اخبار داغ

قایق شهید علیزاده، اولین قایق نیروهای ایرانی که به فاو رسید/حکایت شجاعت توان رزمی جوان 21 ساله کهگیلویه و بویراحمدی

قایق شهید علیزاده، اولین قایق نیروهای ایرانی که به فاو رسید/حکایت شجاعت توان رزمی جوان 21 ساله کهگیلویه و بویراحمدی
اولین نیروهایی که در عملیات والفجر 8 در منطقه ی فاو توانستند از اروند رود عبور کنند و خود را به فاو برساند نیروهای استان کهگیلویه و بویراحمد بودند و اولین قایقی که از اروند عبور و خود را به آن طرف آب رساند قایق شهید علیزاده بود.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی دانا به نقل از پایگاه اطلاع رسانی سپاه فتح از یاسوج، همه مدیونیم به شهدایی که جانانه جان دادند تا دین و ناموسمان را به دست بی دینان دنیا طلب نسپارند و امروز تنها خیابانهایمان را به نامشان پلاک زده ایم تا در پیچ و خم تاریخ فراموششان نکنیم .همه ما مدیونیم به علیزاده هایی که می توانستند بمانند و پناه بی کسی فرزندانشان باشند ،همه مدیونیم...  

, شبکه اطلاع رسانی دانا, پایگاه اطلاع رسانی سپاه فتح, .,

 

سردار شهید اردشیر علیزاده متولد 10 مهر 1343 از روستای بید شاهی از توابع شهر یاسوج که در جنگ حق علیه باطل در سن 21 سالگی  و در تاریخ 21 بهمن 1364 بر اثر اصابت گلوله اسلحه کالیبر50 در منطقه فاو به درجه رفیع شهادت رسید.


از دوران کودکی تا ورود به بسیج و جنگ تحمیلی

شهید اردشیر علیزاده در تاریخ 10 مهر1343 در روستای (بیدشاهی) از توابع شهر یاسوج دیده به جهان گشود و دوران ابتدایی خود را در روستای بیدشاهی سپری کرد.

 دوران راهنمایی این شهید والا مقام به علت نبود مدرسه راهنمایی در روستای موردراز به پایان رسید و سپس برای ادامه تحصیل در مقطع دبیرستان به شهر یاسوج آمد.

 همزمان با تحصیل وی در مقطع دبیرستان جنگ تحمیلی شروع شد که علیرغم اصرار خانواده مبنی بر ادامه تحصیل به جمع بسیجیان پیوست و در همان سال 61 به عنوان بسیج ویژه به عضویت سپاه پاسداران درآمد.

در بدو ورود خود به سپاه پاسداران به عنوان مربی آموزش های نظامی در پادگان های سپاه مشغول به خدمت شد و فعالیت اصلی خود را در آنجا آغاز کرد.

بعد از گذشت 3 ماه به دلیل چالاکی و آمادگی جسمانی بسیار و هوش فراوان به عنوان مسئول بخش نظامی و مربی تاکتیک نظامی در پادگان قمر بنی هاشم در راستای آموزش و آماده نمودن بسیجیان برای اعزام به جبهه به فعالیت پرداخت.

به دلیل اینکه استان کهگیلویه و بویراحمد امکان برگزاری دوره های آموزشی نظامی را نداشت بسیجیان استان را برای آموزش به شهرهای اطراف نظیر کازرون، شیراز و آباده منتقل می کردند از این رو شهید در صدد ایجاد کلاس های آموزشی در خود استان و شهر یاسوج برآمد و با برگزاری کلاسهای آموزشی برای داوطلبان بسیجی این مهم را اجرا کرد و بعداز آموزش بسیجیان آنها را به جبهه اعزام می کرد.

 شهید آموزشهایی نظیر: اخلاق، تاکتیک، اسلحه شناسی و جنگهابی چریکی را آموزش می داد و بسیاری از نیروهای مهم جنگ چه در کشور چه در منطقه، آموزشهای اولیه را زیر نظیر شهید علیزاده آموختند به همین جهت شهید یکی از نیروهای چریکی و نیروی مهم عملیاتهای سپاه شناخته می شد.

عبور از اروند عروج به آسمان

سردار علیزاده در تاریخ 26 دی 1362 در سن 19سالگی ازدواج کرد و در تاریخ 1 اسفند 1363 در سن 21 سالگی صاحب فرزند پسری شد و نامش را محمد گذاشت.

بالاخره در سال 1364 سپاه دستور اجرای یک عملیات بسیار مهم را صادر کرد که بنا به دستور در این عملیات می بایست از بسیاری از نیروهای کارامد، مجرب و مربیان آموزش تاکتیک کشوری به دلیل ورزیدگی و چالاکی بسیار و نیروها ی زبده ی نظامی در سطح کشوری استفاده می شد.

شهید علیزاده در سن 21 سالگی به دلیل توانمندی که در آموزش های نظامی و فرماندهی گردان داشت از وی برای آماده سازی و آموزش نظامی افراد برای شرکت در عملیات درخواست همکاری شد.

گفتنی است اولین نیروهایی که در عملیات والفجر 8 در منطقه ی فاو توانستند از اروند رود عبور کنند و خود را به فاو برساند نیروهای استان کهگیلویه و بویراحمد بودند و اولین قایقی که از اروند عبور و خود را به آن طرف آب رساند قایق شهید علیزاده بود.

این در حالی است اولین اسیر در آن عملیات به دست شهید علیزاده دستگیر شد.

بعدازظهر روز دوم عملیات سردار شهید علیزاده توسط گلوله اسلحه کالیبر50 که به بازوی سمت چپ و قفسه ی سینه وی برخورد کرد مجروح شد و در راه برگشت به سمت فاو، سردار به درجه رفیع شهادت رسید.


قسمتی از وصیت نامه سردار شهید علیزاده:


1: اینک که به یاری خداوند بزرگ به جبهه میروم نه برای انتقام که برای احیای دینم، تداوم انقلابم و امنیت میهنم پای در پوتین میکنم و از آن معبود یکتا مدد میجویم. خداوندا از تو میخواهم که هرچه زودتر راه کربلا را به روی ملت ایران باز گردانی.
2: وقتی مرا در تابوت میگزارند چشمهایم را باز بگزارند، دستهایم را از تابوت بیرون بیاورند زیرا دشمن فکر نکند من کور کورانه به جبهه رفتم، من با قلبی پاک به جبهه رفتم با چشمی باز و با دستانی باز.
3: من اگر روزی شهید شوم با هیچ سلاحی به شهادت نمیرسم به جزء اسلحه ای به نام کالیبر 50 و آن هم بر روی قلبم اثابت میکند.
4: قصه ی آشوب زمانم بگو            غصه ی خونبار روانم بگو    

اینکه شهیدان به لقاح میرسند      دست بیفشان و از آنم بگو


آری، این چنین زندگی سراسر تلاش و مبارزه خالصانه و عارفانه در راه خدای او آغاز گشت و این چنین در  جهاد و نبرد رویاروی علیه باطل، حسین گونه به خاک شهادت افتاد و به ملکوت اعلی عروج کرد و به آرزوی دیرین خود که قربانی شدن عاشقانه در راه خدا بود، نایل گشت. خدایش رحمت کند و او را با حسین(ع) و شهدای کربلا محشور گرداند.

شهید آوینی چه زیبا گفت: مَشک رنج‌های انقلاب را به دندان کشیده‌ایم و دست و پا داده‌ایم، اما آن‌را رها نکرده‌ایم.

و امروز هم؛ به امید خدا، ما نیز تا زنده‌ایم آن مَشک را رها نخواهیم کرد؛ حتی به اشک، حتی به خون.

و در این مسیر، دست و پا که هیچ، سرمان را هم خواهیم باخت... و خون دل خواهیم خورد، تا ولی‌مان خون دل نخورد. جام زهر را لاجرعه سر می‌کشیم تا ولی‌مان ناگزیر از آن نباشد.

 

انتهای پیام/گ

 
,

 

سردار شهید اردشیر علیزاده متولد 10 مهر 1343 از روستای بید شاهی از توابع شهر یاسوج که در جنگ حق علیه باطل در سن 21 سالگی  و در تاریخ 21 بهمن 1364 بر اثر اصابت گلوله اسلحه کالیبر50 در منطقه فاو به درجه رفیع شهادت رسید.


از دوران کودکی تا ورود به بسیج و جنگ تحمیلی

شهید اردشیر علیزاده در تاریخ 10 مهر1343 در روستای (بیدشاهی) از توابع شهر یاسوج دیده به جهان گشود و دوران ابتدایی خود را در روستای بیدشاهی سپری کرد.

 دوران راهنمایی این شهید والا مقام به علت نبود مدرسه راهنمایی در روستای موردراز به پایان رسید و سپس برای ادامه تحصیل در مقطع دبیرستان به شهر یاسوج آمد.

 همزمان با تحصیل وی در مقطع دبیرستان جنگ تحمیلی شروع شد که علیرغم اصرار خانواده مبنی بر ادامه تحصیل به جمع بسیجیان پیوست و در همان سال 61 به عنوان بسیج ویژه به عضویت سپاه پاسداران درآمد.

در بدو ورود خود به سپاه پاسداران به عنوان مربی آموزش های نظامی در پادگان های سپاه مشغول به خدمت شد و فعالیت اصلی خود را در آنجا آغاز کرد.

بعد از گذشت 3 ماه به دلیل چالاکی و آمادگی جسمانی بسیار و هوش فراوان به عنوان مسئول بخش نظامی و مربی تاکتیک نظامی در پادگان قمر بنی هاشم در راستای آموزش و آماده نمودن بسیجیان برای اعزام به جبهه به فعالیت پرداخت.

به دلیل اینکه استان کهگیلویه و بویراحمد امکان برگزاری دوره های آموزشی نظامی را نداشت بسیجیان استان را برای آموزش به شهرهای اطراف نظیر کازرون، شیراز و آباده منتقل می کردند از این رو شهید در صدد ایجاد کلاس های آموزشی در خود استان و شهر یاسوج برآمد و با برگزاری کلاسهای آموزشی برای داوطلبان بسیجی این مهم را اجرا کرد و بعداز آموزش بسیجیان آنها را به جبهه اعزام می کرد.

 شهید آموزشهایی نظیر: اخلاق، تاکتیک، اسلحه شناسی و جنگهابی چریکی را آموزش می داد و بسیاری از نیروهای مهم جنگ چه در کشور چه در منطقه، آموزشهای اولیه را زیر نظیر شهید علیزاده آموختند به همین جهت شهید یکی از نیروهای چریکی و نیروی مهم عملیاتهای سپاه شناخته می شد.

عبور از اروند عروج به آسمان

سردار علیزاده در تاریخ 26 دی 1362 در سن 19سالگی ازدواج کرد و در تاریخ 1 اسفند 1363 در سن 21 سالگی صاحب فرزند پسری شد و نامش را محمد گذاشت.

بالاخره در سال 1364 سپاه دستور اجرای یک عملیات بسیار مهم را صادر کرد که بنا به دستور در این عملیات می بایست از بسیاری از نیروهای کارامد، مجرب و مربیان آموزش تاکتیک کشوری به دلیل ورزیدگی و چالاکی بسیار و نیروها ی زبده ی نظامی در سطح کشوری استفاده می شد.

شهید علیزاده در سن 21 سالگی به دلیل توانمندی که در آموزش های نظامی و فرماندهی گردان داشت از وی برای آماده سازی و آموزش نظامی افراد برای شرکت در عملیات درخواست همکاری شد.

گفتنی است اولین نیروهایی که در عملیات والفجر 8 در منطقه ی فاو توانستند از اروند رود عبور کنند و خود را به فاو برساند نیروهای استان کهگیلویه و بویراحمد بودند و اولین قایقی که از اروند عبور و خود را به آن طرف آب رساند قایق شهید علیزاده بود.

این در حالی است اولین اسیر در آن عملیات به دست شهید علیزاده دستگیر شد.

بعدازظهر روز دوم عملیات سردار شهید علیزاده توسط گلوله اسلحه کالیبر50 که به بازوی سمت چپ و قفسه ی سینه وی برخورد کرد مجروح شد و در راه برگشت به سمت فاو، سردار به درجه رفیع شهادت رسید.


قسمتی از وصیت نامه سردار شهید علیزاده:


1: اینک که به یاری خداوند بزرگ به جبهه میروم نه برای انتقام که برای احیای دینم، تداوم انقلابم و امنیت میهنم پای در پوتین میکنم و از آن معبود یکتا مدد میجویم. خداوندا از تو میخواهم که هرچه زودتر راه کربلا را به روی ملت ایران باز گردانی.
2: وقتی مرا در تابوت میگزارند چشمهایم را باز بگزارند، دستهایم را از تابوت بیرون بیاورند زیرا دشمن فکر نکند من کور کورانه به جبهه رفتم، من با قلبی پاک به جبهه رفتم با چشمی باز و با دستانی باز.
3: من اگر روزی شهید شوم با هیچ سلاحی به شهادت نمیرسم به جزء اسلحه ای به نام کالیبر 50 و آن هم بر روی قلبم اثابت میکند.
4: قصه ی آشوب زمانم بگو            غصه ی خونبار روانم بگو    

اینکه شهیدان به لقاح میرسند      دست بیفشان و از آنم بگو


آری، این چنین زندگی سراسر تلاش و مبارزه خالصانه و عارفانه در راه خدای او آغاز گشت و این چنین در  جهاد و نبرد رویاروی علیه باطل، حسین گونه به خاک شهادت افتاد و به ملکوت اعلی عروج کرد و به آرزوی دیرین خود که قربانی شدن عاشقانه در راه خدا بود، نایل گشت. خدایش رحمت کند و او را با حسین(ع) و شهدای کربلا محشور گرداند.

شهید آوینی چه زیبا گفت: مَشک رنج‌های انقلاب را به دندان کشیده‌ایم و دست و پا داده‌ایم، اما آن‌را رها نکرده‌ایم.

و امروز هم؛ به امید خدا، ما نیز تا زنده‌ایم آن مَشک را رها نخواهیم کرد؛ حتی به اشک، حتی به خون.

و در این مسیر، دست و پا که هیچ، سرمان را هم خواهیم باخت... و خون دل خواهیم خورد، تا ولی‌مان خون دل نخورد. جام زهر را لاجرعه سر می‌کشیم تا ولی‌مان ناگزیر از آن نباشد.

 

انتهای پیام/گ

,

 

,  , ,

سردار شهید اردشیر علیزاده متولد 10 مهر 1343 از روستای بید شاهی از توابع شهر یاسوج که در جنگ حق علیه باطل در سن 21 سالگی  و در تاریخ 21 بهمن 1364 بر اثر اصابت گلوله اسلحه کالیبر50 در منطقه فاو به درجه رفیع شهادت رسید.

,


,
, , ,

از دوران کودکی تا ورود به بسیج و جنگ تحمیلی

,

شهید اردشیر علیزاده در تاریخ 10 مهر1343 در روستای (بیدشاهی) از توابع شهر یاسوج دیده به جهان گشود و دوران ابتدایی خود را در روستای بیدشاهی سپری کرد.

,

 دوران راهنمایی این شهید والا مقام به علت نبود مدرسه راهنمایی در روستای موردراز به پایان رسید و سپس برای ادامه تحصیل در مقطع دبیرستان به شهر یاسوج آمد.

,

 همزمان با تحصیل وی در مقطع دبیرستان جنگ تحمیلی شروع شد که علیرغم اصرار خانواده مبنی بر ادامه تحصیل به جمع بسیجیان پیوست و در همان سال 61 به عنوان بسیج ویژه به عضویت سپاه پاسداران درآمد.

,

در بدو ورود خود به سپاه پاسداران به عنوان مربی آموزش های نظامی در پادگان های سپاه مشغول به خدمت شد و فعالیت اصلی خود را در آنجا آغاز کرد.

,

بعد از گذشت 3 ماه به دلیل چالاکی و آمادگی جسمانی بسیار و هوش فراوان به عنوان مسئول بخش نظامی و مربی تاکتیک نظامی در پادگان قمر بنی هاشم در راستای آموزش و آماده نمودن بسیجیان برای اعزام به جبهه به فعالیت پرداخت.

,

به دلیل اینکه استان کهگیلویه و بویراحمد امکان برگزاری دوره های آموزشی نظامی را نداشت بسیجیان استان را برای آموزش به شهرهای اطراف نظیر کازرون، شیراز و آباده منتقل می کردند از این رو شهید در صدد ایجاد کلاس های آموزشی در خود استان و شهر یاسوج برآمد و با برگزاری کلاسهای آموزشی برای داوطلبان بسیجی این مهم را اجرا کرد و بعداز آموزش بسیجیان آنها را به جبهه اعزام می کرد.

,

, , ,

 شهید آموزشهایی نظیر: اخلاق، تاکتیک، اسلحه شناسی و جنگهابی چریکی را آموزش می داد و بسیاری از نیروهای مهم جنگ چه در کشور چه در منطقه، آموزشهای اولیه را زیر نظیر شهید علیزاده آموختند به همین جهت شهید یکی از نیروهای چریکی و نیروی مهم عملیاتهای سپاه شناخته می شد.

,

عبور از اروند عروج به آسمان

,

سردار علیزاده در تاریخ 26 دی 1362 در سن 19سالگی ازدواج کرد و در تاریخ 1 اسفند 1363 در سن 21 سالگی صاحب فرزند پسری شد و نامش را محمد گذاشت.

,

بالاخره در سال 1364 سپاه دستور اجرای یک عملیات بسیار مهم را صادر کرد که بنا به دستور در این عملیات می بایست از بسیاری از نیروهای کارامد، مجرب و مربیان آموزش تاکتیک کشوری به دلیل ورزیدگی و چالاکی بسیار و نیروها ی زبده ی نظامی در سطح کشوری استفاده می شد.

,

شهید علیزاده در سن 21 سالگی به دلیل توانمندی که در آموزش های نظامی و فرماندهی گردان داشت از وی برای آماده سازی و آموزش نظامی افراد برای شرکت در عملیات درخواست همکاری شد.

,

, , ,

گفتنی است اولین نیروهایی که در عملیات والفجر 8 در منطقه ی فاو توانستند از اروند رود عبور کنند و خود را به فاو برساند نیروهای استان کهگیلویه و بویراحمد بودند و اولین قایقی که از اروند عبور و خود را به آن طرف آب رساند قایق شهید علیزاده بود.

,

این در حالی است اولین اسیر در آن عملیات به دست شهید علیزاده دستگیر شد.

,

بعدازظهر روز دوم عملیات سردار شهید علیزاده توسط گلوله اسلحه کالیبر50 که به بازوی سمت چپ و قفسه ی سینه وی برخورد کرد مجروح شد و در راه برگشت به سمت فاو، سردار به درجه رفیع شهادت رسید.

,


قسمتی از وصیت نامه سردار شهید علیزاده:

,
,


1: اینک که به یاری خداوند بزرگ به جبهه میروم نه برای انتقام که برای احیای دینم، تداوم انقلابم و امنیت میهنم پای در پوتین میکنم و از آن معبود یکتا مدد میجویم. خداوندا از تو میخواهم که هرچه زودتر راه کربلا را به روی ملت ایران باز گردانی.
2: وقتی مرا در تابوت میگزارند چشمهایم را باز بگزارند، دستهایم را از تابوت بیرون بیاورند زیرا دشمن فکر نکند من کور کورانه به جبهه رفتم، من با قلبی پاک به جبهه رفتم با چشمی باز و با دستانی باز.
3: من اگر روزی شهید شوم با هیچ سلاحی به شهادت نمیرسم به جزء اسلحه ای به نام کالیبر 50 و آن هم بر روی قلبم اثابت میکند.
4: قصه ی آشوب زمانم بگو            غصه ی خونبار روانم بگو    

,
,
,
,
,

اینکه شهیدان به لقاح میرسند      دست بیفشان و از آنم بگو

,

, , ,


آری، این چنین زندگی سراسر تلاش و مبارزه خالصانه و عارفانه در راه خدای او آغاز گشت و این چنین در  جهاد و نبرد رویاروی علیه باطل، حسین گونه به خاک شهادت افتاد و به ملکوت اعلی عروج کرد و به آرزوی دیرین خود که قربانی شدن عاشقانه در راه خدا بود، نایل گشت. خدایش رحمت کند و او را با حسین(ع) و شهدای کربلا محشور گرداند.

,
,

شهید آوینی چه زیبا گفت: مَشک رنج‌های انقلاب را به دندان کشیده‌ایم و دست و پا داده‌ایم، اما آن‌را رها نکرده‌ایم.

,

و امروز هم؛ به امید خدا، ما نیز تا زنده‌ایم آن مَشک را رها نخواهیم کرد؛ حتی به اشک، حتی به خون.

,

و در این مسیر، دست و پا که هیچ، سرمان را هم خواهیم باخت... و خون دل خواهیم خورد، تا ولی‌مان خون دل نخورد. جام زهر را لاجرعه سر می‌کشیم تا ولی‌مان ناگزیر از آن نباشد.

,

, , ,

, , ,

, , ,

, , ,

, , ,

, , ,

 

,

انتهای پیام/گ

,
 
,

برچسب ها: شهید علیزاده ، عملیات والفجر 8 ، شهدای کهگیلویه و

, شهید علیزاده , عملیات والفجر 8 , شهدای کهگیلویه و]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه