صحنه سازی کدخدا شریف و یارانش را از زندان اردوگاه فراری دادند.

,

 

,

دستگاه های امنیتی رژیم پهلوی، پیامی را برای نیروهای کدخدا شریف فرستادند، مبنی بر اینکه اگر وی را تنها بگذارند و تسلیم شوند، مورد عفو و بخشش قرار خواهند گرفت. نیروهای کدخدا شریف بنا به توصیه یشان به این پیام جواب مثبت دادند و به ایران بازگشتند.

,

 

,

کدخدا شریف بعد از فرار از زندان، ناچار شد خاک عراق را ترک کند و به ایران بازگردد. علی رغم اینکه تک و تنها مانده بود، اما از راهی که انتخاب کرده بود، نه تنها دست نکشید، بلکه حتی ذره ای سستی و ترس هم به خود راه نداد. کدخدا شریف مجبور بود به خاطر دستگیر نشدن مرتب در منطقه جابجا شود.

,

انتهای پیام/م

]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه