اخبار داغ

حمیده مقدس زاه:

مردم نفرینم میکردند که چرا مادرشوهرم را اذیت میکنم!/حاضرم برای فیلم نامه خوب نصف قیمت هم بازی کنم

مردم نفرینم میکردند که چرا مادرشوهرم را اذیت میکنم!/حاضرم برای فیلم نامه خوب نصف قیمت هم بازی کنم
وقتی در"سریال دوز چورک"بازی می کردم، برخی واقعا باورشان شده بود که من به آن بدی هستم و به همین دلیل حتی چند نفر در کوچه خیابان مرا نفرین کردند و گفتند چرا مادرشوهرت را انقدر زجر می دهی!
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی دانا به نقل از آناج، حمیده مقدس زاده متولد خرداد سال 53 در مرند و بزرگ شده ی تبریز است. به قول خودش دیپلم دست و پا شکسته دارد و بر حسب یک اتفاق خوشایند وارد قاب تلوزیون شده است. مقدس زاده در سال 78 با بازی در سریال "قصه های کوچه همت" که از شبکه دوم سیما پخش شد، بازیگری را آغاز کرده و توانسته در این مدت در بیش از 60 فیلم و تله فیلم ایفای نقش کند.

" سن سیز" "دوز چورک" "بیزیم کوچه" "سونسوز" نمونه ای از فیلم های خانم مقدس زاده است که نام این چهره محبوب را در بین مردم ماندگار ساخته است.

آناج: چطور شد که وارد دنیای بازیگری شدید؟

ورود من به عرصه بازیگری خیلی اتفاقی شد. سال 78 بود که اطلاعیه زده بودند که آقای حمیدی شفق یکی از کارگردانان تبریز برای بازیگری از علاقمندان تست می‌گیرد. همراه دو فرزند و همسرم برای تست دادن رفتیم اول قرار بود دو پسرم تست بدهند. خانم زکیه جعفری وقتی من و همسرم را دیدند، پیشنهاد دادند که ما هم تست بدهیم. کل اعضای خانواده ‌مان در آن تست قبول شدیم و در فیلم قصه‌های کوچه همت بازی کردیم. مدتی خانوادگی در فیلم‌ها بازی می‌کردیم ولی بعدها پسرهایم به علت اینکه باید به درس و مدرسه بیشتر وقت می گذاشتند و همسرم به علت مشکلات شغلی نتوانستند ادامه دهند. از سال 78 تا الآن به صورت شبانه‌روزی در این عرصه وقت گذاشته‌ام.

شروع به کار من از شبکه دوم سیما بوده و البته تعداد برنامه های من در آرشیو شبکه های یک و دو بیشتر از بازی من در شبکه سهند است. کارهای مناسبتی زیادی مثل "عطر یاس" به مناسبت وفات حضرت فاطمه(س) دارم که امروز هم گاهی از شبکه های مختلف پخش می شود.

پس از اینکه کارم را در تبریز شروع کردم به صورت مداوم در تبریز بودم و به لطف خدا کارهای زیادی به من پیشنهاد شده و نقش های زیادی را در برنامه های مختلف اجرا کرده ام.
 

, شبکه اطلاع رسانی دانا, آناج,
,
, " سن سیز" "دوز چورک" "بیزیم کوچه" "سونسوز" ,
,
, آناج: چطور شد که وارد دنیای بازیگری شدید؟, آناج: چطور شد که وارد دنیای بازیگری شدید؟,
,
,
,
,
,
,
,
, , ,
,

آناج: به بازیگری و کار هنری علاقه داشتید یا صرفا از روی اتفاق به این عرصه وارد شدید؟

من در دوران مدرسه تئاتر کار می کردم. یعنی بیگانه با هنر بازیگری نبودم. در آن زمان می خواستند مرا به بازیگری جذب کنند اما پدرم اجازه نداد و گفت که تحصیلاتم مهم تر است. می توان گفت من بعد از ازدواج به صورت رسمی به دنیای بازیگری وارد شدم و همین جا، جا دارد که از حمایت های همسرم تشکر کنم که به من اجازه دادند شبانه روز کار کنم و گاه در فیلم هایی مثل "ترنج" بیش از دو ماه بیرون از خانه و خارج از شهر بودم.

در کار ما ساعت مشخصی وجود ندارد و هنگامی که از خانه بیرون می رویم دیگر معلوم نیست که چه ساعتی بتوانیم به منزل برگردیم. لذا اگر حمایت های همسرم نبود من نمی توانستم موفق باشم.

با اینکه اولین فیلمی که بازی کردم "قصه های کوچه همت" بود ولی در حین مونتاژ آن فیلم "نوار سیاه"به کارگردانی مرحوم منوچهر طهماسبی به مناسبت ماه محرم الحرام از شبکه سهند تهیه و  پخش شد که من در آن بازی کرده بودم.

