اخبار داغ

استثنائی ترین معلمان دنیا

استثنائی ترین معلمان دنیا
استثنائی ترین معلمانی که با صبوری می آموزند و به دانش آموزانشان دلگرمند. اصلا دنیای استثنائی ها منحصر به فرد و پاک است؛ چه دانش آموزان و چه معلمانش...
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از زنان کویر ، 12 اردیبهشت تداعی روز معلم ؛ تاریخی است که در ذهن هر دانش آموزی می ماند و می داند که در سال های تحصیلش چه کسانی او را آموختند.معلمانی که یاد دادند و در یادها ماندند...

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, زنان کویر,

معلم دوران ابتدایی تان را به یاد دارید؟ نام و خاطره هایی که اکنون با آن ها لحظاتتان را می سازید و با یاد آوریشان لبخند را بر لبانتان جاری می کنید .راستی می دانید هستند معلمانی که یاد می دهند اما در یاد و خاطره ی دانش آموزانشان نمی مانند؟

استثنائی ترین معلمانی که با صبوری می آموزند و به دانش آموزانشان بسی دلگرمند. اصلا دنیای استثنائی ها منحصر به فرد و پاک است؛ چه دانش آموزان و چه معلمانش...

این بار " زنان کویر " برای بزرگداشت روز معلم به دنیای استثنائی ها پا گذاشته است؛ دنیایی که در آن دانش آموزانش را استثنائی می خوانند آن هم فقط بخاطر این که کمی توانائیشان کم تر از دنیای مردمان عادی است ، دنیایی که معلمانش نیز استثنائی اند چرا که بیش از دنیای مردمان عادی صبورند...

مدرسه ی هوشنگ ارجمند کرمانی و معلمی به نام فریبا شهابی، او 26 سال است در مدارس استثنائی به دانش آموزانش درس می دهد و برای خود صبوری را دیکته می کند.

فریبا شهابی می گوید اگر شرایط برایش فراهم شود تا در مدارس عادی تدریس کند هرگز نخواهد پذیرفت؛ چرا که عاشق کارش است، او لزوم کار کردن با بچه های استثنائی را عشق میداند و همه ی معلمانی که در این مدارس تدریس می کند را عاشق کار می خواند.

فریبا شهابی در گقتگوی با " زنان کویر" اظهار داشت: معلمان استثنائی مثل دکترهای متخصص عمومی اند؛ در کارشان متخصص هستند و هر چند که با حضور در مدارس عادی می توانند موفق تر عمل کنند اما عشق به دانش آموزان و کارشان آنان را به این سمت سوق می دهد.

تکرار، تکرار، تکرار؛ مشقی است که معلمان مدارس استثنائی هر روز و هر ساعت برای خود دیکته می کنند. بچه های استثنائی دیر می آموزند و زود  فراموش می کنند و این موضوع معلمانشان را ملزم می سازد تا گام به گام با تکرار و تکرار به آنان بیاموزند و این یعنی معلم استثنائی بودن یعنی صبوری به توان دو.

فریبا مثال کوچکی برایمان زد؛ تکلیف شبانه دادن به دانش آموزان؛ او می گوید یک معلم  درمدارس عادی به راحتی تکلیف شبانه را بر روی تخته می نویسد این کارشاید کمتر از پنج دقیقه تمام شود اما درمدارس استثنائی باید برای یکی یکی دانش آموزان جداگانه تکلیف داد و در دفتر کارش نوشت و یا به مادرش توضیح داد که کودک شما از چه لحاظ ضعیف و قوی است و شما چگونه به او کمک کنید؛ موضوعی که گاه یک ساعت از وقت کلاس را به خود اختصاص داده است.

فریبا بیان داشت: گاه اقتضا می کند یک موضوع درسی را در روز 15 تا 20 بار تکرار کنیم و یا در سال بیش از 700 تا 800 بار به تکرار درس بنشینیم که این چیزی جز عشق به کار را نمی طلبد.

او ادامه داد: سخت ترین و مهم ترین کار در چنین مدارسی توانایی برقراری ارتباط است، اگر یک معلم نتواند به خوبی و درستی ارتباط برقرار کند ، موفق نیست و تاثیر گذار نخواهد بود؛ ما باید رابطه ی عاطفی با دانش آموزان برقرار کنیم تا بتوانیم به آنان بیاموزیم.

خانم شهابی ،معلم مقطع ابتدایی مدرسه ی ارجمند کرمانی گفت: ، در کلاس درس من شاگردی است که گاهی هنگام درس دادن می گوید " خانم معلم من احساس می کنم که باید شما را درآغوش بگیرم " و تا زمانی که همدیگر را  در آغوش نگیریم آرام نمی شود و یا این که هر صبح شنبه با دلتنگی همدیگر را می بوسیم و از اتفاقات چند روز تعطیلی برای یکدیگر حرف می زنیم ، بعد عاطفه، صمیمیت و پاکی در این کودکان بسیار بالا است برای مثال اگر لباس معلمشان خاکی شود با سادگی و مهربانی هر چه تمام تر آن را با دستانشان پاک می کنند .

فریبا تاکید کرد: اگر با کودکان خشونت آمیز رفتار کنیم هرگز یاد نمی گیرند چون سریع بهم می ریزند، معلمان مدارس استثنائی باید با ایجاد یک رابطه ی صمیمی ، تشویق و با کمک گرفتن از دنیای واقعی( هر آنچه که برایشان قابل لمس است) به چنین کودکانی درس دهند برای مثال ما با استفاده از خوراکی هایی که دارند به آنان می آموزیم مثل حرف شین با نوشیدنی شیر.

 

از فریبا شهابی پرسیدیم آیا ممکن است در ذهن دانش آموزتان به عنوان معلم باقی بمانید؟

فریبا گفت: از این که در ذهن دانش آموزانم نمانم ناراحت نیستم چرا که ممکن است نام من را فراموش کند اما چهره ام را از یاد نخواهد ، هر چند که من و همکارانم پاداش آخرت و رضایت خداوند را دوست تر می داریم.

او ادامه داد: یک معلم در مدارس عادی می تواند بگوید دانش آموزان من دکترها، معلم ها و یا مهندسان آینده ی این مملکت اند اما معلمین مدارس استثنائی از این که یک شهروند خوب را وارد جامعه کنند خوشحال خواهند بود و خدا را شکر می کنند از این که شاگردشان با ظاهری مرتب و رفتاری مناسب توانسته د رجمع حضور پیدا کند.

فریبا برایمان از روزهای اول کارش گفت، این که برایش سخت بوده و تحت فشار بوده است اما به یاری خداوند، شرایط کاری برایش آسان شده است.

او گفت: کودکان استثنائی مشکلاتی دارند که به اختیار خودشان نیست و معلم باید تبعات آن را بپذیرد برای مثال ممکن است نتواند خود را کنترل کند و لباسش را خیس کند و یا دل درد شود و استفراغ کند و نیازمند این است که معلمان مدارس استثنائی وسواس به خرج ندهند و از خود گذشتگی بیشتری خرج کنند.

در پایان ، معلم قصه ی ما گفت دانش آموزانش برای روز معلم او را خوشحال کرده اند و با تزیین زیبای کلاس و شعر قشنگشان لبخند را به او هدیه دادند.

راستی شاید فریبا شهابی و یا دیگر معلمانی که د رمدارس استثنائی تدریس می کنند، هیچ یک از دانش آموزانش خبرنگار نشوند و به توصیف معلمان مدارس استثنائی نپردازند اما ما به سهم خود آنان را می ستاییم و از طرف همه ی دانش آموزانش برایشان می نویسیم " معلم عزیزم روزت مبارک "

 

 

 

 

 

 

 

انتهای پیام/

,

معلم دوران ابتدایی تان را به یاد دارید؟ نام و خاطره هایی که اکنون با آن ها لحظاتتان را می سازید و با یاد آوریشان لبخند را بر لبانتان جاری می کنید .راستی می دانید هستند معلمانی که یاد می دهند اما در یاد و خاطره ی دانش آموزانشان نمی مانند؟

استثنائی ترین معلمانی که با صبوری می آموزند و به دانش آموزانشان بسی دلگرمند. اصلا دنیای استثنائی ها منحصر به فرد و پاک است؛ چه دانش آموزان و چه معلمانش...

این بار " زنان کویر " برای بزرگداشت روز معلم به دنیای استثنائی ها پا گذاشته است؛ دنیایی که در آن دانش آموزانش را استثنائی می خوانند آن هم فقط بخاطر این که کمی توانائیشان کم تر از دنیای مردمان عادی است ، دنیایی که معلمانش نیز استثنائی اند چرا که بیش از دنیای مردمان عادی صبورند...

مدرسه ی هوشنگ ارجمند کرمانی و معلمی به نام فریبا شهابی، او 26 سال است در مدارس استثنائی به دانش آموزانش درس می دهد و برای خود صبوری را دیکته می کند.

فریبا شهابی می گوید اگر شرایط برایش فراهم شود تا در مدارس عادی تدریس کند هرگز نخواهد پذیرفت؛ چرا که عاشق کارش است، او لزوم کار کردن با بچه های استثنائی را عشق میداند و همه ی معلمانی که در این مدارس تدریس می کند را عاشق کار می خواند.

فریبا شهابی در گقتگوی با " زنان کویر" اظهار داشت: معلمان استثنائی مثل دکترهای متخصص عمومی اند؛ در کارشان متخصص هستند و هر چند که با حضور در مدارس عادی می توانند موفق تر عمل کنند اما عشق به دانش آموزان و کارشان آنان را به این سمت سوق می دهد.

تکرار، تکرار، تکرار؛ مشقی است که معلمان مدارس استثنائی هر روز و هر ساعت برای خود دیکته می کنند. بچه های استثنائی دیر می آموزند و زود  فراموش می کنند و این موضوع معلمانشان را ملزم می سازد تا گام به گام با تکرار و تکرار به آنان بیاموزند و این یعنی معلم استثنائی بودن یعنی صبوری به توان دو.

فریبا مثال کوچکی برایمان زد؛ تکلیف شبانه دادن به دانش آموزان؛ او می گوید یک معلم  درمدارس عادی به راحتی تکلیف شبانه را بر روی تخته می نویسد این کارشاید کمتر از پنج دقیقه تمام شود اما درمدارس استثنائی باید برای یکی یکی دانش آموزان جداگانه تکلیف داد و در دفتر کارش نوشت و یا به مادرش توضیح داد که کودک شما از چه لحاظ ضعیف و قوی است و شما چگونه به او کمک کنید؛ موضوعی که گاه یک ساعت از وقت کلاس را به خود اختصاص داده است.

فریبا بیان داشت: گاه اقتضا می کند یک موضوع درسی را در روز 15 تا 20 بار تکرار کنیم و یا در سال بیش از 700 تا 800 بار به تکرار درس بنشینیم که این چیزی جز عشق به کار را نمی طلبد.

او ادامه داد: سخت ترین و مهم ترین کار در چنین مدارسی توانایی برقراری ارتباط است، اگر یک معلم نتواند به خوبی و درستی ارتباط برقرار کند ، موفق نیست و تاثیر گذار نخواهد بود؛ ما باید رابطه ی عاطفی با دانش آموزان برقرار کنیم تا بتوانیم به آنان بیاموزیم.

خانم شهابی ،معلم مقطع ابتدایی مدرسه ی ارجمند کرمانی گفت: ، در کلاس درس من شاگردی است که گاهی هنگام درس دادن می گوید " خانم معلم من احساس می کنم که باید شما را درآغوش بگیرم " و تا زمانی که همدیگر را  در آغوش نگیریم آرام نمی شود و یا این که هر صبح شنبه با دلتنگی همدیگر را می بوسیم و از اتفاقات چند روز تعطیلی برای یکدیگر حرف می زنیم ، بعد عاطفه، صمیمیت و پاکی در این کودکان بسیار بالا است برای مثال اگر لباس معلمشان خاکی شود با سادگی و مهربانی هر چه تمام تر آن را با دستانشان پاک می کنند .

فریبا تاکید کرد: اگر با کودکان خشونت آمیز رفتار کنیم هرگز یاد نمی گیرند چون سریع بهم می ریزند، معلمان مدارس استثنائی باید با ایجاد یک رابطه ی صمیمی ، تشویق و با کمک گرفتن از دنیای واقعی( هر آنچه که برایشان قابل لمس است) به چنین کودکانی درس دهند برای مثال ما با استفاده از خوراکی هایی که دارند به آنان می آموزیم مثل حرف شین با نوشیدنی شیر.

 

از فریبا شهابی پرسیدیم آیا ممکن است در ذهن دانش آموزتان به عنوان معلم باقی بمانید؟

فریبا گفت: از این که در ذهن دانش آموزانم نمانم ناراحت نیستم چرا که ممکن است نام من را فراموش کند اما چهره ام را از یاد نخواهد ، هر چند که من و همکارانم پاداش آخرت و رضایت خداوند را دوست تر می داریم.

او ادامه داد: یک معلم در مدارس عادی می تواند بگوید دانش آموزان من دکترها، معلم ها و یا مهندسان آینده ی این مملکت اند اما معلمین مدارس استثنائی از این که یک شهروند خوب را وارد جامعه کنند خوشحال خواهند بود و خدا را شکر می کنند از این که شاگردشان با ظاهری مرتب و رفتاری مناسب توانسته د رجمع حضور پیدا کند.

فریبا برایمان از روزهای اول کارش گفت، این که برایش سخت بوده و تحت فشار بوده است اما به یاری خداوند، شرایط کاری برایش آسان شده است.

او گفت: کودکان استثنائی مشکلاتی دارند که به اختیار خودشان نیست و معلم باید تبعات آن را بپذیرد برای مثال ممکن است نتواند خود را کنترل کند و لباسش را خیس کند و یا دل درد شود و استفراغ کند و نیازمند این است که معلمان مدارس استثنائی وسواس به خرج ندهند و از خود گذشتگی بیشتری خرج کنند.

در پایان ، معلم قصه ی ما گفت دانش آموزانش برای روز معلم او را خوشحال کرده اند و با تزیین زیبای کلاس و شعر قشنگشان لبخند را به او هدیه دادند.

راستی شاید فریبا شهابی و یا دیگر معلمانی که د رمدارس استثنائی تدریس می کنند، هیچ یک از دانش آموزانش خبرنگار نشوند و به توصیف معلمان مدارس استثنائی نپردازند اما ما به سهم خود آنان را می ستاییم و از طرف همه ی دانش آموزانش برایشان می نویسیم " معلم عزیزم روزت مبارک "

 

 

 

 

 

 

 

انتهای پیام/

,

معلم دوران ابتدایی تان را به یاد دارید؟ نام و خاطره هایی که اکنون با آن ها لحظاتتان را می سازید و با یاد آوریشان لبخند را بر لبانتان جاری می کنید .راستی می دانید هستند معلمانی که یاد می دهند اما در یاد و خاطره ی دانش آموزانشان نمی مانند؟

استثنائی ترین معلمانی که با صبوری می آموزند و به دانش آموزانشان بسی دلگرمند. اصلا دنیای استثنائی ها منحصر به فرد و پاک است؛ چه دانش آموزان و چه معلمانش...

این بار " زنان کویر " برای بزرگداشت روز معلم به دنیای استثنائی ها پا گذاشته است؛ دنیایی که در آن دانش آموزانش را استثنائی می خوانند آن هم فقط بخاطر این که کمی توانائیشان کم تر از دنیای مردمان عادی است ، دنیایی که معلمانش نیز استثنائی اند چرا که بیش از دنیای مردمان عادی صبورند...

مدرسه ی هوشنگ ارجمند کرمانی و معلمی به نام فریبا شهابی، او 26 سال است در مدارس استثنائی به دانش آموزانش درس می دهد و برای خود صبوری را دیکته می کند.

فریبا شهابی می گوید اگر شرایط برایش فراهم شود تا در مدارس عادی تدریس کند هرگز نخواهد پذیرفت؛ چرا که عاشق کارش است، او لزوم کار کردن با بچه های استثنائی را عشق میداند و همه ی معلمانی که در این مدارس تدریس می کند را عاشق کار می خواند.

فریبا شهابی در گقتگوی با " زنان کویر" اظهار داشت: معلمان استثنائی مثل دکترهای متخصص عمومی اند؛ در کارشان متخصص هستند و هر چند که با حضور در مدارس عادی می توانند موفق تر عمل کنند اما عشق به دانش آموزان و کارشان آنان را به این سمت سوق می دهد.

تکرار، تکرار، تکرار؛ مشقی است که معلمان مدارس استثنائی هر روز و هر ساعت برای خود دیکته می کنند. بچه های استثنائی دیر می آموزند و زود  فراموش می کنند و این موضوع معلمانشان را ملزم می سازد تا گام به گام با تکرار و تکرار به آنان بیاموزند و این یعنی معلم استثنائی بودن یعنی صبوری به توان دو.

فریبا مثال کوچکی برایمان زد؛ تکلیف شبانه دادن به دانش آموزان؛ او می گوید یک معلم  درمدارس عادی به راحتی تکلیف شبانه را بر روی تخته می نویسد این کارشاید کمتر از پنج دقیقه تمام شود اما درمدارس استثنائی باید برای یکی یکی دانش آموزان جداگانه تکلیف داد و در دفتر کارش نوشت و یا به مادرش توضیح داد که کودک شما از چه لحاظ ضعیف و قوی است و شما چگونه به او کمک کنید؛ موضوعی که گاه یک ساعت از وقت کلاس را به خود اختصاص داده است.

فریبا بیان داشت: گاه اقتضا می کند یک موضوع درسی را در روز 15 تا 20 بار تکرار کنیم و یا در سال بیش از 700 تا 800 بار به تکرار درس بنشینیم که این چیزی جز عشق به کار را نمی طلبد.

او ادامه داد: سخت ترین و مهم ترین کار در چنین مدارسی توانایی برقراری ارتباط است، اگر یک معلم نتواند به خوبی و درستی ارتباط برقرار کند ، موفق نیست و تاثیر گذار نخواهد بود؛ ما باید رابطه ی عاطفی با دانش آموزان برقرار کنیم تا بتوانیم به آنان بیاموزیم.

خانم شهابی ،معلم مقطع ابتدایی مدرسه ی ارجمند کرمانی گفت: ، در کلاس درس من شاگردی است که گاهی هنگام درس دادن می گوید " خانم معلم من احساس می کنم که باید شما را درآغوش بگیرم " و تا زمانی که همدیگر را  در آغوش نگیریم آرام نمی شود و یا این که هر صبح شنبه با دلتنگی همدیگر را می بوسیم و از اتفاقات چند روز تعطیلی برای یکدیگر حرف می زنیم ، بعد عاطفه، صمیمیت و پاکی در این کودکان بسیار بالا است برای مثال اگر لباس معلمشان خاکی شود با سادگی و مهربانی هر چه تمام تر آن را با دستانشان پاک می کنند .

فریبا تاکید کرد: اگر با کودکان خشونت آمیز رفتار کنیم هرگز یاد نمی گیرند چون سریع بهم می ریزند، معلمان مدارس استثنائی باید با ایجاد یک رابطه ی صمیمی ، تشویق و با کمک گرفتن از دنیای واقعی( هر آنچه که برایشان قابل لمس است) به چنین کودکانی درس دهند برای مثال ما با استفاده از خوراکی هایی که دارند به آنان می آموزیم مثل حرف شین با نوشیدنی شیر.

 

از فریبا شهابی پرسیدیم آیا ممکن است در ذهن دانش آموزتان به عنوان معلم باقی بمانید؟

فریبا گفت: از این که در ذهن دانش آموزانم نمانم ناراحت نیستم چرا که ممکن است نام من را فراموش کند اما چهره ام را از یاد نخواهد ، هر چند که من و همکارانم پاداش آخرت و رضایت خداوند را دوست تر می داریم.

او ادامه داد: یک معلم در مدارس عادی می تواند بگوید دانش آموزان من دکترها، معلم ها و یا مهندسان آینده ی این مملکت اند اما معلمین مدارس استثنائی از این که یک شهروند خوب را وارد جامعه کنند خوشحال خواهند بود و خدا را شکر می کنند از این که شاگردشان با ظاهری مرتب و رفتاری مناسب توانسته د رجمع حضور پیدا کند.

فریبا برایمان از روزهای اول کارش گفت، این که برایش سخت بوده و تحت فشار بوده است اما به یاری خداوند، شرایط کاری برایش آسان شده است.

او گفت: کودکان استثنائی مشکلاتی دارند که به اختیار خودشان نیست و معلم باید تبعات آن را بپذیرد برای مثال ممکن است نتواند خود را کنترل کند و لباسش را خیس کند و یا دل درد شود و استفراغ کند و نیازمند این است که معلمان مدارس استثنائی وسواس به خرج ندهند و از خود گذشتگی بیشتری خرج کنند.

در پایان ، معلم قصه ی ما گفت دانش آموزانش برای روز معلم او را خوشحال کرده اند و با تزیین زیبای کلاس و شعر قشنگشان لبخند را به او هدیه دادند.

راستی شاید فریبا شهابی و یا دیگر معلمانی که د رمدارس استثنائی تدریس می کنند، هیچ یک از دانش آموزانش خبرنگار نشوند و به توصیف معلمان مدارس استثنائی نپردازند اما ما به سهم خود آنان را می ستاییم و از طرف همه ی دانش آموزانش برایشان می نویسیم " معلم عزیزم روزت مبارک "

 

 

 

 

 

 

 

انتهای پیام/

,

معلم دوران ابتدایی تان را به یاد دارید؟ نام و خاطره هایی که اکنون با آن ها لحظاتتان را می سازید و با یاد آوریشان لبخند را بر لبانتان جاری می کنید .راستی می دانید هستند معلمانی که یاد می دهند اما در یاد و خاطره ی دانش آموزانشان نمی مانند؟

استثنائی ترین معلمانی که با صبوری می آموزند و به دانش آموزانشان بسی دلگرمند. اصلا دنیای استثنائی ها منحصر به فرد و پاک است؛ چه دانش آموزان و چه معلمانش...

این بار " زنان کویر " برای بزرگداشت روز معلم به دنیای استثنائی ها پا گذاشته است؛ دنیایی که در آن دانش آموزانش را استثنائی می خوانند آن هم فقط بخاطر این که کمی توانائیشان کم تر از دنیای مردمان عادی است ، دنیایی که معلمانش نیز استثنائی اند چرا که بیش از دنیای مردمان عادی صبورند...

مدرسه ی هوشنگ ارجمند کرمانی و معلمی به نام فریبا شهابی، او 26 سال است در مدارس استثنائی به دانش آموزانش درس می دهد و برای خود صبوری را دیکته می کند.

فریبا شهابی می گوید اگر شرایط برایش فراهم شود تا در مدارس عادی تدریس کند هرگز نخواهد پذیرفت؛ چرا که عاشق کارش است، او لزوم کار کردن با بچه های استثنائی را عشق میداند و همه ی معلمانی که در این مدارس تدریس می کند را عاشق کار می خواند.

فریبا شهابی در گقتگوی با " زنان کویر" اظهار داشت: معلمان استثنائی مثل دکترهای متخصص عمومی اند؛ در کارشان متخصص هستند و هر چند که با حضور در مدارس عادی می توانند موفق تر عمل کنند اما عشق به دانش آموزان و کارشان آنان را به این سمت سوق می دهد.

تکرار، تکرار، تکرار؛ مشقی است که معلمان مدارس استثنائی هر روز و هر ساعت برای خود دیکته می کنند. بچه های استثنائی دیر می آموزند و زود  فراموش می کنند و این موضوع معلمانشان را ملزم می سازد تا گام به گام با تکرار و تکرار به آنان بیاموزند و این یعنی معلم استثنائی بودن یعنی صبوری به توان دو.

فریبا مثال کوچکی برایمان زد؛ تکلیف شبانه دادن به دانش آموزان؛ او می گوید یک معلم  درمدارس عادی به راحتی تکلیف شبانه را بر روی تخته می نویسد این کارشاید کمتر از پنج دقیقه تمام شود اما درمدارس استثنائی باید برای یکی یکی دانش آموزان جداگانه تکلیف داد و در دفتر کارش نوشت و یا به مادرش توضیح داد که کودک شما از چه لحاظ ضعیف و قوی است و شما چگونه به او کمک کنید؛ موضوعی که گاه یک ساعت از وقت کلاس را به خود اختصاص داده است.

فریبا بیان داشت: گاه اقتضا می کند یک موضوع درسی را در روز 15 تا 20 بار تکرار کنیم و یا در سال بیش از 700 تا 800 بار به تکرار درس بنشینیم که این چیزی جز عشق به کار را نمی طلبد.

او ادامه داد: سخت ترین و مهم ترین کار در چنین مدارسی توانایی برقراری ارتباط است، اگر یک معلم نتواند به خوبی و درستی ارتباط برقرار کند ، موفق نیست و تاثیر گذار نخواهد بود؛ ما باید رابطه ی عاطفی با دانش آموزان برقرار کنیم تا بتوانیم به آنان بیاموزیم.

خانم شهابی ،معلم مقطع ابتدایی مدرسه ی ارجمند کرمانی گفت: ، در کلاس درس من شاگردی است که گاهی هنگام درس دادن می گوید " خانم معلم من احساس می کنم که باید شما را درآغوش بگیرم " و تا زمانی که همدیگر را  در آغوش نگیریم آرام نمی شود و یا این که هر صبح شنبه با دلتنگی همدیگر را می بوسیم و از اتفاقات چند روز تعطیلی برای یکدیگر حرف می زنیم ، بعد عاطفه، صمیمیت و پاکی در این کودکان بسیار بالا است برای مثال اگر لباس معلمشان خاکی شود با سادگی و مهربانی هر چه تمام تر آن را با دستانشان پاک می کنند .

فریبا تاکید کرد: اگر با کودکان خشونت آمیز رفتار کنیم هرگز یاد نمی گیرند چون سریع بهم می ریزند، معلمان مدارس استثنائی باید با ایجاد یک رابطه ی صمیمی ، تشویق و با کمک گرفتن از دنیای واقعی( هر آنچه که برایشان قابل لمس است) به چنین کودکانی درس دهند برای مثال ما با استفاده از خوراکی هایی که دارند به آنان می آموزیم مثل حرف شین با نوشیدنی شیر.

 

از فریبا شهابی پرسیدیم آیا ممکن است در ذهن دانش آموزتان به عنوان معلم باقی بمانید؟

فریبا گفت: از این که در ذهن دانش آموزانم نمانم ناراحت نیستم چرا که ممکن است نام من را فراموش کند اما چهره ام را از یاد نخواهد ، هر چند که من و همکارانم پاداش آخرت و رضایت خداوند را دوست تر می داریم.

او ادامه داد: یک معلم در مدارس عادی می تواند بگوید دانش آموزان من دکترها، معلم ها و یا مهندسان آینده ی این مملکت اند اما معلمین مدارس استثنائی از این که یک شهروند خوب را وارد جامعه کنند خوشحال خواهند بود و خدا را شکر می کنند از این که شاگردشان با ظاهری مرتب و رفتاری مناسب توانسته د رجمع حضور پیدا کند.

فریبا برایمان از روزهای اول کارش گفت، این که برایش سخت بوده و تحت فشار بوده است اما به یاری خداوند، شرایط کاری برایش آسان شده است.

او گفت: کودکان استثنائی مشکلاتی دارند که به اختیار خودشان نیست و معلم باید تبعات آن را بپذیرد برای مثال ممکن است نتواند خود را کنترل کند و لباسش را خیس کند و یا دل درد شود و استفراغ کند و نیازمند این است که معلمان مدارس استثنائی وسواس به خرج ندهند و از خود گذشتگی بیشتری خرج کنند.

در پایان ، معلم قصه ی ما گفت دانش آموزانش برای روز معلم او را خوشحال کرده اند و با تزیین زیبای کلاس و شعر قشنگشان لبخند را به او هدیه دادند.

راستی شاید فریبا شهابی و یا دیگر معلمانی که د رمدارس استثنائی تدریس می کنند، هیچ یک از دانش آموزانش خبرنگار نشوند و به توصیف معلمان مدارس استثنائی نپردازند اما ما به سهم خود آنان را می ستاییم و از طرف همه ی دانش آموزانش برایشان می نویسیم " معلم عزیزم روزت مبارک "

 

 

 

 

 

 

 

انتهای پیام/

,

معلم دوران ابتدایی تان را به یاد دارید؟ نام و خاطره هایی که اکنون با آن ها لحظاتتان را می سازید و با یاد آوریشان لبخند را بر لبانتان جاری می کنید .راستی می دانید هستند معلمانی که یاد می دهند اما در یاد و خاطره ی دانش آموزانشان نمی مانند؟

استثنائی ترین معلمانی که با صبوری می آموزند و به دانش آموزانشان بسی دلگرمند. اصلا دنیای استثنائی ها منحصر به فرد و پاک است؛ چه دانش آموزان و چه معلمانش...

این بار " زنان کویر " برای بزرگداشت روز معلم به دنیای استثنائی ها پا گذاشته است؛ دنیایی که در آن دانش آموزانش را استثنائی می خوانند آن هم فقط بخاطر این که کمی توانائیشان کم تر از دنیای مردمان عادی است ، دنیایی که معلمانش نیز استثنائی اند چرا که بیش از دنیای مردمان عادی صبورند...

مدرسه ی هوشنگ ارجمند کرمانی و معلمی به نام فریبا شهابی، او 26 سال است در مدارس استثنائی به دانش آموزانش درس می دهد و برای خود صبوری را دیکته می کند.

فریبا شهابی می گوید اگر شرایط برایش فراهم شود تا در مدارس عادی تدریس کند هرگز نخواهد پذیرفت؛ چرا که عاشق کارش است، او لزوم کار کردن با بچه های استثنائی را عشق میداند و همه ی معلمانی که در این مدارس تدریس می کند را عاشق کار می خواند.

فریبا شهابی در گقتگوی با " زنان کویر" اظهار داشت: معلمان استثنائی مثل دکترهای متخصص عمومی اند؛ در کارشان متخصص هستند و هر چند که با حضور در مدارس عادی می توانند موفق تر عمل کنند اما عشق به دانش آموزان و کارشان آنان را به این سمت سوق می دهد.

تکرار، تکرار، تکرار؛ مشقی است که معلمان مدارس استثنائی هر روز و هر ساعت برای خود دیکته می کنند. بچه های استثنائی دیر می آموزند و زود  فراموش می کنند و این موضوع معلمانشان را ملزم می سازد تا گام به گام با تکرار و تکرار به آنان بیاموزند و این یعنی معلم استثنائی بودن یعنی صبوری به توان دو.

فریبا مثال کوچکی برایمان زد؛ تکلیف شبانه دادن به دانش آموزان؛ او می گوید یک معلم  درمدارس عادی به راحتی تکلیف شبانه را بر روی تخته می نویسد این کارشاید کمتر از پنج دقیقه تمام شود اما درمدارس استثنائی باید برای یکی یکی دانش آموزان جداگانه تکلیف داد و در دفتر کارش نوشت و یا به مادرش توضیح داد که کودک شما از چه لحاظ ضعیف و قوی است و شما چگونه به او کمک کنید؛ موضوعی که گاه یک ساعت از وقت کلاس را به خود اختصاص داده است.

فریبا بیان داشت: گاه اقتضا می کند یک موضوع درسی را در روز 15 تا 20 بار تکرار کنیم و یا در سال بیش از 700 تا 800 بار به تکرار درس بنشینیم که این چیزی جز عشق به کار را نمی طلبد.

او ادامه داد: سخت ترین و مهم ترین کار در چنین مدارسی توانایی برقراری ارتباط است، اگر یک معلم نتواند به خوبی و درستی ارتباط برقرار کند ، موفق نیست و تاثیر گذار نخواهد بود؛ ما باید رابطه ی عاطفی با دانش آموزان برقرار کنیم تا بتوانیم به آنان بیاموزیم.

خانم شهابی ،معلم مقطع ابتدایی مدرسه ی ارجمند کرمانی گفت: ، در کلاس درس من شاگردی است که گاهی هنگام درس دادن می گوید " خانم معلم من احساس می کنم که باید شما را درآغوش بگیرم " و تا زمانی که همدیگر را  در آغوش نگیریم آرام نمی شود و یا این که هر صبح شنبه با دلتنگی همدیگر را می بوسیم و از اتفاقات چند روز تعطیلی برای یکدیگر حرف می زنیم ، بعد عاطفه، صمیمیت و پاکی در این کودکان بسیار بالا است برای مثال اگر لباس معلمشان خاکی شود با سادگی و مهربانی هر چه تمام تر آن را با دستانشان پاک می کنند .

فریبا تاکید کرد: اگر با کودکان خشونت آمیز رفتار کنیم هرگز یاد نمی گیرند چون سریع بهم می ریزند، معلمان مدارس استثنائی باید با ایجاد یک رابطه ی صمیمی ، تشویق و با کمک گرفتن از دنیای واقعی( هر آنچه که برایشان قابل لمس است) به چنین کودکانی درس دهند برای مثال ما با استفاده از خوراکی هایی که دارند به آنان می آموزیم مثل حرف شین با نوشیدنی شیر.

 

از فریبا شهابی پرسیدیم آیا ممکن است در ذهن دانش آموزتان به عنوان معلم باقی بمانید؟

فریبا گفت: از این که در ذهن دانش آموزانم نمانم ناراحت نیستم چرا که ممکن است نام من را فراموش کند اما چهره ام را از یاد نخواهد ، هر چند که من و همکارانم پاداش آخرت و رضایت خداوند را دوست تر می داریم.

او ادامه داد: یک معلم در مدارس عادی می تواند بگوید دانش آموزان من دکترها، معلم ها و یا مهندسان آینده ی این مملکت اند اما معلمین مدارس استثنائی از این که یک شهروند خوب را وارد جامعه کنند خوشحال خواهند بود و خدا را شکر می کنند از این که شاگردشان با ظاهری مرتب و رفتاری مناسب توانسته د رجمع حضور پیدا کند.

فریبا برایمان از روزهای اول کارش گفت، این که برایش سخت بوده و تحت فشار بوده است اما به یاری خداوند، شرایط کاری برایش آسان شده است.

او گفت: کودکان استثنائی مشکلاتی دارند که به اختیار خودشان نیست و معلم باید تبعات آن را بپذیرد برای مثال ممکن است نتواند خود را کنترل کند و لباسش را خیس کند و یا دل درد شود و استفراغ کند و نیازمند این است که معلمان مدارس استثنائی وسواس به خرج ندهند و از خود گذشتگی بیشتری خرج کنند.

در پایان ، معلم قصه ی ما گفت دانش آموزانش برای روز معلم او را خوشحال کرده اند و با تزیین زیبای کلاس و شعر قشنگشان لبخند را به او هدیه دادند.

راستی شاید فریبا شهابی و یا دیگر معلمانی که د رمدارس استثنائی تدریس می کنند، هیچ یک از دانش آموزانش خبرنگار نشوند و به توصیف معلمان مدارس استثنائی نپردازند اما ما به سهم خود آنان را می ستاییم و از طرف همه ی دانش آموزانش برایشان می نویسیم " معلم عزیزم روزت مبارک "

 

 

 

 

 

 

 

انتهای پیام/

,

معلم دوران ابتدایی تان را به یاد دارید؟ نام و خاطره هایی که اکنون با آن ها لحظاتتان را می سازید و با یاد آوریشان لبخند را بر لبانتان جاری می کنید .راستی می دانید هستند معلمانی که یاد می دهند اما در یاد و خاطره ی دانش آموزانشان نمی مانند؟

استثنائی ترین معلمانی که با صبوری می آموزند و به دانش آموزانشان بسی دلگرمند. اصلا دنیای استثنائی ها منحصر به فرد و پاک است؛ چه دانش آموزان و چه معلمانش...

این بار " زنان کویر " برای بزرگداشت روز معلم به دنیای استثنائی ها پا گذاشته است؛ دنیایی که در آن دانش آموزانش را استثنائی می خوانند آن هم فقط بخاطر این که کمی توانائیشان کم تر از دنیای مردمان عادی است ، دنیایی که معلمانش نیز استثنائی اند چرا که بیش از دنیای مردمان عادی صبورند...

مدرسه ی هوشنگ ارجمند کرمانی و معلمی به نام فریبا شهابی، او 26 سال است در مدارس استثنائی به دانش آموزانش درس می دهد و برای خود صبوری را دیکته می کند.

فریبا شهابی می گوید اگر شرایط برایش فراهم شود تا در مدارس عادی تدریس کند هرگز نخواهد پذیرفت؛ چرا که عاشق کارش است، او لزوم کار کردن با بچه های استثنائی را عشق میداند و همه ی معلمانی که در این مدارس تدریس می کند را عاشق کار می خواند.

فریبا شهابی در گقتگوی با " زنان کویر" اظهار داشت: معلمان استثنائی مثل دکترهای متخصص عمومی اند؛ در کارشان متخصص هستند و هر چند که با حضور در مدارس عادی می توانند موفق تر عمل کنند اما عشق به دانش آموزان و کارشان آنان را به این سمت سوق می دهد.

تکرار، تکرار، تکرار؛ مشقی است که معلمان مدارس استثنائی هر روز و هر ساعت برای خود دیکته می کنند. بچه های استثنائی دیر می آموزند و زود  فراموش می کنند و این موضوع معلمانشان را ملزم می سازد تا گام به گام با تکرار و تکرار به آنان بیاموزند و این یعنی معلم استثنائی بودن یعنی صبوری به توان دو.

فریبا مثال کوچکی برایمان زد؛ تکلیف شبانه دادن به دانش آموزان؛ او می گوید یک معلم  درمدارس عادی به راحتی تکلیف شبانه را بر روی تخته می نویسد این کارشاید کمتر از پنج دقیقه تمام شود اما درمدارس استثنائی باید برای یکی یکی دانش آموزان جداگانه تکلیف داد و در دفتر کارش نوشت و یا به مادرش توضیح داد که کودک شما از چه لحاظ ضعیف و قوی است و شما چگونه به او کمک کنید؛ موضوعی که گاه یک ساعت از وقت کلاس را به خود اختصاص داده است.

فریبا بیان داشت: گاه اقتضا می کند یک موضوع درسی را در روز 15 تا 20 بار تکرار کنیم و یا در سال بیش از 700 تا 800 بار به تکرار درس بنشینیم که این چیزی جز عشق به کار را نمی طلبد.

او ادامه داد: سخت ترین و مهم ترین کار در چنین مدارسی توانایی برقراری ارتباط است، اگر یک معلم نتواند به خوبی و درستی ارتباط برقرار کند ، موفق نیست و تاثیر گذار نخواهد بود؛ ما باید رابطه ی عاطفی با دانش آموزان برقرار کنیم تا بتوانیم به آنان بیاموزیم.

خانم شهابی ،معلم مقطع ابتدایی مدرسه ی ارجمند کرمانی گفت: ، در کلاس درس من شاگردی است که گاهی هنگام درس دادن می گوید " خانم معلم من احساس می کنم که باید شما را درآغوش بگیرم " و تا زمانی که همدیگر را  در آغوش نگیریم آرام نمی شود و یا این که هر صبح شنبه با دلتنگی همدیگر را می بوسیم و از اتفاقات چند روز تعطیلی برای یکدیگر حرف می زنیم ، بعد عاطفه، صمیمیت و پاکی در این کودکان بسیار بالا است برای مثال اگر لباس معلمشان خاکی شود با سادگی و مهربانی هر چه تمام تر آن را با دستانشان پاک می کنند .

فریبا تاکید کرد: اگر با کودکان خشونت آمیز رفتار کنیم هرگز یاد نمی گیرند چون سریع بهم می ریزند، معلمان مدارس استثنائی باید با ایجاد یک رابطه ی صمیمی ، تشویق و با کمک گرفتن از دنیای واقعی( هر آنچه که برایشان قابل لمس است) به چنین کودکانی درس دهند برای مثال ما با استفاده از خوراکی هایی که دارند به آنان می آموزیم مثل حرف شین با نوشیدنی شیر.

 

از فریبا شهابی پرسیدیم آیا ممکن است در ذهن دانش آموزتان به عنوان معلم باقی بمانید؟

فریبا گفت: از این که در ذهن دانش آموزانم نمانم ناراحت نیستم چرا که ممکن است نام من را فراموش کند اما چهره ام را از یاد نخواهد ، هر چند که من و همکارانم پاداش آخرت و رضایت خداوند را دوست تر می داریم.

او ادامه داد: یک معلم در مدارس عادی می تواند بگوید دانش آموزان من دکترها، معلم ها و یا مهندسان آینده ی این مملکت اند اما معلمین مدارس استثنائی از این که یک شهروند خوب را وارد جامعه کنند خوشحال خواهند بود و خدا را شکر می کنند از این که شاگردشان با ظاهری مرتب و رفتاری مناسب توانسته د رجمع حضور پیدا کند.

فریبا برایمان از روزهای اول کارش گفت، این که برایش سخت بوده و تحت فشار بوده است اما به یاری خداوند، شرایط کاری برایش آسان شده است.

او گفت: کودکان استثنائی مشکلاتی دارند که به اختیار خودشان نیست و معلم باید تبعات آن را بپذیرد برای مثال ممکن است نتواند خود را کنترل کند و لباسش را خیس کند و یا دل درد شود و استفراغ کند و نیازمند این است که معلمان مدارس استثنائی وسواس به خرج ندهند و از خود گذشتگی بیشتری خرج کنند.

در پایان ، معلم قصه ی ما گفت دانش آموزانش برای روز معلم او را خوشحال کرده اند و با تزیین زیبای کلاس و شعر قشنگشان لبخند را به او هدیه دادند.

راستی شاید فریبا شهابی و یا دیگر معلمانی که د رمدارس استثنائی تدریس می کنند، هیچ یک از دانش آموزانش خبرنگار نشوند و به توصیف معلمان مدارس استثنائی نپردازند اما ما به سهم خود آنان را می ستاییم و از طرف همه ی دانش آموزانش برایشان می نویسیم " معلم عزیزم روزت مبارک "

 

 

 

 

 

 

 

انتهای پیام/

,

معلم دوران ابتدایی تان را به یاد دارید؟ نام و خاطره هایی که اکنون با آن ها لحظاتتان را می سازید و با یاد آوریشان لبخند را بر لبانتان جاری می کنید .راستی می دانید هستند معلمانی که یاد می دهند اما در یاد و خاطره ی دانش آموزانشان نمی مانند؟

,

استثنائی ترین معلمانی که با صبوری می آموزند و به دانش آموزانشان بسی دلگرمند. اصلا دنیای استثنائی ها منحصر به فرد و پاک است؛ چه دانش آموزان و چه معلمانش...

,

این بار " زنان کویر " برای بزرگداشت روز معلم به دنیای استثنائی ها پا گذاشته است؛ دنیایی که در آن دانش آموزانش را استثنائی می خوانند آن هم فقط بخاطر این که کمی توانائیشان کم تر از دنیای مردمان عادی است ، دنیایی که معلمانش نیز استثنائی اند چرا که بیش از دنیای مردمان عادی صبورند...

,

مدرسه ی هوشنگ ارجمند کرمانی و معلمی به نام فریبا شهابی، او 26 سال است در مدارس استثنائی به دانش آموزانش درس می دهد و برای خود صبوری را دیکته می کند.

,

, ,

فریبا شهابی می گوید اگر شرایط برایش فراهم شود تا در مدارس عادی تدریس کند هرگز نخواهد پذیرفت؛ چرا که عاشق کارش است، او لزوم کار کردن با بچه های استثنائی را عشق میداند و همه ی معلمانی که در این مدارس تدریس می کند را عاشق کار می خواند.

,

فریبا شهابی در گقتگوی با " زنان کویر" اظهار داشت: معلمان استثنائی مثل دکترهای متخصص عمومی اند؛ در کارشان متخصص هستند و هر چند که با حضور در مدارس عادی می توانند موفق تر عمل کنند اما عشق به دانش آموزان و کارشان آنان را به این سمت سوق می دهد.

, زنان کویر,

تکرار، تکرار، تکرار؛ مشقی است که معلمان مدارس استثنائی هر روز و هر ساعت برای خود دیکته می کنند. بچه های استثنائی دیر می آموزند و زود  فراموش می کنند و این موضوع معلمانشان را ملزم می سازد تا گام به گام با تکرار و تکرار به آنان بیاموزند و این یعنی معلم استثنائی بودن یعنی صبوری به توان دو.

,

فریبا مثال کوچکی برایمان زد؛ تکلیف شبانه دادن به دانش آموزان؛ او می گوید یک معلم  درمدارس عادی به راحتی تکلیف شبانه را بر روی تخته می نویسد این کارشاید کمتر از پنج دقیقه تمام شود اما درمدارس استثنائی باید برای یکی یکی دانش آموزان جداگانه تکلیف داد و در دفتر کارش نوشت و یا به مادرش توضیح داد که کودک شما از چه لحاظ ضعیف و قوی است و شما چگونه به او کمک کنید؛ موضوعی که گاه یک ساعت از وقت کلاس را به خود اختصاص داده است.

,

فریبا بیان داشت: گاه اقتضا می کند یک موضوع درسی را در روز 15 تا 20 بار تکرار کنیم و یا در سال بیش از 700 تا 800 بار به تکرار درس بنشینیم که این چیزی جز عشق به کار را نمی طلبد.

,

او ادامه داد: سخت ترین و مهم ترین کار در چنین مدارسی توانایی برقراری ارتباط است، اگر یک معلم نتواند به خوبی و درستی ارتباط برقرار کند ، موفق نیست و تاثیر گذار نخواهد بود؛ ما باید رابطه ی عاطفی با دانش آموزان برقرار کنیم تا بتوانیم به آنان بیاموزیم.

,

خانم شهابی ،معلم مقطع ابتدایی مدرسه ی ارجمند کرمانی گفت: ، در کلاس درس من شاگردی است که گاهی هنگام درس دادن می گوید " خانم معلم من احساس می کنم که باید شما را درآغوش بگیرم " و تا زمانی که همدیگر را  در آغوش نگیریم آرام نمی شود و یا این که هر صبح شنبه با دلتنگی همدیگر را می بوسیم و از اتفاقات چند روز تعطیلی برای یکدیگر حرف می زنیم ، بعد عاطفه، صمیمیت و پاکی در این کودکان بسیار بالا است برای مثال اگر لباس معلمشان خاکی شود با سادگی و مهربانی هر چه تمام تر آن را با دستانشان پاک می کنند .

,

فریبا تاکید کرد: اگر با کودکان خشونت آمیز رفتار کنیم هرگز یاد نمی گیرند چون سریع بهم می ریزند، معلمان مدارس استثنائی باید با ایجاد یک رابطه ی صمیمی ، تشویق و با کمک گرفتن از دنیای واقعی( هر آنچه که برایشان قابل لمس است) به چنین کودکانی درس دهند برای مثال ما با استفاده از خوراکی هایی که دارند به آنان می آموزیم مثل حرف شین با نوشیدنی شیر.

,

 

,

از فریبا شهابی پرسیدیم آیا ممکن است در ذهن دانش آموزتان به عنوان معلم باقی بمانید؟

,

فریبا گفت: از این که در ذهن دانش آموزانم نمانم ناراحت نیستم چرا که ممکن است نام من را فراموش کند اما چهره ام را از یاد نخواهد ، هر چند که من و همکارانم پاداش آخرت و رضایت خداوند را دوست تر می داریم.

,

او ادامه داد: یک معلم در مدارس عادی می تواند بگوید دانش آموزان من دکترها، معلم ها و یا مهندسان آینده ی این مملکت اند اما معلمین مدارس استثنائی از این که یک شهروند خوب را وارد جامعه کنند خوشحال خواهند بود و خدا را شکر می کنند از این که شاگردشان با ظاهری مرتب و رفتاری مناسب توانسته د رجمع حضور پیدا کند.

,

فریبا برایمان از روزهای اول کارش گفت، این که برایش سخت بوده و تحت فشار بوده است اما به یاری خداوند، شرایط کاری برایش آسان شده است.

,

او گفت: کودکان استثنائی مشکلاتی دارند که به اختیار خودشان نیست و معلم باید تبعات آن را بپذیرد برای مثال ممکن است نتواند خود را کنترل کند و لباسش را خیس کند و یا دل درد شود و استفراغ کند و نیازمند این است که معلمان مدارس استثنائی وسواس به خرج ندهند و از خود گذشتگی بیشتری خرج کنند.

,

در پایان ، معلم قصه ی ما گفت دانش آموزانش برای روز معلم او را خوشحال کرده اند و با تزیین زیبای کلاس و شعر قشنگشان لبخند را به او هدیه دادند.

,

راستی شاید فریبا شهابی و یا دیگر معلمانی که د رمدارس استثنائی تدریس می کنند، هیچ یک از دانش آموزانش خبرنگار نشوند و به توصیف معلمان مدارس استثنائی نپردازند اما ما به سهم خود آنان را می ستاییم و از طرف همه ی دانش آموزانش برایشان می نویسیم " معلم عزیزم روزت مبارک "

,

, ,

 

,

, ,

 

,

 

,

 

,

, ,

 

,

, ,

 

,

, ,

 

,

, ,

انتهای پیام/

,

 

]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه