«سازمان زنان ایران» به روایت روزنامههای اطلاعات و کیهان
زنان ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی، هرازگاهی در قالب حرکت و یا تشکلی حکومتی و وابسته در تحولات سیاسی و اجتماعی بروز و نمود یافتند. چه اینکه فضای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران ظرفیت حرکت و جنبش مستقل زنان را نداشت. با آغاز عصر پهلوی و تجدد خواهی رضا شاه، پیوند میان این سازمانها با تجدد ایجاد و تقویت شد. از این پس این سازمانها به مجرایی برای جریان منویات حکومت و سیاستهای فرهنگی متجددانه آنها بدل شد.[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از پایگاه خبری تحلیلی طنین یاس، احمد مدبر - زنان ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی، هرازگاهی در قالب حرکت و یا تشکلی حکومتی و وابسته در تحولات سیاسی و اجتماعی بروز و نمود یافتند. چه اینکه فضای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران ظرفیت حرکت و جنبش مستقل زنان را نداشت. با آغاز عصر پهلوی و تجدد خواهی رضا شاه، پیوند میان این سازمانها با تجدد ایجاد و تقویت شد. از این پس این سازمانها به مجرایی برای جریان منویات حکومت و سیاستهای فرهنگی متجددانه آنها بدل شد. در دوران حکومت محمدرضا شاه نیز شورای عالی زنان متشکل از جمعیتهای زنان وجود داشت که به دلیل انتقاداتی منحل شد و «سازمان زنان ایران» جایگزین آن شد. سازمانی که سیر تاریخی آن نشان دهنده ابزارگونگی آن در مشروعیت بخشی به وجهه حکومت است. تاکنون درخصوص این سازمان مطالب متعددی نگاشته شده است امّا این نوشتار در صدد است تا با رجوع به دو روزنامه مهم کیهان و اطلاعات در آن زمان، این سازمان را مورد بررسی قرار دهد.
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا,
شکلگیری سازمان زنان
« سازمان زنان ایران» در سال 1345 از بطن شورایعالی جمعیتهای زنان ایران که مرکب از 15 جمعیت بود به ریاست عالیه اشرف پهلوی و دبیرکلی حشمت یوسفی تأسیس شد. با تشکیل اولین مجمع عمومی زنان در تاریخ ۲۸ آبان ماه ۱۳۴۵ شمسی در استادیوم محمدرضاشاه پهلوی(آزادی) « سازمان زنان ایران» عملاً موجودیت یافت. در این گردهمایی که سه روز به طول انجامید بنا به گفته روزنامه کیهان، پنج هزار نفر از زنان شرکت داشتند. اشرف پهلوی، درخصوص تأسیس این سازمان گفت پیش از این قسمتی از این نیروها را در شورایعالی جمعیتهای زنان متشکل کردیم. نتایجی که از آنان گرفته شد ما را به توسعه فعالیتهای زنان و استفاده هر چه بیشتر از نیروهای آنان تشویق کرد. [i]
وی مدعی بود با تأسیس سازمان زنان ایران، چارچوب لازم برای متمرکز کردن کلیه فعالیتهای مربوط به نهضت زنان ایران ایجاد شده و این سازمان با جنبه همهگیر و تشکیلات دموکراتیک خود، بهترین وسیله پیشبرد مقام زن ایرانی و استفاده از امکانات او خواهد بود. توجه وی به دموکراسی، در صورتی بود که پس ازکودتای 1332 و به ویژه دهه 1340 حکومت پهلوی در تقابل ارزشهای دمکراتیک در استبدادیترین وضعیت ممکن قرار داشت. شاید بتوان هدف از تأسیس این سازمان را بر مبنای اظهارات اشرف، که مدعی بود کشور به رهبری شاه در کار «مبارزه پردامنه تجدید ساختمان ملی است» یافت. بدین معنا که تلاش شاه برای مدرنیزاسیون نیاز به ابزارهای فرهنگی داشت که به موازات اقدامات سخت افزاریاش، بتواند لایههای اجتماعی پشتیبان و همراه با وی را ساخته و تقویت کند. همچنین به دلیل وضعیت استبدادیاش سعی در استفاده تبلیغاتی از این امر کند تا وجهه مطلوبی از حکومت ترسیم کند. چنانچه دبیرکل سازمان میگوید در این مبارزه زن و مرد ایرانی به یک درجه سهیم هستند ولی زنان با وضعیت کنونی و به دلیل عدم آگاهی و تشکل نمیتوانند سهم خود را انجام دهند، بنابراین سازمان زنان این امر را بر عهده خواهد گرفت. [ii]
تأکید اشرف بر اجرای اصول دموکراسی در داخل سازمان، تعلق سازمان به همه زنان ایرانی از هر طبقه و قشری و جنبه غیرسیاسی آن مورد توجه است. وی در این سخنان توصیه و پیشنهادات سازمان را مبتنی بر مقتضیات اجتماعی ایران و تعالیم عالیه اسلام عنوان میکند. آنچه درتناقص با عملکرد سازمان قرار میگیرد. تشویق بانوان ایرانی به انجام خدمت داوطلبانه اجتماعی، ایجاد نوعی سپاه دانش و سپاه عمران مرکب از بانوان و دوشیزگان جوان، از جمله اقدامات آتی این سازمان نام برده میشود.[iii]
تأکید بر همهگیر بودن و شمولیت این سازمان، از جمله محورهایی مورد توجهی است که سعی شده تا در میان متون خبری و تحلیلی مورد توجه قرار گیرد. در واقع تمرکز بر حضور زنان عشایری و یا آمار حضور 1000 نفر از زنان شهرستانی در کنار 4000 زن تهرانی، در همین راستاست. در واقع قصد داشتند تا چهره متجدد زنان شهری و چهره زن سنتی را در سازمان زنان درکنار هم قرار دهند و به نوعی آشتی میان اینها در این سازمان را به رخ بکشند. بنابراین برای نمونه روزنامه کیهان، بر زن عشایری انگشت گذارده و با تأکید بر لباس سنتی عشایری، سادگی چهره و رفتار آنها به خرسندی و هلهله و لیلی کشیدن آنها در هنگام آمدن اشرف به استادیوم و سخنرانی وی، اشاره میکند تا نشان دهد که زنان سنتی نیز از این امر استقبال میکردند.[iv]در گزارشی از کیهان آمده است: « نخستین مجمع عمومی سازمان، صحنه برخورد میان شهر و روستا –دیروز و امروز- و نمودار این واقعیت که سازمان متعلق به دسته، طبقه یا گروه خاص نیست»،[v] این همان تلاش تبلیغاتی است که در جهت همهگیر بودن و شمولیت این سازمان میشود تا بدان خاصیت مردمی ببخشد.
در نهایت در پایان اولین جلسه رسمی، 600 عضو منفرد سازمان برای نامزدی در جلسات و عضویت در هیأت رئیسه به فعالیت پرداختند. در پایان 20 نفر از طرف زنان منفرد به عنوان نامزد سخنرانی و عضویت در هیأت رئیسه سازمان انتخاب شدند.[vi] بعدازظهر 29 آبان 1345 نیز، انتخابات مجمع برای تعیین هیأت عامل و بازرسان سازمان زنان در حضور اشرف، انجام میگیرد و مهروش صفی نیا، اختر معدل، شمس حکمت، دکتر ایران اعظم و پروین مؤید ثابتی به سمت اعضای هیأت عامل و عزت معتمدی و فلور طغرل به سمت بازرسی انتخاب شدند. [vii]
قطعنامه پیشنهادی مجمع عمومی با توجه به مؤلفههای فرهنگی، حقوقی و اجتماعی پیشنهاداتی را مطرح میکند. این پیشنهادات شامل تشکیل کلاسهایی برای باسوادی زنان، برگزاری کلاس برای اطفالی که به دلایلی مدرسه نرفتهاند، گنجاندن مطالبی درباره مقام زنان درکتابهای درسی، تقویت کادر مددکاری در روستاها، برعهده گرفتن دفاع از حقوق زنان توسط تشکیلات حقوقی سازمان زنان، تأسیس مراکز مشاوره حقوقی در سطح شهر و محلات و تشکیل کلاسهای آموزشی قواعد حقوقی و... میشود. [viii]
اقدامات سازمان
برگزاری مراسم در سالروز 8 اسفند که شاه در سخنانی تساوی حقوق زن و مرد و حق رأی زنان را اعلام کرد از برنامههای سالانه این سازمان بوده که هر سال بازتاب داشته است. این برنامه شامل پیام اشرف به عنوان رئیس سازمان، افتتاح مراکز و... میشد.[ix]برای نمونه در سالروز هشتم اسفند سال 1347، برنامههای سازمان بدین شرح بود: پخش اوراق و شعارهایی در تجلیل از این روز و آشنا کردن مردم با این حق، سخنرانی فریده دیبا درتالار دانشکده هنر، قرائت پیام اشرف، اجرای نمایش رستم وسهراب و در جنوب تهران نیز اجرای برنامه سازمان در استادیوم شهناز پهلوی با حضور هنرمندان وزارت فرهنگ و هنر .[x]
همچنین برگزاری 12 سمینار منطقهای حول مسائل و مشکلات زنان، همکاری نزدیک سازمان زنان ایران با کمیسیون مقام زن و ارکان اجرایی سازمان ملل متحد در ارتباط مستقیم با طرحهای سیاسی حکومت و برنامههای مورد نظر هماهنگسازی تمدنها از سوی سازمان ملل، از جمله فعالیتهای بینالمللی سازمان است.[xi]این اقدامات در جهت کارکرد تبلیغاتی این سازمان و استفاده رژیم از آن در جهت تصویرسازی مطلوب از حکومت پی گرفته میشد.
شعب و مراکز خدماتی
از جمله امور مورد توجه اعضای این سازمان در شهرهای مختلف ارائه اطلاعات حقوقی به زنان، استفاده از حقوقدانان زن در دادگاهها و آموزش به زنان و به طور خاص تأکید بر نقش عمومی زنان در جامعه است که از سوی اعضای سازمان مورد توجه قرار میگیرد.[xii]به موازات این امر سعی شد تا نهادهایی نیز ایجاد شود تا سازمان را در جهت اهدافش کمک کند . هر چند این سازمانها به دلیل نبود نیروی متخصص، امکانات و بودجه اندک و مسافت زیاد با روستاها از کارایی چندانی برخوردار نبودند.
خانه زن
مراکز خدماتی سازمان در ابتدا، خانه زن بود. مهناز افخمی دبیر کل سازمان در سال 1350، در گفتوگویی بر تلاش سازمان در توجه به مراکز کوچک اجتماع و زنان شهرستان و دهات در راستای برخورداری از حقوق اجتماعیشان سخن میگوید. منظور او از این مراکز، «خانه زن» بود. وظایف خانه زن در مرحله اول، تنظیم خانواده با کمک وزارت بهداری، مشاوره حقوقی و راهنمایی به مراکز حقوقی، ایجاد مهد کودک برای زنان کارگر و ایجاد کلاسهای آموزش حرفهای بود.[xiii]
مراکز رفاه خانواده
مراکز رفاه خانواده از دیگر نهادهای وابسته به سازمان بود. از آنجا که در خانههای زن، تنها فعالیتهای تبلیغاتی صورت میگرفت، بنابراین به مراکز رفاه واگذار شدند. در برنامه پنجم عمرانی، طرح ایجاد مراکز رفاه خانواده مورد توجه و عمل قرار گرفت و سازمان زنان ایران برای ایجاد و نگهداری مراکز مزبور و انجام فعالیتهای مورد نظر از کمک دولت در بودجه عمومی بهرهمند شد.
این مراکز از نظر متولیان سازمان، وسیله مؤثری برای فراهم آوردن موجبات استقلال اقتصادی و تشویق زنان برای ورود به جامعه محسوب میشد. آموزش حرفهوفن در میان فعالیتهای این مراکز از اولویت خاصی برخوردار بود؛ همچنانکه بخشهای حقوقی و بهداشتی در درجات دیگر اهمیت قرار داشتند. امّا این ساختمانها با وظایف چندگانه مراکز رفاه سنخیتی نداشتند و حتی بسیاری از آنها پس از مدت کوتاهی به دلیل عدم وجود امکانات و نیروی انسانی لازم تعطیل شدند. مراکز رفاه که مهمترین رکن خدماتی سازمان محسوب میشدند، اغلب دور از شهر بودند، از اینرو خانوادهها به سختی با این مراکز ارتباط برقرار میکردند. به طوری که بسیاری از افراد در شهرستانها و استانها از وجود سازمان خبر نداشتند.[xiv]
این در حالی بود که در گزارشهای منتشر شده در سال1356 آمده، اجرای برنامههای آموزش حرفهوفن در طول دو سال گذشته با همکاری صندوق کارآموزی از تنوع و گسترش قابل ملاحظهای برخوردار شده و در این آموزش، نیازهای بازار و تأمین نیروی انسانی مورد توجه خاص است. در این گزارش سعی شده تا با مقایسه شرکتکنندگان در کلاسهای آموزش حرفهای و سوادآموزی به طور هماهنگ نتیجه بگیرد زنان از شرکت در کلاسهای سوادآموزی توأم با حرفه بیشتر استقبال میکنند.[xv]
در اینباره باید به به تبلیغ گسترده ایده به سوی تمدن بزرگ شاه، در دهه 50 اشاره کرد که موجب شد رسالت سازمان به گونهای برجسته و گسترده حول استقلال اقتصادی زنان تعریف شود. از منظر اینها، استقلال اقتصادی محرک مطلوب برای تغییر عقاید سنتی و زمینه لازم برای پرورش ذهن و خلاقیت زنان و ایجاد پویایی و فراهم آمدن کارایی آنهاست و دگرگونی بسیاری از روشها و باورها معلول عوامل اقتصادی است. بنابراین قرار دادن وسایل فکری و فنی در اختیار زنان جهت امرار معاش، بدون وابستگی به مرد یکی از پایههای اساسی آزادی زنان، محسوب میشد.[xvi] به همین خاطر اشرف در کنگره بزرگ زنان در حضور شاه و همسرش، به فعالیت سازمان اشاره میکند که برای «نزدیک شدن به نقطه نظرهای والا شاهنشاه و یافتن خط مشی و تعیین ابعاد حقوقی زن» کوشش کرده است. او از عملی کردن نقطه نظرات شاه مبنی بر تقسیم نظام کار و ارتقای سطح دانش و تخصص زنان در قالب گسترش برنامههای آموزشی در زمینههای سوادآموزی و آموزش حرفهوفن در سازمان میگوید. سپس با نگاهی به کارنامه 1353-1356 سازمان، اقدامات آن را در اجرای رهنمودهای شاه، هماهنگ و مرتبط ارزیابی میکند.[xvii]
شعب سازمان
ایجاد شعب در شهرستانها نیز در جهت انجام فعالیتهای لازم در جهت تحقق هدف واحد سازمان، صورت میگرفت. شعب سازمان بر اساس تقسیمات کشوری نبود، بلکه بر مبنای آنچه روزنامه اطلاعات گزارش میکند هرگاه گروهی از زنان یک شهرستان، بخش و دهستان گردهم میآمدند و فعالیتهای اجتماعی خود را وابسته به سازمان زنان اعلام میکردند، یک کمیته امور اجتماعی پا به عرصه وجود میگذاشت. هرگاه که تعداد اعضای کمیته اجتماعی به حداقل 20 نفر میرسید و فعالیت آن در حد مطلوب بود، انتخابات انجام و یک شعبه تشکیل میشد. شعبه، محل و پایگاه فعالیتهای سیاسی-اجتماعی و تجهیزی سازمان زنان ایران بود و بر اساس خدمات داوطلبانه زنان کشور اداره میشد. علاوه بر فعالیتهای آموزشی، بهداشتی و حقوقی، هر شعبه باید در کمک و همکاری با زنان روستایی و راهنمایی آنان در انجام وظایفی که برعهده داشتند به ایفای نقش میپرداخت. این در حالی بود که هیچ نظارتی بر فعالیت شعب وجود نداشت و به دلیل عدم امکانات و عدم همکاری در عمل این شعب نقشی نداشتند. برای نمونه پری وزیریتبار- نایب رئیس سازمان زنان کرمانشاه - از فعال بودن زنان کرمانشاه، بودجه اندک سازمان زنان این شهر و عدم همکاری و کمک سازمانهای دولتی که موجب محدودیت فعالیتها شده است سخن میگفت. [xviii]
سازمان؛ بازوی حزب رستاخیز
اگر در ابتدای فعالیت این سازمان بر غیرسیاسی بودن آن تأکید میشد، امّا بهتدریج سیاسی بودن آن به صراحت بیان شد. این امر بهویژه پس از پیوستن سازمان به حزب رستاخیز برجستهتر شد.[xix]در همین راستا نقش سازمان در تجهیز و مشارکت زنان به صورتی پیوسته از سوی مسئولین و رسانهها تبلیغ میشد. از منظر حامیان این مسأله، مشارکت همه جانبه و گسترده زنان در فعالیتهای سیاسی، ضرورت تجهیز آنها را ایجاب میکرد. اهمیت این مسأله بهویژه هنگامی که سازمان، نقش بازوی اجرایی حزب رستاخیز ملت ایران را پذیرفت افزایش یافت تا شرایط لازم برای آنچه از سوی آنها، مشارکت زنان در همه سطوح خوانده میشد، فراهم شود.[xx] در حالی که حضور در یک حزب حکومتی و واحد، نمیتوانست معنای مطلوب مشارکت باشد، معیار موفقیت سازمان با این امر سنجیده میشد.
در همین رابطه، در هشتم اسفند 1356، اشرف پهلوی در گفتوگو با روزنامه اطلاعات درباره نقش سازمان در مشارکت زنان با اشاره به آنچه فعالیتهای رفاهی، پیشنهاد اصلاح برای رفع تبعیض از زنان و تلاش در جهت اعتلای مقام زن در سطح ملی و بینالمللی میخواند، سازمان را موفق دانست. وی همچنین از امکانات جدیدی سخن گفت که در تأمین مشارکت زنان فراهم شده و دراین راستا به اهمیت نقش سازمان در جهت بسیج و تجهیز زنان ایران برای مشارکت و سازندگی اشاره کرد. این در حالی بود که مشارکت در نظام سیاسی بسته و خودکامه پهلوی معنایی نداشت و مردان نیز سهمی در مشارکت سیاسی نداشتند. با این حال اشرف در گفتوگوی خود ابراز میدارد سازمان با فعالیت بیشتر در زمینه مشارکت سیاسی خواهد توانست جرأت و آمادگی لازم را به زنان برای ورود به زندگی اجتماعی و سیاسی بدهد. [xxi]
فرجام سخن
سازمان زنان ایران را باید در جهت برنامه نوسازی شاه مورد توجه قرار داد. بررسی نقش این سازمان بدون توجه به فلسفه ایجاد آن میسر نیست. این سازمان بازوی فرهنگی و اجتماعی حکومت بود. انقلاب سفید ضرورت پیدایش نیروهای اجتماعی جدید و همراه ساختن مردم در سرتاسر کشور در قالب یک تشکل سراسری را آشکار ساخت، چرا که شاه نیاز به پایگاه اجتماعی جدیدی داشت. علاوه بر این مانور بر آزادی زنان و ترسیم چهرهای مدرن و آزاد از زنان، میتوانست بار تبلیغاتی باشد برای پوشاندن وجهه استبدادی بودن حکومت که با فعالیتهای بینالمللی سازمان عملی میشد. اهم فعالیتها و برنامههای سالانه سازمان که بهویژه در مناسبت هشتم اسفند برجسته میشد، بزرگنمایی شخصیت شاه و لطف کریمانه وی در اعطای حق آزادی زنان بود. آن هم در شرایطی که استبداد و خودکامگی در کشور بیداد میکرد. همچنین این سازمان مأمور به ایجاد تحول در شخصیت زن ایرانی و ایجاد چهرهای مدرن به معنای غربی از زن بود که همپای برنامه مدرنیزاسیون غربی باشد. مهمترین مختصات برنامهها و فعالیت سازمان نیز هماهنگی بسیار سازمان زنان ایران با سیاستهای تبلیغاتی حکومت بود. امّا آنچه بیش از همه در اظهارات متولیانش هم تکرار میشد، تجهیز زنان علیه سنت و مشارکت سیاسی بود. تجهیزی که نه علیه سنت بلکه علیه شاه ایجاد شد و با مشارکت در انقلاب، دودمان شاه را در خود فروکشید و نشان شکست سازمان در اجرای برنامههایش شد.
[i]کیهان، 28 آبان 1345، صص1و11واطلاعات، 28 آبان 1345، ص1
[ii]همان
[iii]همان
[iv]کیهان، 19 آبان 1345، ص5
[v]کیهان، 29 آبان 1345، ص5
[vi]همان
[vii]کیهان، 30 آبان 1345، ص1
[viii]اطلاعات،30 آبان 1345، صفحه آخر
[ix]اطلاعات، 8 اسفند 1345، صص1و17
[x]کیهان، 7 اسفند 1347، ص6
[xi]اطلاعات، 7 اسفند 2536، ص21 و شمارههای متعدد کیهان و اطلاعات
[xii]کیهان، 8 اسفند 1345، ص11
[xiii]همان، 8 اسفند 1350، ص5
[xiv]اسکندر اماناللهی بهاروند، منزلت زن در اجتماع عشایری (طایفه دره شوری - ایل قشقائی)، تهران:سازمان زنان،1354، ص 21
[xv]اطلاعات، 7 اسفند 2536، ص21
[xvi]همان
[xvii]اطلاعات، 9 اسفند 2536، ص24
[xviii]کیهان، 9 اسفند 1345، ص7
[xix]همان
[xx]همان
[xxi]اطلاعات، 7 اسفند 2536، ص21
انتهای پیام/ غ
شکلگیری سازمان زنان
« سازمان زنان ایران» در سال 1345 از بطن شورایعالی جمعیتهای زنان ایران که مرکب از 15 جمعیت بود به ریاست عالیه اشرف پهلوی و دبیرکلی حشمت یوسفی تأسیس شد. با تشکیل اولین مجمع عمومی زنان در تاریخ ۲۸ آبان ماه ۱۳۴۵ شمسی در استادیوم محمدرضاشاه پهلوی(آزادی) « سازمان زنان ایران» عملاً موجودیت یافت. در این گردهمایی که سه روز به طول انجامید بنا به گفته روزنامه کیهان، پنج هزار نفر از زنان شرکت داشتند. اشرف پهلوی، درخصوص تأسیس این سازمان گفت پیش از این قسمتی از این نیروها را در شورایعالی جمعیتهای زنان متشکل کردیم. نتایجی که از آنان گرفته شد ما را به توسعه فعالیتهای زنان و استفاده هر چه بیشتر از نیروهای آنان تشویق کرد. [i]
وی مدعی بود با تأسیس سازمان زنان ایران، چارچوب لازم برای متمرکز کردن کلیه فعالیتهای مربوط به نهضت زنان ایران ایجاد شده و این سازمان با جنبه همهگیر و تشکیلات دموکراتیک خود، بهترین وسیله پیشبرد مقام زن ایرانی و استفاده از امکانات او خواهد بود. توجه وی به دموکراسی، در صورتی بود که پس ازکودتای 1332 و به ویژه دهه 1340 حکومت پهلوی در تقابل ارزشهای دمکراتیک در استبدادیترین وضعیت ممکن قرار داشت. شاید بتوان هدف از تأسیس این سازمان را بر مبنای اظهارات اشرف، که مدعی بود کشور به رهبری شاه در کار «مبارزه پردامنه تجدید ساختمان ملی است» یافت. بدین معنا که تلاش شاه برای مدرنیزاسیون نیاز به ابزارهای فرهنگی داشت که به موازات اقدامات سخت افزاریاش، بتواند لایههای اجتماعی پشتیبان و همراه با وی را ساخته و تقویت کند. همچنین به دلیل وضعیت استبدادیاش سعی در استفاده تبلیغاتی از این امر کند تا وجهه مطلوبی از حکومت ترسیم کند. چنانچه دبیرکل سازمان میگوید در این مبارزه زن و مرد ایرانی به یک درجه سهیم هستند ولی زنان با وضعیت کنونی و به دلیل عدم آگاهی و تشکل نمیتوانند سهم خود را انجام دهند، بنابراین سازمان زنان این امر را بر عهده خواهد گرفت. [ii]
تأکید اشرف بر اجرای اصول دموکراسی در داخل سازمان، تعلق سازمان به همه زنان ایرانی از هر طبقه و قشری و جنبه غیرسیاسی آن مورد توجه است. وی در این سخنان توصیه و پیشنهادات سازمان را مبتنی بر مقتضیات اجتماعی ایران و تعالیم عالیه اسلام عنوان میکند. آنچه درتناقص با عملکرد سازمان قرار میگیرد. تشویق بانوان ایرانی به انجام خدمت داوطلبانه اجتماعی، ایجاد نوعی سپاه دانش و سپاه عمران مرکب از بانوان و دوشیزگان جوان، از جمله اقدامات آتی این سازمان نام برده میشود.[iii]
تأکید بر همهگیر بودن و شمولیت این سازمان، از جمله محورهایی مورد توجهی است که سعی شده تا در میان متون خبری و تحلیلی مورد توجه قرار گیرد. در واقع تمرکز بر حضور زنان عشایری و یا آمار حضور 1000 نفر از زنان شهرستانی در کنار 4000 زن تهرانی، در همین راستاست. در واقع قصد داشتند تا چهره متجدد زنان شهری و چهره زن سنتی را در سازمان زنان درکنار هم قرار دهند و به نوعی آشتی میان اینها در این سازمان را به رخ بکشند. بنابراین برای نمونه روزنامه کیهان، بر زن عشایری انگشت گذارده و با تأکید بر لباس سنتی عشایری، سادگی چهره و رفتار آنها به خرسندی و هلهله و لیلی کشیدن آنها در هنگام آمدن اشرف به استادیوم و سخنرانی وی، اشاره میکند تا نشان دهد که زنان سنتی نیز از این امر استقبال میکردند.[iv]در گزارشی از کیهان آمده است: « نخستین مجمع عمومی سازمان، صحنه برخورد میان شهر و روستا –دیروز و امروز- و نمودار این واقعیت که سازمان متعلق به دسته، طبقه یا گروه خاص نیست»،[v] این همان تلاش تبلیغاتی است که در جهت همهگیر بودن و شمولیت این سازمان میشود تا بدان خاصیت مردمی ببخشد.
در نهایت در پایان اولین جلسه رسمی، 600 عضو منفرد سازمان برای نامزدی در جلسات و عضویت در هیأت رئیسه به فعالیت پرداختند. در پایان 20 نفر از طرف زنان منفرد به عنوان نامزد سخنرانی و عضویت در هیأت رئیسه سازمان انتخاب شدند.[vi] بعدازظهر 29 آبان 1345 نیز، انتخابات مجمع برای تعیین هیأت عامل و بازرسان سازمان زنان در حضور اشرف، انجام میگیرد و مهروش صفی نیا، اختر معدل، شمس حکمت، دکتر ایران اعظم و پروین مؤید ثابتی به سمت اعضای هیأت عامل و عزت معتمدی و فلور طغرل به سمت بازرسی انتخاب شدند. [vii]
قطعنامه پیشنهادی مجمع عمومی با توجه به مؤلفههای فرهنگی، حقوقی و اجتماعی پیشنهاداتی را مطرح میکند. این پیشنهادات شامل تشکیل کلاسهایی برای باسوادی زنان، برگزاری کلاس برای اطفالی که به دلایلی مدرسه نرفتهاند، گنجاندن مطالبی درباره مقام زنان درکتابهای درسی، تقویت کادر مددکاری در روستاها، برعهده گرفتن دفاع از حقوق زنان توسط تشکیلات حقوقی سازمان زنان، تأسیس مراکز مشاوره حقوقی در سطح شهر و محلات و تشکیل کلاسهای آموزشی قواعد حقوقی و... میشود. [viii]
اقدامات سازمان
برگزاری مراسم در سالروز 8 اسفند که شاه در سخنانی تساوی حقوق زن و مرد و حق رأی زنان را اعلام کرد از برنامههای سالانه این سازمان بوده که هر سال بازتاب داشته است. این برنامه شامل پیام اشرف به عنوان رئیس سازمان، افتتاح مراکز و... میشد.[ix]برای نمونه در سالروز هشتم اسفند سال 1347، برنامههای سازمان بدین شرح بود: پخش اوراق و شعارهایی در تجلیل از این روز و آشنا کردن مردم با این حق، سخنرانی فریده دیبا درتالار دانشکده هنر، قرائت پیام اشرف، اجرای نمایش رستم وسهراب و در جنوب تهران نیز اجرای برنامه سازمان در استادیوم شهناز پهلوی با حضور هنرمندان وزارت فرهنگ و هنر .[x]
همچنین برگزاری 12 سمینار منطقهای حول مسائل و مشکلات زنان، همکاری نزدیک سازمان زنان ایران با کمیسیون مقام زن و ارکان اجرایی سازمان ملل متحد در ارتباط مستقیم با طرحهای سیاسی حکومت و برنامههای مورد نظر هماهنگسازی تمدنها از سوی سازمان ملل، از جمله فعالیتهای بینالمللی سازمان است.[xi]این اقدامات در جهت کارکرد تبلیغاتی این سازمان و استفاده رژیم از آن در جهت تصویرسازی مطلوب از حکومت پی گرفته میشد.
شعب و مراکز خدماتی
از جمله امور مورد توجه اعضای این سازمان در شهرهای مختلف ارائه اطلاعات حقوقی به زنان، استفاده از حقوقدانان زن در دادگاهها و آموزش به زنان و به طور خاص تأکید بر نقش عمومی زنان در جامعه است که از سوی اعضای سازمان مورد توجه قرار میگیرد.[xii]به موازات این امر سعی شد تا نهادهایی نیز ایجاد شود تا سازمان را در جهت اهدافش کمک کند . هر چند این سازمانها به دلیل نبود نیروی متخصص، امکانات و بودجه اندک و مسافت زیاد با روستاها از کارایی چندانی برخوردار نبودند.
خانه زن
مراکز خدماتی سازمان در ابتدا، خانه زن بود. مهناز افخمی دبیر کل سازمان در سال 1350، در گفتوگویی بر تلاش سازمان در توجه به مراکز کوچک اجتماع و زنان شهرستان و دهات در راستای برخورداری از حقوق اجتماعیشان سخن میگوید. منظور او از این مراکز، «خانه زن» بود. وظایف خانه زن در مرحله اول، تنظیم خانواده با کمک وزارت بهداری، مشاوره حقوقی و راهنمایی به مراکز حقوقی، ایجاد مهد کودک برای زنان کارگر و ایجاد کلاسهای آموزش حرفهای بود.[xiii]
مراکز رفاه خانواده
مراکز رفاه خانواده از دیگر نهادهای وابسته به سازمان بود. از آنجا که در خانههای زن، تنها فعالیتهای تبلیغاتی صورت میگرفت، بنابراین به مراکز رفاه واگذار شدند. در برنامه پنجم عمرانی، طرح ایجاد مراکز رفاه خانواده مورد توجه و عمل قرار گرفت و سازمان زنان ایران برای ایجاد و نگهداری مراکز مزبور و انجام فعالیتهای مورد نظر از کمک دولت در بودجه عمومی بهرهمند شد.
این مراکز از نظر متولیان سازمان، وسیله مؤثری برای فراهم آوردن موجبات استقلال اقتصادی و تشویق زنان برای ورود به جامعه محسوب میشد. آموزش حرفهوفن در میان فعالیتهای این مراکز از اولویت خاصی برخوردار بود؛ همچنانکه بخشهای حقوقی و بهداشتی در درجات دیگر اهمیت قرار داشتند. امّا این ساختمانها با وظایف چندگانه مراکز رفاه سنخیتی نداشتند و حتی بسیاری از آنها پس از مدت کوتاهی به دلیل عدم وجود امکانات و نیروی انسانی لازم تعطیل شدند. مراکز رفاه که مهمترین رکن خدماتی سازمان محسوب میشدند، اغلب دور از شهر بودند، از اینرو خانوادهها به سختی با این مراکز ارتباط برقرار میکردند. به طوری که بسیاری از افراد در شهرستانها و استانها از وجود سازمان خبر نداشتند.[xiv]
این در حالی بود که در گزارشهای منتشر شده در سال1356 آمده، اجرای برنامههای آموزش حرفهوفن در طول دو سال گذشته با همکاری صندوق کارآموزی از تنوع و گسترش قابل ملاحظهای برخوردار شده و در این آموزش، نیازهای بازار و تأمین نیروی انسانی مورد توجه خاص است. در این گزارش سعی شده تا با مقایسه شرکتکنندگان در کلاسهای آموزش حرفهای و سوادآموزی به طور هماهنگ نتیجه بگیرد زنان از شرکت در کلاسهای سوادآموزی توأم با حرفه بیشتر استقبال میکنند.[xv]
در اینباره باید به به تبلیغ گسترده ایده به سوی تمدن بزرگ شاه، در دهه 50 اشاره کرد که موجب شد رسالت سازمان به گونهای برجسته و گسترده حول استقلال اقتصادی زنان تعریف شود. از منظر اینها، استقلال اقتصادی محرک مطلوب برای تغییر عقاید سنتی و زمینه لازم برای پرورش ذهن و خلاقیت زنان و ایجاد پویایی و فراهم آمدن کارایی آنهاست و دگرگونی بسیاری از روشها و باورها معلول عوامل اقتصادی است. بنابراین قرار دادن وسایل فکری و فنی در اختیار زنان جهت امرار معاش، بدون وابستگی به مرد یکی از پایههای اساسی آزادی زنان، محسوب میشد.[xvi] به همین خاطر اشرف در کنگره بزرگ زنان در حضور شاه و همسرش، به فعالیت سازمان اشاره میکند که برای «نزدیک شدن به نقطه نظرهای والا شاهنشاه و یافتن خط مشی و تعیین ابعاد حقوقی زن» کوشش کرده است. او از عملی کردن نقطه نظرات شاه مبنی بر تقسیم نظام کار و ارتقای سطح دانش و تخصص زنان در قالب گسترش برنامههای آموزشی در زمینههای سوادآموزی و آموزش حرفهوفن در سازمان میگوید. سپس با نگاهی به کارنامه 1353-1356 سازمان، اقدامات آن را در اجرای رهنمودهای شاه، هماهنگ و مرتبط ارزیابی میکند.[xvii]
شعب سازمان
ایجاد شعب در شهرستانها نیز در جهت انجام فعالیتهای لازم در جهت تحقق هدف واحد سازمان، صورت میگرفت. شعب سازمان بر اساس تقسیمات کشوری نبود، بلکه بر مبنای آنچه روزنامه اطلاعات گزارش میکند هرگاه گروهی از زنان یک شهرستان، بخش و دهستان گردهم میآمدند و فعالیتهای اجتماعی خود را وابسته به سازمان زنان اعلام میکردند، یک کمیته امور اجتماعی پا به عرصه وجود میگذاشت. هرگاه که تعداد اعضای کمیته اجتماعی به حداقل 20 نفر میرسید و فعالیت آن در حد مطلوب بود، انتخابات انجام و یک شعبه تشکیل میشد. شعبه، محل و پایگاه فعالیتهای سیاسی-اجتماعی و تجهیزی سازمان زنان ایران بود و بر اساس خدمات داوطلبانه زنان کشور اداره میشد. علاوه بر فعالیتهای آموزشی، بهداشتی و حقوقی، هر شعبه باید در کمک و همکاری با زنان روستایی و راهنمایی آنان در انجام وظایفی که برعهده داشتند به ایفای نقش میپرداخت. این در حالی بود که هیچ نظارتی بر فعالیت شعب وجود نداشت و به دلیل عدم امکانات و عدم همکاری در عمل این شعب نقشی نداشتند. برای نمونه پری وزیریتبار- نایب رئیس سازمان زنان کرمانشاه - از فعال بودن زنان کرمانشاه، بودجه اندک سازمان زنان این شهر و عدم همکاری و کمک سازمانهای دولتی که موجب محدودیت فعالیتها شده است سخن میگفت. [xviii]
سازمان؛ بازوی حزب رستاخیز
اگر در ابتدای فعالیت این سازمان بر غیرسیاسی بودن آن تأکید میشد، امّا بهتدریج سیاسی بودن آن به صراحت بیان شد. این امر بهویژه پس از پیوستن سازمان به حزب رستاخیز برجستهتر شد.[xix]در همین راستا نقش سازمان در تجهیز و مشارکت زنان به صورتی پیوسته از سوی مسئولین و رسانهها تبلیغ میشد. از منظر حامیان این مسأله، مشارکت همه جانبه و گسترده زنان در فعالیتهای سیاسی، ضرورت تجهیز آنها را ایجاب میکرد. اهمیت این مسأله بهویژه هنگامی که سازمان، نقش بازوی اجرایی حزب رستاخیز ملت ایران را پذیرفت افزایش یافت تا شرایط لازم برای آنچه از سوی آنها، مشارکت زنان در همه سطوح خوانده میشد، فراهم شود.[xx] در حالی که حضور در یک حزب حکومتی و واحد، نمیتوانست معنای مطلوب مشارکت باشد، معیار موفقیت سازمان با این امر سنجیده میشد.
در همین رابطه، در هشتم اسفند 1356، اشرف پهلوی در گفتوگو با روزنامه اطلاعات درباره نقش سازمان در مشارکت زنان با اشاره به آنچه فعالیتهای رفاهی، پیشنهاد اصلاح برای رفع تبعیض از زنان و تلاش در جهت اعتلای مقام زن در سطح ملی و بینالمللی میخواند، سازمان را موفق دانست. وی همچنین از امکانات جدیدی سخن گفت که در تأمین مشارکت زنان فراهم شده و دراین راستا به اهمیت نقش سازمان در جهت بسیج و تجهیز زنان ایران برای مشارکت و سازندگی اشاره کرد. این در حالی بود که مشارکت در نظام سیاسی بسته و خودکامه پهلوی معنایی نداشت و مردان نیز سهمی در مشارکت سیاسی نداشتند. با این حال اشرف در گفتوگوی خود ابراز میدارد سازمان با فعالیت بیشتر در زمینه مشارکت سیاسی خواهد توانست جرأت و آمادگی لازم را به زنان برای ورود به زندگی اجتماعی و سیاسی بدهد. [xxi]
فرجام سخن
سازمان زنان ایران را باید در جهت برنامه نوسازی شاه مورد توجه قرار داد. بررسی نقش این سازمان بدون توجه به فلسفه ایجاد آن میسر نیست. این سازمان بازوی فرهنگی و اجتماعی حکومت بود. انقلاب سفید ضرورت پیدایش نیروهای اجتماعی جدید و همراه ساختن مردم در سرتاسر کشور در قالب یک تشکل سراسری را آشکار ساخت، چرا که شاه نیاز به پایگاه اجتماعی جدیدی داشت. علاوه بر این مانور بر آزادی زنان و ترسیم چهرهای مدرن و آزاد از زنان، میتوانست بار تبلیغاتی باشد برای پوشاندن وجهه استبدادی بودن حکومت که با فعالیتهای بینالمللی سازمان عملی میشد. اهم فعالیتها و برنامههای سالانه سازمان که بهویژه در مناسبت هشتم اسفند برجسته میشد، بزرگنمایی شخصیت شاه و لطف کریمانه وی در اعطای حق آزادی زنان بود. آن هم در شرایطی که استبداد و خودکامگی در کشور بیداد میکرد. همچنین این سازمان مأمور به ایجاد تحول در شخصیت زن ایرانی و ایجاد چهرهای مدرن به معنای غربی از زن بود که همپای برنامه مدرنیزاسیون غربی باشد. مهمترین مختصات برنامهها و فعالیت سازمان نیز هماهنگی بسیار سازمان زنان ایران با سیاستهای تبلیغاتی حکومت بود. امّا آنچه بیش از همه در اظهارات متولیانش هم تکرار میشد، تجهیز زنان علیه سنت و مشارکت سیاسی بود. تجهیزی که نه علیه سنت بلکه علیه شاه ایجاد شد و با مشارکت در انقلاب، دودمان شاه را در خود فروکشید و نشان شکست سازمان در اجرای برنامههایش شد.
[i]کیهان، 28 آبان 1345، صص1و11واطلاعات، 28 آبان 1345، ص1
[ii]همان
[iii]همان
[iv]کیهان، 19 آبان 1345، ص5
[v]کیهان، 29 آبان 1345، ص5
[vi]همان
[vii]کیهان، 30 آبان 1345، ص1
[viii]اطلاعات،30 آبان 1345، صفحه آخر
[ix]اطلاعات، 8 اسفند 1345، صص1و17
[x]کیهان، 7 اسفند 1347، ص6
[xi]اطلاعات، 7 اسفند 2536، ص21 و شمارههای متعدد کیهان و اطلاعات
[xii]کیهان، 8 اسفند 1345، ص11
[xiii]همان، 8 اسفند 1350، ص5
[xiv]اسکندر اماناللهی بهاروند، منزلت زن در اجتماع عشایری (طایفه دره شوری - ایل قشقائی)، تهران:سازمان زنان،1354، ص 21
[xv]اطلاعات، 7 اسفند 2536، ص21
[xvi]همان
[xvii]اطلاعات، 9 اسفند 2536، ص24
[xviii]کیهان، 9 اسفند 1345، ص7
[xix]همان
[xx]همان
[xxi]اطلاعات، 7 اسفند 2536، ص21
انتهای پیام/ غ
شکلگیری سازمان زنان
« سازمان زنان ایران» در سال 1345 از بطن شورایعالی جمعیتهای زنان ایران که مرکب از 15 جمعیت بود به ریاست عالیه اشرف پهلوی و دبیرکلی حشمت یوسفی تأسیس شد. با تشکیل اولین مجمع عمومی زنان در تاریخ ۲۸ آبان ماه ۱۳۴۵ شمسی در استادیوم محمدرضاشاه پهلوی(آزادی) « سازمان زنان ایران» عملاً موجودیت یافت. در این گردهمایی که سه روز به طول انجامید بنا به گفته روزنامه کیهان، پنج هزار نفر از زنان شرکت داشتند. اشرف پهلوی، درخصوص تأسیس این سازمان گفت پیش از این قسمتی از این نیروها را در شورایعالی جمعیتهای زنان متشکل کردیم. نتایجی که از آنان گرفته شد ما را به توسعه فعالیتهای زنان و استفاده هر چه بیشتر از نیروهای آنان تشویق کرد. [i]
وی مدعی بود با تأسیس سازمان زنان ایران، چارچوب لازم برای متمرکز کردن کلیه فعالیتهای مربوط به نهضت زنان ایران ایجاد شده و این سازمان با جنبه همهگیر و تشکیلات دموکراتیک خود، بهترین وسیله پیشبرد مقام زن ایرانی و استفاده از امکانات او خواهد بود. توجه وی به دموکراسی، در صورتی بود که پس ازکودتای 1332 و به ویژه دهه 1340 حکومت پهلوی در تقابل ارزشهای دمکراتیک در استبدادیترین وضعیت ممکن قرار داشت. شاید بتوان هدف از تأسیس این سازمان را بر مبنای اظهارات اشرف، که مدعی بود کشور به رهبری شاه در کار «مبارزه پردامنه تجدید ساختمان ملی است» یافت. بدین معنا که تلاش شاه برای مدرنیزاسیون نیاز به ابزارهای فرهنگی داشت که به موازات اقدامات سخت افزاریاش، بتواند لایههای اجتماعی پشتیبان و همراه با وی را ساخته و تقویت کند. همچنین به دلیل وضعیت استبدادیاش سعی در استفاده تبلیغاتی از این امر کند تا وجهه مطلوبی از حکومت ترسیم کند. چنانچه دبیرکل سازمان میگوید در این مبارزه زن و مرد ایرانی به یک درجه سهیم هستند ولی زنان با وضعیت کنونی و به دلیل عدم آگاهی و تشکل نمیتوانند سهم خود را انجام دهند، بنابراین سازمان زنان این امر را بر عهده خواهد گرفت. [ii]
تأکید اشرف بر اجرای اصول دموکراسی در داخل سازمان، تعلق سازمان به همه زنان ایرانی از هر طبقه و قشری و جنبه غیرسیاسی آن مورد توجه است. وی در این سخنان توصیه و پیشنهادات سازمان را مبتنی بر مقتضیات اجتماعی ایران و تعالیم عالیه اسلام عنوان میکند. آنچه درتناقص با عملکرد سازمان قرار میگیرد. تشویق بانوان ایرانی به انجام خدمت داوطلبانه اجتماعی، ایجاد نوعی سپاه دانش و سپاه عمران مرکب از بانوان و دوشیزگان جوان، از جمله اقدامات آتی این سازمان نام برده میشود.[iii]
تأکید بر همهگیر بودن و شمولیت این سازمان، از جمله محورهایی مورد توجهی است که سعی شده تا در میان متون خبری و تحلیلی مورد توجه قرار گیرد. در واقع تمرکز بر حضور زنان عشایری و یا آمار حضور 1000 نفر از زنان شهرستانی در کنار 4000 زن تهرانی، در همین راستاست. در واقع قصد داشتند تا چهره متجدد زنان شهری و چهره زن سنتی را در سازمان زنان درکنار هم قرار دهند و به نوعی آشتی میان اینها در این سازمان را به رخ بکشند. بنابراین برای نمونه روزنامه کیهان، بر زن عشایری انگشت گذارده و با تأکید بر لباس سنتی عشایری، سادگی چهره و رفتار آنها به خرسندی و هلهله و لیلی کشیدن آنها در هنگام آمدن اشرف به استادیوم و سخنرانی وی، اشاره میکند تا نشان دهد که زنان سنتی نیز از این امر استقبال میکردند.[iv]در گزارشی از کیهان آمده است: « نخستین مجمع عمومی سازمان، صحنه برخورد میان شهر و روستا –دیروز و امروز- و نمودار این واقعیت که سازمان متعلق به دسته، طبقه یا گروه خاص نیست»،[v] این همان تلاش تبلیغاتی است که در جهت همهگیر بودن و شمولیت این سازمان میشود تا بدان خاصیت مردمی ببخشد.
در نهایت در پایان اولین جلسه رسمی، 600 عضو منفرد سازمان برای نامزدی در جلسات و عضویت در هیأت رئیسه به فعالیت پرداختند. در پایان 20 نفر از طرف زنان منفرد به عنوان نامزد سخنرانی و عضویت در هیأت رئیسه سازمان انتخاب شدند.[vi] بعدازظهر 29 آبان 1345 نیز، انتخابات مجمع برای تعیین هیأت عامل و بازرسان سازمان زنان در حضور اشرف، انجام میگیرد و مهروش صفی نیا، اختر معدل، شمس حکمت، دکتر ایران اعظم و پروین مؤید ثابتی به سمت اعضای هیأت عامل و عزت معتمدی و فلور طغرل به سمت بازرسی انتخاب شدند. [vii]
قطعنامه پیشنهادی مجمع عمومی با توجه به مؤلفههای فرهنگی، حقوقی و اجتماعی پیشنهاداتی را مطرح میکند. این پیشنهادات شامل تشکیل کلاسهایی برای باسوادی زنان، برگزاری کلاس برای اطفالی که به دلایلی مدرسه نرفتهاند، گنجاندن مطالبی درباره مقام زنان درکتابهای درسی، تقویت کادر مددکاری در روستاها، برعهده گرفتن دفاع از حقوق زنان توسط تشکیلات حقوقی سازمان زنان، تأسیس مراکز مشاوره حقوقی در سطح شهر و محلات و تشکیل کلاسهای آموزشی قواعد حقوقی و... میشود. [viii]
اقدامات سازمان
برگزاری مراسم در سالروز 8 اسفند که شاه در سخنانی تساوی حقوق زن و مرد و حق رأی زنان را اعلام کرد از برنامههای سالانه این سازمان بوده که هر سال بازتاب داشته است. این برنامه شامل پیام اشرف به عنوان رئیس سازمان، افتتاح مراکز و... میشد.[ix]برای نمونه در سالروز هشتم اسفند سال 1347، برنامههای سازمان بدین شرح بود: پخش اوراق و شعارهایی در تجلیل از این روز و آشنا کردن مردم با این حق، سخنرانی فریده دیبا درتالار دانشکده هنر، قرائت پیام اشرف، اجرای نمایش رستم وسهراب و در جنوب تهران نیز اجرای برنامه سازمان در استادیوم شهناز پهلوی با حضور هنرمندان وزارت فرهنگ و هنر .[x]
همچنین برگزاری 12 سمینار منطقهای حول مسائل و مشکلات زنان، همکاری نزدیک سازمان زنان ایران با کمیسیون مقام زن و ارکان اجرایی سازمان ملل متحد در ارتباط مستقیم با طرحهای سیاسی حکومت و برنامههای مورد نظر هماهنگسازی تمدنها از سوی سازمان ملل، از جمله فعالیتهای بینالمللی سازمان است.[xi]این اقدامات در جهت کارکرد تبلیغاتی این سازمان و استفاده رژیم از آن در جهت تصویرسازی مطلوب از حکومت پی گرفته میشد.
شعب و مراکز خدماتی
از جمله امور مورد توجه اعضای این سازمان در شهرهای مختلف ارائه اطلاعات حقوقی به زنان، استفاده از حقوقدانان زن در دادگاهها و آموزش به زنان و به طور خاص تأکید بر نقش عمومی زنان در جامعه است که از سوی اعضای سازمان مورد توجه قرار میگیرد.[xii]به موازات این امر سعی شد تا نهادهایی نیز ایجاد شود تا سازمان را در جهت اهدافش کمک کند . هر چند این سازمانها به دلیل نبود نیروی متخصص، امکانات و بودجه اندک و مسافت زیاد با روستاها از کارایی چندانی برخوردار نبودند.
خانه زن
مراکز خدماتی سازمان در ابتدا، خانه زن بود. مهناز افخمی دبیر کل سازمان در سال 1350، در گفتوگویی بر تلاش سازمان در توجه به مراکز کوچک اجتماع و زنان شهرستان و دهات در راستای برخورداری از حقوق اجتماعیشان سخن میگوید. منظور او از این مراکز، «خانه زن» بود. وظایف خانه زن در مرحله اول، تنظیم خانواده با کمک وزارت بهداری، مشاوره حقوقی و راهنمایی به مراکز حقوقی، ایجاد مهد کودک برای زنان کارگر و ایجاد کلاسهای آموزش حرفهای بود.[xiii]
مراکز رفاه خانواده
مراکز رفاه خانواده از دیگر نهادهای وابسته به سازمان بود. از آنجا که در خانههای زن، تنها فعالیتهای تبلیغاتی صورت میگرفت، بنابراین به مراکز رفاه واگذار شدند. در برنامه پنجم عمرانی، طرح ایجاد مراکز رفاه خانواده مورد توجه و عمل قرار گرفت و سازمان زنان ایران برای ایجاد و نگهداری مراکز مزبور و انجام فعالیتهای مورد نظر از کمک دولت در بودجه عمومی بهرهمند شد.
این مراکز از نظر متولیان سازمان، وسیله مؤثری برای فراهم آوردن موجبات استقلال اقتصادی و تشویق زنان برای ورود به جامعه محسوب میشد. آموزش حرفهوفن در میان فعالیتهای این مراکز از اولویت خاصی برخوردار بود؛ همچنانکه بخشهای حقوقی و بهداشتی در درجات دیگر اهمیت قرار داشتند. امّا این ساختمانها با وظایف چندگانه مراکز رفاه سنخیتی نداشتند و حتی بسیاری از آنها پس از مدت کوتاهی به دلیل عدم وجود امکانات و نیروی انسانی لازم تعطیل شدند. مراکز رفاه که مهمترین رکن خدماتی سازمان محسوب میشدند، اغلب دور از شهر بودند، از اینرو خانوادهها به سختی با این مراکز ارتباط برقرار میکردند. به طوری که بسیاری از افراد در شهرستانها و استانها از وجود سازمان خبر نداشتند.[xiv]
این در حالی بود که در گزارشهای منتشر شده در سال1356 آمده، اجرای برنامههای آموزش حرفهوفن در طول دو سال گذشته با همکاری صندوق کارآموزی از تنوع و گسترش قابل ملاحظهای برخوردار شده و در این آموزش، نیازهای بازار و تأمین نیروی انسانی مورد توجه خاص است. در این گزارش سعی شده تا با مقایسه شرکتکنندگان در کلاسهای آموزش حرفهای و سوادآموزی به طور هماهنگ نتیجه بگیرد زنان از شرکت در کلاسهای سوادآموزی توأم با حرفه بیشتر استقبال میکنند.[xv]
در اینباره باید به به تبلیغ گسترده ایده به سوی تمدن بزرگ شاه، در دهه 50 اشاره کرد که موجب شد رسالت سازمان به گونهای برجسته و گسترده حول استقلال اقتصادی زنان تعریف شود. از منظر اینها، استقلال اقتصادی محرک مطلوب برای تغییر عقاید سنتی و زمینه لازم برای پرورش ذهن و خلاقیت زنان و ایجاد پویایی و فراهم آمدن کارایی آنهاست و دگرگونی بسیاری از روشها و باورها معلول عوامل اقتصادی است. بنابراین قرار دادن وسایل فکری و فنی در اختیار زنان جهت امرار معاش، بدون وابستگی به مرد یکی از پایههای اساسی آزادی زنان، محسوب میشد.[xvi] به همین خاطر اشرف در کنگره بزرگ زنان در حضور شاه و همسرش، به فعالیت سازمان اشاره میکند که برای «نزدیک شدن به نقطه نظرهای والا شاهنشاه و یافتن خط مشی و تعیین ابعاد حقوقی زن» کوشش کرده است. او از عملی کردن نقطه نظرات شاه مبنی بر تقسیم نظام کار و ارتقای سطح دانش و تخصص زنان در قالب گسترش برنامههای آموزشی در زمینههای سوادآموزی و آموزش حرفهوفن در سازمان میگوید. سپس با نگاهی به کارنامه 1353-1356 سازمان، اقدامات آن را در اجرای رهنمودهای شاه، هماهنگ و مرتبط ارزیابی میکند.[xvii]
شعب سازمان
ایجاد شعب در شهرستانها نیز در جهت انجام فعالیتهای لازم در جهت تحقق هدف واحد سازمان، صورت میگرفت. شعب سازمان بر اساس تقسیمات کشوری نبود، بلکه بر مبنای آنچه روزنامه اطلاعات گزارش میکند هرگاه گروهی از زنان یک شهرستان، بخش و دهستان گردهم میآمدند و فعالیتهای اجتماعی خود را وابسته به سازمان زنان اعلام میکردند، یک کمیته امور اجتماعی پا به عرصه وجود میگذاشت. هرگاه که تعداد اعضای کمیته اجتماعی به حداقل 20 نفر میرسید و فعالیت آن در حد مطلوب بود، انتخابات انجام و یک شعبه تشکیل میشد. شعبه، محل و پایگاه فعالیتهای سیاسی-اجتماعی و تجهیزی سازمان زنان ایران بود و بر اساس خدمات داوطلبانه زنان کشور اداره میشد. علاوه بر فعالیتهای آموزشی، بهداشتی و حقوقی، هر شعبه باید در کمک و همکاری با زنان روستایی و راهنمایی آنان در انجام وظایفی که برعهده داشتند به ایفای نقش میپرداخت. این در حالی بود که هیچ نظارتی بر فعالیت شعب وجود نداشت و به دلیل عدم امکانات و عدم همکاری در عمل این شعب نقشی نداشتند. برای نمونه پری وزیریتبار- نایب رئیس سازمان زنان کرمانشاه - از فعال بودن زنان کرمانشاه، بودجه اندک سازمان زنان این شهر و عدم همکاری و کمک سازمانهای دولتی که موجب محدودیت فعالیتها شده است سخن میگفت. [xviii]
سازمان؛ بازوی حزب رستاخیز
اگر در ابتدای فعالیت این سازمان بر غیرسیاسی بودن آن تأکید میشد، امّا بهتدریج سیاسی بودن آن به صراحت بیان شد. این امر بهویژه پس از پیوستن سازمان به حزب رستاخیز برجستهتر شد.[xix]در همین راستا نقش سازمان در تجهیز و مشارکت زنان به صورتی پیوسته از سوی مسئولین و رسانهها تبلیغ میشد. از منظر حامیان این مسأله، مشارکت همه جانبه و گسترده زنان در فعالیتهای سیاسی، ضرورت تجهیز آنها را ایجاب میکرد. اهمیت این مسأله بهویژه هنگامی که سازمان، نقش بازوی اجرایی حزب رستاخیز ملت ایران را پذیرفت افزایش یافت تا شرایط لازم برای آنچه از سوی آنها، مشارکت زنان در همه سطوح خوانده میشد، فراهم شود.[xx] در حالی که حضور در یک حزب حکومتی و واحد، نمیتوانست معنای مطلوب مشارکت باشد، معیار موفقیت سازمان با این امر سنجیده میشد.
در همین رابطه، در هشتم اسفند 1356، اشرف پهلوی در گفتوگو با روزنامه اطلاعات درباره نقش سازمان در مشارکت زنان با اشاره به آنچه فعالیتهای رفاهی، پیشنهاد اصلاح برای رفع تبعیض از زنان و تلاش در جهت اعتلای مقام زن در سطح ملی و بینالمللی میخواند، سازمان را موفق دانست. وی همچنین از امکانات جدیدی سخن گفت که در تأمین مشارکت زنان فراهم شده و دراین راستا به اهمیت نقش سازمان در جهت بسیج و تجهیز زنان ایران برای مشارکت و سازندگی اشاره کرد. این در حالی بود که مشارکت در نظام سیاسی بسته و خودکامه پهلوی معنایی نداشت و مردان نیز سهمی در مشارکت سیاسی نداشتند. با این حال اشرف در گفتوگوی خود ابراز میدارد سازمان با فعالیت بیشتر در زمینه مشارکت سیاسی خواهد توانست جرأت و آمادگی لازم را به زنان برای ورود به زندگی اجتماعی و سیاسی بدهد. [xxi]
فرجام سخن
سازمان زنان ایران را باید در جهت برنامه نوسازی شاه مورد توجه قرار داد. بررسی نقش این سازمان بدون توجه به فلسفه ایجاد آن میسر نیست. این سازمان بازوی فرهنگی و اجتماعی حکومت بود. انقلاب سفید ضرورت پیدایش نیروهای اجتماعی جدید و همراه ساختن مردم در سرتاسر کشور در قالب یک تشکل سراسری را آشکار ساخت، چرا که شاه نیاز به پایگاه اجتماعی جدیدی داشت. علاوه بر این مانور بر آزادی زنان و ترسیم چهرهای مدرن و آزاد از زنان، میتوانست بار تبلیغاتی باشد برای پوشاندن وجهه استبدادی بودن حکومت که با فعالیتهای بینالمللی سازمان عملی میشد. اهم فعالیتها و برنامههای سالانه سازمان که بهویژه در مناسبت هشتم اسفند برجسته میشد، بزرگنمایی شخصیت شاه و لطف کریمانه وی در اعطای حق آزادی زنان بود. آن هم در شرایطی که استبداد و خودکامگی در کشور بیداد میکرد. همچنین این سازمان مأمور به ایجاد تحول در شخصیت زن ایرانی و ایجاد چهرهای مدرن به معنای غربی از زن بود که همپای برنامه مدرنیزاسیون غربی باشد. مهمترین مختصات برنامهها و فعالیت سازمان نیز هماهنگی بسیار سازمان زنان ایران با سیاستهای تبلیغاتی حکومت بود. امّا آنچه بیش از همه در اظهارات متولیانش هم تکرار میشد، تجهیز زنان علیه سنت و مشارکت سیاسی بود. تجهیزی که نه علیه سنت بلکه علیه شاه ایجاد شد و با مشارکت در انقلاب، دودمان شاه را در خود فروکشید و نشان شکست سازمان در اجرای برنامههایش شد.
[i]کیهان، 28 آبان 1345، صص1و11واطلاعات، 28 آبان 1345، ص1
[ii]همان
[iii]همان
[iv]کیهان، 19 آبان 1345، ص5
[v]کیهان، 29 آبان 1345، ص5
[vi]همان
[vii]کیهان، 30 آبان 1345، ص1
[viii]اطلاعات،30 آبان 1345، صفحه آخر
[ix]اطلاعات، 8 اسفند 1345، صص1و17
[x]کیهان، 7 اسفند 1347، ص6
[xi]اطلاعات، 7 اسفند 2536، ص21 و شمارههای متعدد کیهان و اطلاعات
[xii]کیهان، 8 اسفند 1345، ص11
[xiii]همان، 8 اسفند 1350، ص5
[xiv]اسکندر اماناللهی بهاروند، منزلت زن در اجتماع عشایری (طایفه دره شوری - ایل قشقائی)، تهران:سازمان زنان،1354، ص 21
[xv]اطلاعات، 7 اسفند 2536، ص21
[xvi]همان
[xvii]اطلاعات، 9 اسفند 2536، ص24
[xviii]کیهان، 9 اسفند 1345، ص7
[xix]همان
[xx]همان
[xxi]اطلاعات، 7 اسفند 2536، ص21
انتهای پیام/ غ
شکلگیری سازمان زنان
« سازمان زنان ایران» در سال 1345 از بطن شورایعالی جمعیتهای زنان ایران که مرکب از 15 جمعیت بود به ریاست عالیه اشرف پهلوی و دبیرکلی حشمت یوسفی تأسیس شد. با تشکیل اولین مجمع عمومی زنان در تاریخ ۲۸ آبان ماه ۱۳۴۵ شمسی در استادیوم محمدرضاشاه پهلوی(آزادی) « سازمان زنان ایران» عملاً موجودیت یافت. در این گردهمایی که سه روز به طول انجامید بنا به گفته روزنامه کیهان، پنج هزار نفر از زنان شرکت داشتند. اشرف پهلوی، درخصوص تأسیس این سازمان گفت پیش از این قسمتی از این نیروها را در شورایعالی جمعیتهای زنان متشکل کردیم. نتایجی که از آنان گرفته شد ما را به توسعه فعالیتهای زنان و استفاده هر چه بیشتر از نیروهای آنان تشویق کرد. [i]
وی مدعی بود با تأسیس سازمان زنان ایران، چارچوب لازم برای متمرکز کردن کلیه فعالیتهای مربوط به نهضت زنان ایران ایجاد شده و این سازمان با جنبه همهگیر و تشکیلات دموکراتیک خود، بهترین وسیله پیشبرد مقام زن ایرانی و استفاده از امکانات او خواهد بود. توجه وی به دموکراسی، در صورتی بود که پس ازکودتای 1332 و به ویژه دهه 1340 حکومت پهلوی در تقابل ارزشهای دمکراتیک در استبدادیترین وضعیت ممکن قرار داشت. شاید بتوان هدف از تأسیس این سازمان را بر مبنای اظهارات اشرف، که مدعی بود کشور به رهبری شاه در کار «مبارزه پردامنه تجدید ساختمان ملی است» یافت. بدین معنا که تلاش شاه برای مدرنیزاسیون نیاز به ابزارهای فرهنگی داشت که به موازات اقدامات سخت افزاریاش، بتواند لایههای اجتماعی پشتیبان و همراه با وی را ساخته و تقویت کند. همچنین به دلیل وضعیت استبدادیاش سعی در استفاده تبلیغاتی از این امر کند تا وجهه مطلوبی از حکومت ترسیم کند. چنانچه دبیرکل سازمان میگوید در این مبارزه زن و مرد ایرانی به یک درجه سهیم هستند ولی زنان با وضعیت کنونی و به دلیل عدم آگاهی و تشکل نمیتوانند سهم خود را انجام دهند، بنابراین سازمان زنان این امر را بر عهده خواهد گرفت. [ii]
تأکید اشرف بر اجرای اصول دموکراسی در داخل سازمان، تعلق سازمان به همه زنان ایرانی از هر طبقه و قشری و جنبه غیرسیاسی آن مورد توجه است. وی در این سخنان توصیه و پیشنهادات سازمان را مبتنی بر مقتضیات اجتماعی ایران و تعالیم عالیه اسلام عنوان میکند. آنچه درتناقص با عملکرد سازمان قرار میگیرد. تشویق بانوان ایرانی به انجام خدمت داوطلبانه اجتماعی، ایجاد نوعی سپاه دانش و سپاه عمران مرکب از بانوان و دوشیزگان جوان، از جمله اقدامات آتی این سازمان نام برده میشود.[iii]
تأکید بر همهگیر بودن و شمولیت این سازمان، از جمله محورهایی مورد توجهی است که سعی شده تا در میان متون خبری و تحلیلی مورد توجه قرار گیرد. در واقع تمرکز بر حضور زنان عشایری و یا آمار حضور 1000 نفر از زنان شهرستانی در کنار 4000 زن تهرانی، در همین راستاست. در واقع قصد داشتند تا چهره متجدد زنان شهری و چهره زن سنتی را در سازمان زنان درکنار هم قرار دهند و به نوعی آشتی میان اینها در این سازمان را به رخ بکشند. بنابراین برای نمونه روزنامه کیهان، بر زن عشایری انگشت گذارده و با تأکید بر لباس سنتی عشایری، سادگی چهره و رفتار آنها به خرسندی و هلهله و لیلی کشیدن آنها در هنگام آمدن اشرف به استادیوم و سخنرانی وی، اشاره میکند تا نشان دهد که زنان سنتی نیز از این امر استقبال میکردند.[iv]در گزارشی از کیهان آمده است: « نخستین مجمع عمومی سازمان، صحنه برخورد میان شهر و روستا –دیروز و امروز- و نمودار این واقعیت که سازمان متعلق به دسته، طبقه یا گروه خاص نیست»،[v] این همان تلاش تبلیغاتی است که در جهت همهگیر بودن و شمولیت این سازمان میشود تا بدان خاصیت مردمی ببخشد.
در نهایت در پایان اولین جلسه رسمی، 600 عضو منفرد سازمان برای نامزدی در جلسات و عضویت در هیأت رئیسه به فعالیت پرداختند. در پایان 20 نفر از طرف زنان منفرد به عنوان نامزد سخنرانی و عضویت در هیأت رئیسه سازمان انتخاب شدند.[vi] بعدازظهر 29 آبان 1345 نیز، انتخابات مجمع برای تعیین هیأت عامل و بازرسان سازمان زنان در حضور اشرف، انجام میگیرد و مهروش صفی نیا، اختر معدل، شمس حکمت، دکتر ایران اعظم و پروین مؤید ثابتی به سمت اعضای هیأت عامل و عزت معتمدی و فلور طغرل به سمت بازرسی انتخاب شدند. [vii]
قطعنامه پیشنهادی مجمع عمومی با توجه به مؤلفههای فرهنگی، حقوقی و اجتماعی پیشنهاداتی را مطرح میکند. این پیشنهادات شامل تشکیل کلاسهایی برای باسوادی زنان، برگزاری کلاس برای اطفالی که به دلایلی مدرسه نرفتهاند، گنجاندن مطالبی درباره مقام زنان درکتابهای درسی، تقویت کادر مددکاری در روستاها، برعهده گرفتن دفاع از حقوق زنان توسط تشکیلات حقوقی سازمان زنان، تأسیس مراکز مشاوره حقوقی در سطح شهر و محلات و تشکیل کلاسهای آموزشی قواعد حقوقی و... میشود. [viii]
اقدامات سازمان
برگزاری مراسم در سالروز 8 اسفند که شاه در سخنانی تساوی حقوق زن و مرد و حق رأی زنان را اعلام کرد از برنامههای سالانه این سازمان بوده که هر سال بازتاب داشته است. این برنامه شامل پیام اشرف به عنوان رئیس سازمان، افتتاح مراکز و... میشد.[ix]برای نمونه در سالروز هشتم اسفند سال 1347، برنامههای سازمان بدین شرح بود: پخش اوراق و شعارهایی در تجلیل از این روز و آشنا کردن مردم با این حق، سخنرانی فریده دیبا درتالار دانشکده هنر، قرائت پیام اشرف، اجرای نمایش رستم وسهراب و در جنوب تهران نیز اجرای برنامه سازمان در استادیوم شهناز پهلوی با حضور هنرمندان وزارت فرهنگ و هنر .[x]
همچنین برگزاری 12 سمینار منطقهای حول مسائل و مشکلات زنان، همکاری نزدیک سازمان زنان ایران با کمیسیون مقام زن و ارکان اجرایی سازمان ملل متحد در ارتباط مستقیم با طرحهای سیاسی حکومت و برنامههای مورد نظر هماهنگسازی تمدنها از سوی سازمان ملل، از جمله فعالیتهای بینالمللی سازمان است.[xi]این اقدامات در جهت کارکرد تبلیغاتی این سازمان و استفاده رژیم از آن در جهت تصویرسازی مطلوب از حکومت پی گرفته میشد.
شعب و مراکز خدماتی
از جمله امور مورد توجه اعضای این سازمان در شهرهای مختلف ارائه اطلاعات حقوقی به زنان، استفاده از حقوقدانان زن در دادگاهها و آموزش به زنان و به طور خاص تأکید بر نقش عمومی زنان در جامعه است که از سوی اعضای سازمان مورد توجه قرار میگیرد.[xii]به موازات این امر سعی شد تا نهادهایی نیز ایجاد شود تا سازمان را در جهت اهدافش کمک کند . هر چند این سازمانها به دلیل نبود نیروی متخصص، امکانات و بودجه اندک و مسافت زیاد با روستاها از کارایی چندانی برخوردار نبودند.
خانه زن
مراکز خدماتی سازمان در ابتدا، خانه زن بود. مهناز افخمی دبیر کل سازمان در سال 1350، در گفتوگویی بر تلاش سازمان در توجه به مراکز کوچک اجتماع و زنان شهرستان و دهات در راستای برخورداری از حقوق اجتماعیشان سخن میگوید. منظور او از این مراکز، «خانه زن» بود. وظایف خانه زن در مرحله اول، تنظیم خانواده با کمک وزارت بهداری، مشاوره حقوقی و راهنمایی به مراکز حقوقی، ایجاد مهد کودک برای زنان کارگر و ایجاد کلاسهای آموزش حرفهای بود.[xiii]
مراکز رفاه خانواده
مراکز رفاه خانواده از دیگر نهادهای وابسته به سازمان بود. از آنجا که در خانههای زن، تنها فعالیتهای تبلیغاتی صورت میگرفت، بنابراین به مراکز رفاه واگذار شدند. در برنامه پنجم عمرانی، طرح ایجاد مراکز رفاه خانواده مورد توجه و عمل قرار گرفت و سازمان زنان ایران برای ایجاد و نگهداری مراکز مزبور و انجام فعالیتهای مورد نظر از کمک دولت در بودجه عمومی بهرهمند شد.
این مراکز از نظر متولیان سازمان، وسیله مؤثری برای فراهم آوردن موجبات استقلال اقتصادی و تشویق زنان برای ورود به جامعه محسوب میشد. آموزش حرفهوفن در میان فعالیتهای این مراکز از اولویت خاصی برخوردار بود؛ همچنانکه بخشهای حقوقی و بهداشتی در درجات دیگر اهمیت قرار داشتند. امّا این ساختمانها با وظایف چندگانه مراکز رفاه سنخیتی نداشتند و حتی بسیاری از آنها پس از مدت کوتاهی به دلیل عدم وجود امکانات و نیروی انسانی لازم تعطیل شدند. مراکز رفاه که مهمترین رکن خدماتی سازمان محسوب میشدند، اغلب دور از شهر بودند، از اینرو خانوادهها به سختی با این مراکز ارتباط برقرار میکردند. به طوری که بسیاری از افراد در شهرستانها و استانها از وجود سازمان خبر نداشتند.[xiv]
این در حالی بود که در گزارشهای منتشر شده در سال1356 آمده، اجرای برنامههای آموزش حرفهوفن در طول دو سال گذشته با همکاری صندوق کارآموزی از تنوع و گسترش قابل ملاحظهای برخوردار شده و در این آموزش، نیازهای بازار و تأمین نیروی انسانی مورد توجه خاص است. در این گزارش سعی شده تا با مقایسه شرکتکنندگان در کلاسهای آموزش حرفهای و سوادآموزی به طور هماهنگ نتیجه بگیرد زنان از شرکت در کلاسهای سوادآموزی توأم با حرفه بیشتر استقبال میکنند.[xv]
در اینباره باید به به تبلیغ گسترده ایده به سوی تمدن بزرگ شاه، در دهه 50 اشاره کرد که موجب شد رسالت سازمان به گونهای برجسته و گسترده حول استقلال اقتصادی زنان تعریف شود. از منظر اینها، استقلال اقتصادی محرک مطلوب برای تغییر عقاید سنتی و زمینه لازم برای پرورش ذهن و خلاقیت زنان و ایجاد پویایی و فراهم آمدن کارایی آنهاست و دگرگونی بسیاری از روشها و باورها معلول عوامل اقتصادی است. بنابراین قرار دادن وسایل فکری و فنی در اختیار زنان جهت امرار معاش، بدون وابستگی به مرد یکی از پایههای اساسی آزادی زنان، محسوب میشد.[xvi] به همین خاطر اشرف در کنگره بزرگ زنان در حضور شاه و همسرش، به فعالیت سازمان اشاره میکند که برای «نزدیک شدن به نقطه نظرهای والا شاهنشاه و یافتن خط مشی و تعیین ابعاد حقوقی زن» کوشش کرده است. او از عملی کردن نقطه نظرات شاه مبنی بر تقسیم نظام کار و ارتقای سطح دانش و تخصص زنان در قالب گسترش برنامههای آموزشی در زمینههای سوادآموزی و آموزش حرفهوفن در سازمان میگوید. سپس با نگاهی به کارنامه 1353-1356 سازمان، اقدامات آن را در اجرای رهنمودهای شاه، هماهنگ و مرتبط ارزیابی میکند.[xvii]
شعب سازمان
ایجاد شعب در شهرستانها نیز در جهت انجام فعالیتهای لازم در جهت تحقق هدف واحد سازمان، صورت میگرفت. شعب سازمان بر اساس تقسیمات کشوری نبود، بلکه بر مبنای آنچه روزنامه اطلاعات گزارش میکند هرگاه گروهی از زنان یک شهرستان، بخش و دهستان گردهم میآمدند و فعالیتهای اجتماعی خود را وابسته به سازمان زنان اعلام میکردند، یک کمیته امور اجتماعی پا به عرصه وجود میگذاشت. هرگاه که تعداد اعضای کمیته اجتماعی به حداقل 20 نفر میرسید و فعالیت آن در حد مطلوب بود، انتخابات انجام و یک شعبه تشکیل میشد. شعبه، محل و پایگاه فعالیتهای سیاسی-اجتماعی و تجهیزی سازمان زنان ایران بود و بر اساس خدمات داوطلبانه زنان کشور اداره میشد. علاوه بر فعالیتهای آموزشی، بهداشتی و حقوقی، هر شعبه باید در کمک و همکاری با زنان روستایی و راهنمایی آنان در انجام وظایفی که برعهده داشتند به ایفای نقش میپرداخت. این در حالی بود که هیچ نظارتی بر فعالیت شعب وجود نداشت و به دلیل عدم امکانات و عدم همکاری در عمل این شعب نقشی نداشتند. برای نمونه پری وزیریتبار- نایب رئیس سازمان زنان کرمانشاه - از فعال بودن زنان کرمانشاه، بودجه اندک سازمان زنان این شهر و عدم همکاری و کمک سازمانهای دولتی که موجب محدودیت فعالیتها شده است سخن میگفت. [xviii]
سازمان؛ بازوی حزب رستاخیز
اگر در ابتدای فعالیت این سازمان بر غیرسیاسی بودن آن تأکید میشد، امّا بهتدریج سیاسی بودن آن به صراحت بیان شد. این امر بهویژه پس از پیوستن سازمان به حزب رستاخیز برجستهتر شد.[xix]در همین راستا نقش سازمان در تجهیز و مشارکت زنان به صورتی پیوسته از سوی مسئولین و رسانهها تبلیغ میشد. از منظر حامیان این مسأله، مشارکت همه جانبه و گسترده زنان در فعالیتهای سیاسی، ضرورت تجهیز آنها را ایجاب میکرد. اهمیت این مسأله بهویژه هنگامی که سازمان، نقش بازوی اجرایی حزب رستاخیز ملت ایران را پذیرفت افزایش یافت تا شرایط لازم برای آنچه از سوی آنها، مشارکت زنان در همه سطوح خوانده میشد، فراهم شود.[xx] در حالی که حضور در یک حزب حکومتی و واحد، نمیتوانست معنای مطلوب مشارکت باشد، معیار موفقیت سازمان با این امر سنجیده میشد.
در همین رابطه، در هشتم اسفند 1356، اشرف پهلوی در گفتوگو با روزنامه اطلاعات درباره نقش سازمان در مشارکت زنان با اشاره به آنچه فعالیتهای رفاهی، پیشنهاد اصلاح برای رفع تبعیض از زنان و تلاش در جهت اعتلای مقام زن در سطح ملی و بینالمللی میخواند، سازمان را موفق دانست. وی همچنین از امکانات جدیدی سخن گفت که در تأمین مشارکت زنان فراهم شده و دراین راستا به اهمیت نقش سازمان در جهت بسیج و تجهیز زنان ایران برای مشارکت و سازندگی اشاره کرد. این در حالی بود که مشارکت در نظام سیاسی بسته و خودکامه پهلوی معنایی نداشت و مردان نیز سهمی در مشارکت سیاسی نداشتند. با این حال اشرف در گفتوگوی خود ابراز میدارد سازمان با فعالیت بیشتر در زمینه مشارکت سیاسی خواهد توانست جرأت و آمادگی لازم را به زنان برای ورود به زندگی اجتماعی و سیاسی بدهد. [xxi]
فرجام سخن
سازمان زنان ایران را باید در جهت برنامه نوسازی شاه مورد توجه قرار داد. بررسی نقش این سازمان بدون توجه به فلسفه ایجاد آن میسر نیست. این سازمان بازوی فرهنگی و اجتماعی حکومت بود. انقلاب سفید ضرورت پیدایش نیروهای اجتماعی جدید و همراه ساختن مردم در سرتاسر کشور در قالب یک تشکل سراسری را آشکار ساخت، چرا که شاه نیاز به پایگاه اجتماعی جدیدی داشت. علاوه بر این مانور بر آزادی زنان و ترسیم چهرهای مدرن و آزاد از زنان، میتوانست بار تبلیغاتی باشد برای پوشاندن وجهه استبدادی بودن حکومت که با فعالیتهای بینالمللی سازمان عملی میشد. اهم فعالیتها و برنامههای سالانه سازمان که بهویژه در مناسبت هشتم اسفند برجسته میشد، بزرگنمایی شخصیت شاه و لطف کریمانه وی در اعطای حق آزادی زنان بود. آن هم در شرایطی که استبداد و خودکامگی در کشور بیداد میکرد. همچنین این سازمان مأمور به ایجاد تحول در شخصیت زن ایرانی و ایجاد چهرهای مدرن به معنای غربی از زن بود که همپای برنامه مدرنیزاسیون غربی باشد. مهمترین مختصات برنامهها و فعالیت سازمان نیز هماهنگی بسیار سازمان زنان ایران با سیاستهای تبلیغاتی حکومت بود. امّا آنچه بیش از همه در اظهارات متولیانش هم تکرار میشد، تجهیز زنان علیه سنت و مشارکت سیاسی بود. تجهیزی که نه علیه سنت بلکه علیه شاه ایجاد شد و با مشارکت در انقلاب، دودمان شاه را در خود فروکشید و نشان شکست سازمان در اجرای برنامههایش شد.
[i]کیهان، 28 آبان 1345، صص1و11واطلاعات، 28 آبان 1345، ص1
[ii]همان
[iii]همان
[iv]کیهان، 19 آبان 1345، ص5
[v]کیهان، 29 آبان 1345، ص5
[vi]همان
[vii]کیهان، 30 آبان 1345، ص1
[viii]اطلاعات،30 آبان 1345، صفحه آخر
[ix]اطلاعات، 8 اسفند 1345، صص1و17
[x]کیهان، 7 اسفند 1347، ص6
[xi]اطلاعات، 7 اسفند 2536، ص21 و شمارههای متعدد کیهان و اطلاعات
[xii]کیهان، 8 اسفند 1345، ص11
[xiii]همان، 8 اسفند 1350، ص5
[xiv]اسکندر اماناللهی بهاروند، منزلت زن در اجتماع عشایری (طایفه دره شوری - ایل قشقائی)، تهران:سازمان زنان،1354، ص 21
[xv]اطلاعات، 7 اسفند 2536، ص21
[xvi]همان
[xvii]اطلاعات، 9 اسفند 2536، ص24
[xviii]کیهان، 9 اسفند 1345، ص7
[xix]همان
[xx]همان
[xxi]اطلاعات، 7 اسفند 2536، ص21
انتهای پیام/ غ
, , , ,
شکلگیری سازمان زنان
, شکلگیری سازمان زنان,« سازمان زنان ایران» در سال 1345 از بطن شورایعالی جمعیتهای زنان ایران که مرکب از 15 جمعیت بود به ریاست عالیه اشرف پهلوی و دبیرکلی حشمت یوسفی تأسیس شد. با تشکیل اولین مجمع عمومی زنان در تاریخ ۲۸ آبان ماه ۱۳۴۵ شمسی در استادیوم محمدرضاشاه پهلوی(آزادی) « سازمان زنان ایران» عملاً موجودیت یافت. در این گردهمایی که سه روز به طول انجامید بنا به گفته روزنامه کیهان، پنج هزار نفر از زنان شرکت داشتند. اشرف پهلوی، درخصوص تأسیس این سازمان گفت پیش از این قسمتی از این نیروها را در شورایعالی جمعیتهای زنان متشکل کردیم. نتایجی که از آنان گرفته شد ما را به توسعه فعالیتهای زنان و استفاده هر چه بیشتر از نیروهای آنان تشویق کرد. [i]
, [i],وی مدعی بود با تأسیس سازمان زنان ایران، چارچوب لازم برای متمرکز کردن کلیه فعالیتهای مربوط به نهضت زنان ایران ایجاد شده و این سازمان با جنبه همهگیر و تشکیلات دموکراتیک خود، بهترین وسیله پیشبرد مقام زن ایرانی و استفاده از امکانات او خواهد بود. توجه وی به دموکراسی، در صورتی بود که پس ازکودتای 1332 و به ویژه دهه 1340 حکومت پهلوی در تقابل ارزشهای دمکراتیک در استبدادیترین وضعیت ممکن قرار داشت. شاید بتوان هدف از تأسیس این سازمان را بر مبنای اظهارات اشرف، که مدعی بود کشور به رهبری شاه در کار «مبارزه پردامنه تجدید ساختمان ملی است» یافت. بدین معنا که تلاش شاه برای مدرنیزاسیون نیاز به ابزارهای فرهنگی داشت که به موازات اقدامات سخت افزاریاش، بتواند لایههای اجتماعی پشتیبان و همراه با وی را ساخته و تقویت کند. همچنین به دلیل وضعیت استبدادیاش سعی در استفاده تبلیغاتی از این امر کند تا وجهه مطلوبی از حکومت ترسیم کند. چنانچه دبیرکل سازمان میگوید در این مبارزه زن و مرد ایرانی به یک درجه سهیم هستند ولی زنان با وضعیت کنونی و به دلیل عدم آگاهی و تشکل نمیتوانند سهم خود را انجام دهند، بنابراین سازمان زنان این امر را بر عهده خواهد گرفت. [ii]
, [ii],تأکید اشرف بر اجرای اصول دموکراسی در داخل سازمان، تعلق سازمان به همه زنان ایرانی از هر طبقه و قشری و جنبه غیرسیاسی آن مورد توجه است. وی در این سخنان توصیه و پیشنهادات سازمان را مبتنی بر مقتضیات اجتماعی ایران و تعالیم عالیه اسلام عنوان میکند. آنچه درتناقص با عملکرد سازمان قرار میگیرد. تشویق بانوان ایرانی به انجام خدمت داوطلبانه اجتماعی، ایجاد نوعی سپاه دانش و سپاه عمران مرکب از بانوان و دوشیزگان جوان، از جمله اقدامات آتی این سازمان نام برده میشود.[iii]
, [iii],تأکید بر همهگیر بودن و شمولیت این سازمان، از جمله محورهایی مورد توجهی است که سعی شده تا در میان متون خبری و تحلیلی مورد توجه قرار گیرد. در واقع تمرکز بر حضور زنان عشایری و یا آمار حضور 1000 نفر از زنان شهرستانی در کنار 4000 زن تهرانی، در همین راستاست. در واقع قصد داشتند تا چهره متجدد زنان شهری و چهره زن سنتی را در سازمان زنان درکنار هم قرار دهند و به نوعی آشتی میان اینها در این سازمان را به رخ بکشند. بنابراین برای نمونه روزنامه کیهان، بر زن عشایری انگشت گذارده و با تأکید بر لباس سنتی عشایری، سادگی چهره و رفتار آنها به خرسندی و هلهله و لیلی کشیدن آنها در هنگام آمدن اشرف به استادیوم و سخنرانی وی، اشاره میکند تا نشان دهد که زنان سنتی نیز از این امر استقبال میکردند.[iv]در گزارشی از کیهان آمده است: « نخستین مجمع عمومی سازمان، صحنه برخورد میان شهر و روستا –دیروز و امروز- و نمودار این واقعیت که سازمان متعلق به دسته، طبقه یا گروه خاص نیست»،[v] این همان تلاش تبلیغاتی است که در جهت همهگیر بودن و شمولیت این سازمان میشود تا بدان خاصیت مردمی ببخشد.
, [iv], [v],در نهایت در پایان اولین جلسه رسمی، 600 عضو منفرد سازمان برای نامزدی در جلسات و عضویت در هیأت رئیسه به فعالیت پرداختند. در پایان 20 نفر از طرف زنان منفرد به عنوان نامزد سخنرانی و عضویت در هیأت رئیسه سازمان انتخاب شدند.[vi] بعدازظهر 29 آبان 1345 نیز، انتخابات مجمع برای تعیین هیأت عامل و بازرسان سازمان زنان در حضور اشرف، انجام میگیرد و مهروش صفی نیا، اختر معدل، شمس حکمت، دکتر ایران اعظم و پروین مؤید ثابتی به سمت اعضای هیأت عامل و عزت معتمدی و فلور طغرل به سمت بازرسی انتخاب شدند. [vii]
, [vi], [vii],قطعنامه پیشنهادی مجمع عمومی با توجه به مؤلفههای فرهنگی، حقوقی و اجتماعی پیشنهاداتی را مطرح میکند. این پیشنهادات شامل تشکیل کلاسهایی برای باسوادی زنان، برگزاری کلاس برای اطفالی که به دلایلی مدرسه نرفتهاند، گنجاندن مطالبی درباره مقام زنان درکتابهای درسی، تقویت کادر مددکاری در روستاها، برعهده گرفتن دفاع از حقوق زنان توسط تشکیلات حقوقی سازمان زنان، تأسیس مراکز مشاوره حقوقی در سطح شهر و محلات و تشکیل کلاسهای آموزشی قواعد حقوقی و... میشود. [viii]
, [viii],اقدامات سازمان
, اقدامات سازمان,برگزاری مراسم در سالروز 8 اسفند که شاه در سخنانی تساوی حقوق زن و مرد و حق رأی زنان را اعلام کرد از برنامههای سالانه این سازمان بوده که هر سال بازتاب داشته است. این برنامه شامل پیام اشرف به عنوان رئیس سازمان، افتتاح مراکز و... میشد.[ix]برای نمونه در سالروز هشتم اسفند سال 1347، برنامههای سازمان بدین شرح بود: پخش اوراق و شعارهایی در تجلیل از این روز و آشنا کردن مردم با این حق، سخنرانی فریده دیبا درتالار دانشکده هنر، قرائت پیام اشرف، اجرای نمایش رستم وسهراب و در جنوب تهران نیز اجرای برنامه سازمان در استادیوم شهناز پهلوی با حضور هنرمندان وزارت فرهنگ و هنر .[x]
, [ix], [x],همچنین برگزاری 12 سمینار منطقهای حول مسائل و مشکلات زنان، همکاری نزدیک سازمان زنان ایران با کمیسیون مقام زن و ارکان اجرایی سازمان ملل متحد در ارتباط مستقیم با طرحهای سیاسی حکومت و برنامههای مورد نظر هماهنگسازی تمدنها از سوی سازمان ملل، از جمله فعالیتهای بینالمللی سازمان است.[xi]این اقدامات در جهت کارکرد تبلیغاتی این سازمان و استفاده رژیم از آن در جهت تصویرسازی مطلوب از حکومت پی گرفته میشد.
, [xi],شعب و مراکز خدماتی
, شعب و مراکز خدماتی,از جمله امور مورد توجه اعضای این سازمان در شهرهای مختلف ارائه اطلاعات حقوقی به زنان، استفاده از حقوقدانان زن در دادگاهها و آموزش به زنان و به طور خاص تأکید بر نقش عمومی زنان در جامعه است که از سوی اعضای سازمان مورد توجه قرار میگیرد.[xii]به موازات این امر سعی شد تا نهادهایی نیز ایجاد شود تا سازمان را در جهت اهدافش کمک کند . هر چند این سازمانها به دلیل نبود نیروی متخصص، امکانات و بودجه اندک و مسافت زیاد با روستاها از کارایی چندانی برخوردار نبودند.
, [xii],خانه زن
, خانه زن,مراکز خدماتی سازمان در ابتدا، خانه زن بود. مهناز افخمی دبیر کل سازمان در سال 1350، در گفتوگویی بر تلاش سازمان در توجه به مراکز کوچک اجتماع و زنان شهرستان و دهات در راستای برخورداری از حقوق اجتماعیشان سخن میگوید. منظور او از این مراکز، «خانه زن» بود. وظایف خانه زن در مرحله اول، تنظیم خانواده با کمک وزارت بهداری، مشاوره حقوقی و راهنمایی به مراکز حقوقی، ایجاد مهد کودک برای زنان کارگر و ایجاد کلاسهای آموزش حرفهای بود.[xiii]
, [xiii],, ,
مراکز رفاه خانواده
, مراکز رفاه خانواده,مراکز رفاه خانواده از دیگر نهادهای وابسته به سازمان بود. از آنجا که در خانههای زن، تنها فعالیتهای تبلیغاتی صورت میگرفت، بنابراین به مراکز رفاه واگذار شدند. در برنامه پنجم عمرانی، طرح ایجاد مراکز رفاه خانواده مورد توجه و عمل قرار گرفت و سازمان زنان ایران برای ایجاد و نگهداری مراکز مزبور و انجام فعالیتهای مورد نظر از کمک دولت در بودجه عمومی بهرهمند شد.
,این مراکز از نظر متولیان سازمان، وسیله مؤثری برای فراهم آوردن موجبات استقلال اقتصادی و تشویق زنان برای ورود به جامعه محسوب میشد. آموزش حرفهوفن در میان فعالیتهای این مراکز از اولویت خاصی برخوردار بود؛ همچنانکه بخشهای حقوقی و بهداشتی در درجات دیگر اهمیت قرار داشتند. امّا این ساختمانها با وظایف چندگانه مراکز رفاه سنخیتی نداشتند و حتی بسیاری از آنها پس از مدت کوتاهی به دلیل عدم وجود امکانات و نیروی انسانی لازم تعطیل شدند. مراکز رفاه که مهمترین رکن خدماتی سازمان محسوب میشدند، اغلب دور از شهر بودند، از اینرو خانوادهها به سختی با این مراکز ارتباط برقرار میکردند. به طوری که بسیاری از افراد در شهرستانها و استانها از وجود سازمان خبر نداشتند.[xiv]
, [xiv],این در حالی بود که در گزارشهای منتشر شده در سال1356 آمده، اجرای برنامههای آموزش حرفهوفن در طول دو سال گذشته با همکاری صندوق کارآموزی از تنوع و گسترش قابل ملاحظهای برخوردار شده و در این آموزش، نیازهای بازار و تأمین نیروی انسانی مورد توجه خاص است. در این گزارش سعی شده تا با مقایسه شرکتکنندگان در کلاسهای آموزش حرفهای و سوادآموزی به طور هماهنگ نتیجه بگیرد زنان از شرکت در کلاسهای سوادآموزی توأم با حرفه بیشتر استقبال میکنند.[xv]
, [xv],در اینباره باید به به تبلیغ گسترده ایده به سوی تمدن بزرگ شاه، در دهه 50 اشاره کرد که موجب شد رسالت سازمان به گونهای برجسته و گسترده حول استقلال اقتصادی زنان تعریف شود. از منظر اینها، استقلال اقتصادی محرک مطلوب برای تغییر عقاید سنتی و زمینه لازم برای پرورش ذهن و خلاقیت زنان و ایجاد پویایی و فراهم آمدن کارایی آنهاست و دگرگونی بسیاری از روشها و باورها معلول عوامل اقتصادی است. بنابراین قرار دادن وسایل فکری و فنی در اختیار زنان جهت امرار معاش، بدون وابستگی به مرد یکی از پایههای اساسی آزادی زنان، محسوب میشد.[xvi] به همین خاطر اشرف در کنگره بزرگ زنان در حضور شاه و همسرش، به فعالیت سازمان اشاره میکند که برای «نزدیک شدن به نقطه نظرهای والا شاهنشاه و یافتن خط مشی و تعیین ابعاد حقوقی زن» کوشش کرده است. او از عملی کردن نقطه نظرات شاه مبنی بر تقسیم نظام کار و ارتقای سطح دانش و تخصص زنان در قالب گسترش برنامههای آموزشی در زمینههای سوادآموزی و آموزش حرفهوفن در سازمان میگوید. سپس با نگاهی به کارنامه 1353-1356 سازمان، اقدامات آن را در اجرای رهنمودهای شاه، هماهنگ و مرتبط ارزیابی میکند.[xvii]
, [xvi], [xvii],شعب سازمان
, شعب سازمان,ایجاد شعب در شهرستانها نیز در جهت انجام فعالیتهای لازم در جهت تحقق هدف واحد سازمان، صورت میگرفت. شعب سازمان بر اساس تقسیمات کشوری نبود، بلکه بر مبنای آنچه روزنامه اطلاعات گزارش میکند هرگاه گروهی از زنان یک شهرستان، بخش و دهستان گردهم میآمدند و فعالیتهای اجتماعی خود را وابسته به سازمان زنان اعلام میکردند، یک کمیته امور اجتماعی پا به عرصه وجود میگذاشت. هرگاه که تعداد اعضای کمیته اجتماعی به حداقل 20 نفر میرسید و فعالیت آن در حد مطلوب بود، انتخابات انجام و یک شعبه تشکیل میشد. شعبه، محل و پایگاه فعالیتهای سیاسی-اجتماعی و تجهیزی سازمان زنان ایران بود و بر اساس خدمات داوطلبانه زنان کشور اداره میشد. علاوه بر فعالیتهای آموزشی، بهداشتی و حقوقی، هر شعبه باید در کمک و همکاری با زنان روستایی و راهنمایی آنان در انجام وظایفی که برعهده داشتند به ایفای نقش میپرداخت. این در حالی بود که هیچ نظارتی بر فعالیت شعب وجود نداشت و به دلیل عدم امکانات و عدم همکاری در عمل این شعب نقشی نداشتند. برای نمونه پری وزیریتبار- نایب رئیس سازمان زنان کرمانشاه - از فعال بودن زنان کرمانشاه، بودجه اندک سازمان زنان این شهر و عدم همکاری و کمک سازمانهای دولتی که موجب محدودیت فعالیتها شده است سخن میگفت. [xviii]
, [xviii],سازمان؛ بازوی حزب رستاخیز
, سازمان؛ بازوی حزب رستاخیز,اگر در ابتدای فعالیت این سازمان بر غیرسیاسی بودن آن تأکید میشد، امّا بهتدریج سیاسی بودن آن به صراحت بیان شد. این امر بهویژه پس از پیوستن سازمان به حزب رستاخیز برجستهتر شد.[xix]در همین راستا نقش سازمان در تجهیز و مشارکت زنان به صورتی پیوسته از سوی مسئولین و رسانهها تبلیغ میشد. از منظر حامیان این مسأله، مشارکت همه جانبه و گسترده زنان در فعالیتهای سیاسی، ضرورت تجهیز آنها را ایجاب میکرد. اهمیت این مسأله بهویژه هنگامی که سازمان، نقش بازوی اجرایی حزب رستاخیز ملت ایران را پذیرفت افزایش یافت تا شرایط لازم برای آنچه از سوی آنها، مشارکت زنان در همه سطوح خوانده میشد، فراهم شود.[xx] در حالی که حضور در یک حزب حکومتی و واحد، نمیتوانست معنای مطلوب مشارکت باشد، معیار موفقیت سازمان با این امر سنجیده میشد.
, [xix], [xx],در همین رابطه، در هشتم اسفند 1356، اشرف پهلوی در گفتوگو با روزنامه اطلاعات درباره نقش سازمان در مشارکت زنان با اشاره به آنچه فعالیتهای رفاهی، پیشنهاد اصلاح برای رفع تبعیض از زنان و تلاش در جهت اعتلای مقام زن در سطح ملی و بینالمللی میخواند، سازمان را موفق دانست. وی همچنین از امکانات جدیدی سخن گفت که در تأمین مشارکت زنان فراهم شده و دراین راستا به اهمیت نقش سازمان در جهت بسیج و تجهیز زنان ایران برای مشارکت و سازندگی اشاره کرد. این در حالی بود که مشارکت در نظام سیاسی بسته و خودکامه پهلوی معنایی نداشت و مردان نیز سهمی در مشارکت سیاسی نداشتند. با این حال اشرف در گفتوگوی خود ابراز میدارد سازمان با فعالیت بیشتر در زمینه مشارکت سیاسی خواهد توانست جرأت و آمادگی لازم را به زنان برای ورود به زندگی اجتماعی و سیاسی بدهد. [xxi]
, [xxi],فرجام سخن
, فرجام سخن,سازمان زنان ایران را باید در جهت برنامه نوسازی شاه مورد توجه قرار داد. بررسی نقش این سازمان بدون توجه به فلسفه ایجاد آن میسر نیست. این سازمان بازوی فرهنگی و اجتماعی حکومت بود. انقلاب سفید ضرورت پیدایش نیروهای اجتماعی جدید و همراه ساختن مردم در سرتاسر کشور در قالب یک تشکل سراسری را آشکار ساخت، چرا که شاه نیاز به پایگاه اجتماعی جدیدی داشت. علاوه بر این مانور بر آزادی زنان و ترسیم چهرهای مدرن و آزاد از زنان، میتوانست بار تبلیغاتی باشد برای پوشاندن وجهه استبدادی بودن حکومت که با فعالیتهای بینالمللی سازمان عملی میشد. اهم فعالیتها و برنامههای سالانه سازمان که بهویژه در مناسبت هشتم اسفند برجسته میشد، بزرگنمایی شخصیت شاه و لطف کریمانه وی در اعطای حق آزادی زنان بود. آن هم در شرایطی که استبداد و خودکامگی در کشور بیداد میکرد. همچنین این سازمان مأمور به ایجاد تحول در شخصیت زن ایرانی و ایجاد چهرهای مدرن به معنای غربی از زن بود که همپای برنامه مدرنیزاسیون غربی باشد. مهمترین مختصات برنامهها و فعالیت سازمان نیز هماهنگی بسیار سازمان زنان ایران با سیاستهای تبلیغاتی حکومت بود. امّا آنچه بیش از همه در اظهارات متولیانش هم تکرار میشد، تجهیز زنان علیه سنت و مشارکت سیاسی بود. تجهیزی که نه علیه سنت بلکه علیه شاه ایجاد شد و با مشارکت در انقلاب، دودمان شاه را در خود فروکشید و نشان شکست سازمان در اجرای برنامههایش شد.
,[i]کیهان، 28 آبان 1345، صص1و11واطلاعات، 28 آبان 1345، ص1
[ii]همان
[iii]همان
[iv]کیهان، 19 آبان 1345، ص5
[v]کیهان، 29 آبان 1345، ص5
[vi]همان
[vii]کیهان، 30 آبان 1345، ص1
[viii]اطلاعات،30 آبان 1345، صفحه آخر
[ix]اطلاعات، 8 اسفند 1345، صص1و17
[x]کیهان، 7 اسفند 1347، ص6
[xi]اطلاعات، 7 اسفند 2536، ص21 و شمارههای متعدد کیهان و اطلاعات
[xii]کیهان، 8 اسفند 1345، ص11
[xiii]همان، 8 اسفند 1350، ص5
[xiv]اسکندر اماناللهی بهاروند، منزلت زن در اجتماع عشایری (طایفه دره شوری - ایل قشقائی)، تهران:سازمان زنان،1354، ص 21
[xv]اطلاعات، 7 اسفند 2536، ص21
[xvi]همان
[xvii]اطلاعات، 9 اسفند 2536، ص24
[xviii]کیهان، 9 اسفند 1345، ص7
[xix]همان
[xx]همان
[xxi]اطلاعات، 7 اسفند 2536، ص21
,
,
,
[i]کیهان، 28 آبان 1345، صص1و11واطلاعات، 28 آبان 1345، ص1
[i]کیهان، 28 آبان 1345، صص1و11واطلاعات، 28 آبان 1345، ص1
, [i],[ii]همان
[ii]همان
, [ii],[iii]همان
[iii]همان
, [iii],[iv]کیهان، 19 آبان 1345، ص5
[iv]کیهان، 19 آبان 1345، ص5
, [iv],[v]کیهان، 29 آبان 1345، ص5
[v]کیهان، 29 آبان 1345، ص5
, [v],[vi]همان
[vi]همان
, [vi],[vii]کیهان، 30 آبان 1345، ص1
[vii]کیهان، 30 آبان 1345، ص1
, [vii],[viii]اطلاعات،30 آبان 1345، صفحه آخر
[viii]اطلاعات،30 آبان 1345، صفحه آخر
, [viii],[ix]اطلاعات، 8 اسفند 1345، صص1و17
[ix]اطلاعات، 8 اسفند 1345، صص1و17
, [ix],[x]کیهان، 7 اسفند 1347، ص6
[x]کیهان، 7 اسفند 1347، ص6
, [x],[xi]اطلاعات، 7 اسفند 2536، ص21 و شمارههای متعدد کیهان و اطلاعات
[xi]اطلاعات، 7 اسفند 2536، ص21 و شمارههای متعدد کیهان و اطلاعات
, [xi],[xii]کیهان، 8 اسفند 1345، ص11
[xii]کیهان، 8 اسفند 1345، ص11
, [xii],[xiii]همان، 8 اسفند 1350، ص5
[xiii]همان، 8 اسفند 1350، ص5
, [xiii],[xiv]اسکندر اماناللهی بهاروند، منزلت زن در اجتماع عشایری (طایفه دره شوری - ایل قشقائی)، تهران:سازمان زنان،1354، ص 21
[xiv]اسکندر اماناللهی بهاروند، منزلت زن در اجتماع عشایری (طایفه دره شوری - ایل قشقائی)، تهران:سازمان زنان،1354، ص 21
, [xiv],[xv]اطلاعات، 7 اسفند 2536، ص21
[xv]اطلاعات، 7 اسفند 2536، ص21
, [xv],[xvi]همان
[xvi]همان
, [xvi],[xvii]اطلاعات، 9 اسفند 2536، ص24
[xvii]اطلاعات، 9 اسفند 2536، ص24
, [xvii],[xviii]کیهان، 9 اسفند 1345، ص7
[xviii]کیهان، 9 اسفند 1345، ص7
, [xviii],[xix]همان
[xix]همان
, [xix],[xx]همان
[xx]همان
, [xx],[xxi]اطلاعات، 7 اسفند 2536، ص21
[xxi]اطلاعات، 7 اسفند 2536، ص21
, [xxi],انتهای پیام/ غ
,]
ارسال دیدگاه