آناج: ورود به دنیای بازیگری چه تغییری در زندگی شما به وجود آورد؟

آن زمان بچه های من خیلی کوچک بودند و مرحوم مادرم به خاطر کار من خیلی زحمت ها را تحمل کرد. البته همکارانم در حین کار هم خیلی مراعات حال من را می کردند. خیلی وقت ها پیش آمده بود که با منزل تماس می گرفتم و از پشت تلفن صدای گریه ی بچه هایم را می شنیدم روحیه ام خراب می شد، در این مواقع خانم امیری به کمکم می آمد و نمی گذاشت این مسئله در بازی کردنم، تاثیر بگذارد. البته قبل از بازیگری هم فعالیت های اجتماعی داشتم، منتها این طور نبوده که یک روز بیرون از خانه مانده باشم؛ از این جهت در اوایل از این بابت اضطراب زیادی را تحمل می کردم
.
آناج: بازخورد پخش اولین فیلمتان در خانواده و فامیل چطور بود؟

آن روز از بس زنگ زدند که نزدیک بود تلفن خانه بسوزد! شب هم میهمانان زیادی از فامیل به خانه ما آمدند. خیلی ها تبریک گفتند. از طرف خانواده و فامیل استقبال بود؛ منتها برخی دوستان خیلی ناراحت بودند. چون فکر می کردند با وجود من آن ها از میدان به در خواهند شد! در حالی که من اصلا چنین نیتی نداشتم و همیشه از پیشرفت و موفقیت دیگران خوشحال می شوم.

آناج: در این مدت در چند فیلم سینمایی و سریال بازی کردید؟

تعداد دقیقش را نمی دانم ولی بازی زیادی داشته ام. دو فیلم سینمایی به نام های "ترنج" و "به وقت تنهایی" روی پرده ی سینما داشتم که البته "به وقت تنهایی" هنوز اکران نشده است. از میان سریال ها نیز می توانم به "سن سیز" اشاره کنم که در بین کارهایم آمار فوق العاده ای را در نظر سنجی ها به خود اختصاص داد و پس از آن "دوز چورک"، "بیزیم کوچه"، "سونسوز" ، "عباد و قباد"، "خدا همه ی جیرجیرک ها را دوست دارد"و "رد پای مادر".... در برخی از فیلم ها نیز بازی کرده ام که یا از بازیگران تهران در آن نقش داشتند و یا عده ای از عوامل تولید از تهران آمده بودند. از جمله این فیلم ها "تلالو"، "به رنگ برف"، "تبریزان" است که در خیلی از شبکه ها پخش شده است. چهار مورد از فیلم هایم نیز در جشنواره اخیر مطرح شد. به طور کلی با احتساب بازی در تک قسمتی گرفته تا 90 قسمتی، شاید در بیشتر از 60 فیلم و تله فیلم بازی کرده ام.

آناج: پیشنهادی جدی برای کار در تهران داشته اید؟

بله، همان طور که گفتم من در دو فیلم سینمایی بازی کرده ام و دو ماه و نیم در تبریز نبودم چون محل فیلمبرداری در زنجان، تهران و همدان بود. من در فیلم "ترنج" اثر مجتبی راعی نقش اول زن را بازی کردم. آقای ناجی، آقای پاک نیت و آقای داوود نژاد نیز در آن فیلم حضور داشتند. از میان بازیگران خانم، خانم حوریه امیری نیز بودند. (حوریه امیری همان خانمی است که من هنگام دوبله ی "قاب های خالی" به جای ایشان به ترکی صحبت کردم و ایشان در فیلم "ترنج" در نقش عروس من بود.)

آناج: مهم ترین فاکتور برای ورود به این عرصه را در چه می دانید؟

در این کار عشق و علاقه و استعداد ذاتی و همچنین صبر و حوصله ی زیاد لازم است. فرد باید دارای برخی رفتار و کردار و منش خاصی باشد. من نه با تحصیلات موافقم و نه صد در صد مخالفم. درواقع نقش تحصیلات را در این هنر انکار نمی کنم ولی بدون استعداد و علاقه نمی توان در این عرصه کاری از پیش برد. خیلی از بازیگران هستند که فوق لیسانس بازیگری دارند اما کسی آن ها را نمی شناسد. به عقیده ی من هنر و کارم داشته های مرا ثابت می کند نه مدرک تحصیلی. چنانکه شما نیز مرا به خاطر کارهایی که انجام داده ام و هنری که از خود نشان داده ام به اینجا دعوت کرده اید نه به خاطر مدارک تحصیلی و دانشگاهی. من هرچند تحصیلات دانشگاهی ندارم ولی از موفقیت خود خوشحالم.

آناج: رابطه خانم مقدس زاده با تئاتر چطور است؟

من تئاتر را خیلی دوست داشتم و از این بابت پیشنهاد های زیادی دریافت کردم اما این پیشنهادات همزمان با شرایطی بود که می بایست من 24 ساعته در ضبط  حاضر می بودم. علاوه بر این من مثل خانم های مجرد نمی توانم 24 ساعته در خدمت تئاتر و تحت نظارت تیم و در حال تمرین باشم. لذا باید برای من زمان مشخص و دقیق تعیین کنند که در آن زمان تعیین شده کار اجرا و تحویل داده شود و آماده ی نمایش باشد. من به برخی از پیشنهاد ها جواب منفی داده ام چون گاه خودشان هم نمی دانستند که آیا کار اجرا خواهد شد یا نه! من چنین کارهایی را که نتیجه ی آن مشخص نباشد قبول نمی کنم. البته دوستان می دانند که من با اتلاف وقت شدیدا مخالفم و گرنه تئاتر را خیلی دوست دارم.

آناج: ارزیابی شما در رابطه با برنامه ها مناسبتی تولیدی سیمای استان چگونه است؟ امسال فیلمی برای رمضان کار کرده اید؟

ما در هر شرایط خوبی که قرار داشته باشیم بازهم می توانیم بهتر شویم.  در استان پتانسیل زیاد و کارگردانان، نویسندگان، بازیگران و ... خیلی خوبی داریم که اگر از این ظرفیت ها به خوبی استفاده کنیم قطعا می توانیم خیلی بهتر از این که هستیم باشیم. اما نمی دانم چطور بودجه بندی می کنند که از نظر مالی به مشکل بر می خوریم در حالی که باید تقسیم بودجه به نحوی باشد که در آن برخی اتفاقات پیشبینی نشده نیز لحاظ شود. من به طور دقیق در جریان جزئیات مسائل نیستم و نمی دانم دلیل چیست که ما امسال نیز نتوانستیم برای ماه مبارک رمضان تولید فیلم داشته باشیم. 

این مسئله برای من بازیگر، باعث ناراحتی است و من مطمئنم کارگردانان و تهیه کنندگان و حتی خود آقای نواداد هم نسبت به این مسئله بیشتر از من بازیگر دغدغه دارند. من امسال در فیلم مناسبتی ماه رمضان بازی نکرده ام و اگر هم تولیدی وجود داشته باشد من از آن بی اطلاعم.

آناج: هنگامی که می خواهید نقشی را ایفا کنید چه معیارهایی را برای قبول آن مد نظر دارید؟

من هم طنز بازی کرده ام و هم درام و ملودرام. هنگام بازی وقتی حس می گیرم، در جایی که قرار است گریه کنم، واقعا اذیت می شوم چون من واقعا گریه می کنم و کسی نمی تواند ادعا کند که گریه ی من اشک گریم و مصنوعی است. من خردادماهی هستم و هرجا که لازم باشد می توانم گریه کنم و یا بخندم. لذا هم طنز کار کرده ام و هم درام. مثلا من در "ننه حسن" به کارگردانی آقای اسماعیلی که در ابهر ضبط شد، در نقش مادر حسن بازی کردم که زنی زجر بود و در خانه ی مردم کار می کرد و علاوه بر آن درگیر یک بچه ی خیلی شلوغ بود.

از طرفی در سریال "دوز چورک" در نقش "پروین خانم" نیز بازی کرده ام که یک شخصیت طنز است. در "رد پای مادر" نقش بدترین عروس را بازی کرده ام و در این لحظات واقعا اذیت شده ام. شاید باور نکنید که برخی واقعا باورشان شده بود که من به آن بدی هستم و به همین دلیل حتی چند نفر در کوچه خیابان مرا نفرین کردند و گفتند چرا مادرشوهرت را انقدر زجر می دهی! (می خندد)

در سریال "سونسوز" روزی به بیمارستان امام رضا رفته بودیم که مردی جلو آمد و به من گفت لطفا مرا حلال کنید چون دیشب  همسر من به خاطر شما کارش به بیمارستان کشید و من پشت سر شما قدری ناسزا گفتم. گفت همسرم قلبش را عمل کرده و شب که داشت سریال شما را تماشا می کرد همزمان با شما گریه کرد و حالش بد شد.

آن صحنه از فیلم صحنه ای بود که آقای حاجی پور که در نقش شوهر من بود، تصادف کرد و به زندان افتاد و من سر سجاده برای همه ی زندانیان و مریض ها با گریه دعا کردم. در آن لحظه اکیپ تولید نیز گریه می کرد. آن مرد به همسرش می گفت دیدی که این ها همه یک فیلم است و این ها فردا نیز در بیمارستان بازی خواهند کرد. در سریال "دوز چورک" در قسمت گسل، به یاد دارم از بس خندیدیم که واقعا نمی توانستیم ضبط کنیم. خوشبختانه من در بداهه گویی نیز مهارت خوبی دارم و خیلی از دیالوگ های قسمت گسل را فی البداهه گفته بودم که واقعا اکیپ از خنده روده بر شده بودند.

هر دو حالت لازم است که هم نقش های معنوی بازی کنیم و هم نقش طنز.

در قبول نقش نیز اکیپ برای من خیلی مهم است. در تبریز و شهرستان ها چند نفر کارگردان را می شناسم که اگر آن ها از من دعوت به کار کنند، من اصلا قبول نمی کنم ولو اینکه برای هالیوود کار کنند. چرا که من به تجربه دریافته ام که برخی به عنوان کارگردان قدرت مدیریت و بین تیم نفوذ ندارند؛ به گونه ای که سر صحنه حتی نوشته اش را هم اساسا تغییر می دهند.

پس از کارگردان تهیه و تدارک نیز برای من مهم و به عنوان ملاک مطرح است. به نقش مقابل و پارتنرم نیز اهمیت زیادی دارد و خیلی مهم است که ببینم هم بازی هایم چه کسانی هستند و آیا من با بازی این نقش یک پله بالاتر خواهم رفت و چیزی یاد خواهم گرفت یا خیر. هر چند پول در جای خود خیلی مهم است اما همه چیز نیست. اگر پول زیادی هم عاید من بشود من حاضر به کار با هر گروهی نیستم. علاوه بر این نوشته هم یک اصل است که هیچ گاه نمی توان اهمیت زیاد آن را انکار کرد.

, آناج: به بازیگری و کار هنری علاقه داشتید یا صرفا از روی اتفاق به این عرصه وارد شدید؟, آناج: به بازیگری و کار هنری علاقه داشتید یا صرفا از روی اتفاق به این عرصه وارد شدید؟,
,
,
,
,
,
,
,
, آناج: ورود به دنیای بازیگری چه تغییری در زندگی شما به وجود آورد؟, آناج: ورود به دنیای بازیگری چه تغییری در زندگی شما به وجود آورد؟,
,
,
,
, آناج: بازخورد پخش اولین فیلمتان در خانواده و فامیل چطور بود؟, آناج: بازخورد پخش اولین فیلمتان در خانواده و فامیل چطور بود؟,
,
,
,
, آناج: در این مدت در چند فیلم سینمایی و سریال بازی کردید؟, آناج: در این مدت در چند فیلم سینمایی و سریال بازی کردید؟,
,
,
,
, آناج: پیشنهادی جدی برای کار در تهران داشته اید؟, آناج: پیشنهادی جدی برای کار در تهران داشته اید؟,
,
,
,
, آناج: مهم ترین فاکتور برای ورود به این عرصه را در چه می دانید؟, آناج: مهم ترین فاکتور برای ورود به این عرصه را در چه می دانید؟,
,
,
,
, آناج: رابطه خانم مقدس زاده با تئاتر چطور است؟, آناج: رابطه خانم مقدس زاده با تئاتر چطور است؟,
,
,
,
, آناج: ارزیابی شما در رابطه با برنامه ها مناسبتی تولیدی سیمای استان چگونه است؟ امسال فیلمی برای رمضان کار کرده اید؟, آناج: ارزیابی شما در رابطه با برنامه ها مناسبتی تولیدی سیمای استان چگونه است؟ امسال فیلمی برای رمضان کار کرده اید؟,
,
,
,
,
,
, آناج: هنگامی که می خواهید نقشی را ایفا کنید چه معیارهایی را برای قبول آن مد نظر دارید؟, آناج: هنگامی که می خواهید نقشی را ایفا کنید چه معیارهایی را برای قبول آن مد نظر دارید؟,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,

,
, , , , ,
,

آناج: از تغیر متن در سر صحنه گفتید، به نظرشما نویسندگان و فیلمنامه نویسنان استان ما در چه سطحی قرار دارند؟

ما در استان به ویژه تبریز، نویسنده خوب زیادی داریم اما شرایط برای نوشتن آن ها فراهم نیست. مثلا یا از جهت ممیز نمی توانند بنویسند و یا بودجه در اختیار ندارند.

اگر فرصتی فراهم شود که نویسندگان استان در یک جا جمع شوند مطمئنا کارهای فاخر تولید می شود. متاسفانه این روحیه وجود ندارد. ما پورستارها، ساعی ها و مقدم های زیادی داریم. ما آقای سعید حمیدی شفیق، آقای شریعتی، آقای علی پوریان و خانم مدرس را داریم اما متاسفانه نمی توانیم از آن ها استفاده کنیم. ما امثال این افراد را زیاد داریم که اگر همه یکجا جمع شوند و در کنار هم کار کنند و بنویسند، کارهای بی نظیری تولید می شود.

امثال سریال "دوز چورک" را همین ها بودند که نوشتند نه نویسندگان تهرانی سریالی که از استان های مختلف مثل ارومیه و زنجان و اردبیل پخش می شود. خدا را شکر رسانه ها پیشرفت کرده اند و با وجود شبکه های ماهواره ای در همه  جای دنیا کارهای ما پخش می شود و الحمدلله از نظر زبان نیز در جایگاه خیلی خوبی قرار داریم، پس چرا از پتانسیل ها و داشته هایمان به نحو احسن استفاده نمی کنیم.


آناج: به نظر شما چرا هیئت نویسندگان تا به حال شکل نگرفته است؟

آقای نوادات باید به این موضوع و به این درد رسیدگی کنند. بهتر است همه ی ما را یکجا جمع کنند و نظراتمان را بپرسند و آسیب شناسی کنند. باید از تلوزیون برای فرهنگ سازی استفاده کنیم. بهترین راهکار برای آموزش فرهنگ شهر نشینی بهره بردن از تریبون تلوزیون است.

صدا و سیما با اطلاع رسانی  هم می تواند تاثیر بگذارد چه رسد به ساختن فیلم. قاب رسانه بسیار قدرتمند است. جالب است به این موضوع هم اشاره کنم که چند روز پیش به عنوان میهمان در اتاق فرمان برنامه ی کودک شاپرک حاضر بودم. انجا به بچه ها آموزش می دادند که در تابستان موقع ظهر سر و صدا نکنید و مزاحم استراحت مردم نشوید.

این مطلب با این شیوه آموزش در ذهن این کودک نقش می بندد. ما همه چیز را می توانیم آموزش بدهیم چرا که بیننده های ما و هم استانی هایمان خیلی فهمیده هستند و ما می توانیم در رسانه همه چیز را بگوییم و آن ها نیز دریافت و درک کنند.

نویسندگان ما جمع شوند و فیلمنامه های قوی بنویسند و به من بگویند که فقط نصف دستمزد تو را می دهیم. من از همین جا اعلام می کنم که من هستم؛ بیایید به معنای واقعی کلمه کار کنیم.

آناج: شهرت برایتان دردسر ساز نشده است؟ مردم در اجتماع با شما چگونه برخورد می کنند؟

من همیشه گفته ام و بازهم می گویم که در کار ما کسی صرفا به خاطر پول کار نمی کند. البته من خودم تا به حال حتی یک فریم فیلم را مجانی کار نکرده ام. همیشه حقوقم را دریافت کرده ام ولی هدفم پول نیست. چنین نیست که بگویم من دو نقش بازی می کنم و پول یک خانه را در می آورم یا یک نقش بازی می کنم و یک ماشین می خرم؛ نه خیر چنین نیست و تبریز مثل تهران نیست و چنین پول هایی وجود ندارد ولی در این کار خداوند به من عزتی داده است که من آن را با یک دنیا پول عوض نمی کنم.

من از همه ی مردم از صمیم قلب تشکر می کنم. به نظرم به لطف و عنایت خداوند با انتخاب درست اکیپ تولید و انتخاب درست نقش و ها و کارها، توانسته ام در دل مردم جا بگیرم. البته کسانی هم هستند که دوست نداشته باشند و نمی توانم بگویم که تمام مردم مرا قبول دارند.

آناج: به نظر شما علت محبوبیتتان چیست؟ خیلی ها هستند که معروفند ولی محبوب نیستند؟

فکر می کنم علت صداقت و مردمی بودنم هست. اصلا مغرور نیستم و در برخورد با مردم با غرور رفتار نمی کنم. با بزرگ و کوچک در ارتباط هستم. اگر مادری به من بگوید دخترم تو را خیلی دوست دارد، من از روی دختر بچه اش می بوسم و هیچ تفاوتی بین طبقات مختلف قائل نیستم. من از بین هر طبقه ی اجتماعی دوستی دارم و معتقدم در زندگی باید از همه کس یاد گرفت.

, آناج: از تغیر متن در سر صحنه گفتید، به نظرشما نویسندگان و فیلمنامه نویسنان استان ما در چه سطحی قرار دارند؟, آناج: از تغیر متن در سر صحنه گفتید، به نظرشما نویسندگان و فیلمنامه نویسنان استان ما در چه سطحی قرار دارند؟,
,
,
,
,
,
,
,
,
, آناج: به نظر شما چرا هیئت نویسندگان تا به حال شکل نگرفته است؟, آناج: به نظر شما چرا هیئت نویسندگان تا به حال شکل نگرفته است؟,
,
,
,
,
,
,
,
, نویسندگان ما جمع شوند و فیلمنامه های قوی بنویسند و به من بگویند که فقط نصف دستمزد تو را می دهیم. من از همین جا اعلام می کنم که من هستم؛ بیایید به معنای واقعی کلمه کار کنیم.,
,
, آناج: شهرت برایتان دردسر ساز نشده است؟ مردم در اجتماع با شما چگونه برخورد می کنند؟, آناج: شهرت برایتان دردسر ساز نشده است؟ مردم در اجتماع با شما چگونه برخورد می کنند؟,
,
,
,
,
,
, آناج: به نظر شما علت محبوبیتتان چیست؟ خیلی ها هستند که معروفند ولی محبوب نیستند؟, آناج: به نظر شما علت محبوبیتتان چیست؟ خیلی ها هستند که معروفند ولی محبوب نیستند؟,
,
,
,
,
, , ,
,

آناج: از شیرینی ها و سختی های کارتان بگویید.

معمولا همه فکر می کنند ما همیشه در حال خوشی و خنده هستیم و پول خوبی هم می گیریم. و یا برخی می گویند خوش به حالتان که مثلا در جاهای مختلف مثل مطب دکتر شما بدون نوبت ویزیت می شوید. البته این ها هم هست؛ نمی گوییم که نیست اما کار ما همه خنده و خوشی نیست و سختی های زیادی هم دارد. مثلا ما در وسط تابستان و وقت ظهر در زیر آفتاب در حال کار و فیلمبرداری هستیم. کار در زندان کار هر کسی نیست ولی ما سکانس های زندان را مجبوریم که آنجا برویم در حالی که در چنان محیط هایی از لحاظ روانی آسیب می بینیم. یا اینکه گاه لازم است در سوز سرمای زمستان در بیرون و زیر برف فیلم برداری می کنیم. کار ما صبر و تحمل زیادی نیاز داریم و باید به گونه ای کار کنیم که همکاری مان به یک پروژه محدود نشود و با یک کار ما را کنار نگذارند. اینها البته در در قبال مبالغ کمی که دریافت می کنیم غیر قابل قیاس است.

آناج: سخت ترین نقشی که بازی کرده اید و آرزوی اتمام کار را داشتید و ماندگارترین نقشی که خودتان بازی در آن را زیاد پسندیدید کدام نقش ها بودند؟

من نقش های زیادی بازی کرده ام اما نقش پروین بیشتر از همه بین مردم شناخته شده است. طوری که گاهی اوقات مردم مرا در بیرون از خانه پروین خانم صدا می زنند. همچنین خیلی پیش آمده که مرا "منیره" دختر خلیل آقا در "سنسیز" صدا می کنند.

یکی دو سال پس از بازی فیلم "ننه حسن" من ، یک روز در همدان یک نفر به من گفت شما چقدر شبیه ننه حسن هستی! من اول حواسم نبود و پرسیدم: ننه حسن کیه؟ گفت یکی فیلمی از تلویزیون پخش می شد، همان که نامش "خدا همه ی جیرجیرک ها را دوست دارد"! آن لحظه بغض کردم و چشمانم پر اشک شد چون گریم من در آن فیلم 90 درصد متفاوت با چهره اصلی من بود. من از دیده شدن آن کارم در بین مردم، خیلی خوشحال شدم.
 
در دوبله آنقدر متاثر شدم که برایم آب قند آوردند!

سخت ترین کار را نیز در دوبله تجربه کرده ام. در فیلم زیر تیغ من به جای خانم معتمد آریا صحبت کرده ام. در سکانسی خانم معتمد آریا به اعظم می گوید: اعظم حلال کن، عفو کن تا قصاصش نکنند و وقتی با گریه به دخترش می گوید: بابات زیر تیغه، یعنی چی؟! در آن سکانس که داشتیم دوبله اش می کردیم به قدری حال من خراب شد که برایم آب قند آوردند.

یا در دوبله ی فیلم "حس سوم" که به جای خانم نسرین مقانلو صحبت کرده ام، به قدری بو کشیده بودم که مدتی سردرد اضافی گرفتم. صدای خانم مقانلو رگه دارد و در آن کار چند روز طول کشید تا من رگه ی صدای خانم مقانلو را پیدا کنم.

وقتی دوبله ی میوه ی ممنوعه، که این بارهم به جای خانم گوهر خیر اندیش صحبت می کردم، در انجمن پخش شد؛ شنیدم که همکارانم می پرسند این صدای چه کسی است که انگار خود گوهر خیراندیش ترکی حرف می زند! من وقتی این را شنیدم از ته دل خدا را شکر کردم که توانسته ام کارم را خوب انجام بدهم.

در فیلم "سه در چهار" از زبان شهره لرستانی حرف زده ام. آنجا واقعا از جانم مایه گذاشتم چون آنجا "حنا" زیاد و خیلی سریع حرف می زد. از طرفی معادل ترکی کلمات فارسی هم اندازه ترکی نیست و گاه به جای یک جمله طولانی فارسی فقط کافی است یک کلمه ترکی بگوییم تا کلام ادا شود و یا برعکس.

که همه ی این ها در جای خود سخت بودند و می بایست ما باید با تصویر و حرکات لب های بازیگران و لحن صحبت سازگاری ایجاد می کردیم. دوبله خیلی کار سختی است اما من خیلی به آن علاقه دارم و اگر شب و روز کار کنم ابراز خستگی نمی کنم. در سالهای مشروطه من از زبان چهار نقش حرف زدم: جوانی آزیتا حاجیانی، پیری آزیتا حاجیانی، جوانی تینا پاکروان و میانسالی او که هر چهار مورد متفاوت از هم بودند و باید طوری حرف می زدم که مخاطب کاملا حس کند که این صدا همان صدای جوانی خانم حاجیانی است که پیر شده است. در مورد صدای خانم پاکروان نیز همین طور.

آناج: گویا در دوبله هم فعالیت خوبی دارید، نام برخی از اثرهایتان را بفرمایید، آیا جایی آموزش هم دیده اید؟

""سه در چهار"، "ثقه الاسلام" ، "زیر تیغ" ،"در چشم باد"، "مختارنامه"، " حس سوم"، "میوه ممنوعه"... من در شرکت آقای شفیق آموزش دیده ام. اولین کاری که دوبله کردیم زیر تیغ بود که 18 سکانس را در یک روز دوبله کردیم. در حالی که گاه علی رغم تلاش زیاد نمی توانند دو کلمه را لیپ سینگ صحبت کنند. فقط کسی می تواند این کار را انجام بدهد که علاقه ی بسیار زیاد به این کار داشته باشد. خدا را شکر می کنم که خدا این نعمات را به من داده است و من هر چه دارم از خدا دارم نه از خودم.

آناج: روابط اخلاقی و فضای کاری بین هنرمندان و بازیگران در استان ما چگونه است؟

فضای هنرمندان استان اصلا مثل پایتخت نیست. خدا را شکر فضای هنرمندان استان نابسامان نیست و نمی تواند که باشد برای اینکه ما در زندگی خود پایبند و نسبت به همسر و فرزندانمان متعهد هستیم. در هنگام کار نیز هر آن می خواهیم زودتر تمام شود تا پیش همسر و بچه هایمان برویم و وقتی کار تمام شد دیگر آنجا وقتمان را تلف نمی کنیم. محیط های ما صد در صد سالم است. البته ناگفته نماند که من خودم در تهران با چند گروه کار کرده ام؛ مثلا در گروه آقای راعی، آقای مزدآبادی، آقای مجید اسماعیلی، آقای قهرمانیان و آقای رحمانیان فضا خیلی خوب است و آنچه را که شما تصور می کنید، من در گروه آن ها اصلا مشاهده نکردم. در آن گروه ها وقتی من وارد می شدم خیلی زود سیگارشان را خاموش می کردند چون می دانستند که من از سیگار خیلی بدم می آید. در تبریز نیز روابط همین طور است.

, آناج: از شیرینی ها و سختی های کارتان بگویید, آناج: از شیرینی ها و سختی های کارتان بگویید,
,
,
,
, آناج: سخت ترین نقشی که بازی کرده اید و آرزوی اتمام کار را داشتید و ماندگارترین نقشی که خودتان بازی در آن را زیاد پسندیدید کدام نقش ها بودند؟, آناج: سخت ترین نقشی که بازی کرده اید و آرزوی اتمام کار را داشتید و ماندگارترین نقشی که خودتان بازی در آن را زیاد پسندیدید کدام نقش ها بودند؟,
,
,
,
,
,
, در دوبله آنقدر متاثر شدم که برایم آب قند آوردند!, در دوبله آنقدر متاثر شدم که برایم آب قند آوردند!,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
, آناج: گویا در دوبله هم فعالیت خوبی دارید، نام برخی از اثرهایتان را بفرمایید، آیا جایی آموزش هم دیده اید؟, آناج: گویا در دوبله هم فعالیت خوبی دارید، نام برخی از اثرهایتان را بفرمایید، آیا جایی آموزش هم دیده اید؟,
,
,
,
, آناج: روابط اخلاقی و فضای کاری بین هنرمندان و بازیگران در استان ما چگونه است؟, آناج: روابط اخلاقی و فضای کاری بین هنرمندان و بازیگران در استان ما چگونه است؟,
,
,
,
,
 
,
,

آناج: چقدر توانسته ایم از تلوزیون برای ترویج فرهنگمان بهره ببریم؟

نقش صدا و سیما در ترویج فرهنگ و ارزش های ایرانی اسلامی صد در صد مهم است چرا که اگر موضوعی را مدام تکرار کنیم فرد خواه نا خواه آن را می پذیرد یا بهتر است بگویم به نوعی شرطی می شود. از طریق رسانه ای مثل تلویزیون می توان به نحو احسن الگودهی کرد. مخصوصا برای جوانان و کودکان. برای مثال اگر دقت کنید به تدریج مدل موی جام جهانی و رنگ لباس و ... آن بین جوانان مد شده است و حتی طرح بسته بندی دستمال کاغذی نیز عوض شده است و این تاثیر رسانه است و رسانه می تواند در هر زمینه ای این الگودهی را انجام بدهد.

لازم به ذکر است که گاه نیت خیر است اما راه و روش رسیدن به آن اشتباه است و البته برداشت های افراد نیز متفاوت است و به تعداد تک تک افرادی که به تماشای برنامه نشسته اند برداشت های متفاوت وجود دارد. مثلا در یک فیلم ممکن است فردی از مبلمان و دکوراسیون فیلم الگو برداری کند و فردی هم ممکن است از حجاب نقش مثبت فیلم الگو بگیرد که این بستگی به برداشت هر یک از افراد دارد. با تکرار مکررات می توان یک رفتار را به خصلت و عادت تبدیل کرد لذا تاکید من بر این است که کارهای قوی و خوب نوشته و اجرا شود و حمایت های لازم جهت بهره گیری خوب از پتانسیل های موجود صورت بگیرد.

, آناج: چقدر توانسته ایم از تلوزیون برای ترویج فرهنگمان بهره ببریم؟, آناج: چقدر توانسته ایم از تلوزیون برای ترویج فرهنگمان بهره ببریم؟,
,
,
,
,
,
,
, , ,
,

آناج: در عرصه ی هنر و بازیگری دوست دارید مثل چه کسی باشید و چه کسی را، از بازیگران ایرانی و خارجی، به عنوان الگوی خود قرار داده اید؟

من فرد خاصی را در نظر نمی گیرم چون معتقدم جایگاه همان نفر را که امروز به زعم سایرین خیلی ایده آل است، می توان با یک نقش ضعیف از بین برد. مثل فوتبالیست ها که وقتی خوب بازی می کنند همه دوستشان دارند اما وقتی بد بازی می کنند نظر ها عوض می شود. از طرفی ما با شخصیت کاراکتر ها آشنا نیستیم و شاید بازیگری را دوست داشته باشیم اما بعدا با دیدن رفتارهای پشت صحنه از او نظرمان کاملا تغییر کند و دیگر از او خوشمان نیاید و چه بسا بدمان هم بیاید.

دوست دارم به بالاتر از این برسم. هنوز خیلی راه مانده است تا من به آن جایی که می خواهم و می توانم، برسم. همیشه از خدا می خواهم که به من سلامتی کامل را همواره روزی کند تا بتوانم به نحو احسن به کارم ادامه داده و به جایی که دوست دارم برسم.


آناج: حرف آخر...

قدر داشته هایمان را بدانیم. مادرم تازه مرحوم شده است و مراسم چهلمش را چند روز پیش برگزار کردیم و من امروز با تمام وجود جای خالی مادرم را حس می کنم. باید قدر  پدر و مادرمان را بدانیم و باید شکر همه ی داشته هایمان را با قدرشناسی به جا بیاوریم. پدر ها و مادرها نیز باید قدر فرزندان خود و قدر اولاد صالح را بدانند.

زیاد غصه نداشته هایمان را نخوریم

دنیا خیلی کوچک و ناچیز است و هیچ کس نمی داند که لحظاتی بعد زنده خواهد بود یا نه؛ پس بهتر است زیاد غصه ی نداشته هایمان را نخوریم. همه دوست دارند که همه چیز داشته باشند و همه به خاطر خانواده و فرزندانشان تلاش می کنند و به خاطر آن ها مشکلات و مشقات زندگی را تحمل می کنیم اما نباید فراموش کنیم که همه رفتنی هستیم. آرزویم این است که اول زندگی فرزندانم به سر و سامان برسد و آن ها به جایی که لازم است برسند، سپس بمیرم.

دنیا یک طرف و همسرم یک طرف

آرزویم این است که کسی دل کسی را نشکند، همه قدرت بخشش داشته باشند و ببخشند، کسی کینه به دل نداشته باشد، قدر همسران مهربان را بدانیم. برای من همه ی دنیا و مافیها یک طرف و همسرم یک طرف و من او را با تمام دنیا عوض نمی کنم. همسرم خیلی خوب است. به عنوان آخرین حرف می گویم: خوب باشید تا خوبی ببینید.

, آناج: در عرصه ی هنر و بازیگری دوست دارید مثل چه کسی باشید و چه کسی را، از بازیگران ایرانی و خارجی، به عنوان الگوی خود قرار داده اید؟, آناج: در عرصه ی هنر و بازیگری دوست دارید مثل چه کسی باشید و چه کسی را، از بازیگران ایرانی و خارجی، به عنوان الگوی خود قرار داده اید؟,
,
,
,
,
,
,
, آناج: حرف آخر..., آناج: حرف آخر...,
,
,
,
, زیاد غصه نداشته هایمان را نخوریم, زیاد غصه نداشته هایمان را نخوریم,
,
,
,
, دنیا یک طرف و همسرم یک طرف, دنیا یک طرف و همسرم یک طرف,
,
,
,
,
 
]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه